مدیرانی که باید از آنها دوری کرد!

اغلب مردم دنیا تجربه های گوناگونی از همکاری با مدیران سختگیر داشته اند. کسانی که استانداردهای بالایی داشته و همیشه به کارمندان برای فعالیت بهتر کمک می کنند. البته در این میان کم نیستند مدیرانی که با اخلاق های عجیب فقط تجربه ای منفی برای نیروی کار رقم می زنند. اگر به تجربه شخصی تان رجوع کنید، احتمالا چند تا از این مدیران کنار خودتان دیده اید. کسانی که آدم لحظه شماری می کند تا همکاری اش با آنها تمام شود. بی شک چنین تجربه ای اصلا خوشایند نیست. با این حال خیلی وقت ها راه فراری از آن هم وجود ندارد. 

تفاوت اصلی میان مدیران حرفه ای با مدیران بد در نوع نگاه شان به کسب و کار است. در واقع مدیران بد ویژگی هایی دارند که خیلی زود خودش را نشان می دهد. اگر شما دنبال مدیری میانی برای شرکت تان هستید یا به عنوان نیروی کار در آستانه همکاری با یک برند تازه قرار دارید، بد نیست برخی از ویژگی های مهم مدیران بد را بدانید. خب اینطوری از شر همکاری طولانی مدت با مدیرانی که به غیر از استرس و اعصاب خوردی چیزی به دیگران نمی دهند، خلاص خواهید شد. به علاوه، از آنجایی که همکاری با چنین مدیرانی موفقیت زیادی نیز به همراه ندارد، می توانید با شناسایی آنها و قطع همکاری جلوی تاریک شدن رزومه تان را بگیرید. 

ما در این مقاله قصد نداریم برخی از مدیران بد دنیا را برای تان فهرست کنیم. خب این کار اصلا فایده ای ندارد. همیشه در دنیا صحبت از آدم های موفق است و کسانی که در بازار شکست می خورند خیلی در یادها نمی مانند. در عوض هدف ما در این مقاله بررسی ویژگی های مدیران بد است. اینطوری شما متر و معیار درستی برای داوری درباره این دسته از مدیران دم دست تان خواهد بود. خب اجازه دهید قبل از اینکه خیلی دیر شود، برویم سراغ بررسی اصلی مان.

مدیران بد در دنیای کسب و کار

اگر همین حالا به طور تصادفی از دوستان تان درباره تجربه همکاری با مدیران بد سوال کنید، ویژگی های تقریبا یکسانی درباره آنها ردیف می کنند. اینکه یک مدیر اصلا فرصت نفس کشیدن به آدم ندهد، ویژگی رایجی است که همه روی آن تاکید دارند. با این حال فقط این مورد نیست که باید حواس تان به آن باشد. خب دنیای مدیریت پر از نکات ریز و درشتی است که تفاوت میان شکست و پیروزی را رقم می زند. به همین خاطر ما در ادامه قصد داریم برخی از مهمترین نشانه های مدیران بد را به اتفاق شما مرور کنیم. خب اینطوری با یک تیر دو نشان می زنید؛ هم از شر مدیران بد خلاص می شوید، هم اینکه خودتان وقتی بعدها مدیر شدید می توانید از این ویژگی های دوری کنید!

مطلب مرتبط: مدیران بد چطور ساخته می شوند؟

دخالت در جزئی ترین کارها

به نظرتان مدیری مثل بیل گیتس در جزئی ترین نکات مربوط به طراحی نسخه های ویندوز دخالت می کرد؟ بی شک ایده اصلی طراحی سیستم عامل برای تجربه کاربری راحت تر با رایانه های خانگی متعلق به بیل گیتس و دوستانش است، اما در این میان آنها دخالت مستقیمی در نحوه طراحی جزییات ویندوز نداشتند. درست به همین خاطر فعالیت در برندی مثل مایکروسافت جذابیت های زیادی دارد. خب آزادی عمل نیروی کار رویاهای بزرگی را بدل به واقعیت می کند. این امری است که در بسیاری از مدیران بد دیده نمی شود. 

یک مدیر بد همیشه دوست دارد در هر کاری سرک بکشد. از نظر او هیچ کس قابل اعتماد نیست و نیاز به نظارت دائمی حس می شود. شاید این مسئله کمی شبیه به رمان های جورج اورول باشد، اما گاهی اوقات اوضاع حتی از این هم بدتر می شود. اجازه دهید یک سناریوی وحشتناک را با هم مرور کنیم. فرض کنید شما مسئول بخش طراحی بسته بندی یک نوشیدنی هستید. خب در این صورت انتظار دارید همکاران تان درباره طرح نهایی بسته بندی نظر دهند. حالا اگر در ثانیه آخر مدیرعامل شرکت طرحی از خودش درآورده و بدون لحاظ کردن هزینه های تولید آن را به شما تحمیل کند، چه خواهد شد؟ بی شک دیگر خبری از خلاقیت یا حتی موفقیت در طراحی نخواهد بود؛ چراکه شما یک طرح کاملا به درد نخور را روانه بازار خواهید کرد که اتفاقا هزینه تولید را بی نهایت افزایش می دهد. 

ما در روزنامه فرصت امروز همیشه طرفدار کارهای تخصصی هستیم. مدیران قرار نیست در جزئی ترین فعالیت های شرکت دخالت کنند. در عوض آنها باید نیروی کار را مدیریت کرده و روابط برند با مشتریان را سر و سامان دهند. این به معنای سرک کشیدن در همه حوزه های فعالیت نیروی کار نیست. پس اگر با مدیری رو به رو شدید که علاقه به پیگیری همه کارها و نظر دادن در حوزه های مختلف داشت، بهتر است فورا از در پشتی شرکت را ترک کنید.

فقدان تجربه در بازار

مدیران تازه کار معمولا درک درستی از بازار و وظایف شان ندارند. آنها در طول زمان و با آزمون و خطای فراوان خود را بدل به مدیرانی کارکشته می کنند. خب این امر تا حدی قابل درک است، اما اگر با مدیری پا به سن گذاشته رو به رو هستید که مهارت های کمی درباره بازار دارد، باید کمی دقیق تر اوضاع را بررسی کنید. خب این امر یکی از نشانه های خطرناک در دنیای کسب و کار محسوب می شد. 

از قدیم گفته اند آدم باید از اشتباهات خودش درس بگیرد. خب این ضرب المثل کاربردهای زیادی در بازار دارد. با این حال اگر مدیری خودش نخواهد از اشتباهات قبلی درس بگیرد، هیچ کس نمی تواند او را مجبور کند. این یعنی همکاری شما با چنین فردی به معنای تکرار اشتباهات کلیشه ای خواهد بود. ماجرا وقتی ترسناک تر می شود که متوجه شویم قرار نیست این اشتباهات اصلاح شده یا راهکاری برای پرهیز از آنها پیدا شود. 

مطلب مرتبط: اصول رفتار با مدیران بد

آیا تا حالا پیش آمده احساس کنید دانش و توانایی های بیشتری در مقایسه با مدیرتان دارید؟ این حس در میان بسیاری از کارمندان سراسر دنیا وجود دارد. درست به همین خاطر نرخ تغییر شغل در بسیاری از کشورها سر به فلک می کشد. نکته ای که در این رابطه باید مد نظر قرار دهید، تلاش برای همکاری با کسانی است که انگیزه کافی برای درست کردن اشتباهات شان دارند. این امر به شما نیز کمک می کند تا فعالیت بهتری در بازار داشته باشید. 

فراموش نکنید، بسیاری از کارآفرینان اصلا دوست ندارند در بازار بدل به افرادی حرفه ای شوند. درست به همین خاطر دائما درجا می زنند. شما نباید خودتان را با چنین افرادی سرگرم کنید. در عوض تلاش تان باید بر روی همکاری با کسانی باشد که دیدگاه و ذهنیت مشابه خودتان دارند. فقط در این صورت امکان موفقیت در بازار را خواهید داشت. 

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم شما برای موفقیت باید دور و برتان را پر از افراد با انگیزه کنید. خب وقتی خودتان برای آینده کاری تان ارزش قائل نباشید، هیچ کس این ارزش را به شما نخواهد داد. درست به همین خاطر بهتر است قبل از اینکه اوضاع خیلی خطرناک شود، دور همکاری با مدیران بی تجربه را خط بکشید. البته در این میان فقط سن نیست که معیار اساسی محسوب می شود. در عوض کمی توجه به رفتار یک مدیر سالخورده نیز می تواند نشانه هایی از بی‎تجربگی را آشکار سازد. پس باید حواس تان را خیلی جمع کنید. 

دلسوزی بیش از حد

شاید فکر کنید مدیری که خیلی به فکر کارمندانش است و به آنها کمک می کند، بهترین گزینه دنیا برای همکاری است. خب در این صورت باید کمی ناامیدتان کنیم. فرض کنید یک معلم شاگردانش را خیلی دوست داشته باشد. در این صورت دو راه دارد؛ یکی اینکه خیلی خوب به آنها درس داده و کمک شان کند تا نکات تازه یاد بگیرند. راه دوم که خیلی عجیب به نظر می رسد، تقلب رساندن به شاگردان است. این دقیقا همان کاری است که یک مدیر بیش از اندازه دلسوز انجام می دهد.

احتمالا شما هم مدیرانی را دیده اید که اطلاعات زیادی در حوزه های مختلف داشته و دائما به تیم های مختلف کمک می رسانند. خب در این صورت شاید برای مدت زمانی کوتاه کارها خوب پیش برود، اما این مسئله دائمی نخواهد بود. چراکه دیر یا زود کارمندان مهارت های لازم را از دست داده و فرصتی هم برای بهبود فعالیت شان پیدا نمی کنند.

یک مدیر خوب به جای اینکه به نیروی انسانی اش تقلب برساند، به آنها برای تبدیل شدن به افرادی حرفه ای کمک می کند. خب در دنیای امروز کسب مهارت های کلیدی امری ضروری محسوب می شود. درست به همین خاطر شما باید دائما خودتان را برای کسب مهارت های مورد نیاز سرحال نگه دارید. شما را نمی دانم، ولی من که وقتی یکی دائما تقلب های کلیدی بهم برساند، دیگر انگیزه ای برای یادگیری مهارت های کاری تازه نخواهم داشت. این دقیقا همان اتفاقی است که برای بسیاری از کارمندان در دنیا می افتد. اگر دوست دارید در بلندمدت بدل به فردی حرفه ای در بازار شده و کارآفرینی قابل تحسین شوید، باید خودتان را از شر مدیران بی نهایت دلسوز خلاص کنید. شاید این امر در ابتدا کمی عجیب به نظر برسد، اما وقتی کسی دلسوزی زیادی برای تان دارد، دیگر نمی توانید انگیزه سابق برای یادگیری یا تلاش سفت و سخت را داشته باشید. این دقیقا همان مشکلی است که خیلی ها در دنیای کسب و کار دارند. 

یک توصیه حرفه ای در این میان تلاش برای همکاری با مدیرانی است که به جای تقلب رساندن، شیوه های یادگیری مهارت های تازه را به شما یاد دهند. این امر به شما کمک خواهد کرد تا در طول زمان بدل به کارمندی متخصص شوید. اینطوری هم به نفع شرکت خواهد بود، هم اینکه شما در بلندمدت می توانید چشم انداز بهتری برای فعالیت کاری داشته باشید. فکر می کنم این یک بازی برد- برد باشد، مگر نه؟

سختگیری بی مورد

برخی از مدیران سختگیری های بی موردی دارند که کسی از آن سر در نمی آورد. نکاتی مثل حضور به موقع در محل کار اموری طبیعی محسوب می شود، اما اینکه همه حتما باید از یک نوع ادکلن استفاده کرده یا نوع اصلاح موی همه باید از ته باشد، دیگر زیاده روی است. خیلی از مدیران سازمان های تجاری را با پادگان اشتباه می گیرند. یعنی تلاش می کنند همه کارمندان را شبیه هم کرده و دستورهای عجیب به آنها بدهند. منظور ما دستوراتی است که اصلا جای شان در محیط تجاری نیست. اتفاقا کسب و کارهایی موفق هستند که کارمندانی با مهارت های متنوع و حتی خلق و خوی گوناگون داشته باشند. این امر به آنها کمک می کند تا شرایط بهتری برای اثرگذاری بر روی مخاطب داشته باشند. 

متاسفانه کم نیستند برندهایی که در دنیای کسب و کار به دنبال مدیران سختگیر می روند. استدلال اصلی در این میان تبدیل کارمندان به افرادی منظم در پی سختگیری های فراوان است. خب این استدلال یک روی دیگر هم دارد و آن فرار نیروی کار است. شما را نمی دانم، ولی من که در محیط های بی نهایت سفت و سخت خیلی دوام نمی‎آورم. خب چه کسی دوست دارد دائما دستورهای عجیب را اجرا کرده و سرنوشت حرفه‎ای خود را به سختگیری های عجیب یک مدیر گره بزند. 

بی شک همانقدر که نیروی کار در بازار زیاد است، کسب و کارهای مناسب برای فعالیت نیز زیاد هستند. بنابراین شما نمی توانید خودتان را به عنوان یک برند بی رقیب در بازار معرفی کنید. یک رویکرد بهتر در این میان تلاش برای کاهش سختگیری های بی مورد است. هر چیزی که به کارمندان برای فعالیت بهتر کمک نمی کند، نوعی سختگیری بی مورد است. درست به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز آزادی عمل را یکی از ویژگی های کلیدی برای توسعه نیروی انسانی می دانیم. اگر شما با آزادی عمل کارمندان تان مخالف هستید، باید تجدیدنظر اساسی در کارتان صورت دهید؛ چراکه به احتمال زیاد سختگیری زیاد جزئی از اصول مدیریتی تان شده است. 

مطلب مرتبط: 3 تیپ شخصیتی مدیران بد

بی احترامی به زیردست ها

یک مدیر قرار نیست هر طور دوست دارد با کارمندان و کسانی که تحت نظارت او فعالیت دارند، برخورد کند. این مسئله می تواند دردسرهای زیادی برای افراد به همراه داشته و نشان دهد تا چه میزان وضعیت شان در دنیای کسب و کار به خطر می افتد. 

امروزه سیاست های بسیار روشنی درباره روابط میان نیروی کار و مدیران وجود دارد. احترام متقابل یکی از اصول کلیدی در این میان بوده و نشان دهنده توانایی شما برای همکاری با دیگران است. کافی است یک لحظه به این مسئله فکر کنید که شهرت یک برند در بازار به عنوان سازمانی که هیچ احترامی برای نیروی کار قائل نیست، توسعه پیدا کند. شما را نمی دانم، ولی من که حتی حاضر به خرید از چنین برندی هم نیستم، چه برسد به اینکه دنبال همکاری با آن نیز بروم. 

مدیرانی که احترام زیادی برای نیروی کار قائل نیستند، معمولا برای مشتریان یا حتی سهامداران نیز احترامی نشان نمی دهند. این یعنی کل کسب و کار به خاطر رفتار یک مدیر با خطرهای جدی رو به رو می شود. چنین مسئله ای می تواند دردسرهای زیادی برای یک شرکت به همراه داشته و نشان دهد تا چه میزان وضعیت یک کسب و کار پیچیده خواهد شد. 

توصیه ما در این بخش نه مربوط به اصلاح رفتار چنین مدیرانی، بلکه قطع همکاری فوری با آنهاست. اگر در فرآیند مصاحبه کاری متوجه رفتار عجیب و بی احترامی چنین مدیری شدید، بهتر است قید همکاری را بزنید. خب سلامت اعصاب و روان آدم خیلی ارزش بیشتری در مقایسه با حقوق مناسب دارد. این نکته ای است که شما باید همیشه مدنظر قرار دهید، وگرنه خیلی زود اوضاع تان به هم ریخته و شاید از فعالیت کارآفرینی بیزار شوید. 

خوشبختانه کسانی که رفتارهای خارج از چارچوب احترام دارند، خیلی زود خود را لو می دهند. این یعنی شما می توانید به ساده ترین شکل ممکن آنها را شناسایی کرده و رابطه تان با آنها را محدود سازید. در نهایت نیز خودتان باید دائما رفتاری همراه با احترام در رابطه با دیگران نشان دهید. این مسئله می تواند برای شما اهمیت بسیار زیادی داشته و بیانگر رویکردتان نسبت به دیگران باشد. پس یکبار هم که شده بهانه تراشی را کنار گذاشته و خودتان را به عنوان یک فرد حرفه ای در بازار نشان دهید. 

انتخاب یک راهکار برای همه شرایط 

مدیرانی که روی یک راهکار خاص پافشاری کرده و آن را برای همه شرایط مناسب می دانند، معمولا آدم های قابل اعتمادی نیستند. خب در بازار همیشه شرایط ثابت نیست. گاهی اوقات اوضاع تغییر کرده و شما باید خودتان را با تغییرات تازه هماهنگ سازید. این مسئله ای است که می تواند برای شما دردسرهای زیادی نیز به همراه بیاورد. درست به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم شما نمی توانید به مدیرانی که یک راهکار را همیشه عالی می دانند، اعتماد کنید. 

وقتی کسی برای هر مسئله ای یک راهکار مشخص و قابل پیش بینی دارد، این مسئله نشان دهنده شناخت ضعیف او از شرایط است. خب مدیران باید شرایط بازار و تغییرات را به خوبی بشناسند. حالا اگر در این میان خبری از شناخت بازار نباشد، اصلا بعید نیست یک مدیر خیال کند راهکاری تکراری و کلیشه ای برای همه مشکلات جواب می دهد. آن وقت دردسرها تازه شروع می شود. 

متاسفانه این ویژگی منفی مدیران فقط در صورت همکاری با آنها خودش را نشان می دهد. البته یک میانبر دیگر هم در کار هست که البته کمی پشتکار نیاز دارد. بد نیست قبل از اینکه با یک مدیر همکاری نزدیکی صورت دهید، با برخی از کارمندان قبلی او صحبت کنید. این امر اطلاعات بسیار مفیدی در اختیار شما قرار داده و نشان می دهد تا چه میزان حدس و گمان تان درباره یک دنده بودن مدیر مورد نظر درست بوده است. این مسئله ای است که می تواند به شما نشان دهد چقدر و تا چه میزان حدس تان درباره افراد درست بوده است. 

یادتان باشد، مدیرانی که فقط یک راهکار را درست می دانند، احتمالا دانش مدیریتی اندکی هم دارند. خب برخلاف گذشته، امروز مدیریت یک حوزه آکادمیک نیز محسوب می شود. بنابراین ما شاهد نسل تازه ای از مدیران هستیم که تحصیلات مرتبط نیز دارند. حالا اگر در این میان یک مدیر یک‎دندگی خاصی نشان دهد، بیانگر فقدان دانش و آگاهی کافی اش است. فکر می کنم با این حساب دیگر تشخیص مدیران به درد نخور از مدیران حرفه ای کار سختی نباشد، مگر نه؟

مطلب مرتبط: 5 عادت همیشگی مدیران بد

استفاده از سرزنش به جای حمایت

آیا تا حالا با مدیری کار کرده اید که عالم و آدم را مقصر می داند؟ خب چنین همکاری هایی یک اعصاب فولادی می خواهد تا شما را از شر دردسرهای پشت سرهم نجات دهد. البته در این میان نقش کاهش کیفیت کاری را نیز باید جدی بگیریم. در محیطی که دائما سرزنش های گوناگون منتظر آدم است، کسی حوصله خلاقیت یا نوآوری را نخواهد داشت. به همین خاطر افراد به طور مداوم بدل به ماشین های گوش به زنگ می شوند. 

بسیاری از برندهای بزرگ دنیا شرایط فعالیت متفاوتی برای کارمندان شان فراهم می کنند. مثلا در شرکت متا کارمندان ساعت مشخصی برای حضور در دفتر کار ندارند. در عوض بسته به کارهایی که دارند، در زمان دلخواه در دفتر حاضر می شوند. به علاوه، در صورتی که عملکردی مبتنی بر اشتباه داشته باشند، به جای سرزنش از آنها توضیح دقیق خواسته شده و سپس برای حل مشکل به آنها کمک می شود. 

بی شک در وضعیت بالا فعالیت کارمندان همراه با موفقیت بسیار بیشتری خواهد بود؛ چراکه انگیزه کافی برای سعی و تلاش مداوم را دارند. این در حالی است که خیلی از کارمندان در محیط های معمولی یا شرایطی که همیشه با سرزنش های مداوم رو به رو هستند، کیفیت کاری لازم را نشان نمی دهند. خب این یک امر کاملا رایج و عادی است. نباید انتظار داشته باشید عملکرد کارمندان در این شرایط بهبود پیدا کند؛ چراکه هیچ کس به آنها برای فعالیت بهتر کمکی نمی کند. 

حمایت از نیروی کار همیشه ایده بدی نیست. خب گاهی اوقات کارمندان دوست دارند یک پشتوانه محکم داشته باشند. مدیران می توانند این نقش را به خوبی ایفا کنند. البته شما قرار نیست خودتان را سپر بلای آنها کنید، بلکه شرایط مناسب برای فعالیت آزادانه آنها و نوآوری شخصی در محیط کار را فراهم سازید. این مسئله اهمیت بسیار زیادی در دنیای کسب و کار دارد. این مسئله در بلندمدن فرهنگ سازمانی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا دست به کار شده و برای شناخت مدیران خوب از بد، متر و معیار حمایتگری درست را نیز به نکات تان اضافه کنید. 

سخن پایانی

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم فعالیت کارآفرینانه باید همیشه همراه با محیطی مناسب باشد. یکی از عناصر اصلی محیط کاری مربوط به مدیران مناسب است. البته از شانس بد، همیشه مدیران خوب گیر کارمندان نمی افتند. به همین خاطر توجه به ویژگی های مدیران بد امری ضروری است. اینطوری جلوی یک جنگ اعصاب همیشگی گرفته خواهد شد. ما در این مقاله سعی کردیم برخی از ویژگی های کلیدی مدیران بد را به شما نشان دهیم. 

شما الان آمادگی لازم برای تشخیص مدیران خوب از بد را دارید. پس یک لطفی به خودتان کرده و دیگر دور و بر مدیران بد آفتابی نشوید. این امر نه تنها برای رزومه کاری تان بهتر است، بلکه سلامت روان تان را نیز تضمین خواهد کرد. خب چه کسی دوست دارد در یک محیط دائما جنجالی با هنرنمایی مدیران بد حضور داشته باشد؟

منابع:

https://www.forbes.com

https://ca.indeed.com

https://money.usnews.com