آدم ها معمولا در طول زندگی شان چندتایی ایده طلایی برای راه اندازی کسب و کار به سرشان می زند. شاید فکر کنید همه این ایده ها وارد دنیای کارآفرینی شده و برخی هم تبدیل به استارت آپ های چند میلیون دلاری می شود. خب در این صورت باید با واقعیتی تلخ رو به روی تان کنیم. خیلی از مردم راه و رسم تبدیل ایده کسب و کار به واقعیت را بلد نیستند. به همین خاطر اغلب ایده های به اصطلاح طلایی فقط در سر پردازنده آنها باقی می ماند.
اگر شما هم ایده ای بی نظیر برای راه اندازی کسب و کار دارید، اصلا نباید بی گدار به آب بزنید. کافی است نگاهی کوتاه به دور و برتان داشته باشید تا با کلی کارآفرین شکست خورده رو به رو شوید. نکته جالب اینکه بعضی از آنها حتی قبل از سوت شروع مسابقه کارآفرینی از رقابت انصراف داده اند!
ما در این مقاله قصد داریم صفر تا صد تبدیل ایده کسب و کار به واقعیت را زیر ذره بین ببریم. اگر شما هم دوست دارید با قدرت وارد دنیای کسب و کار شده و ایده تان را عملی کنید، این مقاله مخصوص شماست. پس منتظر چه هستید؟ کوله پشتی تان را آماده کنید تا ماجراجویی هیجان انگیزمان شروع شود.
مطلب مرتبط: بهترین حوزه های کارآفرینی: آشنایی با 6 ایده کسب و کار برای تازه کارها
1. تایید ایده: اولین گام برای شروع کارآفرینی
آیا ایده شما به درد بخور هست؟ این سوالی است که معمولا کمتر کسی درباره ایده به ظاهر طلایی اش می پرسد. هرچه باشد اینجا پای ایده ای وسط است که آدم ها سرش قسم می خورند. بنابراین طرح چنین سوالی می تواند با واکنش های تند دیگران رو به رو شود. اگر نظر ما را بخواهید، بررسی صلاحیت یک ایده قبل از هر کاری ضروری است. اینطوری اگر ایده تان در عمل شدنی نباشد، الکی وقت تان را تلف نخواهید کرد.
وقتی درباره تایید ایده ها صحبت می کنیم، باید سراغ آدم های معتبر رفت. هرچه باشد این روزها هر کسی نظر خاص خودش درباره ایده های کارآفرینی را دارد. پس چه بهتر که قبل از هر کاری سراغ آدم های مطمئن را بگیرید. یک مدیر بازنشسته، دوستی که در شرکتی بزرگ فعالیت دارد یا حتی یک مدرس حوزه کارآفرینی جزو منابع معتبری هستند که می توانید کمی با آنها درد و دل کنید. یادتان باشد، ایده تان را کاملا دقیق به آنها توضیح دهید. وگرنه شانسی برای تایید اعتبارش نخواهید داشت.
2. طراحی برنامه کسب و کار: پیش به سوی کارآفرینی
بعد از اینکه ایده تان صلاحیتش تایید شد، دیگر نوبت به اجرای آن می رسد. البته در این مسیر نباید خیلی عجله کنید. همانطور که ساخت یک فیلم سینمایی فرآیندی طولانی است، تولد استارت آپ ها هم نیاز به زمان دارد. وگرنه با یک ایده عجیب و به درد نخور تنها خواهید ماند. اولین ماموریت شما در این بخش تعریف اهداف برند است. اصلا هدف شما از توسعه کسب و کارتان چیست؟ اشتباه نکنید، کسب سود بیشتر یک هدف نیست. مثلا شما می توانید به حل مشکل مشتریان یا پر کردن جای خالی یک برند با محصولی ارزان را به عنوان هدف تان انتخاب کنید. اگر از ما می شنوید، اهداف شما باید مکمل یکدیگر باشند. اینطوری دلیل محکمی برای حضور در بازار داشته و دیگر کسی به شما شک نخواهد کرد.
مطلب مرتبط: چگونه ایده کسب و کار خود را به مرحله اجرا درآوریم
بعد از اینکه اهداف تان را مشخص کردید، باید درباره مخاطب هدف تان هم کمی تحقیق کنید. خب محصول شما قرار است به دست چه کسانی برسد؟ این سوالی است که خیلی از کارآفرینان حتی درباره اش یک دقیقه هم فکر نمی کنند. پس قبل از اینکه اوضاع تان حسابی به هم بریزد،
بد نیست کمی درباره این سوال کلیدی فکر کنید.
آخرین گام در این بخش بررسی اوضاع رقباست. همانطور که هر بوکسوری قبل از مسابقه کمی درباره رقیبش تحقیق می کند، شما هم باید اطلاعات به درد بخور درباره رقبای احتمالی تان گردآوری کنید. اینکه هر کدام از آنها چه وضعیتی در بازار داشته و چه استراتژی هایی برای تعامل با مشتریان انتخاب کرده اند، سرنوشت استارت آپ شما را هم تحت تاثیر قرار می دهد.
3. گفت وگو با مشتریان احتمالی: ایده ای عجیب اما کاربردی
آیا استارت آپی را سراغ دارید که قبل از ورود به بازار شروع به گفت وگو با مشتریانش کند؟ بی شک چنین رویکردی به اندازه کافی عجیب هست که هر کارآفرینی را به شک و تردید بیندازد. درست به همین خاطر خیلی از مدیران تا قبل از اینکه همه چیز نهایی شود، حتی سراغ مشتریان هم نمی روند. اگر نظر ما را بخواهید، دلیل شکست بسیاری از استارت آپ ها همین پرهیز از مشتریان است. هرچه باشد کسب و کار شما نهایتا باید به مذاق مشتریان خوش بیاید. پس بد نیست قبل از اینکه وارد بازار شوید، کمی از سلیقه و خواسته های آنها خبردار شوید.
خوشبختانه این روزها کلی ابزار مختلف برای نظرخواهی از مشتریان دم دست کارآفرینان قرار دارد. از سِروی مانکی (Survey Monkey) گرفته تا گفت وگوی مستقیم با مخاطب هدف، همه و همه در دسترس شما برای تعاملی بهتر قرار دارد. پس منتظر چه هستید؟
همین حالا دست به کار شده و کمی هم که شده با مخاطب تان حرف بزنید. قول می دهم چنین مکالمه های کوتاهی کلی ایده تازه برای توسعه کسب و کارتان به همراه داشته باشد.
4. آزمایش ایده کسب و کار: ورود همراه با احتیاط به بازار
حالا که کارتان تا حد زیادی جلو رفته، نوبتی هم باشد باید کمی تن به آب بزنید. معمولا راننده های حرفه ای فرمول یک چند روز مانده به مسابقه اصلی یک دور تمرینی در پیست می زنند تا پیچ و خم مسیر دست شان بیاید. شما هم اینجا باید دقیقا چنین کاری را انجام دهید. مثلا اگر در زمینه تولید یک مدل پارچه جدید تحقیق کرده اید، بد نیست به طور آزمایشی هم که شده محصول تان را تحویل چند شرکت تولید پوشاک دهید. اینطوری بازخوردهای مناسبی از طرف آنها دریافت کرده و در صورت نیاز قبل از عرضه نهایی محصول اصلاحاتی در آن اعمال خواهید کرد.
یکی از ایرادات بزرگی که کسب و کارها همیشه با آن رو به رو هستند، ورود ناگهانی به بازار است. به طوری که حتی کارمندان شرکت هم غافلگیر می شوند. اگر شما کم کم شروع به جذب نیروی کار کرده اید، اصلا دلیلی برای ورود همراه با عجله به بازار در دست ندارید.
گاهی اوقات برخی از استارت آپ ها تا ماه ها بعد از تکمیل نیروی کارشان هنوز مشغول کار بر روی محصولات شان هستند. به طوری که فقط بعد از اطمینان از کیفیت نهایی محصولات وارد بازار خواهند شد. ماجرا جالب شد، نه؟
مطلب مرتبط: چالش تبدیل ایده کسب و کار به واقعیت
هیچ کس دوست ندارد به محض ورود به بازار شاهد مرگ استارت آپش باشد. به همین خاطر فرمول طلایی ما در این بخش آزمون و خطا درباره کیفیت محصولات است. چنین کاری به غیر از ورود همراه با احتیاط به بازار امکان پذیر نخواهد بود. پس چه بهتر که قبل از هر کاری چند بار نظر مشتریان تان را جویا شوید. این وسط هم هیچ فرقی بین کسب و کارهای B2B و B2C وجود ندارد. به هر حال اگر نظر مشتریان را از کارآفرینان بگیریم، دیگر هیچ خبری از توسعه کسب و کار نخواهد بود.
منابع: