تصور کنید در دفتر کارتان نشسته اید و فکر می کنید روز آرامی در پیش دارید. ناگهان مدیرتان با عجله وارد می شود و می گوید: «ما برای کمپین تعطیلات هیچ چیزی نداریم! فقط چند ساعت فرصت داریم تا کاری کنیم مشتری ها دیوانه شوند و محصولات مان را بخرند.» اینجاست که تمام آرامش تان دود می شود و حالا شما هستید، یک کامپیوتر...
تصور کنید وارد یک کارخانه تولید خودرو می شوید. هر بخشی از کارخانه وظیفه خودش را دارد. بخش های موتور، بدنه، رنگ آمیزی، کنترل کیفیت و بازاریابی هر کدام باید وظیفه خودشان را انجام دهند، اما فقط یک لحظه تصور کنید یکی از این بخش ها وظیفه اش را به درستی انجام ندهد. مثلا بخش طراحی قطعاتی را بسازد که به هم نمی خورند یا تیم باز...
تصور کنید در وسط یک بیابان پهناور ایستاده اید. نقشه ای در دست ندارید و تنها نشانه هایی گنگ و پراکنده پیش روی تان است. دقیقا همین حال و هوا برای کسب و کاری پیش می آید که بدون مطالعه بازار وارد میدان شود؛ گمشده در بی نهایت احتمالات و بی خبری از مسیر درست!
مطالعه بازار مانند قطب نما عمل می کند، مسیری واضح به سمت فرصت ها...
تصور کنید در دقیقه 90 یک مسابقه فوتبال حساس تیم شما برای برد نیاز به یک گل حیاتی دارد. ستاره تیم با تمام اضطراب و فشار روی شانه هایش پنالتی نهایی را می زند و توپ را درون دروازه می فرستد. آیا او فشار زیادی را تحمل کرده؟ بی شک هر حوالی غیر از یک «بله» قرص و محکم خیلی مشکوک به نظر خواهد رسید. با این حال همین ف...
تصور کنید وارد یک فروشگاه بزرگ شده اید. در هر راهرو محصولات رنگارنگ با بسته بندی های جذاب به چشم می خورند، اما چیزی که ناگهان شما را متوقف می کند، یک بنر بزرگ با تصویر هیجان انگیز و تخفیف فوق العاده است. این لحظه همان چیزی است که برندها برای آن هزینه های کلانی می کنند: جلب توجه مشتری. دنیای امروز پر از اطلاعات است و رق...
تصور کنید یک مشتری مکزیکی در حال گذراندن یک روز معمولی است. صبح با یک فنجان قهوه کلمبیایی روزش را شروع می کند، سپس کفش های چرم ایتالیایی اش را می پوشد و به محل کارش می رود. شب که برمی گردد، پای پلی استیشن ژاپنی اش می نشیند و آخر هفته هم دنبال خرید آنلاین از برندهای آلمانی است. حالا سوال اینجاست: در دنیایی که اینقدر مرز...
روزی روزگاری اینفلوئنسر مارکتینگ به معنای قرار دادن یک محصول زیبا کنار یک اینفلوئنسر با لبخندی جذاب بود، اما دنیای دیجیتال امروز به همان سرعتی که اسکرول می کنید تغییر کرده است. نسل زد با گوشی های هوشمند و انتظارهای بالا وارد میدان شده و دیگر با یک تصویر ساده یا یک ویدئوی کوتاه هیجان زده نمی شود. آنها دنبال اصالت، محتوا...
تصور کنید وارد فروشگاهی می شوید و در میان قفسه های شلوغ به دنبال یک کفش ورزشی خوب هستید. برندی مثل آدیداس را می بینید و بلافاصله به سمتش کشیده می شوید؛ چرا؟ چون آدیداس برای شما نماد اصالت، کیفیت و اعتماد است. حالا تصور کنید که همان لحظه یک برند ناشناخته پیشنهاد تخفیف وسوسه کننده ای می دهد. احتمالا در چنین شرایطی از خود...
تصور کنید یک بازاریاب پشت میزش نشسته و لیست بلند بالایی از کارها جلویش است. در این حین عرق سردی روی پیشانی اش نشسته؛ چراکه امروز قرار است کمپین شخصی سازی شده ای راه اندازی کند، اما مشکل اینجاست که مشتریان دیگر با ایمیل هایی که فقط اسم شان در آنها نوشته شده راضی نمی شوند. فشار مدیران هم بیشتر از همیشه است و در یک کلام م...
تصور کنید کسی از دهه 90 میلادی با ماشین زمان به امروز پرت شود و بخواهد به یک مرکز خرید سر بزند. احتمالا ترکیب الگوهایی مثل خرید آنلاین با تحویل درب منزل و اپلیکیشن هایی که به شما پیشنهاد خرید می دهند، مغز او را حسابی منفجر کند. هرچه باشد، صنعت خرده فروشی که روزگاری محدود به چند فروشگاه در خیابان اصلی بود، حالا به فضایی...
برندهایی که بدون برنامه و هدف در مسیر بازاریابی و برندسازی قدم می گذارند، مثل مسافرانی هستند که بدون نقشه و قطب نما در بیابانی بی پایان قدم گذاشته اند. تصور کنید برندی که لوگوی خیره کننده، شعار جذاب و تبلیغات پر زرق و برق دارد، اما هیچ هدف روشنی پشت این ظواهر نیست. مشتری شاید برای یک بار وسوسه شود و محصولی بخرد، اما وق...
تصور کنید سال 1964 است. فیل نایت، بنیانگذار نایک، در اتاق کوچکش نشسته و کفش های ژاپنی برند تایگر را می فروشد. آیا درآمدی در کار است؟ بی نهایت ناچیز. آینده ای روشن انتظار او را می کشد؟ معلوم نیست!
او فقط یک کارآفرین تازه کار بود، مثل میلیون ها نفر دیگر که رویای تغییر دنیا را دارند. حالا به نایک نگاه کنید؛ امپراتوری ای...
فرض کنید یکی از دوستان تان به عنوان یک کاربر عادی اینترنت در حال جست و جوی یک جفت کفش ورزشی است. به محض اینکه وب سایتی را ترک می کند، تبلیغات مرتبط با کفش های ورزشی او را تعقیب می کنند؛ حتی در اپلیکیشن های بازی یا صفحات خبری!
شاید این مسئله در ابتدا برای دوست تان جالب باشد، اما به زودی این حس به کابوس تبدیل خواه...
تصور کنید فردی در سال 2003 در یک مرکز خرید شلوغ مشغول امتحان کردن یک جفت کفش جدید است. فروشنده همان مدل را در سایز مناسب برای او از انباری که به اندازه یک پازل بی پایان به نظر می رسد، پیدا می کند. حالا تصور کنید همین فرد یکهو در سال 2024 از خواب بیدار شود. او عینک واقعیت افزوده بر چشم دارد، به راحتی با حرکات دست محصولی...
انسان همیشه عاشق خیره شدن به آسمان بوده است. از همان شب های نخستین که اجداد ما زیر گنبد پرستاره زمین می نشستند، آسمان جایگاه راز و رمز و شاید حتی نوعی پیش بینی آینده بود. حالا که هزاران سال از آن زمان می گذرد، یک نکته هنوز تغییر نکرده: کنجکاوی سیری ناپذیر ما برای کشف ناشناخته ها. اما آیا کسی تصور می کرد این کنجکاوی روز...
فکر کنید روزهای کاری تان فقط چهار روز در هفته باشد. دیگر خبری از روزهای طولانی کاری و خستگی های بی پایانی نیست. شاید به نظر بیاید این ایده از دل یک رمان علمی- تخیلی بیرون آمده، اما حقیقت این است که چند دهه کار و تلاش مداوم، ذهنیت ما را درباره مفهوم کار تغییر داده است. آیا واقعا نیازی هست که مثل اجدادمان، شانه به شانه ز...
شاید همین حالا که مشغول مطالعه این مقاله هستید، ایده ای نوآورانه در ذهن داری که می تواند دنیا را تغییر دهد. چه بسا یک اپلیکیشن فوق العاده، یک محصول هوشمند یا یک سرویس بی نظیر پس ذهنت قرار دارد. هیجان انگیز است، نه؟ اما قبل از اینکه با اطمینان بگویی «حالا وقت زدن به دل جاده کارآفرینی است»، اجازه بده کمی واقع...
سال ها پیش وقتی تجارت جهانی را مثل شهر بازی هیجان انگیزی معرفی می کردند، همه دولت ها به صف شدند تا بلیت این سفر اقتصادی را تهیه کنند. وعده ها جذاب بود: بازارهای جهانی، صادرات بی پایان و سودهای نجومی. اما همانطور که هر مسافری می داند، همه سفرها آنقدرها هم جذاب نیستند. امروزه دولت ها و اقتصادها از آن شهر بازی پرزرق و برق...
اگر دنیای کارآفرینی را به یک میدان نبرد تشبیه کنیم، هر استارت آپ مثل جنگجویی تازه کار است که برای بقا به تجهیزاتی فراتر از رؤیاهای بزرگ نیاز دارد. آمارها گاهی ترسناکند: بیش از 90 درصد استارت آپ ها ظرف پنج سال اول شکست می خورند. این یعنی رویای بزرگ تر شدن و تغییر جهان در بیشتر مواقع به یک کابوس پایان می پذیرد.
شاید داس...
تصور کنید در خیابانی پر از کافه های زنجیره ای بزرگ قدم می زنید؛ همه با لوگوهای آشنا و منوهای تکراری. ناگهان چشم تان به یک کافه محلی کوچک می افتد که نامش با خطی سنتی نوشته شده و از پنجره اش بوی دلنشین قهوه محلی به مشام می رسد. آیا کنجکاو نمی شوید وارد شوید؟ این جادوی برندهای محلی است؛ حس آشنایی، اصالت و پیوندی عمیق با ف...