ایمیل مارکتینگ الگوی بسیار جذابی برای بازاریابی و تعامل با مشتریان است، البته تا زمانی که پای فرکانس ایمیل (Email Frequency) به بحث باز نشده باشد. اینکه هرچند وقت یک بار باید ایمیل بازاریابی ارسال کرد، معمایی است که ذهن هر بازاریابی را به خودش مشغول می کند و در نگاه نخست اصلا جواب درست و حسابی هم ندارد. انگار هر کسی از راه رسیده یک نظری درباره فرکانس ایمیل داده و رفته!
بعضی از کارآفرینان فکر می کنند بمباران مشتریان با ایمیل های بازاریابی، برندشان را حسابی در بازار محبوب می کند. راستش را بخواهید، چنین کاری مثل این است که سونی و مایکروسافت هر ماه یک کنسول بازی جدید روانه بازار کنند و انتظار استقبال دیوانه وار مشتریان را هم داشته باشند. شما را نمی دانم، ولی اینطوری تمام جذابیت و حس منحصر به فرد داشتن سری جدید پلی استیشن یا ایکس باکس برای من از بین می رود. به علاوه، بعید می دانم کنسول های مختلف سونی و مایکروسافت در چنین وضعیتی تفاوت چندانی با هم داشته باشند و این یعنی سقوط آزاد کیفیت تولیدات این دو غول دنیای کنسول و گیمینگ.
اگر شما حواس تان به تعداد ایمیل های ارسالی برای مخاطب هدف نباشد، ممکن است یکهو به خودتان بیایید و ببینید نه تنها مشتریان تان بیشتر نشده، بلکه همان مشتریان قدیمی تان را هم مثل آب خوردن از دست داده اید. به این ترتیب بزرگترین لطف را به رقبای تان کرده اید و با دست خود شکستی سنگین برای برندتان رقم زده اید.
احتمالا شما تا به حال چندباری اصطلاح فرکانس ایمیل به گوش تان خورده و شاید حتی از خودتان پرسیده باشید که این دیگر چه مفهومی است. اگر قرار باشد ما به این سوال جواب دهیم، خیلی راحت و بی دردسر به شما می گوییم که فرکانس ایمیل همان معجون جادویی است که شما برای موفقیت در ایمیل مارکتینگ و حل مشکل حجم ایمیل های ارسالی به آن نیاز دارید. ماجرا کم کم دارد به هیجان انگیزترین بخش اش می رسد، نه؟
شما با استفاده از فرکانس ایمیل می توانید خیلی راحت سر و سامانی به حجم ایمیل های ارسال تان بدهید و یک بار برای همیشه از شر اعتراض مشتریان نسبت به ارسال ایمیل های بیش از اندازه خلاص شوید. اگر فکر می کنید چنین وضعیتی بیشتر شبیه خواب است و برندتان چنین شانسی در عرصه بازاریابی ندارد، باید بگوییم که سخت دراشتباهید. شما در پایان این مقاله می توانید مثل یک شوالیه کارکشته بدل به قهرمان مشتریان در زمینه ایمیل مارکتینگ شوید؛ همینقدر جذاب و هیجان انگیز.
مطلب مرتبط: نرخ بازشدگی ایمیل (Email Open Rate) چیست؟ راهنمای حرفه ای شدن در ایمیل مارکتینگ
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم هر مفهوم و استراتژی در عرصه کسب و کار را می شود به ساده ترین شکل ممکن یاد گرفت. فرکانس ایمیل هم دقیقا همینطور است. پس به جای اینکه به آن شاخ و برگ دهید و اژدهایی بزرگ از آن بسازید، با ما همراه باشید تا تخته گاز به سمت موفقیت در ایمیل مارکتینگ برویم؛ طوری که هیچ برندی حتی به گرد پای تان هم نرسد!
ما در این مقاله نمی خواهیم با تمرین های سخت و فشرده از شما شوالیه ای شکست ناپذیر مثل فیلم های کلاسیک بسازیم. در عوض با تعریف صاف و پوست کنده فرکانس ایمیل و بررسی تاثیرش بر روی وضعیت کلی برند، شما را به سوی موفقیت راهنمایی خواهیم کرد. دست آخر هم بعضی از نکات طلایی در مورد فرکانس ایمیل به شما خواهیم گفت تا جواب معمای حجم ارسال ایمیل ها را پیدا کنید. پس پیش به سوی آشنایی با فرکانس ایمیل.
تعریف فرکانس ایمیل: بخشی که هیچ کس با آن میانه خوبی ندارد!
اغلب کارآفرینان وقتی با یک مفهوم یا استراتژی تازه آشنا می شوند، آنقدر برای اجرایش ذوق دارند که اصلا یادشان می رود بد نیست قبل از هر کاری با تعریف آن آشنا شوند. اگر شما هم چنین وضعیتی دارید و برای ساماندهی حجم ایمیل های ارسالی تان لحظه شماری می کنید، باید از شما بخواهیم که همینجا ترمز کنید، وگرنه شاید سرنوشت ایمیل مارکتینگ تان سر هیچ و پوچ به خطر بیفتد.
اگر از مخاطب های ثابت روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید که ما در تعریف یک مفهوم اصلا کار را پیچیده و سخت نمی کنیم. دقیقا به همین خاطر در اینجا هم دور تعاریف عجیب و دشوار را خط کشیده ایم. فرکانس ایمیل در ساده ترین شکل به تعداد دفعات ارسال ایمیل در بازه های زمانی مختلف مثل هر روز، هفته یا ماه اشاره دارد. بنابراین وقتی درباره فرکانس ایمیل صحبت می کنیم، در واقع به دنبال تعداد دفعات استاندارد و مناسب برای ارسال ایمیل به مخاطب هدف هستیم. اینطوری ایمیل های شما همیشه مثل مسابقه فینال جام جهانی برای مشتریان جذب خواهند ماند و اصلا خبری از ریزش مخاطب نخواهد بود.
خیلی از انسان ها میانه خوبی با تعریف های انتزاعی و بدون هرگونه مثال دم دستی ندارند. اگر شما هم جزو چنین افرادی هستید و هنوز تعریف فرکانس ایمیل آنطور که باید و شاید برای تان روشن نشده، اجازه دهید با یک مثال خودمانی بحث را پیش ببریم.
فکر می کنم در دنیا کمتر کسی باشد که از شکلات های نوتلا خوشش نیاید. انگار این شکلات های خوشمزه قدرتی جادویی در خودشان دارند که هوش از سر هر کسی می برد و اصلا نمی شود در برابرش مقاومت کرد. حالا اگر به شما بگوییم از الان به بعد برای هر وعده غذایی فقط می توانید نوتلا بخورید، چه واکنشی خواهید داشت؟
شاید شما با خودتان فکر کنید با نوتلا اصلا نیازی به مواد غذایی دیگر نیست و می توانید حسابی با خوراکی مورد علاقه تان خوش بگذرانید. البته این ایده فقط برای چند روز شما را حسابی سر ذوق نگه خواهد داشت، چراکه کم کم نوتلای زیادی ذائقه تان را عوض می کند. احتمالا از یک جایی به بعد حسابی دل تان برای خوراکی های دیگر تنگ می شود و شاید حتی حاضر نباشید لب به نوتلایی که قبلا عاشقش بودید، بزنید.
وضعیت برندها در ایمیل مارکتینگ هم دقیقا مثل ماجرای نوتلاست. شاید کمپین شما در نگاه اول خیلی جذاب و هیجان انگیز باشد، اما با ارسال رگباری ایمیل ها رفته رفته کار به جایی می رسد که همه از شما و ایمیل های تان متنفر شوند. درست همینجاست که فرکانس ایمیل مثل قهرمان های هالیوودی به کمک شما می آید تا جلوی سقوطتان از لبه پرتگاه را بگیرد.
تاثیر فرکانس ایمیل در کمپین بازاریابی برندها
حالا که با تعریف فرکانس ایمیل آشنا شدید، باید سراغ تاثیرش بر روی کمپین برندها برویم. احتمالا شما الان سوالات مختلفی درباره این استراتژی دارید و مهمترینش این است که آیا واقعا فرکانس ایمیل به برندها برای تنظیم هرچه دقیق تر حجم ارسال ایمیل ها کمک می کند یا نه؟ ما در ادامه سعی خواهیم کرد تا جواب درست و حسابی برای این سوال مهم جفت و جور کنیم. اینطوری شما حسابی آماده یادگیری تکنیک ها و نکات طلایی در این حوزه می شوید. پس این شما و این هم مهمترین تاثیرات فرکانس ایمیل بر روی کمپین برندها.
مطلب مرتبط: بهبود کیفیت ایمیل مارکتینگ: چطور در بازاریابی ایمیلی بی رقیب باشید؟
1. نرخ بازشدگی بیشتر ایمیل ها
اولین تاثیری که فرکانس ایمیل بر روی کمپین برند شما می گذارد، افزایش چشمگیر نرخ بازشدگی است. همانطور که برای یک تیم فوتبال هیچ چیز بدتر از خالی بودن استادیوم نیست، بازاریاب ها هم در صورت مواجهه با نرخ پایین بازشدگی ایمیل حسابی انگیزه شان را از دست می دهند؛ طوری که شاید حتی کلا قید حرفه بازاریابی را بزنند و به اصطلاح از میادین خداحافظی کنند.
هر بازاریابی دوست دارد کاربران همه ایمیل هایش را باز کنند و حتی آن را با دیگران به اشتراک هم بگذارند. باور کنید یا نه، اغلب اوقات نه تنها خبری از چنین اتفاقی نیست، بلکه ایمیل برندها مستقیما سر از بخش اسپم (Spam) درمی آورد. شاید دلایل مختلفی در این فاجعه بازاریابی سهیم باشد، اما بدون تردید مهمترین نکته رعایت نکردن نظم ارسال ایمیل هاست.
شما نمی توانید روزانه 10 تا 15 ایمیل برای کاربران بفرستید و انتظار داشته باشید کسی به شما اعتراض نکند. انسان ها وقتی یک چیز بیش از اندازه در دسترس و دور و برشان باشد، خیلی زود آن را کاملا عادی فرض می کنند. بنابراین اگر شما می خواهید ایمیل های تان همیشه برای کاربران جذاب و هیجان انگیز باشد، باید به فرکانس ایمیل توجه بیشتری کنید. شاید فرکانس ایمیل یک شبه شما را موفق ترین برند دنیا نکند، اما دست کم نارضایتی کاربران از بمباران ایمیلی تان را متوقف خواهد کرد و موجب می شود نرخ بازشدگی ایمیل های تان کم کم روند صعودی به خودش بگیرد؛ به همین سادگی!
2. خداحافظی با کابوس لغو عضویت خبرنامه
فرض کنید شما به عنوان کارگردان یک فیلم در سالن سینما و کنار تماشاچیان نشسته اید و منتظر اکران اثرتان هستید. شاید در ابتدا همه چیز به خوبی و خوشی پیش برود و حتی با شروع فیلم صدای تشویق برخی از حضار را هم بشنوید. بی شک شما در چنین شرایطی انتظار دارید همه نگاه ها تا آخرین لحظه به فیلم تان دوخته شود. حالا اگر در میانه فیلم خیلی از حاضران اقدام به ترک سالن کنند، چه حسی پیدا می کنید؟
وقتی کاربرانی که عضو خبرنامه برند شما هستند، تصمیم به لغو عضویت شان می گیرند، شما دقیقا مثل کارگردان داستان ما بدترین شب زندگی تان را تجربه خواهید کرد. اگر بازاریابی را پیدا کردید که کابوسی بزرگتر از ریزش ناگهانی اعضای خبرنامه سراغ دارد، ما را هم بی خبر نگذارید.
شما احتمالا در مواجهه با کابوس لغو عضویت کاربران از خبرنامه تان بعد از حیرت و بهتزدگی اولیه به سراغ دلیلی برای این اتفاق خواهید رفت. جواب دادن به این سوال که چرا کاربران قید خبرنامه شما را زده اند، شاید یکی از پیچیده ترین معماهای دنیا باشد که حتی شرلوک هولمز هم نتواند حلش کند، اما به محض اینکه نگاهی به حجم ارسال ایمیل های تان بیندازید، همه چیز برای تان مثل روز روشن می شود!
یکی از تاثیرات مهم فرکانس ایمیل کمک به رونق گرفتن دوباره خبرنامه برند است. شما با استفاده از تکنیک های تنظیم فرکانس ایمیل خیلی راحت یاد می گیرید که چه نوع محتوایی را به چه اندازه برای مخاطب هدف تان ارسال کنید. اینطوری دیگر خبری از خالی شد یکباره خبرنامه برندتان از کاربران نیست و به جای کابوس می توانید رویایی ترین لحظات تان در عرصه ایمیل مارکتینگ تجربه کنید.
مطلب مرتبط: بازاریابی ایمیلی و مسئله اطمینان از تحویل ایمیل ها
3. افزایش نرخ کلیک ایمیل ها
تنظیم درست فرکانس ایمیل فقط بر روی نرخ بازشدگی آن تاثیر ندارد، بلکه یکی دیگر از نرخ های مهم یعنی نرخ کلیک را هم حسابی متحول می کند. شاید شما با شنیدن اصطلاح نرخ بازشدگی ایمیل در کنار نرخ کلیک حسابی گیج شوید و پیش خودتان بگویید چرا یکهو همه چیز سخت و پیچیده شد. اگر از ما می شنوید، اصلا لازم نیست نگران باشید، چراکه تفاوت میان این دو اصطلاح کاملا واضح و مشخص است.
همانطور که قبل تر گفتیم، نرخ بازشدگی ایمیل به درصدی که کاربران ایمیل های شما را باز می کنند، گفته می شود. داستان در مورد نرخ کلیک فراتر از باز کردن صرف ایمیل هاست. بازاریاب ها با استفاده از این نرخ به دنبال ارزیابی درصد کلیک کاربران بر روی لینک یا فایلهای پیوست شده به آن هستند. همانطور که می شود حدس زد، نرخ کلیک اطلاعات دقیق تری درباره موفقیت کمپین های ایمیل مارکتینگ در جلب تعامل کاربران ارائه می دهد. پس شما به غیر از افزایش نرخ بازشدگی ایمیل باید حسابی به فکر نرخ کلیک هم باشید، اما این کار چطور ممکن است؟
شاید شما برای جواب دادن به سوال فوق بخواهید راه های متنوعی را طی کنید، اما همه سرنخ ها در نهایت به فرکانس ایمیل می رسد. سومین تاثیر مهم فرکانس ایمیل بر روی وضعیت بازاریابی شما امکان افزایش نرخ کلیک هر ایمیل است. اینطوری مشتریان تعامل بیشتری با شما خواهند داشت و کم کم حتی علاقه مند به خرید از برندتان هم می شوند؛ به همین راحتی!
فرکانس ایمیل در عمل: نکات طلایی برای حرفه ای شدن
فکر می کنم تا الان حسابی قانع شده اید که فرکانس ایمیل مفهوم مهمی است و باید دستی به سر و گوش استراتژی ایمیل مارکتینگ تان بکشید. اگر فکر می کنید مدیریت حجم ایمیل های ارسالی کار خیلی راحتی است، باید حسابی ناامیدتان کنیم؛ چراکه توصیه ها و تکنیک های این حوزه آنقدر زیاد است که حتما حسابی گیج تان می کند. باور کنید یا نه، خیلی از برندها دقیقا به همین خاطر اصلا سراغ مدیریت حجم ایمیل های شان هم نمی آیند!
اگر فکر می کنید استفاده از فرکانس ایمیل در عمل خیلی کار سختی است و حسابی گیر افتاده اید، باید به شما یادآوری کنیم که ما با برترین توصیه ها و تکنیک های طلایی این حوزه کنارتان هستیم تا به این سوال که «هرچند مدت یک بار ایمیل بازاریابی بفرستیم؟» جواب درست و حسابی بدهیم. پس بیایید بدون هیچ توضیح اضافه ای برویم سراغ اصل مطلب.
گوش دادن به حرف مخاطب هدف: اجازه دهید اعضای خبرنامه برند راهنمایی تان کنند
وقتی انسان ها با یک مشکل بزرگ و اساسی رو به رو می شوند، اغلب اوقات به دنبال راه حل های عجیب و غریب هستند. شاید باورتان نشود، اما گاهی اوقات جواب های ساده ای که شاید اصلا به چشم نیایند، بهترین انتخاب ممکن هستند؛ دست کم در مورد حجم ایمیل های ارسالی که اینطور است.
مطلب مرتبط: ایمیل مارکتینگ را چگونه شروع کنیم؟
بعضی از برندها طوری باعجله و پشت سر هم برای کاربران ایمیل می فرستند که انگار کسی دنبال شان کرده است. خب با این وضعیت معلوم است که کاربران خیلی زود بی خیال خبرنامه برند خواهند شد. اگر شما در این میان خلاف جهت رودخانه شنا کنید و به جای پیروی از کلیشه ها خیلی رک و پوست کنده سراغ حرف دل مخاطب هدف تان بروید، وضعیت تان در یک چشم به هم زدن از این رو به آن رو خواهد شد. فکر نمی کنم این کار خیلی سخت و پیچیده باشد، نه؟
عرصه بازاریابی مثل یک خیابان دوطرفه است. همانطور که شما گاهی اوقات با ایمیل های تان وقت مخاطب هدف را می گیرید، باید زمانی برای حرفه ای آنها داشته باشید. وگرنه در فرآیند بازاریابی تان خبری از بازی جوانمردانه نخواهد بود!
شاید با خودتان فکر کنید گوش دادن به حرف هزاران مخاطب کار خیلی سختی است و اصلا هیچ کس وقت این کار را ندارد. بی شک در این مورد حق با شماست، اما فراموش نکنید که دارید در دنیای فناوری های دیجیتال زندگی می کنید. این یعنی برای هر مشکلی یک راه حل پیشرفته و کاملا دیجیتال وجود دارد.
اگر از ما می شنوید، همیشه فرم نظرخواهی را ضمیمه ایمیل های تان کنید. اینطوری کاربران خیلی راحت و مستقیم نظرشان درباره کلیت ایمیل مارکتینگ و فرکانس اش را به شما خواهند گفت. البته در اینجا خبری از قلم و کاغذ نیست، بلکه کاربران تنها با چند کلیک ساده نظرشان درباره فرکانس مناسب ایمیل را به شما خواهند گفت. فکر می کنم منصفانه باشد که بگوییم راه حل پیشنهادی ما اینقدر ساده است که شاید حتی به چشم تان هم نیاید، اما همانطور که گفتیم، گاهی اوقات جواب های ساده بهترین انتخاب برای مشکلات بزرگ است!
توجه به تفاوت های بازاریابی B2C و B2B: وقتی همه چیز مثل هم نیست
احتمالا شما بارها و بارها شنیده اید که «بازاریابی B2C و B2B از زمین تا آسمان متفاوت است» و شاید گاهی اوقات حسابی تعجب کرده باشید که راستی چرا این دو الگو اینقدر با هم تفاوت دارند. اگر دنبال جواب دقیقی برای سوال تان هستید، باید سری به معنای دو الگوی فوق بزنیم.
بازاریابی B2C به معنای بازاریابی در تعامل با مصرف کننده نهایی است. مثلا شرکت نایک وقتی برای محصولاتش تبلیغ می کند، در واقع الگوی بازاریابی B2C را به کار گرفته است. در روی دیگر سکه، بازاریابی B2B تقریبا نقطه مقابل الگوی قبلی است. در اینجا خبری از مصرف کننده نهایی نیست، بلکه شما محصولات تان را به یک شرکت دیگر می فروشید. بهترین مثال در این رابطه برند اینتل است. این برند با تولید انواع تراشه های کامپیوتری در عمل بزرگترین شریک برندهایی مثل دِل و اچ پی محسوب می شود.
حالا که تفاوت بین بازاریابی B2B و B2C را فهمیدید، باید سراغ نکته طلایی این بخش برویم. بازاریاب ها در الگوی B2B معمولا ایمیل های زیادی برای مخاطب هدف شان که برندهای مختلف هستند، ارسال نمی کنند. این امر باعث می شود تا وقتی یک ایمیل از سوی آنها ارسال می گردد، طرف مقابل طوری به آن توجه کند که انگار نقشه گنج پیدا کرده است!
اجازه دهید با هم روراست باشیم، شروع یک کار جدید همیشه سخت و حتی طاقت فرساست. مثلا همین بازاریابی B2C را در نظر بگیرید؛ وقتی شما می توانید خیلی راحت از برندهای B2B کپی برداری کنید، اصلا چرا باید خودتان را با بحث درباره فرکانس ایمیل اذیت نمایید؟
اگر قرار باشد ما به سوال بالا جواب دهیم، می گوییم کپی برداری از برندهای B2B در بازاریابی B2C آغاز یک سقوط آزاد برای کسب و کار شماست، چراکه با این کار عملا برندها و مشتریان حقیقی را یکی کرده اید. اگر کاری عجیب تر از این در دنیای ایمیل مارکتینگ سراغ دارید، حتما ما را هم بی خبر نگذارید.
کسب و کارهای B2C باید هر فکر و خیالی برای کپی از روی دست دوستان B2B شان را فراموش کنند؛ به ویژه در عرصه ایمیل مارکتینگ که پای اعتبار برندشان در میان است. شما در بازاری که با میلیون ها مصرف کننده مواجه هستید، باید همیشه جلوی چشم شان باشید، وگرنه خیلی زود همه مثل آب خوردن شما را فراموش خواهند کرد؛ به همین سادگی!
مطلب مرتبط: ایمیل مارکتینگ موفق با 5 اقدام ساده
اگر شما در حوزه B2B فعالیت دارید که از همین حالا تکلیف تان روشن است و می توانید هر چند ماه یک بار سراغ مشتریان تان بروید، اما در حوزه B2C تلاش برای ارسال ایمیل های بیشتر چندان هم ایده بدی نیست. با اینکه بعضی از کارشناس ها ارسال ماهانه 10 تا 20 ایمیل را توصیه می کنند، اما ما در روزنامه فرصت امروز اصلا این شیوه را نمی پسندیم، چراکه خیلی راحت برندتان را تبدیل به مزاحم همیشگی برای مشتریان می کنید. پیشنهاد ما در این میان ارسال 2 تا 4 ایمیل به طور ماهانه در عرصه B2C است. اینطوری هم ایمیل تان برای مخاطب ارزشمند خواهد بود و هم خبری از شناسایی برندتان به عنوان اسپم نیست.
تحلیل نرخ لغو اشتراک خبرنامه: آمارها خودشان صحبت می کنند!
خبرنامه برندها از بسیاری جهات شبیه یک استادیوم ورزشی است. وقتی شما به تماشای یک مسابقه فوتبال می روید و یکهو می بینید همه تماشاگران دارند استادیوم را ترک می کنند، حتما متوجه می شوید که یک خبرهایی شده است. به هر حال کسی برای تماشای نصفه و نیمه یک مسابقه که پول بلیت نمی دهد، مگر نه؟
اگر شما بازاریاب باهوشی باشید، همیشه نیم نگاهی به نرخ لغو اشتراک خبرنامه تان دارید. معمولا اگر این نرخ زیر 2 درصد باشد، اتفاق خاصی نیفتاده و می شود کاملا بی خیال موضوع شد. اوضاع وقتی خطرناک و قرمز می شود که این نرخ به طور تصاعدی افزایش پیدا می کند. این یعنی یک جای کار شما در مدیریت حجم ارسال ایمیل حسابی ایراد دارد.
ایمیل مارکتینگ مثل امتحان های مدرسه نیست که بشود دوباره در آن شرکت کرد تا در نهایت نمره قبولی را کسب کنید، بلکه یک اشتباه کافی است تا مشتریان طوری قید برندتان را بزنند که انگار از اول در بازار حضور هم نداشته اید. اگر خبرنامه برند شما نرخ های عجیب و ترسناک ریزش مخاطب را تجربه می کند، مشتریان خیلی واضح در حال مخابره سیگنالی مبنی بر عدم رضایت از فعالیت تان در زمینه ایمیل مارکتینگ هستند. شما در چنین شرایطی باید تعارف کنار گذاشته و برای تغییر شرایط آستین های تان را بالا بزنید.
اولین سوالی که برای مقابله با سقوط آزاد خبرنامه برند به ذهن هر بازاریابی می رسد، چرایی این مسئله است. اینکه فقط بگوییم مشتریان از دست برند شما ناراضی هستند، دردی را دوا نمی کند. بازاریاب ها در اینجا با داستان مرگ و زندگی برندشان رو به رو هستند. این یعنی هیچ جایی برای کلی گویی نیست؛ همین و بس!
شاید بعضی از بازاریاب ها با خودشان بگویند حتما مشکل پیچیده ای پیش آمده که کاربران قید خبرنامه را زده اند. اگر از ما می شنوید، ماجرا خیلی هم مثل داستان های شرلوک هولمز پیچیده نیست. شما می توانید دلیل ریزش مخاطب خبرنامه تان را در موارد زیر پیدا کنید:
• ارسال بیش از اندازه ایمیل بازاریابی
• ارسال بسیار کم و ناچیز ایمیل بازاریابی
• بی توجهی به محتوا و مواجهه با فاجعه کیفیت بازاریابی
مطلب مرتبط: بازاریابی ایمیلی پیشرفته با استراتژی های نوین
حالا که شما دلیل اصلی وضعیت فاجعه بار خبرنامه تان را می دانید، هیچ چیز برای حل این مسئله جلودارتان نیست. همانطور که دیدید، نرخ ریزش اعضای خبرنامه به شما کمک می کند تا خیلی راحت مشکل فرکانس ایمیل مارکتینگ تان را دود کنید و به هوا بفرستید!
استفاده از اتوماسیون: رهایی از کارهای تکراری برای دستیابی به فرکانس طلایی
هیچ کس یک کار تکراری مثل ارسال ایمیل برای مخاطب هدف را دوست ندارد. خب وقتی شما مدام درگیر ارسال ایمیل باشید، اصلا وقت نمی کنید به موضوعی مثل فرکانس و حجم ایمیل های ارسالی فکر کنید، چه برسد به اینکه اقدامی موثر در این راستا هم انجام دهید!
آدم ها مثل ربات نیستند که کلی کار سرشان بریزد و دست آخر مثل قهرمان های سینمایی از پس همه شان بربیایند. اگر شما در طول روز خیلی مشغول کارهای پیش پا افتاده باشید، دیگر انرژی برای فکر کردن درباره موضوعات مهمی مثل فرکانس ایمیل نخواهید داشت؛ به همین سادگی.
شاید شما پیش خودتان فکر کنید هیچ راهی برای خلاص شدن از شر کارهای تکراری وجود ندارد. در این صورت ما باید کاملا با شما مخالفت کنیم، چراکه حداقل در ایمیل مارکتینگ از این خبرها نیست. راه حل طلایی ما برای شما در این بخش چیزی نیست جز اتوماسیون.
بدون شک اتوماسیون خودش تک و تنها نمی تواند تکلیف فرکانس ایمیل را روشن کند، بلکه بیشتر نقش یک جاروبرقی را دارد که کارهای تکراری و دردسرهای بی خود را از دور و برتان جمع می کند. شما با اتوماسیون می توانید با خیال راحت سراغ کارهایی مثل تعامل با مشتریان یا مطالعه درباره حجم استاندارد ایمیل های ارسالی در کسب و کارتان بروید و مطمئن باشید که ایمیل های بازاریابی بدون حتی یک ثانیه تاخیر و کاملا سر وقت برای کاربران ارسال می شود. آیا همین نکته کافی نیست تا عاشق اتوماسیون در ایمیل مارکتینگ شوید و به سراغ ماجراجویی تان درباره حجم ارسال ایمیل ها بروید؟
مطلب مرتبط: بازاریابی ایمیلی با تکنیک های طلایی
کیفیت بر کمیت برتری دارد: توصیه ای قدیمی اما کاربردی
شما نمی توانید روزانه کلی ایمیل بازاریابی برای این و آن ارسال کنید و مدعی باشید که با کیفیت ترین کمپین دنیا را دارید. جنگ اصلی در اینجا بین کیفیت و کمیت است. البته در این جنگ هیچ خبری از دعوا و درگیری فیزیکی نیست، بلکه شما باید دست به یک انتخاب مهم بزنید؛ انتخابی که سرنوشت برندتان را رقم می زند!
یکی از دلایل اصلی که کاربران در یک چشم به هم زدن قید خبرنامه برندها را می زنند مربوط به افت شدید کیفیت محتواست. اگر شما فکر می کنید می توانید هر محتوایی برای کاربران بفرستید و دست آخر همه از کمپین ایمیل مارکتینگ تان تعریف کنند، سخت در اشتباهید. همانطور که اگر یک کارگردان اثر خوبی را به جشنواره های مهم نبرد خبری از جایزه های معتبر مثل اسکار و نخل طلا نیست، شما هم بدون محتوایی درست و حسابی فقط شهرت برندتان را به باد خواهید داد؛ نه چیزی دیگر.
شما با محتوای جذاب و مورد علاقه مشتریان می توانید حجم ارسال ایمیل های تان را کلی کاهش دهید و اصلا هم نگران وضعیت خبرنامه تان نباشید. فکر می کنم این اولین بار است که کسی به شما می گوید با ارسال ایمیل کمتر می توانید در ایمیل مارکتینگ موفق شوید، نه؟
مردم وقتی ایمیل های پرشمار یک برند را در صندوق دریافت شان مشاهده کنند، اولین فکری که به ذهن شان می رسد مواجهه با یک کسب و کار کلیشه ای و نچسب است. شاید برند زمین تا آسمان با این ارزیابی اولیه تفاوت داشته باشد، اما مهم ذهنیت اولیه مشتریان است که تا سال های سال در خاطرشان باقی می ماند. پیشنهاد ما در روزنامه فرصت امروز برای شما کم کردن شعله ارسال ایمیل هاست. البته شما نباید در این میان دست روی دست بگذارید، بلکه دستورالعمل جدیدتان تلاش برای بهبود کیفیت ایمیل های تان است. اینطوری با تعداد ایمیل های کمتر اما باکیفیت حسابی در بازار گرد و خاک خواهید کرد!
اگر در ماجراجویی برای بهبود کیفیت ایمیل های تان کمک لازم داشتید، همیشه روی ابزار گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) مثل یک دوست صمیمی حساب کنید. این ابزار کلی آمار و اطلاعات دقیق برای شما دارد که حتی نمی توانید در خواب هم ببینید. وقتی شما به جای بمباران مشتریان چند ایمیل محدود اما بی نهایت باکیفیت و مطابق سلیقه آنها تدارک ببینید، هیچ اثری از بی توجهی به کمپین تان در کار نخواهد بود. بیایید با هم روراست باشیم، مگر خبری بهتر از این هم برای یک بازاریابی در عرصه ایمیل مارکتینگ وجود دارد؟
سخن پایانی
دل کندن از ارسال کلی ایمیل در هفته برای کاربران خیلی سخت تر از آن است که حتی بشود تصورش را کرد. شما با این کار وضعیت مهاجم فوتبالی را پیدا خواهید کرد که خیلی ناگهانی تصمیم می گیرد پستش را به دفاع آخر تغییر دهد. با این حال شما چاره ای ندارید، چراکه باید بین عادت قدیمی تان و راضی نگه داشتن مشتریان یکی را انتخاب کنید.
مطلب مرتبط: بازاریابی ایمیلی و نکاتی برای موفقیت
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم مقاله کنونی کمکی هرچند کوچک به شما برای حل مشکل حجم ارسال ایمیل ها کرده باشد. اگر فکر می کنید مقاله ما به درد دیگران هم می خورد، حتما آن را با دوستان تان به اشتراک بگذارید. به علاوه، اگر سوال یا نکته ای داشتید، خوشحال می شویم تا آنها را همینجا با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: