بیایید یک لحظه برندهای بزرگ دنیا را زیر ذره بین بگذاریم؛ گوگل، اپل، دیزنی، نتفلیکس و ده ها اسم دیگر؛ چه چیزی آنها را به نام هایی ماندگار تبدیل کرده است؟ جواب این سوال یک کلمه است:خلاقیت. همین عنصر جادویی که نه تنها آنها را از رقبا متمایز کرده، بلکه باعث شده همیشه چند قدم از بقیه جلوتر باشند. دیزنی را تصور کنید بدون داس...
شاید در نگاه اول بحران مالی تنها چالشی برای کسب وکارهای کوچک به نظر بیاید، اما واقعیت ماجرا چیزی فراتر از این است. برندهای بزرگ و مشهور جهانی که بسیاری از ما آنها را نماد ثبات و موفقیت می دانیم نیز بارها در برابر توفان های مالی قرار گرفته اند. قبل از اینکه حسابی به ما اعتراض کنید، اجازه دهید دو تا مثال واضح بزنیم. جنرا...
گاهی فقط یک رنگ زرد و قرمز کافی است تا شما به یاد چیپس های خوشمزه لیز (Lay's) بیفتید. یا شاید کافی باشد یک سیب گازخورده ببینید تا بدون هیچ تردیدی نام اپل در ذهن تان تداعی شود. این قدرت لوگوهاست؛ آنها نه تنها هویت یک برند را تعریف می کنند، بلکه پلی به احساسات، خاطرات و ترجیحات مشتریان می زنند.
لوگوها به زبان ساده چهره...
وقتی صحبت از قدرت های جهانی می شود، آمریکا و چین مثل دو کهکشان پرنور در آسمان سیاست و اقتصاد جهان می درخشند، اما درخشش این دو همیشه مسالمت آمیز نبوده است. در چند دهه اخیر شاهد یک مسابقه بی وقفه میان این دو کشور بوده ایم؛ مسابقه ای که نه تنها بر اقتصاد جهانی اثر می گذارد، بلکه آینده تکنولوژی، سیاست و حتی زندگی روزمره ما...
جلسات هیأت مدیره شرکت ها دیگر فقط حول محور سود و زیان مالی نمی چرخد، بلکه بحث هایی مثل «چگونه می توانیم حال کارکنان را بهتر کنیم؟» به موضوعی داغ تبدیل شده اند. برای نمونه، گوگل با فراهم کردن فضاهای مدیتیشن و فعالیت های ورزشی در محل کار نشان داده که سلامت روحی کارکنانش همان اندازه مهم است که سود سه ماهه شرکت...
تصور کنید نام برندهایی مثل نایک، اپل یا کوکاکولا به گوش تان می رسد. آیا فقط محصولات شان را به یاد می آورید یا تصاویری از موفقیت، نوآوری و فرهنگ سازمانی عالی در ذهن تان نقش می بندد؟ این همان قدرت برندینگ نمادین است. برندینگ نمادین چیزی فراتر از طراحی لوگو یا انتخاب یک شعار تبلیغاتی است؛ این استراتژی برند را به یک داستان...
نسل زد، همان نسل جذاب و مرموزی که تا دیروز پشت کنسول های بازی یا با گوشی های هوشمند خود غرق دنیای دیجیتال بودند، حالا به قدرتی اقتصادی تبدیل شده اند که هیچ کسب و کاری نمی تواند آنها را نادیده بگیرد. این نسل که در دنیای فناوری متولد شده، با سرعتی باور نکردنی در حال شکل دادن به آینده بازار است. تصور کنید کودکی که تا چند...
در دنیای کسب و کارهای بزرگ همه چیز از منابع انسانی آغاز می شود و به آن ختم می شود. یک محصول بی نقص؟ حاصل زحمات تیمی متخصص و پرانرژی است. یک کمپین بازاریابی موفق؟ نتیجه درک عمیق نیروی انسانی از مخاطب هدف است. در این میان، مدیر منابع انسانی نقش یک رهبر ارکستر را ایفا می کند که باید تمام اعضای تیم را هماهنگ کند تا سمفونی...
تصور کنید در دفتر کارتان نشسته اید و فکر می کنید روز آرامی در پیش دارید. ناگهان مدیرتان با عجله وارد می شود و می گوید: «ما برای کمپین تعطیلات هیچ چیزی نداریم! فقط چند ساعت فرصت داریم تا کاری کنیم مشتری ها دیوانه شوند و محصولات مان را بخرند.» اینجاست که تمام آرامش تان دود می شود و حالا شما هستید، یک کامپیوتر...
تصور کنید وارد یک کارخانه تولید خودرو می شوید. هر بخشی از کارخانه وظیفه خودش را دارد. بخش های موتور، بدنه، رنگ آمیزی، کنترل کیفیت و بازاریابی هر کدام باید وظیفه خودشان را انجام دهند، اما فقط یک لحظه تصور کنید یکی از این بخش ها وظیفه اش را به درستی انجام ندهد. مثلا بخش طراحی قطعاتی را بسازد که به هم نمی خورند یا تیم باز...
تصور کنید در وسط یک بیابان پهناور ایستاده اید. نقشه ای در دست ندارید و تنها نشانه هایی گنگ و پراکنده پیش روی تان است. دقیقا همین حال و هوا برای کسب و کاری پیش می آید که بدون مطالعه بازار وارد میدان شود؛ گمشده در بی نهایت احتمالات و بی خبری از مسیر درست!
مطالعه بازار مانند قطب نما عمل می کند، مسیری واضح به سمت فرصت ها...
تصور کنید در دقیقه 90 یک مسابقه فوتبال حساس تیم شما برای برد نیاز به یک گل حیاتی دارد. ستاره تیم با تمام اضطراب و فشار روی شانه هایش پنالتی نهایی را می زند و توپ را درون دروازه می فرستد. آیا او فشار زیادی را تحمل کرده؟ بی شک هر حوالی غیر از یک «بله» قرص و محکم خیلی مشکوک به نظر خواهد رسید. با این حال همین ف...
تصور کنید وارد یک فروشگاه بزرگ شده اید. در هر راهرو محصولات رنگارنگ با بسته بندی های جذاب به چشم می خورند، اما چیزی که ناگهان شما را متوقف می کند، یک بنر بزرگ با تصویر هیجان انگیز و تخفیف فوق العاده است. این لحظه همان چیزی است که برندها برای آن هزینه های کلانی می کنند: جلب توجه مشتری. دنیای امروز پر از اطلاعات است و رق...
تصور کنید یک مشتری مکزیکی در حال گذراندن یک روز معمولی است. صبح با یک فنجان قهوه کلمبیایی روزش را شروع می کند، سپس کفش های چرم ایتالیایی اش را می پوشد و به محل کارش می رود. شب که برمی گردد، پای پلی استیشن ژاپنی اش می نشیند و آخر هفته هم دنبال خرید آنلاین از برندهای آلمانی است. حالا سوال اینجاست: در دنیایی که اینقدر مرز...
روزی روزگاری اینفلوئنسر مارکتینگ به معنای قرار دادن یک محصول زیبا کنار یک اینفلوئنسر با لبخندی جذاب بود، اما دنیای دیجیتال امروز به همان سرعتی که اسکرول می کنید تغییر کرده است. نسل زد با گوشی های هوشمند و انتظارهای بالا وارد میدان شده و دیگر با یک تصویر ساده یا یک ویدئوی کوتاه هیجان زده نمی شود. آنها دنبال اصالت، محتوا...
تصور کنید وارد فروشگاهی می شوید و در میان قفسه های شلوغ به دنبال یک کفش ورزشی خوب هستید. برندی مثل آدیداس را می بینید و بلافاصله به سمتش کشیده می شوید؛ چرا؟ چون آدیداس برای شما نماد اصالت، کیفیت و اعتماد است. حالا تصور کنید که همان لحظه یک برند ناشناخته پیشنهاد تخفیف وسوسه کننده ای می دهد. احتمالا در چنین شرایطی از خود...
تصور کنید یک بازاریاب پشت میزش نشسته و لیست بلند بالایی از کارها جلویش است. در این حین عرق سردی روی پیشانی اش نشسته؛ چراکه امروز قرار است کمپین شخصی سازی شده ای راه اندازی کند، اما مشکل اینجاست که مشتریان دیگر با ایمیل هایی که فقط اسم شان در آنها نوشته شده راضی نمی شوند. فشار مدیران هم بیشتر از همیشه است و در یک کلام م...
تصور کنید کسی از دهه 90 میلادی با ماشین زمان به امروز پرت شود و بخواهد به یک مرکز خرید سر بزند. احتمالا ترکیب الگوهایی مثل خرید آنلاین با تحویل درب منزل و اپلیکیشن هایی که به شما پیشنهاد خرید می دهند، مغز او را حسابی منفجر کند. هرچه باشد، صنعت خرده فروشی که روزگاری محدود به چند فروشگاه در خیابان اصلی بود، حالا به فضایی...
برندهایی که بدون برنامه و هدف در مسیر بازاریابی و برندسازی قدم می گذارند، مثل مسافرانی هستند که بدون نقشه و قطب نما در بیابانی بی پایان قدم گذاشته اند. تصور کنید برندی که لوگوی خیره کننده، شعار جذاب و تبلیغات پر زرق و برق دارد، اما هیچ هدف روشنی پشت این ظواهر نیست. مشتری شاید برای یک بار وسوسه شود و محصولی بخرد، اما وق...
تصور کنید سال 1964 است. فیل نایت، بنیانگذار نایک، در اتاق کوچکش نشسته و کفش های ژاپنی برند تایگر را می فروشد. آیا درآمدی در کار است؟ بی نهایت ناچیز. آینده ای روشن انتظار او را می کشد؟ معلوم نیست!
او فقط یک کارآفرین تازه کار بود، مثل میلیون ها نفر دیگر که رویای تغییر دنیا را دارند. حالا به نایک نگاه کنید؛ امپراتوری ای...