به قلم: آنجلا کمبوریس
مدیرعامل شرکت مشاوره کمبوریس
صحبت کردن درباره آسیب پذیری در محیط کار آسان نیست. آسیب پذیر بودن، به ویژه در حوزه روابط و در محل کار می تواند باعث توبیخ شود. نظرات در مورد آسیب پذیری متفاوت است. اغلب افراد سعی می کنند به هر قیمتی که شده نقاط آسیب پذیر خود را مخفی نگاه دارند. با این وجود اغلب ما در مواجهه با کسانی که می توانند خود واقعی شان باشند، به تحسین آنها می پردازیم.
آسیب پذیری از جمله ابزارهای قدرتمندی است که رهبرانی با هوش هیجانی بالا می توانند به خوبی از آن استفاده کنند. رهبران شجاع و جسور قادرند از نقاط ضعف شان در جهت ایجاد ارتباطاتی اصیل، نوآوری و آموختن استفاده کنند. اینگونه افراد با شناخت موقعیت کنونی خود، مسئولیت ضعف ها و اشتباهات خود را به عهده گرفته و می توانند از دیگران کمک بگیرند.
اگر بخواهیم آسیب پذیری های مان را پنهان کنیم، باید انرژی زیادی صرف مبارزه با نقاط ضعف و کاستی های مان بکنیم. با پنهان کردن آسیب ها و ضعف های روحی، عوارض و جراحات روحی ناشی از این ضعف ها عمیق تر می شوند. سرزنش خود، حالت تدافعی یا شرم همگی به موانعی در مسیر خطرپذیری های صحیح تبدیل می شوند. نیروی خلاقه کاهش پیدا می کند و نوآوری از بین می رود.
پنهان کردن نقاط ضعف کار طاقت فرسایی است؛ درست مثل اینکه مأمور مخفی باشید و یک زندگی پنهانی داشته باشید. پنهان کردن ضعف ها یا مراقبت دائمی از نقاط آسیب پذیری روحی ناشی از این تصور غلط است که شما برای رویارویی با چالش ها به اندازه کافی قوی نیستید.
مطلب مرتبط:چگونه رهبری بزرگ و بی نقص در تجارت باشیم
وقتی که شروع به شناخت نقاط ضعف خود می کنیم در واقع اولین قدم را در جهت مدیریت احساسات و ایجاد محیطی مناسب برای رشد و آموزش برداشته ایم. رهبری که بتواند بگوید «نمی دانم» یا «اشتباه کردم» به دیگران نیز اجازه انسان بودن داده است. این روش باعث می شود که رهبری سازمان نیز در کنار سایرین قرار گرفته و کسی از او انتظار ابر انسان بودن یا بی عیب و نقص بودن نداشته باشد و همه کارکنان برای حل مسائل و مشکلات تلاش کنند. با استفاده از این پنج روش می توانید در محیط کار به استقبال نقاط ضعف و اشتباهات بروید:
1- کمکی از دست من ساخته است؟
وقتی که تجارب خود را با دیگران در میان می گذارید، ارتباطاتی عمیق و واقعی شکل می گیرند. البته منظور این نیست که تمام رازهای شخصی خود را با دیگران در میان بگذارید، بلکه منظور درس هایی است که از اشتباهات مان می آموزیم. در کتاب «گزینه دوم: رویارویی با تنوع، ایجاد انعطاف و دستیابی به موفقیت» شرلی سندبرگ (Sherly Sandberg) در مورد منعطف شدن و تطبیق با اندوه ناشی از مرگ ناگهانی همسرش درس هایی را با رهبران تجاری در میان می گذارد. با استفاده از قدرت آسیب پذیری، سندبرگ توانست فضایی ایجاد کند که کارکنان شرکت ها در هنگام از دست دادن عزیزان یا عبور از یک بحران روحی بتوانند از کمک سایرین استفاده کنند و بهتر بتوانند با عوارض ناشی از اینگونه آسیب ها کنار بیایند.
2- سپر انداختن
آسیب پذیری می تواند باعث تقویت روابط شده و عملکرد کارکنان را متحول کند. متهورانه ترین حرکت یک رهبر تجاری این است که بتواند به صورت علنی و بدون پنهانکاری آسیب پذیر باشد. البته منظور از آسیب پذیری این نیست که رهبر یک مجموعه با چشمانی اشکبار در محل کار بچرخد و عمیق ترین و شخصی ترین رازهایش را با سایرین در میان بگذارد. آسیب پذیری در محل کار به این معناست که فرد بتواند بدون سپر و بدون هیچگونه ظاهرسازی با دیگران مواجه شده و خود را در معرض تفکرات و نظرات سایرین قرار دهد و فکر نکند که همیشه باید جواب همه سؤالات یا کلید حل تمام مشکلات را در اختیار داشته باشد.
در سال 2007، شرکت استارباکس (Starbucks) درس جالبی در مورد رهبری به همه آموخت. در آن زمان کسب و کار این شرکت بدترین رکودش را تجربه می کرد. با بازگشت هووارد شولتز (Howard Schultz) به سمت مدیریت استارباکس، او طی یک سخنرانی احساسی این نکته را با کارکنانش در میان گذاشت که اگر شرکت تغییرات اساسی صورت ندهد، بقای آن به خطر می افتد. این صراحت، شفافیت و آسیب پذیری و بی دفاعی صادقانه به هووارد امکان داد که با کارکنانش ارتباط عمیقی برقرار کرده و نه تنها استارباکس را از ورطه سقوط نجات دهد، بلکه آن را به یکی از قوی ترین برندهای جهان تبدیل کند.
3- ایجاد تغییرات ذهنی
سعی کنید به کسب وکارتان از دریچه چشم کارکنان نگاه کنید. به کارکنان فضا بدهید تا در مورد کسب وکاری که در آن فعالیت می کنند به گفت وگو بپردازند. به این طریق افراد بیشتر با کسب وکار مرتبط شده و حس تعهد آنها نسبت به چشم انداز و اهداف کسب و کار عمیقا تقویت می شود.
گلن لیوپیس (Glenn Liopis) نویسنده کتاب «ذهنیت خلاق» به کارآفرینان توصیه می کند که طرز تفکر جدیدی اتخاذ کنند. با توجه به سرعت تغییرات، ضروری است که رهبران بتوانند از قدرت روابط انسانی برای دستیابی به اهداف کسب وکار استفاده کنند. رهبران تجاری باید با شفافیت، پاسخگویی و صادق بودن در زمینه ضعف ها و آسیب های شان به اعتمادسازی بپردازند.
4- منیت را کنار بگذارید
تأثیرگذارترین کاری که یک رهبر تجاری می تواند انجام دهد، پذیرا بودن است. به حرف های سایرین گوش دهید. رهبران باید از مدیریت گفت وگوها، تعیین اهداف یا ترسیم شیوه های اجرایی دست بکشند. حتی یک رهبر تجاری باید بتواند از تلاش برای پاسخ دادن به تمامی سؤالات دست بکشد. وقتی منیت را کنار بگذارید، بیشتر بر محتوای گفت وگو متمرکز شده و می توانید نظرات سایرین را واقعا بشنوید و از آنها استفاده کنید. وقتی که تکبر درونی می خواهد زمام امور را به دست بگیرد باید به خودتان یادآوری کنید که گوش دادن به سایرین نه تنها برای آنها که برای خودتان هم مفید است.
مطلب مرتبط:مهارت های هفت گانه کلیدی رهبری یک تیم
5- وقتی که افراد با یکدیگر سهیم می شوند، کارهای بزرگی صورت می گیرد
مارکوس لمونیس (Marcus Lemonis)، میلیاردر خودساخته و ستاره برنامه تلویزیونی «سود»، در جریان همایش زروکون آستین (Xerocon Austin) سال 2017 به سخنرانی پرداخت و بر این نکته تأکید داشت که کلید موفقیت در کسب وکار، درک سایرین است. او داستان زندگی خودش را از زمانی که در بیروت یتیم شد برای مخاطبان این همایش تعریف کرد و بر اهمیت فضا دادن به سایرین در محل کار و آسیب پذیر بودن و صادق بودن در مورد نقاط ضعف فردی تأکید داشت. لمونیس می گوید: «آسیب پذیر بودن، به معنای پذیرا بودن سایرین و آشکار ساختن خود واقعی، کلید موفقیت در تجارت است.»
آسیب پذیر بودن خصیصه ای نیست که کسی به دنبال کسب آن باشد، اما این ویژگی می تواند باعث تعمیق روابط و وفاداری بیشتر شده و به سایرین نیز امکان دهد که خود واقعی شان را به محل کار بیاورند. یکی از جسورانه ترین کارهایی که یک رهبر تجاری می تواند به آن دست بزند، آشکار کردن نقاط ضعف خود در مقابل کارکنان و در مقابل تمام مردم است.