بازاریابی فرآیندی است که اغلب مردم دنیا در طول زندگی شان با آن سر و کار دارند. فرقی ندارد شما یک کارآفرین حرفه ای باشید یا نه، در هر صورت روزانه با کلی کمپین مارکتینگ رو به رو خواهید شد. البته در این میان همه برندها جام قهرمانی را در این حوزه بالای سر نمی برند. هرچه باشد جا برای موفقیت این همه برند در سراسر دنیا نیست. به همین خاطر در طول چند سال اخیر مفهوم بازاریاب استراتژیک حسابی پرطرفدار شده است.
بازاریابی استراتژیک در واقع نسخه آپدیت شده مارکتینگ است. احتمالا برای شما پیش آمده گاهی اوقات پیش خودتان فکر کنید بازاریابی به سبک فعلی دیگر جواب نمی دهد. در این صورت بازاریابی استراتژیک راهکاری است که شما را از تمام دردسرها نجات خواهد شد.
ما در این مقاله قصد داریم بازاریابی استراتژیک را زیر ذره بین ببریم. شما در این مقاله علاوه بر تعریف دقیق بازاریابی استراتژیک با تفاوت میان این مفهوم و بازاریابی به معنای ساده نیز آشنا خواهید شد. در نهایت هم نکات طلایی برای بازاریابی استراتژیک را با هم مرور خواهیم کرد.
مطلب مرتبط: موفقیت نهایی طرح های بازاریابی استراتژیک شرکت های پیشگام
بازاریابی استراتژیک چیست؟
این روزها آدم ها وقتی می خواهند کاری را سخت و پیچیده جلوه دهند، از عبارت استراتژیک استفاده می کنند. کار به جایی رسیده که خیلی ها فکر می کنند استراتژی عملا یک مفهوم توخالی است! البته ما در روزنامه فرصت امروز اصلا میانه خوبی با این مدل زرنگ بازی ها نداریم. به همین خاطر کارمان درباره بازاریابی استراتژیک را با یک تعریف دقیق شروع می کنیم.
بازاریابی استراتژیک در واقع به فرآیند مطالعه بازار و تعیین اهداف دقیق برای حداکثرسازی سود نهایی کمپین بازاریابی اشاره دارد.
بی شک همه ما تجربه کار با بازاریاب هایی که هیچ وقت هدفی برای کارشان تعیین نمی کنند، داشته ایم. اینطور وقت ها نتیجه نهایی کار به طور کامل به بخت و اقبال بستگی خواهد داشت. از آنجایی که مخاطب های ما در روزنامه فرصت امروز کارآفرینان حرفه ای هستند، جایی برای صحبت از بخت و اقبال باقی نخواهد ماند. درست به همین خاطر بازاریابی استراتژیک حلقه گمشده شما محسوب می شود.
تفاوت میان بازاریابی استراتژیک و معمولی
حالا که درباره تعریف بازاریابی استراتژیک حرف زدیم، باید کمی هم به تفاوت آن با الگوی عادی مارکتینگ بپردازیم. به زبان خودمانی، چه چیزی بازاریابی استراتژیک را تا این اندازه خاص می کند؟ اجازه دهید قبل از اینکه سراغ توضیحات گیج کننده برویم، از یک مثال ساده استفاده کنیم. در حالی که بازاریابی به معنای عادی نوعی ماده خام محسوب می شود، بازاریابی استراتژیک محصولی چندوجهی و ترکیبی است. به این ترتیب بازاریابی به تنهایی مثل پیاز خام است که مزه چندان دلپذیری ندارد. با این حال در بازاریابی استراتژیک همین پیاز همراه با انواع ادویه ها و مواد غذایی دیگر تبدیل به یک خوراک لذیذ می شود.
کارآفرینان در بازاریابی استراتژیک به جای اینکه براساس تجربه قبلی یا یکسری کلیشه ها کارشان را جلو ببرند، فقط و فقط به اطلاعات دقیق اعتماد خواهند کرد. خب جایی که پای مطالعه بازار وسط باشد، دیگر فرصتی برای اتکا به شانس نخواهد بود.
در دنیایی که همه چیز بر مدار اطلاعات دقیق جریان دارد، استفاده از بازاریابی همراه با داده های معتبر اهمیت بالایی خواهد داشت. ماجرا وقتی حساس تر می شود که سختگیری های عجیب مشتریان را هم به ماجرا اضافه کنیم. هرچه باشد مردم که وقت شان را از سر راه نیاورده اند که همینطور بی مقدمه پای کمپین های بی کیفیت هدر دهند. بنابراین تولید محتوای حرفه ای با استفاده از بازاریابی استراتژیک نیاز فوری تمام کسب و کارها محسوب می شود.
نکات کلیدی در بازاریابی استراتژیک
بازاریابی استراتژیک تقریبا هیچ نقطه اشتراکی با مارکتینگ به شیوه کلاسیک ندارد. درست به همین خاطر نرخ موفقیت در این شیوه بی نهایت بالاتر از سایر روش های رایج است. هرچه باشد بازاریاب ها در این روش کلی از مسائل جزئی را هم مدنظر می گیرند که قبلا روح کسی هم از آنها خبر نداشت.
مطلب مرتبط: بازاریابی استراتژیک در تولید
ما در این بخش قصد داریم برخی از مهمترین نکات در زمینه بازاریابی استراتژیک را به شما یاد دهیم. این امر به شما برای یادگیری هرچه بهتر این شیوه و استفاده از آن در عمل کمک خواهد کرد. پس با ما همراه باشید تا مهارت تان در زمینه استفاده از این شیوه کامل گردد.
برنامه ریزی اولیه: وقتی کلیات مشخص می شود
بازاریابی بدون برنامه هیچ فایده ای ندارد. شما حتی اگر کارکشته ترین کارآفرین در دنیا هم باشید، بدون برنامه ریزی دقیق چیزی غیر از شکست عایدتان نخواهد شد. شاید تا چند دهه قبل کارآفرینان با تمرکز بر رو تجربه شان شانسی برای موفقیت در بازار داشتند اما حالا اوضاع کاملا فرق کرده است. کافی است یک دقیقه حواس تان از ترندهای برتر دنیا پرت شود تا دیگر هیچ شانسی برای اثرگذاری بر روی مشتریان نداشته باشید. خب به هر حال این روزها کلی برند تازه نفس منتظر یک اشتباه کوچک هستند تا جای شما را در بازار بگیرند!
وقتی درباره برنامه ریزی حرف می زنیم، لازم نیست یک نقشه راه کامل را مدنظر بگیرید. قبول دارم طراحی صفر تا صد آینده بازاریابی شرکت بی نهایت سخت و حتی بی فایده است. به همین خاطر ما به برخی نکات اساسی اکتفا می کنیم. ماموریت شما در این بخش تعیین و تکلیف دو مورد کلیدی است:
• اهداف بازاریابی: شما اصلا چرا دنبال بازاریابی هستید؟ اهداف تان از این کار چیست و چطور می خواهید آنها را بدل به واقعیت کنید؟
• شیوه دسترسی به اطلاعات: اگر یادتان باشد درباره بازاریابی استراتژیک بر روی نقش محوری اطلاعات تاکید کردیم. خب حالا شما چه برنامه ای برای دسترسی به اطلاعات موردنیازتان دارید؟
بی شک سوالات بالا آنقدر سخت هست که به تنهایی نتوانید جوابی درست و حسابی برای آنها پیدا کنید. پس اجازه دهید کمی کمک تان کنیم. درباره اهداف بازاریابی اوضاع هر برندی با دیگری فرق دارد. با این حال شما باید مواردی نظیر معرفی برند به مشتریان، مانور بر روی محصولات تازه و همچنین بازیابی مشتریان از دست رفته را گوشه ذهن داشته باشید. این موارد در ترکیب با اهدافی که خاص برندتان هستند، کمپینی عالی تشکیل می دهند. پس باید همیشه حواس تان را به طور کامل جمع کنید.
سوال بعدی که درباره شیوه دسترسی به اطلاعات است، کمی پیچیده تر به نظر می رسد؛ چراکه کمتر بازاریابی در دنیا میانه خوبی با بحث اطلاعات دارد. این کار دقیقا مثل آن است که از یک مهاجم گلزن انتظار داشته باشید در پُست دفاع آخر بازی کند و از این اتفاق کاملا هم راضی باشد!
ما در روزنامه فرصت امروز چند تا منبع اطلاعاتی معتبر برای تان کنار گذاشته ایم که می توانید همیشه روی آنها حساب کنید. اولین گزینه طبق معمول گوگل آنالیتیکس است. این ابزار کاربردهای بی نهایت گسترده ای برای بازاریاب ها داشته و کلی اطلاعات دست اول نیز تحویل تان می دهد. گزینه دیگری که باید همیشه مدنظر داشته باشید، هاب اسپات است. این ابزار تخصصی بازاریابی در کنار سیستم جامع اتوماسیون به شما برای تصمیم گیری مبتنی بر اطلاعات کاربردی نیز کمک می کند.
یادتان باشد، هر ابزاری که انتخاب می کنید، باید دارای هوش مصنوعی باشد. وگرنه فرآیند پردازش حجم بالایی از داده ها با مشکل زیادی رو به رو خواهد شد. البته لازم نیست همان اول دست به جیب شده و اشتراک بلندمدت این ابزارها را خریداری کنید. در عوض از اول کارتان را با اشتراک رایگان شروع کنید. فقط و فقط وقتی ابزار موردنظر کیفیت خوبی داشت باید دست به جیب شوید. وگرنه سرتان کلاه می رود.
تحلیل وضعیت: به وقت ارزیابی دقیق
بازاریاب ها وقتی نوبت به تحلیل اوضاع می رسد، همیشه نگاه شان به مخاطب هدف است. انگار که تمام اطلاعات موردنیاز یک تیم بازاریابی در دل مشتریان نهفته است. اگرچه این تکنیک کاربردهای خاص خودش را دارد اما شما را از وضعیت برندتان بی اطلاع می گذارد. درست به همین خاطر ما توصیه کلیدی مان را با ارزیابی اوضاع شرکت شروع می کنیم. اصلا برند شما کجای بازار ایستاده؟
سوال بالا برای خیلی از کارآفرینان عجیب یا حتی بی معنا به نظر می رسد. هرچه باشد کمتر کسی درباره شرایط برند خودش این همه فکر می کند. اگر نظر ما را بخواهید، نیمی از مسیر موفقیت در بازاریابی استراتژیک تحلیل درست اوضاع برند خواهد بود. خب وقتی شما از اوضاع برندتان خبر نداشته باشید، چطور انتظار دارید مشتریان به کسب و کارتان اعتماد کنند؟ از همه مهمتر اوضاع کمپین تان نیز روی هوا خواهد ماند.
مهمترین مسئله ای که شما در این مرحله باید تکلیفش را مشخص کنید، طراحی کمپین محلی یا بین المللی است. این امر بستگی به وضعیت برندتان در بازار دارد. اگر شما کسب و کاری محلی هستید، لازم نیست اوضاع را خیلی سخت کنید. هرچه باشد یک برند محلی نیازی به کمپین های پرزرق و برق ندارد. با این حال اوضاع برای برندهای جهانی کاملا متفاوت خواهد بود. به همین خاطر ما ارزیابی وضعیت را از خودِ برندها شروع کردیم.
در مرحله بعد نوبت به مطالعه بازار می رسد. همانطور که تیم های فوتبال برای موفقیت در مسابقات مهم ساعت ها فیلم بازی رقبا را آنالیز می کنند، شما هم باید نیم نگاهی به رقبای تان داشته باشید. بی شک هر برندی در بازار رقیب بزرگ تری دارد که حسابی هوش از سر مشتریان می برد. در این صورت وظیفه شما ارزیابی اوضاع رقبا به بهترین شکل ممکن است. اصلا چرا آنها تا این اندازه در بازار موفق عمل می کنند؟
قبول دارم سوال بالا کمی پیچیده به نظر می رسد، اما کمی تمرکز بر روی آن اصلا ایده بدی نخواهد بود؛ چراکه به شما فرصت کافی برای ارزیابی اوضاع به بهترین شکل ممکن را خواهد داد. آن وقت شما می مانید و کلی اطلاعات دست اول درباره طراحی کمپین های حرفه ای که بدون هیچ زحمت خاصی به دست تان رسیده است!
گام بعدی در این مرحله طراحی پرسونای مشتریان است. یادتان باشد، مشتریان شما گروهی یکپارچه با نیازهای از قبل مشخص نیستند. به همین خاطر اصلا نباید سراغ بازاریابی توده ای بروید. باور کنید یا نه، دوران بازاریابی توده ای دیگر سر رسیده است. حالا موفقیت شما در گرو گروه بندی درست مشتریان و شناخت دقیق هر گروه خواهد بود. اینطوری نه تنها پرسونای آنها را طراحی خواهید کرد، بلکه رمز موفقیت نیز دست تان می آید.
فرمول ما برای طراحی پرسونای مشتری بدون زحمت اضافه، تمرکز بر روی نیازها و انتظارات شان است. بی شک هر کسی نیازهای متفاوتی دارد. حالا اگر شما جواب های مناسبی برای نیازهای مختلف مشتریان داشته باشید، دیگر مو لای درز کارتان نمی رود. به علاوه، شناخت انتظارات مشتریان نیز گامی موثر برای طراحی کمپین های بهتر در بازار خواهد بود.
مطلب مرتبط: تصمیم گیری و نیاز مشتری در بازاریابی استراتژیک
توسعه کمپین: همه چیز واقعی می شود!
حالا شما اطلاعات لازم برای توسعه کسب و کارتان به بهترین شکل ممکن را دارید. از اینجا به بعد همه چیز وارد دنیای واقعی می شود؛ چراکه باید از ترکیب اطلاعاتی که تا الان به دست آورده اید، یک کمپین قابل قبول بیرون بکشید. ماجرا حسابی سخت شد، نه؟
شما الان باید اطلاعات دقیقی درباره موارد زیر داشته باشید:
• محصول اصلی: همان محصولی که کل کمپین بازاریابی پیرامون آن جریان خواهد داشت.
• قیمت: قیمت محصولات نقش مهمی در انتخاب نهایی مشتریان خواهد داشت. بنابراین باید آن را دقیق و رقابتی انتخاب کنید.
• محل اجرای کمپین: هیچ کمپینی در سراسر دنیا به نمایش درنمی آید؛ چراکه این ایده از نظر هزینه و بازگشت سرمایه اصلا توجیه پذیر نیست. پس محدوده جغرافیایی اجرای کمپین تان را از همان اول انتخاب کنید. اینطوری کارتان خیلی راحت تر جلو رفته و دیگر لازم نیست نگران چیزی باشید.
• بودجه نهایی: چقدر دوست دارید برای کمپین تان هزینه کنید؟ یادتان باشد این هزینه باید در نهایت با سود همراه شود. پس کاملا منطقی تصمیم تان را گرفته و اوضاع را جلو ببرید.
احتمالا پیش خودتان فکر می کند دیگر کار کمپین تمام شده است. خب در این صورت باید کمی ناامیدتان کنیم؛ چراکه هنوز برخی از خرده کاری ها باقی مانده است. ماموریت اصلی شما در این بخش توسعه کمپین است. اگرچه گزینه های بالا تا حد زیادی روشن به نظر می رسد، اما همیشه جا برای توسعه کار وجود دارد.
کارآفرینانی که کمال گرایی محض دارند، معمولا خیلی سخت کمپین شان را تایید نهایی خواهند کرد. اگرچه این مدل رفتار آزاردهنده به نظر می رسد، اما بی خیالی محض نیز اصلا مناسب نیست. پس سعی کنید جایی در میان این دو قطب قرار بگیرید. اینطوری نتیجه نهایی کارتان خیلی فاجعه بار از آب درنمی آید.
مسیر میانبر ما در این بخش برای ساده سازی ماجرا کمی عجیب به نظر می رسد. کافی است وقتی قصد توسعه کمپین تان را دارید، چند بار نمونه های بهتر را مرور کنید. اینطوری قلق کار دست تان آمده و دیگر جایی برای اشتباهات عجیب باقی نمی ماند. باور کنید یا نه، گاهی اوقات کمپین های بازاریابی به خاطر اشتباهات بچه گانه با شکست رو به رو می شوند. بنابراین هرچه شما خودتان را برای اثرگذاری بهتر بر روی مخاطب هدف آماده کنید، نتیجه نهایی بهتری نصیب تان خواهد شد. یکی از میانبرهای اصلی هم در این میان مرور کمپین های موفق دیگران است.
اجرای نهایی: آخر قصه
شما الان آمادگی لازم برای اجرای کمپین تان را دارید. دیگر همه جزییات روشن شده و کمپین تان در بهترین مرحله قرار دارد. پس به جای اینکه کارتان را سخت یا پیچیده کنید، دیگر همه چیز را به دست مشتریان بسپارید. البته گاهی اوقات شما در میانه کار نیاز به اصلاح سریع امور خواهید داشت. پس حتی بعد از اجرای کمپین هم نیم نگاهی به کارتان داشته باشید.
برخی از کارآفرینان به محض اینکه کار بر روی یک کمپین را تمام می کنند، سراغ پروژه ای دیگر می روند. توصیه ما در این بخش کمی توجه و مراقبت از کمپین حتی در مرحله اجراست. اینطوری دیگر جای هیچ نگرانی برای کسب و کارتان باقی نمی ماند.
مطلب مرتبط: اهمیت آموزش بازاریابی و فروش کاربردی
سخن پایانی
شما الان آشنایی مناسبی با بازاریابی استراتژیک پیدا کرده اید و فعلا دیگر نکته ای نیست تا یادتان دهیم. از اینجا به بعد نوبت به آزمون و خطا برای اجرای درست شیوه های مورد بحث در این مقاله می رسد. یادتان باشد، یادگیری درباره بازاریابی استراتژیک هیچ وقت تمام شدنی نیست. پس به جای اینکه به همین مقاله اکتفا کنید، کمی کنجکاوی تان را تقویت کرده و دنبال یادگیری بیشتر باشید.
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با بازاریابی استراتژیک کرده باشد. مثل همیشه اگر سوال یا نکته ای درباره این مقاله داشتید، ما از دریافت نظرات تان خوشحال خواهیم شد. پس تعارف را کنار گذاشته و با ما در ارتباط باشید.
منابع: