حس برند (Brand Sense) از آن دست مفاهیمی است که نه تنها خیلی کم در موردش صحبت می شود، بلکه بسیاری از کارآفرینان روح شان هم از وجود چنین الگویی خبر ندارد. اگر همین حالا به طور تصادفی از برخی کارآفرینان یا کارشناس های کسب و کار درباره حس برند سوال کنید، احتمالا فکر می کنند دارید سر به سرشان می گذارید و شاید حتی از دست تان ناراحت هم بشوند!
واقعیت این است که عرصه برندینگ به سرعت در حال تغییر است و اگر شما نتوانید خودتان را با این جریان سازگار کنید، مثل تیم های فوتبال کوچک در برابر غول هایی مانند بایرن مونیخ محکوم به حذف از دور رقابت ها خواهید بود. بی شک هیچ تجربه ای بدتر از این نیست که یک دفعه ببینید حسابی از رقبای تان عقب افتاده اید و حتی فرصتی برای کم کردن فاصله تان با آنها هم ندارید، مگر نه؟
حس برند از جمله الگوهای تازه در برندینگ و بازاریابی است که خیلی زود جای خودش را در استراتژی برندهای بزرگ باز کرده، اما هنوز خیلی از کسب و کارها و کارآفرینان عادی آن را به درستی نمی شناسند. این استراتژی دقیقا مثل فوتبالیست کم و سن سالی است که دقیقه 90 به بازی آمده و گل قهرمانی تیمش را می زند. بی شک طرفداران تیم موردنظر به خاطر قهرمانی سر از پا نمی شناسند، اما دقیقا نمی دانند چه کسی این شادی را برای آنها به ارمغان آورده است.
اجازه دهید با هم روراست باشیم، شما تا به حال چند بار از یک برند فقط به خاطر حس خوبی که به شما می دهد، خرید کرده اید؟ فکر می کنم همه ما جواب این سوال را می دانیم: بارها و بارها! احتمالا این اتفاق برای اغلب کارآفرینان نوعی رویای دست نیافتنی محسوب می شود. اگر شما هم چنین آرزویی دارید، اما فکر می کنید هیچ شانسی برای میخکوب کردن مشتریان در اختیارتان نیست، باید همینجا شما را متوقف کنیم. نقشه گنجی که کسب و کار شما به آن نیاز دارد در دستان ماست و می خواهیم آن را مثل آب خوردن به شما یاد دهیم.
مطلب مرتبط: برندسازی چیست؟ راهنمایی کامل برای ایجاد تحول در کسب و کار
شاید شما هم چند باری مفهوم حس برند به گوش تان خورده و با خودتان گفته اید که این استراتژی باید حسابی سخت و حتی اجرانشدنی باشد. خب در این صورت ما در روزنامه فرصت امروز در کنارتان هستیم تا ذهنیت تان را کاملا عوض کنیم. انسان ها معمولا وقتی چیزی را به خوبی نمی شناسند به آن شاخ و برگ زیادی می دهند تا تبدیل به هفت خان رستم شود، اما به محض اینکه با آن آشنایی پیدا کنند شاید حتی یک لحظه هم از فکرش غافل نشوند، به همین سادگی!
اگر مفهوم حس برند برای شما هم جذاب به نظر می رسد و دوست دارید اجرای آن را به خوبی یاد بگیرید، به هیچ وجه این مقاله را از دست ندهید. ما در این مقاله با تعریف دقیق حس برند، بیان مزایای اصلی و همینطور فوت و فن اجرایش به طور کاملا صاف و پوست کنده آن را به شما یاد خواهیم داد؛ به طوری که در آخر کار از خودتان بپرسید واقعا چرا فکر می کردید این استراتژی سخت و اجرا نشدنی است؟
حس برند: تعریفی ساده از یک استراتژی جدید
اگر شما برای نخستین بار است که اسم حس برند را می شنوید، شاید خیلی راحت آن را با دیگر مفاهیم دنیای کسب و کار اشتباه بگیرید. کارآفرینی را در نظر بگیرید که پس از چندین ماه تلاش برای ارتقای آنچه فکر می کرد حس برند محسوب می شود، متوجه شود از ابتدا در اشتباه بوده است. شاید شما با خودتان بگویید چنین اتفاقاتی فقط در فیلم های پر از غم و غصه پیدا می شود، اما با نگاهی دقیق به اطراف تان متوجه می شوید خیلی از برندها به خاطر برداشت اشتباه از یک استراتژی طوری از بازار رقابت کنار می روند که انگار اصلا در بازار وجود هم نداشته اند.
ما در روزنامه فرصت امروز همیشه کارمان درباره یک استراتژی کسب و کار را با جفت و جور کردن تعریفی دقیق از آن شروع می کنیم تا هیچ جایی برای سردرگمی های احتمالی نباشد. خب به هر حال وقتی شما تعریف دقیقی از یک استراتژی داشته باشید، مثل بازیگری هستید که دقیقا می داند در فیلم چه نقشی دارد و به همین خاطر هیچ نگرانی هم برای جلوی دوربین رفتن ندارد، مگر نه؟
مخاطب های ثابت روزنامه فرصت امروز خیلی خوب می دانند که ما همیشه وجود تعاریف متعدد و حتی متضاد از یک مفهوم را مهمترین مشکل برای تعریف دقیق آن قلمداد می کنیم. از طنز جالب روزگار این ماجرا در مورد حس برند کاملا برعکس است. همانطور که قبل تر گفتیم، حس برند جزو استراتژی های تازه در دنیای کسب و کار محسوب می شود و هنوز خیلی جای پیشرفت دارد. همین نکته باعث شده تا تعاریف خیلی کمی از این استراتژی در دسترس باشد و کار هر کسی را برای آگاهی از آن مثل رفتن به قله قاف کند!
احتمالا وجود تعاریف اندک درباره حس برند حسابی شما را به شک و تردید انداخته و حتی نگران تان کرده است. در این صورت باید بگوییم خیال تان راحت باشد، چراکه ما در کنارتان هستیم تا بدون دردسر تعریفی ساده و جمع و جور از این مفهوم یاد بگیرید. همانطور که از ترکیب حس برند می شود حدس زد، این استراتژی در پیوند با حواس پنجگانه مشتریان است. به عبارت بهتر، حس برند یک الگوی برندینگ و مارکتینگ برای تاثیرگذاری بر روی مشتریان با به کار گیری حداقل یکی از حواس آنهاست، همین و بس.
اگر شما هم از آن دست افرادی هستید که با مثال های دم دستی خیلی بهتر یک چیز را یاد می گیرد، احتمالا تعریف ما از حس برند چندان به دل تان ننشسته است. پس اجازه دهید یک مثال کاربردی در این رابطه بزنیم؛ تا به حال چند بار شده که در حال پیاده روی در خیابان بوی خوش غذاهای یک رستوران هوش از سر شما برده باشد؟ احتمالا اغلب شما حداقل یک بار این تجربه را داشته اید و چه بسا از مشتریان ثابت آن رستوران هم شده باشید. دلیل اصلی توجه شما به چنین رستورانی درگیر شدن یکی از حواس تان، یعنی بویایی، است. چه بسا چندین رستوران دیگر هم در آن خیابان وجود داشته باشد، اما شما فقط به رستورانی جذب شده اید که حس بویایی شما را تحریک کرده است؛ قضیه جالب شد، مگر نه؟
همانطور که می بینید، حس برند تعریف عجیب و غریبی ندارد و از همه مهمتر اینکه خودش هم استراتژی پیچیده ای نیست؛ با این حال شاید شما هنوز هم نسبت به استفاده از آن در کسب و کارتان تردید داشته باشید. خب به هر حال کارآفرینان کارکشته فقط در صورت اطمینان از مزایای یک استراتژی اقدام به استفاده از آن می کنند، وگرنه حسابی اعتبار و جایگاه شان در بازار به خطر خواهد افتاد. پس اجازه دهید شما را با برخی از مزایای استراتژی حس برند آشنا کنیم تا آخرین تردیدهای تان در این رابطه نیز رفع شود. این شما و این هم مزایای استراتژی حس برند.
مطلب مرتبط: راهنمای عملی برندسازی در سال 2021
مزایای استراتژی حس برند در کسب و کار
حالا که آشنایی دقیقی با تعریف حس برند پیدا کرده اید، وقت آن است که حسابی از کاربرد آن در کسب و کارتان مطمئن شوید. در غیر این صورت مثل کارگردانی خواهید بود که با ترس و لرز یک فیلمنامه را انتخاب کرده، اما فکر و ذهنش مدام پیش سایر فیلم نامه های پیشنهادی است. چنین فیلمی نه تنها هیچ موفقیتی برای کارگردان و عوامل فیلم به همراه ندارد، بلکه شاید حتی کارنامه هنری شان را نیز به باد دهد.
بی شک ما باید جواب درست و درمانی برای نگرانی های شما در رابطه با حس برند فراهم کنیم، وگرنه حسابی وقت تان را گرفته ایم، نه چیزی بیشتر. با این حساب اجازه دهید بدون هیچ وقت تلف کردنی به سراغ مزایای استراتژی حس برند برویم تا نظرتان به آن جلب شده و شانسی به آن در ترکیب رویایی کسب و کارتان دهید.
1. تکمیل هویت برند
وقتی شما قصد خرید یک محصول را دارید، مثل یک کارآگاه حرفه ای تمام بازار را زیر و رو می کنید تا بهترین گزینه ممکن را پیدا نمایید. هویت هر برند در این میان مثل یک نقشه راهنما به شما برای انتخاب بهترین محصول ممکن کمک می کند. برندهای بزرگی مثل نایک به دلیل هویت برترشان همیشه در بازار پرطرفدار بوده و هیچ وقت قدیمی نمی شوند. خب به هر حال اگر قرار باشد برای تماشای فیلم به سینما بروید، اثر یک کارگردان بینام و نشان را انتخاب می کنید یا جدیدترین فیلم دیوید فینچر؟
فکر می کنم جواب سوال فوق به اندازه کافی روشن باشد تا نیازی به توضیح بیشتر درباره تاثیر هویت برند نداشته باشیم. یکی از مزایای استراتژی حس برند درگیر کردن تمام حواس مشتریان و تکمیل هویت برند است. اگر شما تجربه طراحی هویت برند را داشته باشید، خیلی خوب می دانید یکی از چالش های این فرآیند گیر افتادن در ورطه المان های بصری و بی توجهی به سایر تجربیات مبتنی بر حواس گوناگون مشتریان از برندتان است. حس برند نه تنها چشم شما را به سایر شیوه های معرفی برندتان به مشتریان باز می کند، بلکه تجربه ای خاص و منحصر به فرد نیز در اختیار مشتریان قرار می دهد. این امر یعنی اینکه هویت برند شما دقیقا مثل فیلم های هالیوودی پرطرفدار خواهد شد؛ همینقدر جذاب و هیجان انگیز!
شما در طول روز از تمام حواس تان استفاده می کنید؛ مثلا موسیقی گوش می دهید و مزه غذاهای مختلف را امتحان می کنید. مزیت حس برند در این ماجرا، چندبعدی کردن هویت کسب و کارتان از طریق درگیر کردن تمام حواس مشتریان است. اجازه دهید با هم روراست باشیم، اگر کسب و کاری را پیدا کردید که این نکته برای آن مهم و هیجان انگیز نیست، حتما یک جای کارش ایراد دارد و باید به آن شک کرد.
2. ایجاد تمایز با رقبا
آیا شما دوست دارید از یک برند معمولی خرید کنید؟ جواب این سوال اینقدر ساده است که حتی نیاز به فکر کردن هم ندارد. واقعیت این است که برند شما هر چقدر هم که محصولات عالی تولید کند، تا زمانی که با رقبا تفاوت چشمگیری نداشته باشد نه تنها نمی تواند با برندهای بزرگ رقابت کند، بلکه هیچ مشتری را هم به سوی خودش جلب نخواهد کرد.
همانطور که گفتیم حس برند یک استراتژی تازه محسوب می شود. حالا اگر شما قبل از رقبای تان از این استراتژی برای جلب نظر مشتریان استفاده کنید، یک مزیت رقابتی درست و درمان برای خودتان پیدا کرده اید. به عبارت ساده تر، حس برند به شما برای ایجاد تمایز چشمگیر با رقبا کمک می کند؛ به طوری که تبدیل به قهرمان بی چون و چرای مشتریان خواهید شد.
مطلب مرتبط: برندینگ یا برند سازی دقیقا به چه معناست؟
شاید شما با خودتان بگویید تبدیل شدن به قهرمان شکست ناپذیر مشتریان بیشتر شبیه به فیلم های سینمایی است و کسب و کار شما حتی با استفاده از حس برند نیز وقتی نخستین شکست از راه برسد به کلی فراموش می شود. باور کنید یا نه، ماجرا کاملا برعکس است، چرا که حس برند طوری شما را در ذهن مشتریان ماندگار می کند که حتی شکست های مقطعی نیز تاثیری بر رابطه عالی تان با آنها نخواهد داشت. شما با استفاده از حس برند در واقع با یک تیر دو نشان می زنید؛ هم به خوبی خودتان را از رقبا متمایز می کنید و هم مثل یک تجربه لذت بخش برای همیشه در ذهن مشتریان باقی خواهید ماند. بیایید با هم روراست باشیم، مگر یک کارآفرین از عرصه کسب و کار چه چیزی بیشتر از این می خواهد؟
احتمالا تلاش های ابتدایی شما برای استفاده از استراتژی حس برند سخت و حتی ناامیدکننده خواهد بود، اما شما نباید تسلیم شوید و مثل معمارهای کارکشته آنقدر تلاش کنید تا در نهایت موفق به ساختن بنای دلخواه تان شوید. من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز نیز در کنار شما هستیم تا در اجرای این استراتژی به شما کمک کنیم.
ایجاد حس برای برند: یک نقشه راهنمای کاربردی
خب تا اینجا چیزهای زیادی درباره حس برند یاد گرفته اید و نوبتی هم باشد باید آماده اجرای آن در عمل شوید. اگر از مخاطب های ثابت روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید که ما تا شما را تبدیل به کارشناس هایی حرفه ای در زمینه حس برند نکنیم، دست بردار نیستیم. شما الان مثل خلبان جوانی هستید که دوره های آموزشی را پشت سر گذاشته، اما هنوز تجربه هدایت یک هواپیمای واقعی را ندارد. ما در ادامه می خواهیم از شما یک خلبان کاردرست بسازیم تا بر فراز عرصه کسب و کار پرواز کنید (امیدوارم ترس از ارتفاع نداشته باشید، وگرنه حسابی مثال بدی زده ایم).
ما برای کمک به شما در مسیر ایجاد حس برند به جای اینکه فقط یکسری توصیه های کلیشه ای و بی سر و ته را کنار هم قرار دهیم، یک نقشه راه صاف و پوست کنده با بررسی حواس پنجگانه طراحی کرده ایم. پس آماده شوید تا با یک نقشه راهنمای درست و حسابی مثل ایندیانا جونز به جست وجوی گنج کسب و کارتان بروید!
حس بینایی: وقتی رستگاری در سادگی و متفاوت بودن است
فکر می کنم همه موافق باشید که دنیا بدون رنگ های مختلف و منظره های زیبا هیچ صفایی ندارد و به قول معروف به درد نمی خورد، مگر نه؟ خب به هر حال اگر کسی را پیدا کردید که دیدن آخرین مدل خودروی مرسدس بنز یا نسخه جدید آیفون با طراحی چشم نوازش هیچ انگیزه ای در وی ایجاد نمی کند، ما را هم بی خبر نگذارید!
شاید شما با خودتان فکر کنید جلب نظر مشتریان از طریق درگیر ساختن حس بینایی کار خیلی سختی نیست و فقط باید چندین و چند ترکیب رنگ را کنار هم قرار دهید تا کمپین بازاریابی یا محصول جدیدتان مثل بمب در میان مشتریان صدا کند. متاسفانه در این صورت باید حسابی ناامیدتان کنیم، چرا که دنیا پر از برندهایی با طرح های بصری گوناگون و در عین حال بدون حتی یک مشتری ثابت است. فکر می کنم ضرری نداشته باشد که بگوییم ماجرا کمی سخت شد، نه؟
همانطور که یک فضانورد از همان لحظه نخست به خوبی می داند چه وظیفه ای دارد و چرا به ایستگاه فضایی ناسا آمده است، شما هم باید دقیقا بدانید وظیفه تان در قبال حس بینایی مشتریان چیست و چگونه می توانید تجربه دیداری جذاب برای آنها بسازید. اگر از ما بپرسید، می گوییم تکلیف شما در قبال حس بینایی مشتریان خیلی روشن و شفاف است؛ شما می توانید با تصاویر جذاب در کمپین های بازاریابی یا طراحی چشم نواز محصولات تان هر مشتری را میخکوب کنید، البته به شرط اینکه سادگی و متفاوت بودن را در دستور کارتان قرار دهید.
احتمالا شما با خودتان می گویید چرا باید با وجود کلی ابزارهای گرافیکی مثل فوتوشاپ از خیر طرح های شلوغ و پرزرق و برق بگذرید و نگاه مشتریان تان را به ایده های ساده جلب کنید. اجازه دهید برای جفت و جور کردن جوابی برای این سوال مهم از یک مثال کاربردی استفاده کنیم؛ شما احتمالا بارها و بارها منظره بارش شهاب سنگ در آسمان را دیده اید و هر بار هم مثل دفعه اول جذب زیبایی اش می شوید. اگر از شما بپرسیم چرا بارش شهاب سنگ شما را حیرتزده می کند احتمالا کلی دلیل و مدرک عملی خواهید آورد، اما جواب اصلی ساده تر از این حرف هاست.
اغلب مردم صحنه بارش شهاب سنگ را دوست دارند چونکه در آسمان تیره و تار شب یک صحنه متفاوت را ایجاد می کند. باور کنید یا نه، شما برای ایجاد حس بصری مطلوب برای برندتان لازم نیست خیلی خودتان را اذیت کنید، بلکه فقط باید جلوه ای ساده و متفاوت از دیگران داشته باشید. این جلوه متفاوت می تواند طراحی محصول به شکلی تازه یا حتی یک تصویر خلاقانه برای کمپین بازاریابی تازه تان باشد، به همین سادگی!
مطلب مرتبط: برند و برند سازی/مدل های مختلف برند
حس شنوایی: حال و هوای مشتریان را عوض کن
آیا فیلمی را سراغ دارید که بدون یک موسیقی متن حیرت انگیز توانسته باشد نظر تماشاگران و منتقدان را به خودش جلب کرده و جوایز معتبر سینمایی را یک تنه درو کند؟ باور کنید یا نه، صداهایی که می شنوید تاثیر خیلی زیادی بر روی حال و هوای تان دارد؛ مثلا اگر صبح تان را با صدای آواز گنجشک ها شروع کنید، روحیه خیلی بهتری خواهید داشت تا اینکه از صدای دعوای همسایه ها یا بوق بلند یک ماشین از خواب بپرید.
عنصر صدا یا همان محتوای صوتی دقیقا نقش همان آواز گنجشک برای مشتریان را دارد. وقتی دنیای کسب و کار پر از تصاویر گیج کننده و تکراری است، هیچ چیز به اندازه یک نوای دلنشین توجه مشتریان را به خودش جلب نمی کند.
اگر فکر می کنید برای جلب نظر مشتریان باید اثری در حد و اندازه سمفونی های بتهوون خلق کنید، باید با یک نمونه ساده از برندسازی بر محور محتوای صوتی خیال تان را از این بابت راحت کنیم. مثالی که در اینجا برای شما در نظر گرفتیم از برند مایکروسافت است. تجربه مایکروسافت در برندینگ صوتی در نسخه ویندوز XP همچنان بعد از سال های سال بهترین مثال دنیا محسوب می شود. فکر می کنم اغلب شما هنوز هم آن صدای جذاب و هیجان انگیز به هنگام بالا آمدن یا خاموش شدن این ویندوز را به یاد دارید، نه؟ آن موسیقی کوتاه نه فقط توجه کاربران را جلب می کرد، بلکه مایکروسافت و محصولش را هم به خوبی در یاد و خاطره مردم حک کرد، به همین سادگی!
شما با اضافه کردن محتوای صوتی هرچند کوتاه به تجربه مشتریان از برندتان دست به کارگردانی یک اثر سینمایی موفق خواهید زد. فکر می کنم اغلب شما این جمله معروف که «تنها تفاوت زندگی واقعی با سینما این است که در مواقع حساس موزیک ندارد» را شنیده اید. اگر نظر ما را درباره این جمله بخواهید، باید بگوییم کاملا درست است و اصلا نباید دست کم اش بگیرید. پس همین حالا اندکی موسیقی را چاشنی تجربه مشتریان از برندتان کنید و با یک ماجراجویی هیجان انگیز در دنیای موسیقی کاری کنید که برای همیشه در ذهن مشتریان باقی بمانید.
حس چشایی: دنیای طعم های به یاد ماندنی
خاطرات اغلب مردم از دوران کودکی شان با طعم خوش خوراکی های مختلف گره خورده است و تاثیر حس چشایی بر روی افراد حتی تا بزرگسالی هم ادامه دارد. احتمالا شما با خودتان فکر می کنید در دنیای دیجیتال امروز تجربه های خوش مردم باید بیشتر در پیوند با دستگاه های دیجیتالی مثل آیفون و آیپد باشد، اما باور کنید یا نه ماجرا خیلی ساده تر از این حرف هاست. به هر حال اگر کسی را پیدا کردید که طعم برگرکینگ یا کوکاکولا را به راحتی فراموش می کند، ما را هم بی خبر نگذارید.
وقتی از ایجاد حس برند با کمک طعم های مختلف صحبت می شود، اغلب کارآفرینان فکر می کنند فقط برندهای فعال در صنعت مواد غذایی شانس استفاده از این تکنیک را دارند. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، باید بگوییم کاملا در اشتباه هستید. برندی کوچک را در نظر بگیرید که غرفه ای در یک مراسم سالانه مرتبط با کسب و کارش است. بی شک شانس چنین برندی برای جلب نظر مشتریان خیلی کم است، چه برسد به اینکه بخواهد با برندهای بزرگ حاضر در مراسم رقابت هم بکند. اگر به شما بگوییم چنین برند کوچکی به لطف شیرینی های خانگی که به بازدیدکنندگانش هدیه می دهد، نه فقط توجه تمام مشتریان بلکه رسانه های بزرگ را نیز به خودش جلب کند، چه واکنشی نشان خواهید داد؟
اگر شما خیلی ساده و حتی کلیشه ای کسب و کارتان را به مشتریان معرفی کنید، شاید از هر هزار نفر یکی دو مشتری برای تان پیدا شود، اما وقتی برندتان را با یک طعم منحصر به فرد ترکیب کرده و پیش روی مشتریان قرار می دهید، هیچکس نمی تواند دست رد به شما بزند؛ ماجرا جالب شد، نه؟
خوراکی های کوچکی مثل کیک، آدامس یا حتی شکلات شاید از نظر شما هدیه های ارزشمندی نباشد، اما طعم بخصوصی از کسب و کارتان در یاد و خاطره مشتریان ایجاد می کند. به این ترتیب وقتی مشتریان تان دوباره یک کیک، آدامس یا شکلات مشابه را بچشند، فورا به یاد شما خواهند افتاد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که این ایده برای برندینگ و مارکتینگ به اندازه کافی ساده و تاثیرگذار باشد و شاید همین حالا هم دست به کار اجرای آن شده باشید!
همانطور که گفتیم، خیلی از برندها در حوزه مواد غذایی فعالیت ندارند و شاید در نگاه نخست شانسی هم برای استفاده از طعم های مختلف در ایجاد حس برندشان نداشته باشند. راهکاری که ما در اینجا برای شما مدنظر داریم، اشاره به طعم های مختلف در کمپین بازاریابی تان است؛ مثلا اگر در کمپین تان می خواهید از مشکلات مشتریان بگویید، آن را به طعم تلخ قهوه تشبیه کنید و وقتی هم راهکارتان برای مشتریان را مثل یک قهرمان المپیکی رونمایی می کنید، از تشبیه آن به طعم شیرین یک کیک استفاده نمایید. چنین کاری به راحتی هرچه تمام تر حس چشایی مشتریان را درگیر ساخته و به شما کمک می کند تا گل پیروزی برندتان را به ثمر برسانید.
مطلب مرتبط: سال 2021 و تغییراتی که در حوزه برندسازی شاهد آن خواهیم بود
حس بویایی: هر محصول یک بوی به یاد ماندنی
دنیای عطر و ادکلن طرفدارهای پر و پا قرصی دارد. اگر شما هم از آن دست افرادی هستید که برای عطرهای خوب حاضرید حسابی دست به جیب شوید، کاملا حق دارید، چرا که با اندکی دقت به عطری که یک فرد از آن استفاده می کند به راحتی می شود به شخصیتش پی برد. احتمالا شما هم در میان دوستان تان دست کم یک نفر هست که حتی در یک جمع شلوغ هم می شود از روی عطری که استفاده می کند، به راحتی وی را شناخت، مگر نه؟
همانطور که می شود حدس زد، استفاده از حس بویایی در مقایسه با دیگر حواس به منظور بازاریابی و برندسازی کار ساده ای به نظر نمی رسد؛ البته به شرط اینکه با عملکرد برندهای بزرگ در این حوزه آشنا نباشید. برخی از برندها در زمینه استفاده از حس بویایی برای برندسازی طوری عمل می کنند که آدم فقط می تواند با حیرت بی پایان سر جایش میخکوب شود. یکی از این برندهای افسانه ای پورشه است.
پورشه از آن درست برندهایی است که هر کسی در دنیا آن را دوست دارد و به هیچ وجه نمی تواند دست رد به محصولاتش بزند. خب به هر حال چه کسی دوست ندارد تجربه رانندگی با یکی از مدل های بهروز این غول آلمانی را داشته باشد؟ یکی از نکات حیرت انگیز در مورد برندینگ پورشه استفاده از موادی در طراحی داخلی خودروهاست که بوی خاصی را به طور ثابت در کابین ایجاد می کنند. این بوی دلنشین تقریبا مثل بوی کاغذ برای کتاب بازهای حرفه ای است و دل هر فرد دیوانه ماشینی را می برد،؛ همینقدر جذاب و هیجان انگیز.
بی شک کسب و کارهایی مثل کافه ها به راحتی امکان برندسازی براساس ترکیب بوی قهوه و سایر نوشیدنی ها را دارند؛ کما اینکه استارباکس در تمام شعبه های جهانی اش از چنین ایده ای به بهترین شکل ممکن استفاده می کند. حالا اگر برند شما در حوزه ای به غیر از مواد غذایی حضور دارد، جای نگرانی نیست چونکه می توانید مثل پورشه ترکیب بوهای مخصوص خودتان را بسازید و به خوبی در روح و جسم مشتریان جا خوش کنید.
حس لامسه: هیچ چیز مثل امتحان کردن یک محصول نیست!
همانطور که در فوتبال تا یک مهاجم در حال و هوای بازی قرار نگیرد به هیچ وجه نمی تواند خوب بازی کند و گل های حساس بزند، مشتریان هم برای خرید بعضی از محصولات تا آن را امتحان نکنند، دست به جیب نخواهند شد. اجازه دهید یک مثال ساده بزنیم؛ اغلب مشتریان وقتی میخواهند یک تیشرت بخرند، چندین و چند نمونه را تن می زنند تا در نهایت بهترین گزینه را انتخاب کنند.
اگر شما بتوانید شرایطی را مهیا کنید تا مشتریان به ساده ترین شکل ممکن جنس و کیفیت محصول تان را امتحان کنند، انگیزه شان برای خرید به طور دیوانه واری افزایش پیدا خواهد کرد. بازاریابی براساس این حس اگرچه کمی متفاوت از برندسازی است، اما حال و هوای کلی یکسانی دارد. مثلا برند داو را در نظر بگیرید؛ این برند با ظرافت مثال زدنی در کمپین های بازاریابی اش حس لطافت و شادابی پوست در پی استفاده از محصولاتش را به مشتریان منتقل می کند. دقیقا به همین خاطر نیز همیشه در میان مشتریان محبوبیت بسیار زیادی دارد.
شما لازم نیست برای استفاده از حس لامسه در برندسازی و بازاریابی خودتان را خیلی به دردسر انداخته و طوری رفتار کنید که انگار با یک اژدهای هفت سر مواجه هستید. تنها کاری که باید انجام دهید، فراهم سازی شرایط تجربه واقعی استفاده از محصول برای مشتریان یا توصیف دقیق ویژگی های آن، به طوری که انگار مشتریان همین حالا دارند از محصول موردنظر استفاده می کنند، است. شاید این کار در ابتدا اندکی سخت باشد، اما به محض اینکه در آن حرفه ای شوید دیگر کمتر برندی شانس رقابت با شما را خواهد داشت.
مطلب مرتبط: مراحل برندسازی: 11 مرحله آسان برای ساختن یک برند موفق
سخن پایانی
نظر شما درباره حس برند و کاربردهای آن در برندینگ و مارکتینگ چیست؟ آیا این استراتژی از نظر شما به درد کسب و کارتان می خورد؟ من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم مقاله کنونی کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی و استفاده از حس برند کرده باشد. اگر نظری در رابطه با حس برند و کاربردش در برندسازی و بازاریابی دارید، خوشحال می شویم همینجا آن را با ما به اشتراک بگذارید.
منابع: