کم نیستن ضربالمثلهایی که توی همین زبون شیرین فارسی در مورد پول و کار و سرمایه و ثروت گفته شدن. یه جمله قدیمی هست که میگه: طرف یه شبه پولدار شده، البته اصل و ریشه این جمله انگلیسیه ولی خوب ما ایرانیا هم خیلی ازش استفاده میکنیم یا یه شبه راه صد ساله رو رفته. در هرصورت وقتی من این جمله رو میگفتم ما...
دنیای تکنولوژی امروز اینقدر پیشرفت کرده که همین روزاست منم سر از هوا و فضا دربیارم، هر روز یه وسیله جدید یه ابزاری، برنامهای چیزی که زندگی آدم رو راحت و راحتتر از دیروز میکنه. کار به جایی رسیده که دیگه خانم خونه نقش مدیر ابزار رو اجرا میکنه، دستگاه غذا پز که غذا میپزه، ماشین ظرفشویی...
چند روز پیش که داشتم ایمیلهای شمارو چک میکردم تا بتونم راهنماییتون کنم و مشاورههای سرمایهگذاریمو تقدیمتون کنم یه دوستی برام یه حکایت جالب از دو مرد چینی فرستاده بود، فارغ از اینکه بدونم این فقط یه قصه است یا در عمل واقعا اتفاق افتاده، حسابی فکرمو به خودش مشغول کرده و تصمیم دارم امروز به جا...
تا شش ماه پیش که همه دم از ژنو میزدن و ژنو ژنو بود که از کوچه و بازار و تاکسی میشنیدی، همهام که ماشاالله کارشناسند و دکترای اقتصاد و سیاست بینالملل دارن! یعنی از بچه 13 ساله گرفته تا آقا بزرگ 60 ساله خونه یه جوری از ژنو دم میزدن که آدم حس میکرد از تیم همراه ایران در مذاکرات بودن! حال...
اقتصاد موضوعیه که مردم عادی فکر میکنن خیلی پیچیده و گستردهاس، البته تا بخش زیادیام حق دارن، چرا که این ذهنیت رو اقتصاددانهای بزرگ که میان توی عرصههای مختلف رسانهای و با استفاده از کلمههای قلمبهسلمبه ، اعداد و ارقام، ترازها و نمودارها سعی میکنن بازار رو تحلیل کنن، به...
این روزا اوضاع تکنولوژی و استفادههای بیرویه از گوشی و شبکههای اجتماعی واقعا روی مخ من یکیه، شماها رو نمیدونم ولی خیلی دیدم بچههای 14سالهای که صبح تا شب به جای اینکه درس بخونن در حال وایبربازی و لایک کردنه این و اونن. من که به شخصه با همون 1100 خودم زندگی میکنم و ازشم راضیام....
چند وقت پیش در هفته مطبوعات بود که توی همین صفحه سرمایهگذاری یه گزارش مفصل درخصوص اینکه چطور یه نشریه تاسیس کنیم یا یه روزنامه راه بندازیم و ازش پول خوب دربیاریم نوشته شد، جالبه که من خودم که یه دکتر سرمایهگذاریام کلا معتقدم توی ایران کارای فرهنگی با وضعیتی که داریم پولی از توش درنمیاد، حالا نظر ما به کنار، اتفاقها...
شاید بشه توی یک سال اخیر این یکی دو ماه رو اوج نوسانات بازار و اتفاقات عجیب و غریب دونست، در حدی که مخاطبای ما یکی پشت اون یکی میان و همه نگران سرمایه و کسبوکارشون هستن و مدام سوالای عجیب غریب میپرسن، دریغ از اینکه من درسته که دکترم ولی نه پیشگویی بلدم و نه اونقدی حرفهای شدم که بتونم حرکتهای بعدی این بازار قمر در...
این روزا که قیمت نفت هی داره میکشه پایین، مردم هر روز بیشتر از دیروز نگران کسبوکار و سرمایهگذاریشون هستن و اینو من که یه دکتر سرمایهام از بقیه بیشتر و بهتر درک میکنم، چونکه خیلیا این روزا به ما مراجعه میکنند و از آینده کسبوکارشون میپرسن، البته زبونم لال فکر نکنید دارم حرف سیاسی میزنم یا با مسئولان و دولت مش...
یه چند وقتی از گرونیا میگذره و خبری از مردمی که هی منو میدیدند و سوالهای عجیب غریب در مورد وضعیت آینده قیمتها میپرسیدن گذشته. دیروز که توی دفتر روزنامه بودم یه خانمی با عجله اومد توی دفتر و در حالیکه سراغ منو از منشی میگرفت با سرعت اومد نشست صندلی روبهروم و پرسید: دکتر با این وضعیتی که برای توافقا پیش اومده به...
همین دیروز بود که سر پیچ ایستاده بودم و تلاش میکردم موضوع پیچیدهای در خصوص یکی از سرمایهگذاریهایم را حل و فصل کنم که ناگهان فردی پریشان احوال به سمتم آمد و تنهای از روی عمد به من زد و داشت میرفت که برگشت، نگاهی کرد و گفت: باز که وایسادی، آخه اینجا جای وایسادنه دکتر؟
من هم که همچنان در نه گفتن ضعیفم، گفتم: بله آ...
معمولا توی مهمونیهای خونوادگی وقتی اعضای فامیل هیچ حرفی واسه گفتن ندارن، ریل رو عوض میکنن و میافتن تو خط سیاست و اقتصاد. همین اتفاق هفته پیش توی مهمونی کوچیکی که ما داشتیم افتاد، وقتی که کمکم داشت حوصله همه سر میرفت، یکی از حاضرین در جمع، داستان جالب و البته عجیبی رو واسمون تعریف کرد که فکر میکنم توی صفحه حوادث ر...
امروز صبح که داشتم میومدم دفتر روزنامه با خودم فک کردم که توی این اوضاع گرونی میوهها و مخصوصا گوجه یه سری به میوهفروشی محل بزنم تا ببینم چقد کیفش کوکه؟! پس راهمو کج کردم و رفتم توی ترهبار، یه دوری توی غرفههای کوچیکش زدم و اتیکت میوهها و مخصوصا جعبههای گوجه رو با دقت وارسی کردم، توی سرم داشتم فک میکردم کاش منم صا...
من عاشق فلسفهام. چون وقتی فلسفه میخوانم با خیال راحت و بدون هیچ استرسی، نکتهها و اندیشههای زیادی توی ذهنم موج میزنه. با فلسفه یاد میگیرم که هر فکر یا ایدهای که روی اجرای اون اصرار میکنم، لزوما شاید درست نباشه. گذشته از این، یک موضوع رو میشه از هزاران زاویه بهش نگاه کرد. ایرادها و معایبش رو با چشم باز دید و محا...
کوچه، بقالی که چه عرض کنم یه فروشگاه 14 متری که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توش پیدا میشه. فروشنده که یه آقای جوونیه هر روز با غرولند میاد جلو. مراقبه که نکنه تو دستکجی کنی. دیگه بعد از این چندماه که دفتر روزنامه توی این محلهاس و این آقای فروشنده رو ما هفتهای چندبار میبینیم، انتظار داریم بهمون اعتماد کنه و جلدی نیاد...
خیلی میتونه هیجانانگیز باشه وقتی که توی پارک با آرامش کامل نشستی و در حال فکر کردن به مسائل مربوط به سرمایهگذاری هستی و در همین لحظه یکی بیاد و دستشو بذاره رو شونت و بعدش تورو که در کمال تعجب و ترس هستی به آغوش بکشه و بگه: دکترجان این تویی؟! من آرزوم دیدنه شما بود، خیلی وقته دنبالتونم و بعدش با هیجان شروع کنه از شم...
یه روز عادی توی روزنامه نشسته بودم و داشتم روی چندتا ایده بکر کار میکردم که یه دفعه یه مرد شیک پوش اومد تو دفتر و با صدای بلند پرسید: «دفتر روزنامه فرصت امروز همینجاس؟» همه یک صدا جواب دادیم: «بـــلــــــه!»...
پرسید: «دکتر سرمایه کیه؟» آقا منو میگی... آنچنان ترسیدم که نزدیک بود سکته کنم... آخه پیش خودم فکر کردم او...
چشمتون روز بد نبینه؛ نزدیک دو هفته است که بنایی داریم. میخوایم یه تغییر اساسی توی دکوراسیون خونه بدیم. چی کار کنیم؟ دستور خانومه دیگه... کی میتونه مخالفت کنه؟! خلاصه همه جا ریخته به هم. این سردبیر ما هم که موقعیت مارو درک نمیکنه و با ما راه نمیاد... همش از کارم ایراد میگیره، نمیذاره یه آب خوش از گلوم پایین بره! چپ...
این خیلی خوبه که ما همیشه حواسمون به اتفاقای اطراف باشه و همهچیز رو به دقت وارسی کنیم تا بلکه از کنارش ایدهای نو به ذهنمون برسه؛ ایدهای که شاید در آینده به دردمون بخوره و عامل راهاندازی کسبوکار جدیدی بشه. البته فراموش نکنیم که فضولی تو کار مردم اصلا چیزخوبی نیست! خداروشکر تکنولوژی و فناوری به قدری پیشرفت کرده که...