این روزا اوضاع تکنولوژی و استفادههای بیرویه از گوشی و شبکههای اجتماعی واقعا روی مخ من یکیه، شماها رو نمیدونم ولی خیلی دیدم بچههای 14سالهای که صبح تا شب به جای اینکه درس بخونن در حال وایبربازی و لایک کردنه این و اونن. من که به شخصه با همون 1100 خودم زندگی میکنم و ازشم راضیام. نه که فکر کنید آدم دگمی هستم یا مخالف پیشرفت و تکنولوژیام، واقعا نه، ولی به صراحت میگم هرچیزی یه حد و اندازهای داره، ضمن اینکه صرفا استفاده تفننی کردن از یه تکنولوژی رسالت اون تکنولوژی رو زیر سوال میبره. حالا از نظر شخصی من که بگذریم چند روز پیش یه اتفاق جالب در همین راستا افتاد که به نظرم بازگو کردنش خالی از لطف نیست.
همونطور که میدونید توی مباحث سرمایهگذاری یکی از سرمایهها «وقت و زمانه»، یعنی سرمایه فقط پول و خرج کردن یا مدیریت درست اون نیست، زمان هم یکی از المان هاست که بودنش نعمت و نداشتنش مکافاته و مهمتر از اون بحث مدیریت زمانه که خیلیام سخته.
حالا با وجود این توضیح جالبه بدونید خیلی از افراد قدر و منزلت زمان رو نمیدونن و اون رو به بطالت هدر میدن، یعنی صبح تا شب بدون اینکه بدونن چه چیز گران بهایی رو به باد میدن در حال گشت و گذارن و وقتی به خودشون میان که دیگه خیلی دیر شده، مثلا خودم به شخصه یه آقایی رو چند روز پیش ملاقات کردم که تنها سرمایهاش یه گوشی موبایل و کلی وقت آزاد بود.
جالبه که بدونید حرفه ایشون ساختن جوک و لطیفه بود، به این صورت که صبح تا شب خبرا رو دنبال میکنه، انواع کتابهای فرهنگشناسی رو میخونه خیلی خوب توی بستر جامعه وول میخوره تا بتونه جوکهای خندهدار و دست اول بسازه! باورتون میشه؟!
میتونید تصور کنید که برای این همه زمانی که میذاره هیچ پولی نمیگیره و به چند تا لایک بسنده میکنه، حتما میپرسید خب اموراتش چطور میگذره؟ اینو منم هنوز نفهمیدم ولی میدونم ایشون کارش همینه و واقعا هم کارش همینه!
تا الان با خودتون فکر کردین که توی این دو سه سالی که شبکههای اجتماعی خیلی باب شدن چه حجمی از جوک و لطیفه و جملههای فیلسوفانه دراومده؟! من که فکر میکنم با این حجم کار و وقت گذاشتن میشه سرمایهگذاری درست و اصولی روی این کار کرد.