مدیریت استراتژیک برند (Strategic Brand Management): راهنمایی برای حفظ و توسعه کسب و کار

راه اندازی کسب و کار و شروع یک ماجراجویی هیجان انگیز در عرصه مدیریت برند همیشه جذابیت بسیار زیادی دارد، البته به شرط اینکه فرصت و توانایی لازم برای موفقیت در این حوزه را داشته باشید؛ وگرنه مثل توریستی خواهید بود که در یک بیابان بزرگ بدون نقشه و تجهیزات مناسب گم شده است و چندان امیدی برای بازگشت به خانه ندارد.

بی شک هیچ کس دوست ندارد چند سال از عمرش را صرف توسعه یک برند کند و در آخر نه تنها سودی نصیبش نشود، بلکه با کلی بدهی و یک عالمه طلبکار طرف حساب گردد. شاید شما با خودتان فکر کنید چنین اتفاقاتی بیشتر شبیه فیلم های کلیشه ای و پر از غم و غصه است، اما دنیای کسب و کار همانطور که جذابیت و فریبندگی زیادی دارد، می تواند در عرض چند دقیقه طوری غافلگیرتان کند که اصلا باورتان هم نشود؛ ماجرا اندکی پیچیده شد، نه؟

کارآفرینی را در نظر بگیرید که مثل خیلی از افراد دیگر با هزاران امید و آرزو وارد دنیای کسب و کار می شود و اتفاقا مهارت های لازم مثل مارکتینگ، برندینگ و مدیریت را نیز در حد معمولی بلد است. اگر از شما بپرسیم چنین فردی چقدر شانس دارد تا تبدیل به کارآفرینی برجسته شود، چه جوابی خواهید داشت؟ یک جواب دم دستی و احتمالی این است که بگویید چنین فردی به خاطر اینکه مهارت های اساسی کارآفرینی را تا حد قابل ملاحظه ای بلد است، می تواند خیلی سریع و با دردسرهای کمتر نسبت به دیگران کسب و کاری در حد و اندازه های جهانی بسازد و شهرتی برای خودش دست و پا کند؛ همینقدر ساده و سرراست!

فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که جواب فوق تا حد زیادی ساده انگارانه محسوب می شود و ماجرای موفقیت در عرصه کسب و کار خیلی پیچیده تر از این حرف هاست. همانطور که یک بازیگر تازه کار هر چقدر هم که استعداد داشته باشد، باز هم باید متدهای مختلف بازیگری و مهارت های گوناگون را یاد بگیرد، کارآفرینان هم برای موفقیت در مدیریت کسب و کار راهی جز یادگیری مهارت های گوناگون به بهترین شکل ممکن ندارند. به هر حال اگر کارآفرینی را پیدا کردید که با سطح کاملا معمولی از مهارت های مدیریت برند به قله های موفقیت رسیده، ما را هم بی خبر نگذارید.

مطلب مرتبط: مدیریت برند: 10 روش ساده و مؤثر برای موفقیت

در دنیایی که برندهای بزرگ روز به روز بازارهای بیشتری را فتح کرده و حتی به یک کسب و کار کوچک هم رحم نمی کنند، شما باید مثل یک جنگجوی همه فن حریف باشید تا بتوانید از این وضعیت جان سالم به در ببرید. بیایید با هم روراست باشیم، شما با مهارت های معمولی در زمینه مدیریت برند چقدر برای خودتان شانس رقابت با غول هایی مثل اپل یا آمازون قائل هستید؟ اگر بخواهید منصفانه جواب دهید، نباید اصلا امیدی به بقای برندتان داشته باشید، چه برسد به رقابت با بزرگترین برندهای دنیا. احتمالا الان این سوال برای شما پیش آمده که راه چاره برای مدیریت مناسب برند و موفقیت در عرصه کارآفرینی چیست؟ 

اگر قرار باشد ما به این سوال جواب دهیم، می گوییم شما باید عملکرد استراتژیکی در زمینه مدیریت کسب و کارتان داشته باشید. ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم هر کارآفرینی که بخواهید در عرصه کسب و کار مثل یک جنگجوی همه فن حریف عمل کند و سری میان سرها درآورد، به مدیریت استراتژیک برند (Strategic Brand Management) نیاز دارد. ماجرا کم کم دارد جذاب می شود، نه؟

اگر شما با شنیدن اسم مدیریت استراتژیک به این فکر می افتید که مگر می شود کسب و کارتان را بهتر از این هم اداره کنید، این مقاله مخصوص شماست. ما در اینجا یک راهنمای جامع برای شما آماده کرده ایم تا خیلی صاف و پوست کنده با چیستی، مزایا و راهکارهای مدیریت استراتژیک برند آشنا شوید و تبدیل به همان جنگجوی افسانه ای شوید که می خواهید. البته در اینجا نیازی به نیزه و تیر و کمان نیست، در عوض با همراهی یکدیگر یک کلاس درس جذاب درباره مدیریت استراتژیک برند برگزار خواهیم کرد. پس به جای شمشیر، قلم و خودکارتان را آماده کنید تا کلاس‎مان را شروع کنیم.

مدیریت استراتژیک برند دقیقا چیست؟

استفاده از هر راهکاری باید با یک تعریف دقیق از آن شروع شود، وگرنه وضعیت شما مثل کسی می شود که در تاریکی مطلق امیدوار به پیدا کردن مسیرش است. ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم هر راهکار و استراتژی را به سادگی هرچه تمام تر می شود یاد گرفت و این امر درباره مدیریت استراتژیک برند نیز مصداق دارد. اگر شما انتظار تعاریف سخت و پیچیده از مدیریت استراتژیک برند را دارید، باید حسابی ناامیدتان کنیم و یک بار برای همیشه بخواهیم تا چنین ذهنیتی را دور بریزید؛ چراکه به غیر از سردرگمی چیزی برای شما ندارد، به همین سادگی!

اجازه دهید بحث درباره تعریف مدیریت استراتژیک برند را با یک سوال کاربردی پیش ببریم؛ شما وقتی اسم این مفهوم را می شنوید، اول از همه چه تصویری از آن در ذهن تان شکل می گیرد؟ اگر اندکی تجربه وقت گذرانی با بازی های کامپیوتری را داشته یا اینکه طرفدار چنین بازی هایی باشید، بعید است با شنیدن مدیریت استراتژیک برند به یاد بازی های استراتژیکی مثل توتال وار یا جنگ های صلیبی نیفتید. باور کنید یا نه، مدیریت استراتژیک برند تفاوت چندانی با بازی های استراتژیک ندارد و اگر در آن مهارت پیدا کنید دقیقا مثل بازی های استراتژیک از آن لذت خواهید برد. فکر می کنم با این مثال حسابی غافلگیر شده اید، نه؟

مدیریت استراتژیک برند در ساده ترین تعریف ممکن عبارت است از مجموعه تکنیک هایی که برای حفظ و ارتقای درک مشتریان از اهمیت یک برند و محصولاتش مورد استفاده قرار می گیرد. چنین فرآیندی تمام بخش های شرکت از قبیل بازاریابی و برندسازی را شامل می شود، چراکه فقط در صورت مدیریت یکجای تمام بخش های برند امکان حفظ و بهبود موقعیت آن در بازار و میان مشتریان وجود خواهد داشت. همانطور که در بازی های استراتژیک شما باید حواس تان به همه چیز باشد تا بتوانید به خوبی از پس رقبای تان بربیایید، در مدیریت استراتژیک برند نیز هدف اصلی حفظ درک مناسب مشتریان از برند و موقعیت تان در بازار است تا هیچ کسب و کار دیگری نتواند جای شما را بگیرد؛ همین و بس. 

مدیریت برند شباهت بسیار زیادی به مربیگری یک تیم فوتبال دارد. همانطور که یک سرمربی خوب مثل گواردیولا یا کلوپ از ابتدای فصل با یک یا چند استراتژی برتر تیمش را برای رقابتی فشرده در تمام جام ها آماده می کند، شما هم باید با عملکرد استراتژیک مثل یک تیم قوی تمام حریفان تان را از میدان به در کنید. در واقع وقتی از عبارت استراتژیک حرف می زنیم، یعنی یک فرآیند طولانی مدت، به جای یک فرآیند مقطعی و کوتاه، را مدنظر داریم. اگر کسی را سراغ دارید که فکر می کند مدیریت برند امری کوتاه مدت است، حتما او را با روزنامه فرصت امروز آشنا کنید تا بیشتر از این خودش را به دردسر نیندازد. 

مدیریت استراتژیک برند از نظر تقسیم بندی در میانه مارکتینگ و برندینگ قرار دارد. تفاوت این مفهوم با برندینگ این است که در برندسازی هدف اصلی ایجاد و معرفی یک برند به مشتریان است، اما در مدیریت استراتژیک هدف اصلی حفظ دستاوردهای برند و تلاش برای بهبود دریافت و نظر مشتریان درباره آن است. به عبارت دیگر، در مدیریت استراتژیک برند شما به جای اینکه قلعه کسب و کارتان را گسترش دهید، به فکر این هستید که آن را از شر حملات دشمنان حفظ کرده و جلوه ظاهری آن را برای مشتریان جذاب تر از هر زمان دیگری نمایید. 

مطلب مرتبط: راهنمای مدیریت برند / چگونه همانند یک مدیر برند جهانی عمل کنیم؟

اگر شما با آشنایی اجمالی که با مدیریت استراتژیک برند پیدا کرده اید، همین حالا قصد اجرایش را دارید باید اندکی ناامیدتان کنیم. شما قرار نیست فقط با یک تعریف هرچند ساده و سرراست از مدیریت استراتژیک برند به خوبی از پس اجرای آن بربیایید. کارآفرینان کارکشته همیشه به دنبال مزایا و راهکارهای اجرای یک استراتژی یا راهبرد کلان هستند و از آنجایی که مخاطب های روزنامه فرصت امروز نیز چنین ویژگی هایی را دارند باید اول از همه شما را با مزایای مدیریت استراتژیک برند آشنا کنیم. اینطوری مثل یک قهرمان بوکس با آگاهی کامل از استراتژی که می خواهید در برابر رقیب تان پیاده کنید، وارد رینگ مسابقه خواهید شد. پس این شما و این هم مزایای مدیریت استراتژیک برند.

مزایای مدیریت استراتژیک برند برای کسب و کارها

حالا که با تعریف مدیریت استراتژیک برند آشنا شدید، بد نیست از خودتان سوال کنید که اصلا مزایای این راهکار چیست؟ آیا این رویکرد واقعا به درد کسب و کارتان می خورد یا استفاده از آن فقط وقت تلف کردن است؟ بی شک چنین سوالاتی ارزش بررسی بیشتر دارد و اگر ما نتوانیم جواب درستی برای آنها دست و پا کنیم، حسابی ناامیدتان کرده ایم. در ادامه با بررسی برخی از مزایای اصلی مدیریت استراتژیک برند سعی می کنیم به این قبیل از سوالات جواب درست و درمانی دهیم. 

افزایش فروش و تعداد مشتریان وفادار

آیا تا به حال فکر کرده اید چرا کارگردان هایی مثل تارانتینو و اسکورسیزی همیشه طرفدارهای پر و پا قرص خودشان را دارند و همیشه فیلم های شان فروش فاجعه باری را تجربه می کند؟ احتمالا هر کسی برای این سوال جواب متفاوتی خواهد داشت، اما یک فرض هوشمندانه این است که بگوییم آنها خیلی خوب می دانند چطور با تولید فیلم های عالی همیشه مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب کرده و اعتبارشان را حفظ کنند. 

شما به عنوان صاحب یک کسب و کار دقیقا نقش یک کارگردان را دارید و اثر هنری که باید بسازید هم برندتان است. امروزه تمام کارآفرینان می خواهند بهترین برند دنیا را برای مشتریان بسازند و در این مسیر آماده تحمل هر سختی و پذیرش هر نوع ریسکی هم هستند. احتمالا شما در جواب ما خواهید گفت اگر همه برندها به دنبال انجام دادن چنین کاری هستند، پس چرا فقط تعداد کمی از آنها عملا موفق می شوند؟

ما برای جفت و جور کردن پاسخی مناسب برای سوال بالا باید شما را با نخستین مزیت مدیریت استراتژیک برند آشنا کنیم. اغلب کارآفرینان و برندها دیوانه وار به دنبال موفقیت در تعامل مشتریان و افزایش فروش هستند، اما فقط برندهایی که از مدیریت استراتژیک برند استفاده می کنند قهرمان این رقابت حساس و نفسگیر می شوند. دلیل چنین امری این است که مدیریت استراتژیک برند به شما فرصت حفظ دستاوردهای کنونی کسب و کارتان و تلاش برای توسعه کسب و کار با خیال راحت را می دهد؛ به همین سادگی!

اگر شما فکر می کنید حفظ دستاوردهای برند امر عجیبی نیست، کاملا در اشتباه هستید. همانطور که تیم های فوتبال بزرگ باید دفاع خوبی داشته باشند تا بتوانند از برتری شان در طول مسابقه دفاع کنند، شما هم باید اول به فکر حفظ موقعیت و موفقیت های برندتان باشید و بعد دنبال ماجراجویی برای توسعه آن بروید، وگرنه شاید خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید از لیگ قهرمانان کسب و کارها حذف شوید. 

باور کنید یا نه، کسب و کار شما در بازار تنها نیست و مشتریان هزاران انتخاب متنوع پیش رو دارند. اگر شما فقط اندکی درباره تنوع رقبای تان فکر کنید، شاید با خودتان بگویید اصلا شانسی برای جلب نظر مشتریان ندارید چه برسد به اینکه بخواهید آنها را به مشتریان وفادار برندتان هم تبدیل کنید. احتمالا چنین ارزیابی از تعداد رقبا شما را حیرت‎زده و شاید حسابی ناامید نماید، اما ما خبر خوشی برای شما داریم تا دوباره امیدتان را به دست بیاورید.

اگر شما با استفاده از مدیریت استراتژیک برند بتوانید به مشتریان نشان دهید برای همیشه در کنارشان هستید و خبری از ناپدید شدن ناگهانی کسب و کارتان یا افت محسوس کیفیت محصولات تان نیست، بقیه برندها حتی به چشم مشتریان نیز نخواهند آمد و خریداران همگی به سمت شما سرازیر می شوند؛ همینقدر جذاب و هیجان انگیز. 

مشتریان همیشه دوست دارند تا از یک برند مشخص خرید کنند، اما قبل از هر چیزی باید مطمئن شوند که برند موردنظرشان ثبات کافی در بازار دارد. فکر می کنم تا الان خیلی خوب فهمیده اید که مدیریت استراتژیک برند دقیقا همان چیزی را که مشتریان از برندتان می خواهند به آنها می دهد و این یعنی افزایش فروش و تبدیل خریداران به مشتریان وفادار با یک حرکت هوشمندانه و استراتژیک!

مطلب مرتبط: 3 كلید برای مدیریت برند از طریق رسانه‌ های اجتماعی

ادامه حیات برند در بازار کسب و کار

همه کارآفرینان دوست دارند برندهای بزرگ و جذابی داشته باشند. اگر از هر کارآفرینی درباره احتمال شکست برندش سوال کنید، احتمالا حسابی از دست تان ناراحت می شود و با اوقات تلخی خواهد گفت که هرگز چنین اتفاقی برای او و برندش پیش نخواهد آمد. باور کنید یا نه، شکست در دنیای کسب و کار نه تنها امری رایج است، بلکه حتی برندهای بزرگ نیز چنین تجربه تلخی را پشت سر می گذارند. فکر می کنم شما هنوز هم ماجرای رسوایی بزرگ آلایندگی خودروهای فولکس واگن در سال 2015 را به یاد داشته باشید، نه؟

آمادگی برای شکست های احتمالی و مدیریت شان به بهترین شکل ممکن از نان شب هم برای برند شما واجب تر است. وقتی شما بلد باشید چطور شکست ها را مدیریت کنید، طوری از پس شان برخواهید آمد که انگار آب از آب تکان نخورده است.

اجازه دهید این موضوع را با یک مثال کاربردی دنبال کنیم؛ یک بوکسور حرفه ای را در نظر بگیرید که در تمام مسابقاتش برنده شده و حسابی اسم و رسمی در دنیا پیدا کرده است. اگر قهرمان داستان ما از نظر روحی برای مقابله با شکست آمادگی نداشته باشد، شاید وقتی از حریفش عقب است یکهو کنترلش را از دست داده و حتی به داور هم حمله ور شود. اگر از طرفداران ورزش بوکس باشید خیلی خوب می دانید که چنین حرکتی از سوی یک ورزشکار به معنای پایان دوره حرفه ای اش خواهد بود؛ همینقدر تلخ و فراموش نشدنی.

مدیریت استراتژیک برند معجون طلایی شما برای بقا در بازار کسب و کار است. اگر بخواهیم از مثال بالا استفاده کنیم، شما با مدیریت استراتژیک برند حتی در سخت ترین شرایط هم می دانید چطور ورق را به نفع کسب و کارتان برگردانید و قهرمان مشتریان شوید. 

همانطور که قبل تر گفتیم، مدیریت استراتژیک برند توجه ویژه ای به حفظ دستاوردها و موقعیت کسب و کار دارد. بنابراین شما با استفاده از این استراتژی می توانید چهارچشمی مراقب وضعیت و موقعیت برندتان باشید تا هیچ خطری آن را تهدید نکند و برای سال های سال در کنار مشتریان به خوبی و خوشی حضور داشته باشید. بیایید با هم روراست باشیم، مگر یک کارآفرین چه چیزی بیشتر از حفظ موقعیت برندش و حضور همیشگی در کنار مشتریان می خواهد؟

رقابت بهتر با دیگر برندها

اگر فکر می کنید شما در دنیای کسب و کار تنها هستید، کاملا دراشتباهید. کافی است فقط یک دقیقه حواس تان از کسب و کارتان پرت شود تا ببینید چطور رقبای تان برای به دست آوردن جایگاه شما به آب و آتش خواهند زد. این واقعیت اجتناب ناپذیر دنیای کسب و کار است و هیچ شوخی ای هم در کارش نیست. 

رقابت با دیگران فقط در قصه ها جذاب است و چنین شرایطی در دنیای واقعی کسب و کار برای هر برندی حساس و نفسگیر خواهد بود. وضعیت شما در اینجا شبیه خلبانی است که نه تنها باید به فکر سالم رسیدن به مقصد باشد، بلکه همیشه استرس دریافت نمره پایین از سوی کارشناس های پرواز و جا ماندن از کار با برترین خطوط هوایی را دارد. بی شک اگر شما حتی بتوانید عملکرد خوبی از خودتان در رقابت با دیگر برندها نشان دهید، استرس رقابت دیر یا زود از پای درتان می آورد. 

شاید شما با خودتان فکر کنید استرس رقابت با دیگر برندها امری اجتناب ناپذیر است، اما ما راهکار هوشمندانه ای برای شما داریم. مدیریت استراتژیک برند در زمینه رقابت بهتر با دیگر برندها مثل یک نقشه گنج عمل می کند، چراکه به شما این فرصت را می دهد تا وجب به وجب کسب و کارتان را به هوشمندانه ترین شکل ممکن مدیریت کنید. خب وقتی شما فکر همه جا را در رقابت با برندهای دیگر کرده باشید، دیگر نیازی برای نگرانی و استرس نابودکننده نخواهد بود، مگر نه؟

مطلب مرتبط: کو برندینگ (Co-Branding) چیست؟ راهنمایی جامع برای برندسازی مشارکتی

سود بیشتر با کار کمتر

اشتباه نکنید، ما در اینجا شوخی مان نگرفته، بلکه شما واقعا با کار کمتر می توانید سود بسیار بیشتری به دست بیاورید، البته به شرط اینکه مدیریت استراتژیک برند را از یاد نبرید. اجازه دهید بحث را با یک مثال جذاب پیش ببریم؛ اگر قرار باشد شما یک کوهپیمایی طولانی داشته و مثلا به قله اورست صعود کنید، چه کار خواهید کرد؟ 

شاید بعضی از افراد با خودشان بگویند، خب قرار است یک مسیر طولانی کوهپیمایی داشته باشیم و فورا به دل طبیعت بزنند. اگر شما هم چنین عقیده ای دارید، باید از شما بخواهیم پای تان را روی ترمز بگذارید، چراکه با چنین دست فرمانی احتمالا هرگز به قله نخواهید رسید. 

کوهنوردهای حرفه ای برای صعود به قله همیشه یک برنامه دقیق و حساب شده دارند. وقتی شما یک برنامه درست و حسابی برای صعود به کوه داشته باشید، دیگر در طول مسیر برای پیدا کردن ادامه راه مجبور به توقف یا اتلاف وقت نخواهید بود. وضعیت برندها در دنیای کسب و کار نیز دقیقا به همین شکل است. مدیریت استراتژیک برند به شما کمک می کند تا یک برنامه حرفه ای برای کسب و کارتان طراحی کنید و از شر بی برنامگی و اتلاف وقت ناشی از آن خلاص شوید. این یعنی شما با صرفه جویی در زمان تان با کار کمتر شانس بهره مندی از سود به مراتب بیشتری را خواهید داشت، به همین سادگی!

مدیریت استراتژیک برند در عمل: یک راهنمای حرفه ای و جذاب

شما تا اینجای کار ماجراجویی جذاب و طولانی درباره مدیریت استراتژیک برند داشته اید؛ تعریف و مزایای آن را یاد گرفته اید و کاملا آماده اجرای آن در کسب و کارتان هستید. الان شما مثل بازیگری هستید که خیلی خوب از نقش اش در فیلم خبر دارد و فقط باید اندکی تمرین بیشتر برای درخشیدن بر روی پرده نقره ای و میخکوب کردن تماشاگران داشته باشد. ما در ادامه به شما کمک خواهیم کرد تا هرچه بهتر از پس این نقش جذاب بر بیایید. البته در اینجا خبری از تمرین های سخت و خسته کننده نیست، بلکه ما با یک نقشه راهنمای دقیق به راحتی آب خوردن به شما کمک می کنیم تا طوری برندتان را مدیریت کنید که مو لای درزش نرود. پس با ما همراه باشید تا تبدیل به قهرمان مشتریان شوید.

آگاهی دقیق از جایگاه و ارزش برند: گردآوری اطلاعات اولیه برای مدیریت استراتژیک

فرض کنید شما یکی از طراح های ارشد برند بی ام و هستید و ماموریت طراحی یک اتومبیل جدید به شما واگذار شده است. اگر شما بخواهید خودروی بی عیب و نقصی طراحی کنید که در حد و اندازه نام بی ام و باشد، ابتدا چه کاری خواهید کرد؟ فکر می کنم سوال سختی را مطرح کرده ایم، پس اجازه دهید در پیدا کردن جواب مناسب اندکی کمک تان کنیم. 

شما اول از همه باید جایگاه برندی که برای آن کار می کنید را به خوبی مشخص کنید. خب وقتی قرار است برای برند بی ام و یک اتومبیل طراحی کنید یعنی انتظارات از کیفیت محصول به شدت بالاست و از طرفی دست شما هم برای استفاده از بهترین مواد اولیه و لوازم جانبی حسابی باز است. بی شک اگر قرار بود برای یک برند معمولی خودرو طراحی کنید، ماجرا کاملا متفاوت می شد، نه؟

مطلب مرتبط: حس برند (Brand Sense): الگویی متفاوت برای برندسازی و بازاریابی

ماجرای فوق در تمام حوزه های کسب و کار مصداق دارد و نخستین گام برای مدیریت استراتژیک برند است. شما برای اینکه بتوانید به بهترین شکل ممکن از موقعیت تان در بازار دفاع کرده و سپس دست به توسعه اش بزنید، باید اول از همه جایگاه تان را درک کنید. شاید با خودتان فکر کنید این کار خیلی سخت و حتی نشدنی است، اما فقط کافی است به نظر مشتریان درباره خودتان دقت کنید، همین و بس!

نظرات مشتریان درباره برند شما و آنچه درباره اش می گویند به خوبی جایگاه تان را مشخص می سازد. به این ترتیب شما دست کم دید درستی نسبت به موقعیت فعلی برندتان دارید. اگر بخواهید مدیریت استراتژیک برندتان را بر پایه ارزیابی های بسیار خوش بینانه و غیرواقعی بنا کنید، احتمالا فقط در جای خودتان درجا خواهید زد.

شما برای مدیریت استراتژیک برند فقط به آگاهی دقیق از جایگاه برندتان نیاز ندارید، بلکه باید ارزش برندتان برای مشتریان را نیز درک کنید. ما در اینجا نمی خواهیم وارد تعاریف سخت و پیچیده شویم، در عوض فقط از شما می خواهیم تا به آنچه برندتان را برای مشتریان جذاب تر از رقبا می کند، پی ببرید. شاید باورتان نشود اما بعضی از کارآفرینان روح شان هم از این نکته اساسی بی خبر است. فکر می کنم شما هم موافق باشید که یک کسب و کار بدون آگاهی از جایگاه و ارزش اش هیچ شانسی برای موفقیت نداشته باشد، نه؟

آگاهی از جایگاه برند و ارزش آن به نوعی مکمل هم هستند و به شما برای مدیریت استراتژیک برندتان کمک می کنند، چراکه وقتی شما از این نکات دقیقا خبر داشته باشید خیلی راحت تر می توانید نقشه ای برای حفظ جایگاه و اعتبار برندتان بکشید و در مرحله بعد به فکر توسعه اش باشید. 

برنامه ریزی برای بازاریابی یکپارچه: وقتی برنامه ریزی همه چیز است!

آیا تا به حال در زمان دانشجویی یکهو در شب امتحان با کوله باری از منابع برای مطالعه مواجه شده اید و از خودتان پرسیده اید که در طول ترم دقیقا چه کار می کردید؟ احتمالا شما بارها و بارها این نصیحت تکراری که اگر در طول ترم درس ها را مرور می کردید، شب امتحان لازم نبود کلی بی خوابی و دردسر بکشید را شنیده اید (امیدوارم با این مثال داغ دل تان را تازه نکرده باشم). 

راستش را بخواهید، من که در دوران دانشجویی هر بار تصمیم می گرفتم از اول ترم شروع به مطالعه دقیق منابع کنم، بازهم آخر کار با کلی منابع تلنبارشده مواجه می شدم. اگر شما در عرصه کسب و کار هنوز هم چنین عادتی دارید، باید یک بار برای همیشه آن را ترک کنید. به هر حال دنیای کسب و کار با کسی شوخی ندارد و برند شما با یک اشتباه کوچک دچار دردسرهای عظیم می شود؛ چه برسد به عادت به بی برنامگی که دو دستی برندتان را به لب پرتگاه می فرستد!

مدیریت استراتژیک برند یعنی اینکه شما با نظم و برنامه مشخص در تمام حوزه ها پیش بروید. اگر دقت کرده باشید، خیلی از برندها هیچ برنامه ای برای تعامل با مشتریان و به ویژه بازاریابی ندارند. این امر دقیقا مثل موکول کردن تمام کارها به دقیقه 90 و شب امتحان است. شاید شما چند باری از پس سر هم کردن یک کمپین بازاریابی در دقیقه 90 برآمده باشید، اما همیشه اینقدر خوش شانس نخواهید بود. شما در مدیریت استراتژیک برند باید تمام کمپین ها و فعالیت های بازاریابی تان را یکپارچه کنید تا بتوانید پا را فراتر از حفظ جایگاه برند گذاشته و در مسیر توسعه کسب و کارتان قدم بگذارید. این اتفاق باید ماجراجویی جالبی باشد، مگر نه؟

بازاریابی یکپارچه شاید در ظاهر مفهوم پیچیده ای باشد، اما قول می دهیم اگر با آن آشنا شوید حتما عاشقش خواهید شد. تنها کاری که شما باید انجام دهید استفاده از اطلاعاتی که در مرحله قبل با آگاهی از جایگاه برندتان به دست آورده اید برای انتقال یک پیام اصلی مشترک در تمام کمپین های برندتان است. چنین برنامه ریزی برند شما را به آن جنگجوی شکست ناپذیری که آرزویش را دارید، نزدیک تر از همیشه خواهد کرد، همینقدر جذاب و هیجان انگیز.

اگر بخواهیم از یک مثال جذاب درباره برنامه ریزی برای بازاریابی یکپارچه و نقش اش در مدیریت استراتژیک استفاده کنیم، هیچ برندی بهتر از نایک نخواهد بود. این برند یک پیام خیلی ساده و در عین حال تاثیرگذاری برای مخاطب هدفش دارد و آن دعوت به تحرک و فعالیت ورزشی است. این پیام به بهترین شکل ممکن در شعار «فقط انجامش بده» قابل مشاهده است. هنر برنامه ریزی و بازاریابی یکپارچه برند نایک در بازنمایی مداوم این پیام در تمام کمپین هایش است. فکر می کنم حالا متوجه شده اید چرا نایک یکی از بهترین شرکت ها در زمینه مدیریت استراتژیک برندش است، نه؟

مطلب مرتبط: ارزش برند (Brand Value) چیست؟ همراه با راهنمای ارزش گذاری برند

ارائه گزارش های مداوم به سهامداران: خداحافظی با نگرانی همیشگی سهامداران

سهامداران کارکشته همیشه پس از کلی سبک و سنگین کردن دست به جیب شده و یک برند را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند. همانطور که سرمایه‎‎ گذاری گاهی اوقات تجربه پراسترسی است، تعامل با سرمایه گذارها نیز برای کارآفرینان ممکن است پیچیده و حتی تحمل ناپذیر باشد. نقشه گنج ما در این بخش برای شما ارائه گزارش های مداوم درباره برنامه و وضعیت کلی برند به سهامداران است تا مطمئن شوند جای درستی سرمایه گذاری کرده اند و خبری از بر باد رفتن پول های شان نیست. 

اگر با شنیدن اسم گزارش به سهامداران دست و دل تان می لرزد، باید به شما قول بدهیم که این کار خیلی ساده تر از آن چیزی است که فکرش را می کنید. شما فقط باید مشتریان را نسبت به اینکه برنامه دقیق و منسجمی برای سودآوری برندتان دارید، مطمئن سازید. احتمالا این کار برای شما اصلا سخت نیست، چراکه بارها و بارها نقشه موفقیت برندتان را قبل از اجرا مرور کرده اید.  

شما با ارائه گزارش های مداوم به سرمایه گذارها به سطح حیرت انگیزی در مدیریت استراتژیک برند می رسید و این امر دقیقا مثل بازی های کامپیوتری همراه با جوایزی است. دستاورد طلایی شما در اینجا خلاص شدن از شر سوال و جواب های تمام نشدنی سرمایه گذارها درباره برندتان است، چراکه حالا دیگر گزارشی تفصیلی درباره تمام برنامه های شما دارند. 

خب وقتی تعامل کامل میان شما و سرمایه گذارها وجود داشته باشد، چرا آنها باید نگران باشند؟ به علاوه این کار به شما فرصت جذب سرمایه بیشتر را نیز می دهد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که کمتر کسی می تواند در برابر وسوسه سرمایه گذاری در برندی که مو لای درز برنامه هایش نمی رود، مقاومت کند، نه؟

اگر بخواهیم خیلی صاف و پوست کنده بگوییم، در حالی که گردآوری اطلاعات درباره جایگاه و ارزش برند به شما برای حفظ موقعیت تان کمک می کند، بازاریابی یکپارچه و ارائه گزارش های مفصل به سرمایه گذارها پا را از این فراتر گذاشته و مسیر توسعه کسب و کارتان را هموار خواهد کرد، به همین سادگی!

سخن پایانی

خب به پایان کلاس هیجان انگیزمان درباره مدیریت استراتژیک برند رسیدیم. حالا که تبدیل به جنگجویی حرفه ای شده اید، نظرتان درباره مدیریت استراتژیک برند چیست؟ آیا این الگو به درد کسب و کارتان می خورد؟ من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم این مقاله به شما برای یادگیری مدیریت استراتژیک برند کمک کرده باشد. اگر سوالی درباره این الگو دارید، خوشحال می شویم همینجا آن را با ما در میان بگذارید. 

منابع:

https://rocketium.com

https://www.frontify.com

https://customerthink.com