در دنیایی که فرمت ویدئو و انواع عکس های باکیفیت حرف اول و آخر را در شبکه های اجتماعی می زند، برندسازی هم خواه ناخواه دستخوش تغییرات گسترده ای می شود. این روزها به جای شیوه های نوستالژیک در برندینگ، همه جا حرف از انواع شبکه های اجتماعی و فرصت های توسعه برند در دنیای دیجیتال است. حالا اگر یک کارآفرین پیدا شود که همچنان به تکنیک های قدیمی برندسازی دل خوش کند، مثل آن است که در جشنواره کن در برابر یک علامه فیلم رنگی و با کیفیت بخواهیم با یک فیلم سیاه و سفید همه نخل های طلا را درو کنیم!
صحبت کردن درباره برندسازی یکی از کارهای به ظاهر و ساده ای است که هر کارشناسی دوست دارد بی وقفه درباره اش حرف بزند. با این حال وقتی پای سوالات تخصصی مثل بهترین شبکه اجتماعی برای برندسازی یا الگوی مناسب برندینگ در دنیای دیجیتال در میان باشد، کمتر جرأت دارد وارد گود شده و ادعای کارشناس بودن کند. اگر شما هم چند وقتی است با سوالات بالا دست و پنجه نرم می کنید، احتمالا ترکیب برندسازی بصری (Visual Branding) و اینستاگرام خیلی از دغدغه های ذهنی تان را حل خواهد کرد. ماجرا جالب شد، نه؟
بازار برندینگ در اینستاگرام مثل خیلی از کارهای دیگر نظیر تبلیغات یا فروش در این پلتفرم حسابی داغ است و طرفدارهای دو آتیشه خودش را دارد. همان طور که شرکت های خودروسازی برای اینکه از رقبا عقب نیفتند باید همیشه بهترین محصولات را همراه با کمترین قیمت ممکن و جدیدترین فناوری های دنیا روانه بازار کنند، شما هم اگر برای برندسازی در اینستاگرام خیلی این دست و آن دست کنید کلاه تان پس معرکه خواهد بود و سهمی از این فناوری جدید در دنیای برندینگ نخواهید داشت؛ به همین سادگی.
قبول دارم ورود به دنیای برندینگ در اینستاگرام برای آنهایی که یک عمر به شیوه های کلاسیک عادت کرده اند، اگر سخت تر از برند شدن در فینال تنیس ویمبلدون نباشد، خیلی هم کار ساده ای نخواهد بود. با این حال شما باید کارتان را از یک جایی شروع کنید و در این بین هم بهانه های رنگارنگ نه تنها مشکلات تان را کم نمی کند، بلکه مانعی به اندازه دیوار چین بین شما و موفقیت در برندینگ خواهد کشید.
مطلب مرتبط: راه اندازی فروشگاه برند در اینستاگرام: آشنایی با نسل جدید فروشگاه های آنلاین!
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم برندسازی آنقدرها هم که بعضی ها فکر می کنند کار پیچیده یا غیرممکنی نیست. البته به شرط اینکه قصد نداشته باشید در دنیای دیجیتال کنونی همچنان از تکنیک های عصر حجر استفاده کنید. این یعنی به جای راهکارهای قدیمی باید خودتان را آپدیت کنید و با نسل جدید برندینگ آشنا شوید. برندسازی در اینستاگرام تا حدودی جواب کار شما را می دهد، اما این اصلا پایان ماجرا نیست، چراکه در اینستاگرام به جای اینکه فرمت کلاسیک و دوست داشتنی متن حرف اول و آخر را بزند، محتوای بصری سلطه بی رقیبی دارند. به همین خاطر ما در این مقاله قصد داریم شما را با نسل جدید برندینگ یعنی برندسازی بصری در اینستاگرام آشنا کنیم. اگر شما هم دوست دارید با مزایای برندینگ بصری در اینستاگرام آشنا شوید و تکنیک های شسته و رفته این حوزه را یاد بگیرید، مقاله کنونی یک بار برای همیشه خیال تان را راحت خواهد کرد. خب منتظر چه هستید؟ کمربندهای تان را محکم ببندید تا سفرمان در دنیای برندسازی بصری در اینستاگرام شروع کنیم.
برندسازی بصری (Visual Branding) چیست؟
وقتی یک فوتبالیست تازه کار وارد اولین باشگاه حرفه ای خود می شود، احتمالا هنوز خیلی از اصطلاحات و تکنیک های این ورزش را نمی داند. این ماجرا تقریبا برای کارآفرینانی که قدم های اول شان در دنیای برندسازی در اینستاگرام برمی دارند نیز مصداق دارد. حالا اگر ماجرای برندسازی بصری را هم در نظر بگیریم، دیگر وضعیت کارآفرینان قصه مان شبیه آلیس در سرزمین عجایب خواهد شد.
از آنجایی که ما در روزنامه فرصت امروز بدون تعریف دقیق استراتژیی که قصد آموزشش را داریم حتی دست به سیاه و سفید هم نمی زنیم، در اینجا هم کارمان را اول از همه با یک تعریف شسته و رفته از برندسازی بصری شروع می کنیم. برای این کار باید اول سری به هویت برند بزنیم. اگر یادتان باشد قبلا در روزنامه فرصت امروز درباره هویت برندها حسابی با هم صحبت کرده ایم. بر این اساس هویت برند مجموعه ای از المان های دیداری مثل لوگو، رنگ های اصلی آن و همین طور نمای کلی محصولات برند است. از این نظر هویت برند پیوند نزدیکی با هویت بصری دارد. چراکه در دنیای امروز این ضرب المثل قدیمی که «مردم با چشم های خود خرید می کنند» بیش از هر زمان دیگری مصداق دارد.
حالا که تا حدودی مفهوم هویت برند و هویت بصری را شناختیم، آشنایی با برندسازی بصری کار خیلی سختی نخواهد بود. اگر هویت بصری برند شامل تمام بخش های قابل مشاهده یک کسب و کار باشد، آن وقت برندسازی بصری فرآیند طراحی و بازنمایی هویت برند در قالب المان های دیداری خواهد بود. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که این تعریف ساده و جمع و جور هیچ شباهتی به اژدهای هفت سری که خیلی ها از آن در ذهن شان ساخته اند، ندارد؛ مگر نه؟
بی شک یک تعریف کاربردی هر چقدر هم که ساده باشد، باز هم اگر یک مثال خودمانی را چاشنی کار کنیم، بحث خیلی بهتر جلو می رود. پس اجازه دهید قبل از اینکه کلی سوال در ذهن تان شروع به رژه رفتن کند، از یک مثال مناسب کمک بگیریم. برند بی ام و را در نظر بگیرید. این برند لوکس آلمانی و محصولاتش جایگاه ویژه ای در لیست آرزوهای عاشقان دنیای خودرو دارند. شما حتی اگر خیلی اهل ماشین بازی هم نباشید، با یک نگاه لوگو این برند را خواهید شناخت. از این مهمتر نمای کلی ماشین های طراحی شده از سوی این برند هم یک فرم مشخص و منحصر به فرد دارد. درست به همین دلیل هیچ وقت محصولات این غول آلمانی با رقبایی مثل مرسدس بنز یا فولکس واگن اشتباه گرفته می شود. برندسازی بصری درست در همین شرایط به کمک شما می آید و کاری می کند تا برندتان و محصولاتش آنقدر جایگاه منحصر به فردی در ذهن مشتریان پیدا کنند که نه تنها با کسب و کاری دیگری اشتباه گرفته نشوید، بلکه حتی هیچ رقیبی به گرد پای تان هم نرسد؛ به همین سادگی!
چرا برندسازی بصری در اینستاگرام مهم است؟
عرصه کسب و کار مثل مسابقه فوتبال است. همانطور که یک لحظه غفلت در مسابقهای مثل فینال جام جهانی تمام آرزوهای یک تیم را به باد می دهد، در عرصه کسب و کار هم شما باید همیشه شش دانگ حواس تان به برندتان باشد. در این بین حتی اگر یک استراتژی وضعیت برندتان را یک شبه زیر و رو هم کند، شما باید قبل از هر کاری مزایای آن را سبک و سنگین کنید. به هر حال کمتر کارآفرین باتجربه ای حاضر است بی گدار به آب بزند و اعتبار چند ساله اش را به باد دهد. از آنجایی که تمام مخاطب های روزنامه فرصت امروز هم کارآفرینان باهوش و زرنگی هستند، احتمالا بدون بررسی مزایای برندسازی بصری در اینستاگرام قدم از قدم برنخواهید داشت. پس اجازه دهید سری به مزایای این استراتژی بزنیم تا آخرین شک و تردیدهای تان در این رابطه هم از بین برود.
مطلب مرتبط: مهارت های اساسی بازاریابی در اینستاگرام: نقشه راهی برای حرفه ای شدن
جلب اعتماد مشتریان
برندهای مهم همیشه درست همان جایی هستند که مشتریان انتظارش را دارند. از این نظر وضعیت کارآفرینان مثل کارگردان های بزرگی است که همه انتظار مشاهده آثارشان در فستیوال های اسکار یا کن را دارند. حالا اگر در این بین برند شما در جای اشتباهی شروع به برندسازی کند، نه تنها مشتریان به آن روی خوش نشان نمی دهند بلکه احتمالا تمام اعتبارتان هم دود شده و به هوا خواهد رفت.
اینستاگرام در طول نزدیک به یک دهه گذشته حسابی اعتماد کاربران را به خودش جلب کرده است. بی شک این نکته خیلی عجیب یا تازه نیست. به هر حال نگاهی کوتاه به آمارهای مربوط به تعداد کاربران پلتفرم های اجتماعی خیلی خوب شما را با اهمیت و تاثیرگذاری اینستاگرام آشنا خواهد کرد. با این حساب اگر شما قصد دارید از بودجه برند و زمان ارزشمندتان برای برندسازی بصری مایه بگذارید، بهتر است یک راست سراغ بهترین گزینه های ممکن بروید. این طوری نه خبری از هدر دادن وقت و پول تان خواهد بود، نه آخر سر به خاطر بی توجهی مشتریان حسابی اعصاب تان به هم می ریزد. خب تا وقتی که اینستاگرام برای برندسازی دم دست است، اصلا چرا باید سراغ بقیه گزینه ها رفت؟
محوریت محتوای بصری در اینستاگرام
وقتی از برندسازی بصری حرف می زنیم، المان های دیداری در کانون توجه قرار دارد. بنابراین شما برای اجرای درست این استراتژی باید دنبال پلتفرمی باشید که مشکل چندانی پیش پای تان قرار ندهد. اگرچه امروزه در پلتفرم هایی مثل فیس بوک یا توییتر هم می شود انواع فیلم و عکس آپلود کرد، اما مزیت اینستاگرام توسعه انحصاری پیرامون محتوای بصری است. چراکه اصلا اینستاگرام با هدف دسترسی کاربران به یک شبکه اجتماعی منحصر به فرد برای محتوای تصویری پا به بازار گذاشت. با این حساب فکر کردن به اینستاگرام برای اجرای پروژه برندسازی بصری نباید خیلی ایده عجیب و غریبی باشد.
همانطور که یک راننده فرمول یک در طول زمان مهارت های بیشتری پیدا می کند و جرأتش برای شرکت در تورهای حرفه ای بالاتر می رود، اینستاگرام هم در طول یک دهه اخیر کلی تغییرات هیجان انگیز داشته است. نتیجه کار سهولت استفاده از این پلتفرم برای کارآفرینان است. اگر از ما می شنوید، امروزه اینستاگرام بهترین پلتفرم برای برندسازی به ویژه از نوع بصری اش است. پس به جای اینکه الکی وقت تان را با بقیه گزینه ها تلف کنید، از همین امروز مقدمات کار در اینستاگرام را جفت و جور نمایید.
جذب ترافیک بدون دردسر اضافه
آیا تا به حال برای تان پیش آمده با کلی امید و آرزو یک محتوای بازاریابی طراحی کنید و دست آخر حتی یک نفر هم به آن توجه نشان ندهد؟ بی شک این تجربه برای هر بازاریاب یا کارآفرینی بی نهایت وحشتناک است. خب اگر کسی را سراغ دارید که بعد از چنین اتفاقی همه انگیزه اش را از دست نمی دهد، ما را هم بی خبر نگذارید. البته نکته اساسی در این میان استفاده از یک راه حل مناسب برای خداحافظی با این دست چالش های خسته کننده است.
مطلب مرتبط: اشتباهات بازاریابی در اینستاگرام: مروری بر نبایدهای صنعت بازاریابی
بی شک هر کسی برای بازاریابی و برندسازی همراه با جلب نظر گسترده کاربران یک راه حل مخصوص برای خودش دارد، اما اگر از ما بپرسید برندسازی در اینستاگرام را به خاطر دسترسی ساده به ترافیک بالا توصیه می کنم. به زبان خودمانی، شما در اینستاگرام با دامنه بسیار وسیع و صدالبته متنوع کاربران رو به رو هستید. به علاوه، شما می توانید هر لحظه که دوست دارید از گزارش های دقیق اینستاگرام درباره وضعیت اکانت تان و طرح های برندینگ خود مطلع شوید. با این حساب آیا اصلا جایی برای تردید درباره برندسازی بصری در اینستاگرام باقی می ماند؟
محبوبیت محتوای بصری در بین کاربران
تا اینجا بیشتر درباره اهمیت برندسازی در اینستاگرام صحبت کردیم، اما استراتژی برندسازی بصری نیز مزایای خاص خودش را دارد. به هر حال اینجا پای یک استراتژی دوگانه در میان است که از پیوند بین برندسازی بصری و اینستاگرام به وجود آمده است.
اگر یادتان باشد، قبل تر گفتیم مشتریان با چشم های خود خرید می کنند. این نکته کلیدی درباره مزیت برندسازی بصری کاملا کاربرد دارد. در دنیایی که ویدئوها هر روز حجم بیشتری از ترافیک اینترنت را به خود اختصاص می دهند، شما هم باید از این ترند برای برندسازی استفاده کنید. از این نظر برندسازی بصری نسخه به روز شده برندینگ در قالب سنتی است. باور کنید یا نه، محتوای دیداری الان حسابی روی بورس هستند و هیچ رقیبی ندارند. بنابراین شما برای تاثیرگذاری بر روی مشتریان چاره ای به غیر از استفاده از این استراتژی محبوب ندارید. یادتان باشد وقتی یک برند به سلیقه مشتریان احترام می گذارد، آنها هم در مقابل به برند مورد بحث شانسی برای خودنمایی خواهند داد. هرچه باشد کسی در بازار عاشق چشم و ابروی شما نیست. پس اگر دنبال فرصتی طلایی برای نمایش ارزش ها و هویت برندتان به مشتریان هستید، باید از همین حالا کارتان را شروع کنید.
برندسازی بصری در اینستاگرام: هر آنچه باید بدانید!
حالا که شما با مزایای برندسازی بصری در اینستاگرام آشنا شدید، نوبتی هم باشد باید سری به تکنیک ها و فرمول های طلایی برای موفقیت در پیاده سازی این استراتژی بزنیم. خب انتظار نداشتید که ما با یک توضیح خودمانی و چند تا مزیت مربوط به این استراتژی شما را به حال خودتان بگذاریم؟
وقتی یک کارگردان فیلمنامه ای برای تهیه یک اثر سینمایی به دستش می رسد، تقریبا نیمی از کار تمام شده و هنوز دردسرهای مربوط به انتخاب بازیگر و عوامل فیلم دست نخورده باقی مانده است. راستش را بخواهید شما الان وضعیتی مثل کارگردان قصه بالا دارید. قبول دارم با بررسی مزایای استراتژی برندسازی بصری در اینستاگرام کارتان حسابی جلو افتاده، اما بدون ریزه کاری های اساسی نتیجه تلاش تان دقیقا مثل یک قصر نیمه کاره خواهد بود که هیچ کس مایل به خرید آن نیست.
ما در ادمه سعی می کنیم بعضی از مهمترین فرمول ها و تکنیک های پیاده سازی درست استراتژی برندسازی بصری در اینستاگرام را به شما آموزش دهیم. البته لازم نیست مثل کلاس های خسته کننده به زور انواع قهوه بیدار بمانید یا 24 ساعته قلم و کاغذ کنار دست تان باشد. در عوض فقط کافی است کم کم راهکارهای ادامه این مقاله را پیش خودتان تمرین کنید. قول میدهم بعد از مدت زمانی کوتاه آنقدر به آنها عادت می کنید که دیگر برندسازی بصری جزوی از برنامه های روزمرهتان خواهد شد. اجازه دهید بدون هیچ توضیح اضافه ای برویم سراغ فرمول های طلایی این مقاله.
تعریف ارزش های منحصر به فرد برند: شروع برندسازی با ایجاد تمایز
آیا تا به حال برای تان پیش آمده از یک محصول خیلی خوش تان بیاید و در همان نگاه اول تصمیم بگیرید به محض دریافت حقوق تان یکدانه از آن سفارش دهید؟ بی شک این اتفاق بارها و بارها برای من و شما افتاده، اما نتیجه کار بیشتر اوقات صرف نظر از خرید دوست داشتنی مان بعد از چند روز است. حتما می پرسید چطور چنین اتفاقی ممکن است، مگر نه؟
مطلب مرتبط: مزایا و تکنیک های بازاریابی در اینستاگرام: راهنمایی گام به گام برای کارآفرینان
اگر قرار باشد ما به سوال فوق جواب دهیم، یک راست می رویم سراغ کابوس محصولات شبیه به هم در دنیای کسب و کار. جواب ما برای سوال بالا شاید بهترین پاسخ دنیا نباشد، اما به شما برای درک اولین تکنیک در برندسازی بصری کمک می کند. فرض کنید شما یک کفش فوق العاده دوست داشتنی از برندی محلی می بینید که اتفاقا قیمت خوبی هم دارد. حالا اگر چند دقیقه بعد در یکی از مغازه های اطراف کفشی دقیقا مشابه با مارکی دیگر را ببینید، چه حس و حالی خواهید داشت؟ شما را نمی دانم، ولی من که حسابی حالم گرفته می شود. چرا که این دو تا برند و احتمالا کلی برند دیگر، هیچ تفاوتی با هم ندارند و فقط دارند از روی یک محصول بهتر که مال نایک یا آدیداس هم هست کپی می کنند.
شاید فکر کنید ماجرای بالا خیلی سختگیرانه باشد، اما در دنیای برندسازی اینکه شما محصولی دقیقا مشابه بقیه برندها داشته باشید نوعی سقوط آزاد محسوب می شود. اگر یادتان باشد ما در تعریف برندسازی بصری به طراحی و بازنمایی هویت برند در قالب المان های دیداری اشاره کردیم. وقتی هویت برند شما دقیقا مثل بقیه برندها، آن هم نه برندهای برتر دنیا بلکه چند تا برند دم دستی و کلیشه ای، باشد دیگر نباید انتظار توجه همه جانبه از سوی مشتریان را داشته باشید. به هر حال نمی شود در عرصه برندینگ کلاغ سیاه را به جای قناری به مشتریان قالب کرد و انتظار استقبال آنها را هم داشت!
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم هر کارآفرینی برای برندسازی بصری باید اول از همه ارزش های کسب و کارش را تعیین کند. شاید این عبارت برای خیلی از کارآفرینان معنای دقیقی نداشته باشد. پس قبل از اینکه همین اول کاری موجب سوءبرداشت شما شویم، بیایید نگاهی دقیق تر به ماجرا بیندازیم. وقتی از ارزش های یک برند صحبت می کنیم، در واقع پای دلیل حضور آن کسب و کار در بازار را مد نظر داریم. در حالی که هدف همه برندها از فعالیت کاری کسب سود بیشتر است، شما در این میان می توانید اهداف مکملی مثل انگیزهبخشی به ورزشکاران دنیا (برند نایک) یا ساده سازی حمل و نقل برای مردم (برند تسلا) را در سر داشته باشید. این ارزش ها شما را به خوبی از بقیه رقبا جدا کرده و فرصتی استثنایی برای میخکوب کردن مشتریان خواهد داد.
یادتان باشد هر چقدر درک دقیق تری از ارزش های کسب و کارتان داشته باشید، فرآیند برندسازی بصری برای تان ساده تر خواهد شد. فرمول طلایی ما در این میان برای کشف ارزش های برند خیلی ساده تر از آن است که حتی فکرش را بکنید. بر این اساس فقط کافی است چند دقیقه ای مثل فیلسوف ها دو تا سوال اساسی از خودتان بپرسید و دنبال جوابش باشید. این دو تا سوال به این صورت هستند:
• شما و کسب و کارتان چرا وارد بازار شده اید؟
• کسب و کار شما به دنبال تاثیرگذاری بر روی چه کسانی است؟
جواب دادن به سوال اول شما را در مسیر هویت بخشی به برندتان کمک می کند. اینکه چرا یک برند در بازار حضور دارد، اگر دور هدف اصلی که کسب سود است را خط بکشیم تکلیف شما با خود و مشتریان را معلوم خواهد کرد. بی شک برندی که دنبال ساده تر کردن دسترسی مردم به خدمات حمل و نقل عمومی است هویت بصری اش زمین تا آسمان با برندی که در زمینه تولید پوشاک از الیاف طبیعی و سازگار با محیط زیست است فرق دارد. پس حتی شده برای چند دقیقه در روز هم به این دو تا سوال فکر کنید و جواب به درد بخوری برای آن پیدا کنید.
طراحی پرسونای مخاطب هدف (Target Audience Persona): حساس ترین مرحله کار
تا اینجای کار تمام ماجراها در ذهن شما جریان داشته و حالا وقت آن است که اندکی کار را جدی تر کنیم. به هر حال در دنیای بی رحم کسب و کار ایده های ذهنی شما هیچ امتیازی ندارد، مگر اینکه تبدیل به واقعیت شود. طراحی پرسونای مخاطب هدف دقیقا مثل کاری است که رمان نویس های حرفه ای برای تبدیل شخصیت های داستان شان انجام می دهند. آنها برای هر شخصیت مجموعه ای از عادت ها، علایق و نقشی خاص می دهند. البته شما در اینجا پرسونای مخاطب تان را خلق نمی کنید، بلکه باید براساس شناختی که از آنها دارید، پرسونای موردنظر را طراحی کنید. ماجرا سخت شد، نه؟
مطلب مرتبط: برندسازی چیست؟ راهنمایی کامل برای ایجاد تحول در کسب و کار
بیایید مثل همیشه از یک مثال درست و حسابی استفاده کنیم. برند ریزر (Razer) را در نظر بگیرید. این برند در زمینه تولید انواع تجهیزات گیمینگ مثل دسته بازی، هدفون، کیبورد و حتی انواع لپ تاپ های مخصوص بازی فعالیت دارد. چنین برندی اگر قرار باشد پرسونای مخاطب هدفش را طراحی کند، احتمالا اولین ویژگی آنها را مربوط به بازه سنی شان خواهد دانست. امروزه بیشتر نسل جوان دنبال بازی های جدید و استفاده از تجهیزات لوکس این حوزه هستند. در ادامه برند ریزر می تواند کمی بیشتر روی این ویژگی زوم کند و دنبال جنبه های دیگر شخصیت این دسته از آدم ها مثل موسیقی مورد علاقه، بازی هایی که بیشتر سرگرم شان می کند و حتی میزان تمایل شان برای پول خرج کردن پای تجهیزات گیمینگ برود. وقتی چنین برند این دسته از اطلاعات را کنار هم می گذارد، نتیجه نهایی کار همان پرسونای مخاطب هدف خواهد بود.
شاید پیش خودتان بپرسید اصلا طراحی پرسونای مخاطب هدف چه دردی از شما در برندسازی بصری، آن هم در اینستاگرام، دوا خواهد کرد. جواب این سوال در ساده سازی انتخاب المان های بصری برند نهفته است. وقتی شما با نسل جوان سر و کار دارید، رنگ هایی مثل قرمز (به خاطر انرژی بالا و هیجان) و سبز (به دلیل آرامشی که وسط هیجان دنیای بازی ها به جوانان می دهد) انتخاب های خوبی خواهد بود. به علاوه، شما با پرسونای مخاطب هدف می توانید نوعی دسته بندی در بین مشتریان تان داشته باشید و برندسازی تان را طوری دنبال کنید که تک تک مشتریان با سلیقه های گوناگون از شما راضی باشند. این نکته آخر بیشتر در مورد برندهایی مصداق دارد که محصولات متنوعی دارند و مجبورند در برابر سلیقه های مختلفی پاسخگو باشند. بهترین مثال در این میان برندهای خودروسازی مانند مرسدس بنز هستند که با طیف وسیعی از انواع مدل های سواری باید هم نظر جوانان عاشق ماشین های اسپرت را جلب کنند هم به فکر خانواده هایی با جمعیت بالا باشند.
وقتی شما پرسونای مخاطب هدف یا مخاطب های هدف تان دم دست تان داشته باشید، می توانید براساس آن شروع به تولید محتوا کرده و حسابی در اینستاگرام یکه تازی کنید؛ همینقدر ساده و هیجان انگیز.
انتخاب رنگ های برند: وقتی هویت بصری برند شکل می گیرد!
بعد از اینکه شما دو مرحله قبل را به خوبی پشت سر گذاشتید، نوبت به کمی آتش بازی می رسد. الان شما هم ارزش های برندتان را خیلی خوب می شناسید و هم پرسونای مخاطب هدف را طراحی کرده اید. بنابراین همه پیش نیازهای لازم برای انتخب رنگ های اصلی برند را در دست دارید. همانطور که هر کدام از تیم های بسکتبال دارای پیراهنی با رنگ های منحصر به فرد هستند، شما هم به عنوان یک برند باید رنگ های مخصوص خودتان را داشته باشید، اینطوری مشتریان در اینستاگرام با یک نگاه شما را خواهند شناخت.
یادتان باشد انتخاب رنگ های اصلی برای برندسازی بصری اصلا شوخی بردار نیست. چراکه شما نمی توانید هر روز صبح از خواب بیدار شده و یک رنگ تازه را انتخاب کنید. به علاوه، این روزها حتی طیف های مختلف یک رنگ هم معانی متفاوتی دارد. مثلا همین رنگ آبی دوست داشتنی را در نظر بگیرید. در حالی که طیف آبی روشن می تواند نماد آرامش یا حتی حس خوب جوانی باشد، آبی تیره نوعی اقتدار و ثبات را بازنمایی می کند. با این تفاسیر وقتی عزم تان را برای انتخاب رنگ های برند جمع کردید، شش دانگ حواس تان را به توضیحات و مشخصات هر رنگ بسپارید. وگرنه هنوز جوهر رنگ های برندتان خشک نشده، مجبور به عقبگرد و طی دوباره مسیر با رنگی متفاوت خواهید بود.
احتمالا تا اینجای کار حسابی از بابت انتخاب درست و بی دردسر رنگ ها در فرآیند برندسازی بصری ناامید شده اید. در این صورت باید با یک خبر خوش حسابی حال تان را عوض کنیم. خبر خوش ما امکان استفاده از کلی ابزار کمکی برای فرار از فاجعه شکست در انتخاب درست رنگ هاست. اولین ابزار هم در این میان یک اکانت خودمانی در اینستاگرام به نام «کافه رنگ ها» با نام کاربری Colours.Cafe است. ایده اصلی صاحبان این اکانت معرفی ترکیب رنگ های سازگار با هم و کمک به مردم برای شناخت بهتر طیف های رنگی و معنایی که هر کدام دارند، است. کافی است فقط یک بار این ابزار را امتحان کنید تا برای همیشه عاشقش شوید.
اگر فکر کرده اید ما فقط یک ابزار کمکی برای تان داریم، سخت دراشتباهید. یکی دیگر از ابزارهای جذاب در این میان برای انتخاب درست طیف رنگ ها در برندسازی بصری پانتون (Pantone) است. این گزینه هم مثل کافه رنگ ها یک صفحه اینستاگرامی است. البته با این تفاوت که نزدیک به 3.5 میلیون فالوور دارد و برای انتخاب ترکیب رنگ ها مشاوره های تخصصی هم ارائه می کند. بنابراین شما می توانید صفر تا صد مسیر انتخاب رنگ تان را با این ابزار در یک چشم به هم زدن طی کنید.
خیلی از کارآفرینان و حتی بازاریاب ها با این دو تا ابزار هم هنوز دل شان خیلی قرص و محکم نیست. در این صورت پرده آخر نمایش ما در این بخش استفاده از پینترست و گشت و گذار در آن است. قبول دارم این توصیه ما مثل داستان های هری پاتر عجیب و غریب به نظر می رسد، اما کافی است چند روزی در اوقات فراغت تان سری به دنیای رنگارنگ پینترست بزنید تا تبدیل به یک نقاش و رنگ شانس همه فن حریف شوید.
مطلب مرتبط: برندسازی و اهمیت آن در دنیای کسب و کار امروزی
انتخاب فونت و قالب محتوا در اینستاگرام: جزییات یعنی همه چیز
جزییات همیشه مهم هستند و این نکته جای هیچ حرف و حدیثی ندارد. حتی اگر شما همه کارهای تان را در برندسازی بصری مثل ساعت دقیق انجام داده باشید، باز هم یک فونت نامناسب می تواند آرزوی موفقیت در اینستاگرام را برای همیشه از چنگ تان دربیاورد. دقیقا به همین خاطر ما یک بخش کارمان را به بحث درباره فونت و همینطور قالب محتوا در اینستاگرام اختصاص داده ایم. ماجرا جالب شد، نه؟
آیا تا به حال به این نکته دقت کرده اید که چرا بعضی از مجلات یا روزنامه ها همیشه یک قالب مشخص و فونت مخصوص برای انتشار شماره های مختلف شان دارند؟ بی شک جواب های بسیار متنوعی برای این سوال وجود دارد، اما اگر بخواهیم سری به دنیای روانشناسی بزنیم، به پدیده آشناسازی مخاطب با هویت بصری برند برمی خوریم. به زبان خومانی، وقتی شما مجله تان را قالبی یکسان و فونت از قبل تعیین شده پیش روی مخاطب هدف قرار می دهید، به دلیل آشنایی قبلی آنها با مجله تان احتمال فروش بی نهایت بالا می رود. چنین ماجرایی در مورد برندسازی بصری در اینستاگرام هم مصداق دارد. وقتی شما همیشه یک قالب جذاب برای مخاطب هدف تان استفاده کنید، دیگر لازم نیست کلی پول و وقت تان را صرف بازاریابی کنید، چراکه کاربران در همان نگاه اول محتوای تان را روی هوا پیدا کرده و با دقتی مثال زدنی بررسی خواهند کرد.
بی شک صحبت کردن درباره فونت و قالب محتوای یکسان برای تمام پست ها در اینستاگرام بدون یک مثال کاربردی هیچ لطفی ندارد. دقیقا به همین خاطر ما در اینجا تجربه یک برند خلاق را هدف قرار داده ایم. این برند The White Company نام دارد. ویژگی مهمی که این برند کمتر شناخته شده را در فهرست ما قرار داده، محوریت تمام پست های اینستاگرامش بر مدار رنگ سفید است. شاید فکر کنید این انتخاب بیشتر شانسی بوده، اما در کمال ناباوری چنین تصمیمی به دلیل تمرکز شرکت مورد بحث بر روی طراحی و تولید محصولات کاملا سفید است. به زبان خودمانی، این شرکت انواع لباس ها و لوازم تزئینی را با تم سفید طراحی و روانه بازار می کند. این تم حتی در اینستاگرام و فرآیند برندسازی بصری هم همراه The White Company بوده است. کافی است سری به اکانت این برند در اینستاگرام بزنید تا با یک عالمه محتوای دارای تم سفید آشنا شوید.
در مورد بحث مربوط به فونت هم شما کلی گزینه گوناگون برای انتخاب دارید. فقط کافی است نگاهی به فونت های در دسترس برای اپ های گرافیکی مثل فوتوشاپ بیندازید تا از تعجب میخکوب شوید. البته قرار نیست از همه این فونت ها استفاده کنید، بلکه بعد از اندکی جست و جو هر کدام که بیشتر به درد برندتان خورد، انتخاب کنید.
همانطور که یک فیلمنامه نویس قبل از اینکه نوشتن داستانش را شروع کند، کلی ایده مختلف را سبک و سنگین می کند، شما هم برای انتخاب فونت مناسب برندتان باید بهترین گزینه ها در نظر بگیرید. اگر از ما می شنوید، به جای اینکه کلی خودتان را درگیر گزینه های فانتزی کنید باید از همان اول بروید سراغ چند تا از بهترین اکانت ها در اینستاگرام با هویت بصری درجه یک. مثلا برند دیزنی را در نظر بگیرید. این برند با یک فونت شبیه به دست خط های معمولی و اضافه کردن اندکی خمیدگی به حروف اصلی نام برند به خوبی هویت انعطاف پذیر و مخصوص سرگرمی اش را نشان داده است. از سوی دیگر فونت برندی مثل هولو (hulu) نیز وجه مدرن انتخاب فونت را به نمایش می گذارد. لوگو این برند طوری طراحی شده که در ابتدا از حروف بزرگ استفاده نکرده و به نوعی در تلاش برای ساختارشکنی در زمینه استفاده از فونت برای بیان هویت بصری برند است.
سخن پایانی
طراحی هویت بصری برای برند به تنهایی کار بزرگی است. اگر در این میان فعالیت در اینستاگرام را هم در کانون توجه قرار دهیم، آن وقت چیزی شبیه به ماموریت غیرممکن خواهیم داشت. البته حالا که تا آخر این مقاله با همراه بوده اید، می توانید خیلی راحت تر از هر زمان دیگری از پس این ماموریت غیرممکن بربیایید.
مطلب مرتبط: برندسازی شخصی فراتر از حوزه شبکه های اجتماعی
شما الان از یک ماجراجویی پر پیچ و خم بیرون آمده اید و آماده اید تا کار بر روی برندسازی بصری در اینستاگرام را شروع کنید. من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای یادگیری استراتژی برندسازی بصری در اینستاگرام کرده باشد. در این بین هم اگر سوال یا مشکلی برای تان پیش آمد، ما همیشه آماده کمک به شما هستیم. پس لطفا تعارف را کنار گذاشته و سوالات تان درباره برندسازی بصری در اینستاگرام را همین جا با ما درمیان بگذارید.
منابع: