کارآفرینان معمولا فکر می کنند موفقیت در عرصه بازاریابی فقط مخصوص برندهای بزرگ با بودجه های چند میلیون دلاری است؛ از آن دست برندهایی که که هیچ ترسی از ولخرجی ندارند و فقط به فکر کسب شهرتی مثل سوپراستارهای دنیای ورزش هستند. بقیه برندها و کارآفرینان هم در این میان خیلی شانس بیاورند، سهم اندکی از بازار نصیب شان می شود و اگر هم ستاره اقبال شان افول کرده باشد باید خیلی زود دنبال کار و کاسبی دیگری برای خودشان باشند. به هر حال بازاریابی در شرایطی که برندهایی مثل آدیداس یا کوکا کولا بازار را قبضه کرده اند، اگر سخت تر از جان سالم به در بردن از هفت خان رستم نباشد، قطعا خیلی هم راحت نیست، مگر نه؟
شکی نیست بازاریابی با حضور غول های مرحله آخری که اتفاقا بودجه های تمام نشدنی هم دارند، مثل یک مسابقه ماراتن سخت و نفسگیر است. با این حال شما لازم نیست از همان اول کاملا روحیه تان را ببازید. چراکه نوآوری های دنیای تکنولوژی فاصله میان برندها را روز به روز کمتر می کند. مثلا همین اینستاگرام را در نظر بگیرید؛ تا همین چند سال قبل هیچ کارآفرینی حتی در رویاهای دور و درازش هم فکر رقابت با برندی در حد و اندازه ژیلت را نمی کرد، اما به لطف اینستاگرام و بقیه شبکه های اجتماعی حالا برندی مثل دالر شیو کلاب (Dollar Shave Club) با بودجه ای جمع و جور کلی در بازار گرد و خاک می کند و حسابی هم خجالت رقبا درمی آید؛ طوری که انگار اصلا هیچ برند دیگری به غیر از آنها در بازار وجود هم ندارد!
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم بازاریابی در اینستاگرام بهترین فرصت برای کارآفرینان صفر کیلومتر و صاحبان کسب و کارهای کوچک برای به چالش کشیدن برندهای غول پیکر است. البته در اینجا خبری از گرز و شمشیر یا مبارزات تن به تن کلاسیک نیست. در عوض شما باید یاد بگیرید چطور از هزارتوی خطرناک بازاریابی و انواع تله های مختلف جان سالم به در ببرید. خب انتظار ندارید که در دنیای اینستاگرام برای موفقیت بازاریابی شما فرش قرمز پهن کرده باشند؟
مطلب مرتبط: مزایا و تکنیک های بازاریابی در اینستاگرام: راهنمایی گام به گام برای کارآفرینان
اگر شما هم مدت هاست منتظر هستید تا آستین ها را بالا بزنید و مثل خیلی دیگر از دوستان تان وارد دنیای بازاریابی در اینستاگرام شوید، این مقاله همان تکه گمشده کارتان است که مدت هاست دنبالش هستید. اگر یادتان باشد، ما قبلا با شما درباره بعضی از تکنیک های بازاریابی در اینستاگرام گپ و گفتی داشته ایم. اشتباه نکنید، ما الان قصد نداریم دوباره بحث های گذشته را تکرار کنیم و حسابی روی اعصاب تان رژه برویم. به جای چنین کارهای کلیشه ای من و همکارانم می خواهیم شما را یک سر و گردن بالاتر ار رقبا قرار دهیم. این هدف را هم با مرور بعضی از رایج ترین اشتباهات بازاریابی در اینستاگرام دنبال خواهیم کرد. پس اگر کوله تان را جمع کرده اید، کم کم ماجراجویی مان در دنیای اشتباهات بازاریابی اینستاگرام را شروع کنیم.
نبایدهای بازاریابی در اینستاگرام
بازاریابی در اینستاگرام مثل شرکت در مسابقات رالی داکار است. حتی پرافتخارترین راننده های دنیا هم اگر در چنین رالی سختی یک راهنمای خوب دم دست شان نداشته باشند که هر لحظه وضعیت جاده و پیچ و خم آن را گزارش کند، دیر یا زود ماشین شان چپ خواهد کرد. اینطوری نه تنها خبری از درو کردن جایزه های مسابقه نیست، بلکه احتمالا دیگر حتی یک برند هم حاضر به قبول اسپانسری چنین راننده ای نخواهد شد؛ به همین سادگی!
همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم، ما در اینجا قصد داریم شما را با بعضی از اشتباهات رایج در بازاریابی اینستاگرامی آشنا کنیم. اگر از مخاطب های پر و پاقرص روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید که ما هیچ وقت به کمتر از بهترین استراتژی ها و تکنیک ها دنیای کسب و کار راضی نمی شویم. پس لطفا هرچه ایده و اشتباه کلیشه ای که قبلا به طور جسته و گریخته به گوش تان خورده را دور بریزید تا شما را با مجموعه ای از کلیدی ترین اشتباهات این حوزه آشنا کنیم. البته ما فقط به ذکر خشک و خالی اشتباهات بسنده نمی کنیم. بلکه مثل کلاس های بازیگری تا شیوه درست نقش آفرینی در فیلم های سینمایی را یادتان ندهیم و مطمئن نشویم یک آلپاچینوی دوم از شما درنمی آید، بی خیال تان نخواهیم شد. اجازه دهید به همین مقدمه کوتاه اکتفا کنیم و بدون هیچ حرف اضافه دیگری برویم سراغ فهرست طلایی مان در این مقاله. این شما و این هم مهمترین اشتباهات بازاریابی در دنیای اینستاگرام.
خرید لایک و فالوور: اشتباه نابخشودنی دنیای اینستاگرام
احتمالا هیچ کدام از مخاطب های کاربلد ما در روزنامه فرصت امروز آنقدر پیر نشده اند که خاطرات خرید چند صد هزارتایی فالوور و لایک از سوی بعضی از برندها و حتی کاربران حقیقی یادشان رفته باشد. چنین اکانت هایی در اولین نگاه حس و حال ورزشگاه نیوکمپ با کلی تماشاگر مشتاق را برای آدم زنده می کند، اما وقتی یک نگاه خریدارانه به این اکانت ها بیندازید خیلی زود متوجه ماهیت تقلبی آنها می شوید. آن وقت است که دیگر حتی یک کلمه از حرف های چنین برندهایی باورتان نمی شود و چه بسا حتی کل اعتماد به برندهای اینستاگرامی از بین برود؛ به عمین سادگی!
یکی از شعارهای اصلی ما در روزنامه فرصت امروز وجود راهکارهای ساده برای هر مشکل یا چالشی در عرصه کسب و کار است. شاید پیش خودتان فکر کنید با همین دست فرمان خرید لایک یا فالوور هم نباید خیلی دور از ذهن باشد. در این صورت باید کاملا ناامیدتان کنیم، چراکه حتی اگر مشتریان هم بویی از ماجرا نبرند و خیال کنند برندتان حسابی مشهور است، اینستاگرام دیر یا زود بالای سرتان حاضر می شود. آن وقت دیگر هیچ راه فراری ندارید و اکانت تان کاملا بسته خواهد شد. اگر به این ماجرا احتمال اخراج همیشگی برندتان از اینستاگرام به خاطر زیر پا گذاشتن قوانین این پلتفرم را هم مد نظر قرار دهید، آن وقت خرید فالوور و لایک دیگر اصلا ارزش ریسک ندارد. خب هرچه باشد اینستاگرام عاشق چشم و ابروی شما نیست که فقط تماشاچی قالب کردن کلاغ سیاه به جای قناری از سوی شما باشد، مگر نه؟
اجازه دهید برای درک بهتر ضرر خرید فالوور و لایک فرض کنیم اصلا اینستاگرام کاری با برندهایی که این میانبر را انتخاب می کنند، ندارد. در این صورت آیا شما به این حوزه سرک می کشیدید یا نه؟ قبول دارم هنوز هم خرید فالوور راهکار بدی به نظر می رسد، اما دست کم با رها شدن از قید و بند نظارت اینستاگرام دیگر با خیال راحت تری می شود سراغ این خرید غیرقانونی رفت (امیدوارم با این توصیف خیلی یاد فیلم های اکشن هالیوودی نیفتید!).
حالا که خرید فالوور کم دردسر شده، شاید شما هم وسوسه شوید تا چند هزارتایی فالوور یا لایک اضافی بخرید. با بررسی هایی که ما در روزنامه فرصت امروز در این رابطه انجام دادیم، قیمت چنین خریدی هم با کلی تخفیف رنگارنگ حسابی ارزان می افتد. حالا سوال اصلی این است که چرا بازهم نباید خرید فالوور یا لایک را در دستور کار قرار داد؟ اگر قرار باشد ما به این سوال جواب دهیم، یک راست می رویم سراغ اهمیت کیفیت در بازاریابی به جای صرف کمیت. به زبان خودمانی، شما باید بیشتر از اینکه روی تعداد فالوورها یا لایک پست های تان حساس باشید، دنبال ارتباط با کاربران واقعی بروید. اینطوری حتی اگر فالوورهای تان فقط 10 هزار نفر هم باشند، حداقل خیال تان جمع است که این افراد واقعی هستند و کارتان را برای جلب نظرتان خوب انجام داده اید. از اینها گذشته، کاربران هم امروزه حسابی زرنگ شده اند. این یعنی اگر شما فالوور فیک بخرید، خیلی زود همه متوجه فعالیت تان می شوند و در یک چشم به هم زدن سقوط آزاد برندتان شروع خواهد شد.
مطلب مرتبط: بازاریابی در استوری اینستاگرام با هک های طلایی
استفاده از تصاویر بی کیفیت: مشتریان با چشم شان خرید می کنند!
وقتی شما وارد دنیای اینستاگرام می شوید، اول از همه باید اهمیت فرمت عکس را درک کنید. از این نظر شما وضعیت مدیر فیلمبرداری را دارید که قبل از شروع به کار باید خیلی خوب با اهمیت کارش در عرصه سینما آشنا شود. وگرنه حتی اگر پیشنهاد بهترین فیلم های دنیا هم روی میزش باشد، آخر سر یه فاجعه تمام عیار را ضبط می کند.
بازاریاب ها وقتی دنبال تهیه و بارگذاری عکس در اینستاگرام هستند، باید صد درصد مطمئن باشند تصویر موردنظر کیفیت لازم را دارد. بی شک منظور ما در اینجا ثبت آثار بی نهایت حرفه ای مثل عکاس های حرفه ای دنیا نیست، اما دست کم باید عکس شما کمی جذابیت داشته باشد. وگرنه اصلا چرا کسی باید وقتش را صرف تماشای عکس های شما کند؟
اگر شما هم از آن دسته کارآفرینانی هستید که اشتباهات عجیب و غریب بازاریابی را فقط مخصوص برندهای کوچک می دانید، ما باید از همین حالا حسابی با شما مخالفت کنیم. چراکه حتی برندهای بزرگ و معتبر هم گاهی اوقات به سرشان می زند و اشتباهات بچگانه انجام می دهند. راه حل ما برای اشتباه رایج بازاریاب ها در زمینه استفاده از عکس های غیرمرتبط برای پست ها خیلی ساده تر از آن است که حتی فکرش را بکنید. ما برخلاف خیلی از به اصطلاح کارشناس ها اصلا معتقد نیستیم شما باید حتما فوتوشاپ را فوت آب باشید. در عوض ابزارهای ساده تری مثل کانوا هم کارتان را راه می اندازد. در کنار این مسئله اگر فقط کمی قوه تخیل تان را تقویت کنید دیگر هیچ برندی در بازار به گرد پای تان هم نمی رسد. حتما می پرسید خیال پردازی چه ربطی به این موضوع دارد؟ جواب ما برای این سوال یک کلمه است: قرار دادن خودتان به جای مخاطب هدف!
همانطور که یک معمار حرفه ای برای اینکه خانه ای بی عیب و نقص طراحی کند باید خیلی خوب از نیازهای خریداران آگاهی داشته باشد، شما هم به عنوان بازاریاب برای پیدا کردن بهترین عکس های ممکن باید رفتار و سلیقه مخاطب هدف تان را زیر ذره بین قرار دهید. ساده ترین راه حل هم در این بین پا کردن در کفش مخاطب هدف است. چراکه پا کردن در کفش دیگران هر جایی که بد و ناپسند باشد، حداقل در دنیای بازاریابی و برای شناخت بهتر مشتریان کاملا درست و عالی خواهد بود. پس منتظر چه هستید؟ همین الان دست به کار شوید و با قرار دادن خودتان به جای یک مشتری سختگیر حسابی خودتان را به چالش بکشید؛ به همین راحتی.
بارگذاری خیلی زیاد یا بی نهایت کم محتوا: به وقت آشنایی با بهترین زمان انتشار پست ها
تهیه کننده سینمایی را در نظر بگیرید که با هزار زحمت کارگردانی مثل اسکورسیزی را راضی کرده تا همراه با تیم فیلمبرداری اش ساخت یک اثر سینمایی عالی را برعهده بگیرید. اگر در این بین بعضی از ستاره های هالیوود هم به پروژه اضافه شوند، احتمال فروش گیشه و درو کردن جایزه های معتبر سینمایی تضمین شده خواهد بود. البته به شرط اینکه اثر موردنظر در زمان درستی هم نمایش داده شود. وگرنه شاید حتی یک نفر هم از آن استقبال نکند و در شب اولین اکران تهیه کننده بخت برگشته مان تنها در سالن باقی بماند.
شاید فکر کنید ماجرای بالا خیلی به دنیای بازاریابی در اینستاگرام ارتباطی ندارد، اما واقعیت کاملا برعکس است. همانطور که یک فیلم خوب و پرهزینه باید در تابستان یا مناسبت های مهم که مردم اوقات فراغت بیشتری دارند نمایش داده شود، پست های بازاریابی هم باید طوری زمان بندی شان دقیق باشد که مو لای درزش نرود. به زبان خودمانی، شما باید بهترین روزها و ساعت های بارگذاری پست در اینستاگرام را مثل کف دست تان بلد باشید. وگرنه دیر یا زود یک سقوط آزاد همه جانبه را تجربه خواهید کرد.
مطلب مرتبط: ترندهای بازاریابی در اینستاگرام برای سال 2022
قبول دارم ساعت مناسب بارگذاری محتوا برای هر برند یا بازاری فرق دارد، اما در عین حال باید حواس تان باشد بعضی از نکات عمومی در این زمینه را به خوبی رعایت کنید. پیشنهاد ما در روزنامه فرصت امروز برای شما استفاده از ساعت های ابتدایی صبح و آخرین ساعت های شب است. به عبارت دقیق تر، شما باید بین ساعت 8 تا 11 صبح و از آن طرف شش بعدازظهر تا 12 شب محتوای تان را بارگذاری کنید. چنین ساعت هایی به طور معمول برای کاربران جذابیت بیشتری دارد و تعداد کاربران آنلاین هم در این زمان به بیشترین حد خودش می رسد. با این حساب اگر کمی محتوای تان باب میل کاربران باشد، حسابی در بازار گرد و خاک خواهید کرد. خب مگر یک بازاریاب به غیر از دریافت ترافیک بالا برای محتوایش چیزی دیگری هم از اینستاگرام می خواهد؟
بعد از اینکه شما زمان بارگذاری محتوای تان را مثل ساعت دقیق تنظیم کردید، نوبتی هم باشد باید فکری به حال حجم محتوای تان کنید. این سوال که هر چند وقت یک بار باید محتوای تازه در اینستاگرام بارگذاری کرد، شاید در ابتدا بی نهایت ساده به نظر برسد، اما وقتی نوبت جفت و جور کردن جوابی برای آن برسد ورق کاملا برخواهد گشت.
شکی نیست بین یک آژانس خبری با برندی که در زمینه تعمیر تجهیزات ورزشی فعالیت دارد، درباره تعداد پست های مناسب از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد. رسانه ها گاهی اوقات در طول روز تا 15 پست هم برای مخاطب شان آماده می کنند. با این حال شما اصلا نباید از چنین الگویی پیروی کنید. چراکه آژانس های خبری یک جور استثنا در دنیای کسب و کار هستند. اگر نظر ما را بخواهید، بارگذاری روزی یک پست یا حتی دو روز یک بار هم برای شما و کسب و کارتان رضایت بخش خواهد بود. البته در این میان اگر اتفاق خاصی افتاد یا در زمان های فوق العاده ای مثل کریسمس سراغ مشتریان رفتید، می توانید اندکی ناپرهیزی هم داشته باشید. یادتان باشد شما در اینستاگرام باید بین دو نقطه بارگذاری بیش از اندازه محتوا و کم توجهی به این نکته قدم بردارید. پس شش دانگ حواس تان به حفظ تعادل تان در این میان باشد، نه کاری دیگر!
استفاده از هشتگ های زیاد: تغییر نگرش در استفاده از هشتگ ها
هر کسی که تجربه حضور در بوفه های باز را داشته باشد، خیلی خوب می داند امتحان کردن یک غذا پشت سر هم اصلا تجربه لذت بخشی نیست. فرقی هم ندارد غذای شما بهترین سوشی دنیا باشد یا استیکی آبدار؛ در هر صورت اگر فقط به فکر تعداد بالای غذا باشید، دیر یا زود عدم تنوع در این میان حوصله تان را سر خواهد برد. این مسئله درباره استفاده از هشتگ ها هم مصداق دارد. باور کنید یا نه، گاهی اوقات هشتگ ها به جای اینکه دسترسی کاربران به محتوای شما را ساده تر کنند، حتی همان اندک مخاطب هدف پر و پا قرص تان را هم فراری خواهند داد. این فاجعه وقتی رخ می دهد که شما به جای استفاده از یکی دو تا هشتگ دقیق با بی دقتی تمام یک عالمه هشتگ را در پست تان خالی کنید.
وقتی یک پست هشتگ های خیلی زیادی داشته باشد، کاربران به طور ناخودآگاه احساس بدی به آن خواهند داشت. شاید فکر کنید این دیگر خیلی سخت گیری غیرمنصفانه ای است، اما اگر راستش را بخواهید در این یک مورد حق کاملا با کاربران است. خب اگر کسی را سراغ دارید که یک کپشن طولانی با کلی هشتگ قد و نیم قد را دوست دارد، ما را هم بی خبر نگذارید.
اینستاگرام در زمینه دسترسی کاربران به هشتگ ها برای تولید محتوا حسابی دست و دلباز بوده است. البته این به معنای استفاده از تمام ظرفیت هشتگ ها نیست. شما به عنوان یک کاربر اینستاگرام می توانید تا 30 هشتگ برای پست تان انتخاب کنید. البته اگر از ما می شنوید، حتی فکر چنین کاری هم به سرتان نزد. در عوض به سه یا چهار تا هشتگ درست و حسابی اکتفا کنید. اینطوری هم دامنه خوبی از مخاطب هدف تان را پوشش می دهید، هم اینکه پست تان کلیشه ای نخواهد شد؛ همین قدر جذاب و در عین حال ساده!
فرمول طلایی ما در این بخش برای جلوگیری از اشتباه کاربرد هشتگ های زیاد، بازبینی پست ها قبل از بارگذاری نهایی است. این یعنی باید اندکی عجله را کنار گذاشته و قبل از اینکه کادر «پست محتوا» را لمس کنید، یک بار دیگر صفر تا صد آن را بررسی نمایید. قبول دارم این کار خیلی هیجان انگیز نیست و مثل نشستن روی نیمکت ذخیره ها در فینال یک مسابقه فوتبال مهم است، اما اگر آن را مو به رو رعایت کنید قول می دهیم آخر سر پشیمان نشوید.
بی توجهی به آمار و ارقام: عجیب ترین اشتباه بازاریابی اینستاگرامی!
آیا تا به حال یک تیم فوتبال در حد و اندازه منچستر سیتی یا بایزن مونیخ را دیده اید که بدون هیچ برنامه و حتی آنالیز رقبا وارد میدان شوند؟ بی شک هر پاسخی به غیر از یک «نه» محکم و قاطعانه عجیب به نظر می رسد. اگر کمی با دقت این مثال را زیر ذره بین ببریم، متوجه شباهت بین بازاریابی و یک مسابقه فوتبال حساس می شویم. هرچه باشد موفقیت در اینستاگرام دست کمی از قهرمانی در فینال جام جهانی ندارد. چراکه در اینجا نیز مثل مسابقات فوتبال پای کلی پول و صدالبته سود بلندمدت در میان است. پس اگر شما هم قصد دارید سراغ بازاریابی در اینستاگرام بروید، حتما نیم نگاهی به آمار و ارقام دقیق داشته باشید.
احتمالا تا به حال بارها و بارها این شعار قدیمی که «کار بدون برنامه شکست می خورد» به گوش شما خورده است. شاید هم چند باری در زندگی تان همین شعار را سرلوحه کارتان قرار داده باشید. در این صورت باید برای بازاریابی درست و حسابی در اینستاگرام هم این نصیحت قدیمی را به یاد داشته باشید. خیلی از بازاریاب ها فکر می کنند همین که چند تا کمپین را روانه بازار کردند دیگر شاخ غول را شکسته اند و هیچ کس در بازار به گرد پای شان هم نمی رسد. شما را نمی دانم، ولی من که این طور موقع ها همیشه فکر می کنم بدون آمار و تحلیل درست وضعیت بازاریابی برندها بیشتر شبیه یک بمب خطرناک است که هر لحظه احتمال انفجارش وجود دارد.
مطلب مرتبط: بازاریابی در استوری اینستاگرام با هک های طلایی
کار شما به هنگام استفاده از آمار و ارقام کاربردی مثل آنالیزور یک تیم فوتبال است. همانطور که چنین فردی وظیفه تحلیل وضعیت رقبا و همینطور کیفیت بازی تیم خودی را دارد، شما هم باید سیر تا پیاز اطلاعات مربوط به کمپین های قبلی تان را پیدا کرده و از همه مهمتر اینکه نیم نگاهی به وضعیت رقبا و سطح تعامل شان با مشتریان هم داشته باشید. اینطوری بدون هیچ دردسر اضافه ای امکان تاثیرگذاری بر روی کاربران با بهترین تکنیک های ممکن را خواهید یافت.
خوشبختانه امروزه کلی سایت و موسسه مختلف برای دسترسی به آمارهای دقیق در دنیای بازاریابی پیش پای شما قرار دارد. با این حساب هیچ بهانه ای برای بی توجهی به این حوزه پذیرفته نیست. بدون شک هر بازاریاب تازه کاری خیلی خوب با ابزارهای مختلف گوگل آشنایی دارد. البته شما در این میان فقط به گوگل محدود نیستید، بلکه گزینه های دیگری مثل میکس پنل (MixPanel)، آپتیمایزلی (Optimizely) و باز سامو (BuzzSumo) نیز به خوبی در دسترس شما قرار دارد. شاید پیش خودتان فکر کنید چنین ابزارهایی چند صد دلاری برای برندتان آب بخورد، اما در واقعیت شما می توانید حتی از سرویس های رایگان این ابزارها نیز استفاده کنید. اینطوری بدون اینکه کوچکترین هزینه اضافی کرده باشید، کلی آمار و ارقام حرفه ای در حوزه بازاریابی به دست تان خواهد رسید.
برندینگ مقطعی: وقتی اکوسیستم برندتان از بین می رود
آیا تا به حال بازیگری را دیده اید که یک شبه حسابی مشهور شود و بعد هم خیلی زود از یادها برود؟ بی شک همه ما برای جواب دادن به چنین سوالی کلی اسم مختلف به ذهن مان می رسد و شاید با چند تایی از این نوع افراد دوست هم باشیم. همانطور که یک قهرمان المپیک باید برای هر مسابقه اش حسابی تمرین کند و شش دانگ حواسش روی قهرمانی باشد، بازاریاب ها هم فقط و فقط یک هدف دارند و آن چیزی نیست به غیر از حفظ شهرت و محبوبیت برند در میان مشتریان. حالا اگر یک برند فقط در بعضی از مواقع شروع به بازاریابی کرده و به محض مشاهده اولین بازخورده ای مثبت مشتریان دیگر پشت سرش را هم نگاه نکند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
قبول دارم سوال بالا از آن دست ماجراهایی است که هر کسی برای آن جواب خاص خودش را دارد و اصلا هم کوتاه بیا نیست. با این حال یک جواب حرفه ای به این سوال شامل از بین رفتن اکوسیستم برند است. وقتی از اکوسیستم یک برند حرف می زنیم، منظورمان شیوه های ریز و درشت ارتباطی یک کسب و کار با مشتریانش است. در این بین نحوه معرفی محصولات به خریداران احتمالی و تعامل نزدیک با آنها نیز اهمیت بالایی دارد. فکر می کنم حالا دیگر متوجه شده باشید چرا برندینگ مقطعی در اینستاگرام مثل یک سم خطرناک برای اکوسیستم برندتان عمل خواهد کرد.
بی شک هر برندی به غیر از اینستاگرام در بقیه شبکه های اجتماعی مهم هم فعالیت دارد. در کنار این مسئله اگر مدیریت سایت رسمی و هزار و یک دردسر بازاریابی دیگر را هم جا دهیم، آن وقت عنصر تداوم در این میان مثل اکسیر جوانی نایاب و ارزشمند خواهد شد. البته شما لازم نیست برای برندینگ مداوم برندتان خیلی به آب و آتش بزنید. همین که بر روی تمام اکانت های تان تصویر لوگو برند درج شده باشد و هر از چند گاهی محتوای منحصر به فرد برای هر کدام از پلتفرم ها طراحی کنید، به اندازه کافی راضی کننده خواهد بود.
یادتان باشد مشتریان شما را با لوگو و سایر ویژگی های بارز برندتان میشناسند. پس اگر یک روز فکر کنار گذاشتن المانهای اصلی برند به سرتان زد، دقیقا از همان لحظه سقوط آزاد کسب و کارتان شروع شده است. پس یک لطفی به خودتان و همکاران شرکت کنید و هیچ وقت سراغ چنین ایده های بی سر و تهی نروید. اینطوری دست کم اکوسیستم برندتان از یک فاجعه تمام عیار در امان خواهد ماند.
درج مشخصات ناقص: بحران بی هویتی در اینستاگرام
وقتی یک برند در اینستاگرام حساب کاربری برای خودش ایجاد می کند، باید به نحوه شناسایی اکانتش از سوی کاربران هم توجه داشته باشد. اجازه دهید با هم روراست باشیم، اگر یک برند پروفایل کاملی نداشته باشند اصلا چرا یک کاربر اینستاگرامی باید سراغ آن را بگیرد؟
اولین نکته ای که کاربران بعد از مراجعه به اکانت شما نظرشان را جلب می کند، عکس پروفایل و بعد هم بخش بیوگرافی است. اگر این بخش به طور حرفه ای و درست طراحی شده باشد، شما به سادگی آب خوردن نظر کاربران را جلب خواهید کرد. وگرنه حتی مشتریان ثابت تان هم به عجله ای وصف ناشدنی از کنار اکانت تان عبور خواهند کرد. خب انتظار ندارید که در عرصه بازاریابی کسی بدون هیچ دلیلی عاشق برندتان باشد؟ پس آستین ها را بالا بزنید و خودتان دلیلی برای تعامل بیشتر کاربران با برندتان در اینستاگرام دست و پا کنید.
مطلب مرتبط: بازاریابی با تکنیک های طلایی در بخش استوری اینستاگرام
همانطور که قبل تر هم گفتیم، شما باید همیشه در پروفایل تان از عکس لوگوی برند استفاده کنید. در کنار این مسئله درج شعار برند در بخش بیوگرافی نیز کاربردی خواهد بود. اگر هم سایت رسمی برای برندتان دارید، اضافه کردن آدرس آن در بخش لینک پروفایل اثر هنری تان را تکمیل خواهد کرد. خوشبختانه اینستاگرام در طول زمان امکان اضافه کردن آدرس و شماره تماس را هم به پروفایل اکانت های تجاری اضافه کرده است. با این حساب شما فقط باید کمی حوصله داشته باشید و با دقت کافی اطلاعات تان را در این بخش درج کنید؛ همین و بس!
ما در روزنامه فرصت امروز همیشه به برندها و بازاریاب ها توصیه می کنیم به طور مداوم وضعیت پروفایل شان در اینستاگرام و بقیه شبکه های اجتماعی را چک کنند. اینطوری حتی اگر مشکلی هم در تکمیل پروفایل وجود داشته باشد، شما به سادگی آب خوردن از آن عبور می کنید و حتی یک مشتری بالقوه هم از دست تان نمی پرد.
جواب ندادن به فالوورها: بازاریابی یک جاده دوطرفه است!
اگر همین حالا به طور تصادفی از بازاریاب های مختلف درباره بزرگترین رویای کاری شان سوال کنید، بی برو برگشت نیمی از جواب ها داشتن فالوور بیشتر در شبکه های اجتماعی خواهد بود. این امر آنقدر مهم است که حتی بعضی از بازاریاب ها سراغ خرید فالوور هم می روند (اولین اشتباه مورد بررسی در مقاله را که یادتان نرفته؟). نکته عجیب ماجرا در این میان عدم تلاش خیلی از بازاریاب ها برای جلب نظر کاربران و تبدیل شان به فالوور در عمل است. از این نظر وضعیت اغلب بازاریاب ها در اینستاگرام مثل کارگردانی است که حتی حاضر به شروع فیلمبرداری و سر و کله زدن با عوامل تولید نیست، اما آرزوی بردن جایزه اسکار را هم دارد.
تعامل با کاربران در اینستاگرام یکی از راحت ترین کارهای دنیا محسوب می شود. شما فقط باید در این میان شش دانگ حواس تان به کامنت ها و دایرکت های اکانت تان باشد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید وقتی کاربران برای یک برند پیام ارسال می کنند، انتظار پاسخ سریع و بدون معطلی را دارند. پس با این حساب شما باید دورتان را در جواب دادن به کاربران در اینستاگرام حسابی تند کنید، وگرنه در یک چشم به هم زدن سر و صدای کاربران بلند خواهد شد.
احتمالا برای همه بازاریاب ها پیش آمده که در طول روز با کلی دردسر بزرگ و کوچک سر و کار داشته باشند. در این صورت احتمالا چند تا کامنت یا پیام کاربران از زیر دست شان در خواهد رفت. اشتباه نکنید، ما قصد نداریم بابت چنین اتفاق طبیعی شما را به باد انتقاد بگیریم. در عوض فقط توصیه مان استفاده از یک بازاریاب یا تیم کارکشته برای مدیریت اکانت های تان در شبکه های اجتماعی است. باور کنید یا نه، دیگر دوره و زمانه مدیریت شبکه های اجتماعی در کنار سایر فعالیت های تیم بازاریابی به تاریخ پیوسته است. بنابراین شما چاره ای به غیر از همکاری با یک تیم بی عیب و نقص برای موفقیت بازاریابی در اینستاگرام ندارید.
خیلی از بازاریاب ها بارها و بارها مزایای ربات های چت یا حتی ابزارهای مدیریت خودکار شبکه های اجتماعی به گوش شان خورده است. بی شک استراحت پشت صندلی مدیریت و مشاهده ساماندهی کارها به لطف هوش مصنوعی رویای بسیار شیرینی است، اما متاسفانه اصلا رنگ و بوی واقعیت ندارد. شما هنوز هم باید مستقیما جواب بعضی از سوالات یا انتقادات کاربران را بدهید.
اجازه دهید برای اینکه اهمیت جواب دادن سریع و کاربردی به کاربران را متوجه شوید، از یک مثال دم دستی استفاده کنیم. فرض کنید شما به تازگی یک لپ تاپ آخرین مدل مایکروسافت را خریده اید. حالا اگر بعد از راه اندازی لپ تاپ با کلی ذوق و شوق متوجه خرابی یکی از قطعات آن شوید، چه حسی خواهید داشت؟ شما را که نمی دانم ولی من یکی تا چند روز کاملا افسرده خواهم شد. شاید هم چند تا کامنت و پیام اعتراضی برای شرکت مایکروسافت در اینستاگرام ارسال کنم. اهمیت کار یک بازاریاب دقیقا در چنین لحظات حساسی مشخص می شود. اگر مایکروسافت بازاریاب های کاربلدی داشته باشد، فورا جویای وضعیت من می شوند و در یک چشم به هم زدن خیالم را بابت تعویض لپ تاپ راحت خواهند کرد. وگرنه کم کم کل بازار را از دست خواهند داد. حالا متوجه اهمیت جواب دادن سریع به کاربران در اینستاگرام شدید؟
سخن پایانی
ماجراجویی ما در دنیای پر از تله و دردسر بازاریابی اینستاگرام دیگر به ایستگاه پایانی رسیده است. حالا نوبتی هم باشد، این شما هستید که باید درباره مقاله مان داوری کنید. پس آستین ها را بالا بزنید و مثل یک منتقد همه فن حریف از خجالت مقاله مان دربیایید.
مطلب مرتبط: بازاریابی در اینستاگرام و چالش جذب فالوور بیشتر
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله به شما کمکی هرچند کوچک برای آشنایی با اشتباهات رایج در عرصه بازاریابی اینستاگرامی کرده باشد. اگر سوال یا نکته تکمیلی به ذهن تان رسید، ما همیشه منتظر دریافت آنها در همین بخش هستیم.
منابع: