مشارکت برند (Brand Partnership) در طول سال های اخیر سر و صدای زیادی به راه انداخته است؛ چراکه راه حلی کاربردی برای خلاصی از شر محدودیت های کارآفرینی و برندسازی در دنیای کنونی است. به موازات ظهور استارت آپ های رنگارنگ در سراسر دنیا، کارآفرینان با مشکلات زیادی برای کسب جایگاه مناسب در بازار یا حتی حفظ آن رو به رو شده اند. نزدیک ترین مثال برای توصیف این وضعیت، احساس خطر تیم های فوتبال میانه جدولی نسبت به سقوط به دسته پایین تر است. خب اگر کسی را سراغ دارید که بعد از کلی سرمایه گذاری بر روی یک استارت آپ تحمل تماشای سقوط برندش را داشته باشد، ما را هم بی خبر نگذارید.
استراتژی مشارکت برند در مقایسه با خیلی از مفاهیم و استراتژی های مشابه کمتر جدی گرفته می شود. کافی است نگاهی به دور و برتان داشته باشید تا کلی از مدیران را مشاهده کنید که بدون حتی یک دقیقه آموزش در حوزه مشارکت برند دنبال اجرای این استراتژی هستند. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید چنین مدیرانی آخر سر دست از پا درازتر به خانه اول بازخواهند گشت؛ آن هم با کلی بدهی روی دست شان!
ما در این مقاله قصد داریم نگاهی دقیق به استراتژی مشارکت برند داشته باشیم. اول از همه هم کارمان را با یک تعریف دقیق از این استراتژی شروع خواهیم کرد. در مرحله بعد کمی درباره مزایای مشارکت برند حرف می زنیم و دست آخر با بررسی بعضی از تکنیک های کلیدی برای اجرای آن کارمان را تمام خواهیم کرد. پس کمربندها را محکم ببندید تا ماجراجویی مان در هزارتوی مشارکت برند شروع کنیم.
مطلب مرتبط: آگاهی از برند (Brand Awareness) به زبان ساده
مشارکت برند چیست؟
اولین تصویری که با مشاهده عبارت «مشارکت برند» در ذهن تان نقش می بندد، چیست؟ احتمالا یاد تجربیات موفق درباره شراکت بین برندها خواهید افتاد. نمونه کلاسیک چنین مشارکت هایی بین سونی و اریکسون قابل مشاهده است. برند خاطره انگیز «سونی اریکسون» تا سال ها محبوبیت ویژه ای در میان موبایل بازها داشت. به طوری که رفته رفته تبدیل به رقیبی جدی برای سامسونگ شد. از نوع مثال ها که صرف نظر کنیم، مشارکت برند تقریبا معنای روشنی دارد.
تعریف ما از مشارکت برند تقریبا ساده است. این استراتژی به شراکت میان دو یا چند شرکت با هدف طراحی یا پرموت کردن یک محصول گفته می شود. البته گاهی اوقات این همکاری در سطح یک کمپین ساده تبلیغاتی نیز روی می دهد. هدف اصلی از چنین مشارکتی، همانطور که می شود حدس زد، کسب سود و اعتبار بیشتر در بازار است. خب انتظار ندارید که کارآفرینان بدون هیچ چشم داشتی سراغ همکاری با دیگران بروند؟
همکاری میان برندها در قالب مشارکت برند معمولا با هدف استفاده از مزایایی صورت می گیرد که هر کدام از طرفین به تنهایی دارای آن نیست. مثلا برندی را در نظر بگیرید که بهترین تلویزیون های دنیا را تولید می کند، اما برای ورود به عرصه تولید لپ تاپ تجربه و صدالبته تکنولوژی لازم را ندارد. در این صورت اگر برند قصه ما بتواند یک شرکت معتبر تولید لپ تاپ را پیدا کند که مشکل تولید مانیتور داشته باشد، احتمالا مشارکت بلندمدتی میان آنها ایجاد خواهد شد.
اگرچه مثال بالا نمای بی نهایت ساده ای از مشارکت برند را نشان می دهد، اما برای شروع کار مناسب است. راستش را بخواهید، خیلی از شراکت های بزرگ در دنیای کسب و کار با همین اهداف کوچک یا به ظاهر ساده شروع شده است. پس نباید کار را خیلی سخت بگیرید.
انواع الگوهای مشارکت برند
الگوی آشناسازی (Affiliation Partnership)
آیا تا حالا چیزی درباره بازاریابی آشناسازی به گوش تان خورده است؟ اگر جواب تان مثبت است، احتمالا الگوی آشناسازی در مشارکت برند هم برای تان پدیده ناآشنایی نخواهد بود. در این الگو، درست مثل بازاریابی آشناسازی، یک برند سراغ همکاری با سایت یا مجلات معتبر می رود تا به پروموت محصولاتش کمک کند. شاید فکر کنید در چنین الگویی سایت موردنظر باید پول زیادی بابت تبلیغ یک محصول دریافت کند اما ماجرا اصلا اینطوری نیست.
اولین نکته ای که درباره الگوی آشناسازی باید مدنظر داشته باشید، تفاوت آن با تبلیغات است. بنابراین سایت، اینفلوئنسر یا مجله موردنظر همینطور بی ملاحظه محصول یک برند را تبلیغ نمی کند. در عوض گزارشی تفصیلی درباره آن طراحی کرده و در نهایت هم به ازای درصد افزایش فروش شرکت مادر سهم یا کمیسیون دریافت می کند. همانطور که می بینید، این الگو هیچ شباهتی به تبلیغات یا بازاریابی به طور کلاسیک ندارد. دقیقا به همین خاطر هم محبوبیت زیادی در بین نسل جدید کارآفرینان پیدا کرده است.
الگوی وفاداری (Loyalty partnership)
اگر عاشق کافه گردی باشید، احتمالا بارها در باشگاه مشتریان کافه ها عضو شده اید. این سیستم به سادگی هرچه تمام تر مشتریان را براساس امتیازی که از خریدشان دریافت می کنند، طبقه بندی کرده و تخفیف های هیجان انگیز به آنها می دهد.
مزیت اصلی الگوی وفاداری ایجاد انگیزه مضاعف در مشتریان برای خرید از شماست. به طوری که بعد از مدتی مشتریانی بی انگیزه هم راه به راه از شما خرید خواهند کرد. اگر بخواهیم یک مثال دقیق درباره نحوه کارکرد این الگو بزنیم، باید سری به دنیای موسیقی زد. این روزها خیلی از فروشگاه های ساز و ادوات موسیقی با موسسات برگزاری کنسرت هنرمندان همکاری نزدیکی دارند. به طوری که با چند خرید از یکی از این فروشگاه ها به عنوان جایزه بلیت رایگان کنسرت دریافت خواهید کرد. البته در برخی از مواقع مزایایی مثل پیش ثبت نام تورهای جهانی یا امکان ملاقات با هنرمندان بزرگ نیز در دسترس قرار دارد.
شاید در نگاه اول الگوی وفاداری از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نباشد؛ چراکه عملا هیچ بازگشت سرمایه ای برای طرق دوم ماجرا نخواهد داشت. در مثال بالا اصلا معلوم نیست چرا یک موسسه برگزاری کنسرت باید با فروشگاه های موسیقی همکاری نزدیکی برقرار کند. اگر قرار باشد ما جواب این سوال را بدهیم، یک راست می رویم سراغ دنیای رنگارنگ برندینگ!
مطلب مرتبط: چرا بازسازی برند (Rebranding) برای توسعه کسب و کار مهم است؟
بی شک موسسات بسیار زیادی در سراسر دنیا در کار مدیریت تورهای موسیقی هستند. با این حساب موسسه ای که قصد دارد تک تک دوستداران موسیقی را جذب خودش کند، باید برنامه های متنوعی برای پروموت کردن کسب و کارش داشته باشد. ارائه بلیت های رایگان یا همراه با تخفیف های بالا از طریق همکاری با فروشگاه های موسیقی یکی از روش هایی است که امتحان خودش را پس داده است. شما را نمی دانم ولی من که برای خرید بلیت یک راست سراغ موسسه ای می روم که دفعه قبل بلیت مجانی به من داده بود. فکر می کنم حالا دیگر ماجرا برای تان مثل روز روشن شد، مگر نه؟
الگوی تولید محتوا (Content Partnership)
تولید محتوا کاری نیست که هر کسی به تنهایی از پس آن بربیاید. چه بسا تیم بازاریابی یک برند هم برای تولید محتوایی درجه یک با چالش های بزرگی رو به رو باشد. در این صورت هیچ چیز به اندازه کمک گرفتن از یک برند دیگر حال آدم را جا نمی آورد. فکرش را بکنید؛ درست وقتی که همه امیدهای تان برای سئو محتوا یا جلب توجه کاربران نقش برآب شده، یکهو سر و کله همکاری مطمئن پیدا شود (درست مثل فیلم ها!).
الگوی تولید محتوا یکی از محبوب ترین روش های مشارکت برند در میان کسب و کارهاست. آن دسته از کارآفرینانی که همیشه بازاریابی را کاری ساده قلمداد می کنند، احتمالا با این توصیه ما میانه خوبی نخواهند داشت. با این حال در واقع اوضاع کاملا متفاوت است. بازاریابی هم مثل هر کار دیگری در این دنیا تخصص خاص خودش را لازم دارد. به همین دلیل هم برندهایی که به تنهایی توانایی موفقیت در این حوزه را ندارند، معمولا روی همکاری با دیگران حساب ویژه ای باز می کنند.
امیدوارم حداقل شما جزو آن دسته از کسانی نباشید که تحت هیچ شرایطی از دیگران کمک نمی گیرند؛ چراکه در این صورت کارتان حسابی به مشکل خواهد خورد. باور کنید یا نه، این روزها در بازار کلی برند گردن کلفت حضور دارد که حتی اجازه عرض اندام هم به شما نخواهند داد. بنابراین بهترین روش برای مقابله با چنین رقبای سرسختی سرمایه گذاری بر روی همکاری با برندهایی که اتفاقا آنها هم وضعیتی مشابه شما دارند.
الگوی خیریه (Charity partnership)
چند تا برند سراغ دارید که تعهدات سفت و سختی در زمینه کارهای خیریه دارند؟ احتمالا خیلی از کسب و کارها حتی دغدغه های عام المنفعه را به روی خودشان هم نمی آورند، اما بعضی دیگر دائما در رویدادهای اینچنینی حضوری پررنگ دارند. اگر فکر کرده اید مشارکت برند فقط محدود به همکاری میان دو یا چند برند تجاری می شود، الگوی این بخش نظرتان را کاملا تغییر خواهد داد. ماجرا از این قرار است که در الگوی خیریه یک برند تجاری سراغ همکاری با موسسه ای خیریه می رود.
بی شک هدف برندها از اقدامات خیریه فقط عمل به تعهدات سفت و سخت شان نیست. در عوض آنها معمولا نیم نگاهی به کسب شهرت بیشتر نیز دارند. البته ما در روزنامه فرصت امروز تا جایی که کارهای خیریه حالت ریاکارنه پیدا نکند، با برندها همسو هستیم. پس لازم نیست خیلی به خودتان سخت بگیرید. در عوض سراغ موسسه ای بروید که حوزه کاری اش دست کم مقداری هماهنگی با دغدغه ها و وضعیت فعلی تان داشته باشد.
اجازه دهید یک نگاه دقیق به همکاری میان برندها و موسسات خیریه داشته باشیم. در این الگو موسسه خیریه امکان جذب سرمایه یا حتی کمک های کاربردی برای پیشبرد تعهداتش را دارد. از طرف دیگر، برند موردنظر نیز همیشه فرصت معرفی خودش به دامنه وسیعی از مشتریان بالقوه را خواهد داشت. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید چنین مشارکتی بی عیب و نقص است، مگر نه؟
الگوی اسپانسرشیپ (Sponsorship partnership)
الگوی مورد بحث در این بخش برای همه کارآفرینان آشناست. آدم های زیادی در سراسر دنیا ایده های درجه یکی برای راه اندازی یک رویداد، استارت آپ یا حتی جریان تازه دارند. در این میان هیچ چیز به اندازه اسپانسری معتبر خیال آنها را راحت نخواهد کرد. انگار که بدون اسپانسر همه کارها لنگ می ماند!
جریان اتفاقات در الگوی اسپانسرشیپ کاملا روشن است؛ شما در ازای حمایت مالی از یک رویداد یا ایده اولیه در بین مخاطب هدف اسم و رسمی برای خودتان پیدا می کنید. البته یادتان باشد، مراسم موردنظر باید مرتبط با حوزه کاری تان باشد. مثلا برندی مثل یوبیسافت که در زمینه تولید بازی های ویدئویی فعالیت دارد، فقط در رویدادهای مربوط به صنعت گیم در قالب اسپانسر حضور پیدا می کند. درست به همین خاطر الگوی فعالیت این برند به معنای واقعی کلمه موفقیت آمیز محسوب می شود.
مطلب مرتبط: پرسونای برند (Brand Persona) چیست؟ فرمول خلق برندی متفاوت!
الگوی توزیعی (Distribution partnership)
خرید یک محصول به تنهای همیشه هیجان لازم را به همراه ندارد. مثلا قهوه فوری نستله را در نظر بگیرید؛ آدم همیشه می تواند در کافی شاپ نزدیک خانه از قهوه ای تازه دم لذت ببرد. با این حساب چرا باید سراغ یک نمونه فوری برود؟ چنین سوالاتی همیشه در سر مشتریان وجود دارد. درست به همین خاطر گاهی اوقات برندها سراغ الگوی مشارکت توزیعی می روند تا دیگر جایی برای شک و تردید باقی نماند.
اجازه دهید بحث مان را با همان مثال نستله دنبال کنیم. این برند معمولا در بسته بندی قهوه های فوری اش از یک ماگ هم استفاده می کند. به این ترتیب مشتریان با خرید قهوه فوری یک ماگ هدیه دریافت می کنند. شاید این ایده ساده به نظر برسد اما اگر کمی آن را گسترش دهیم، حسابی هیجان انگیز خواهد شد. فرض کنید چنین همکاری میان انتشارات پنگوئن و کافی شاپ استارباکس روی دهد. به این صورت که مردم با هر بار خرید کتاب از انتشارات پنگوئن یک پودر قهوه یا نوشیدنی رایگان از طرف برند استارباکس با 50 درصد تخفیف دریافت کنند. ماجرا جالب شد، نه؟
مشارکت توزیعی میان برندها وقتی صورت می گیرد که آنها اعتقادی به جذابیت محصولات شان به صورت تک و تنها ندارند. درست به همین خاطر پکیجی جذاب برای مشتریان می سازند تا هرچه بیشتر جذابیت محصولات شان را به رخ بکشند. اینطوری نه تنها هر دو برند سود مناسبی می کنند، بلکه مشتریان هم از خریدشان راضی خواهند بود.
چرا مشارکت برند استراتژی به درد بخوری است؟
مخاطب هدف پر و پاقرص روزنامه فرصت امروز خیلی خوب می دانند ما همیشه دنبال مزایای یک استراتژی هستیم. پس اگر فکر کرده اید بعد از بررسی الگوهای مختلف در این استراتژی یکهو بی گدار به آب زده و سراغ تکنیک های اجرای آن می رویم، سخت دراشتباهید. ما در ادامه مزایای این استراتژی را به صورت موشکافانه بررسی می کنیم تا آخرین شک و تردیدهای شما درباره استفاده از آن نیز دودِ هوا شود.
کاهش هزینه ها
اولین مزیت همکاری با یک برند یا موسسه دیگر کاهش هزینه هاست. اجازه دهید منظورمان را دقیق تر بیان کنیم. وقتی شما به جای همکاری با یک برند دیگر سراغ گزینه تبلیغات می روید، خواه ناخواه هزینه زیادی روی دست تان می ماند. خب انتظار ندارید که تبلیغات بدون پول امکانپذیر باشد؟
مشارکت برند با کاهش هزینه جاری برندها امکان مدیریت آنها به بهترین شکل ممکن را فراهم می کند. به طوری که شما دیگر لازم نیست دائما بخشی از بودجه برند را به کاهش یا مدیریت هزینه ها اختصاص دهید. اینطوری نه تنها مشتریان تان در بازار بیشتر می شود، بلکه به مرور زمان هزینه های تان خم کلی کمتر خواهد شد.
دسترسی به بازارهای جدید
آیا شما هم به فکر ورود به بازارهای تازه هستید؟ این کار نه تنها پول زیادی لازم دارد، بلکه تجربه بالایی هم طلب می کند. یادتان که نرفته، در بازار همیشه رقبا منتظرتان هستند!
استراتژی مشارکت برند به کسب و کارها فرصت طلایی ورود به بازارهای تازه را می دهد. کافی است همکاری تان را با برندی توسعه دهید که در بازاری متفاوت فعالیت دارد. اینطوری هم شما وارد بازاری تازه می شوید، هم طرف مقابل تان فرصت حضور هرچه نزدیک تر در کنار شما را خواهد داشت.
مطلب مرتبط: برندسازی کارفرما (Employer branding) چیست و چرا مهم است؟
یادتان باشد، مشارکت میان برندها یک مسیر دوطرفه است. پس نباید فقط به فکر کسب و کار خودتان باشید. در عوض توجه به نیازها یا دغدغه های طرف مقابل نیز امری ضروری خواهد بود. اینطوری نه تنها امکان توسعه کسب و کارتان را پیدا می کنید، بلکه همکاری تان هم بلندمدت خواهد بود. خب اگر کسی را سراغ دارید که به برندی همیشه شکست خورده در زمینه همکار با دیگران توجهی نشان می دهد، ما را هم بی خبر نگذارید.
افزایش سود
کارآفرینان در بازار محض رضای خدا کار نمی کنند. کافی است به رفتار مدیران در جلسات کاری دقت کنید تا به خوبی متوجه نقش محوری سود شوید. تمام فعالیت های اعضای شرکت بر مدار میزان بازگشت سرمایه یا به زبان خودمانی تر، سودآوری ارزیابی می شود. این یعنی اگر فعالیت شما در بازار سودآوری لازم را نداشته باشد، خیلی راحت دورتان را خط می کشند. اصلا هم مهم نیست چند سال در یک برند فعالیت داشته یا تجربه کاری دارید.
استراتژی مشارکت برند افزایش سود قابل ملاحظه ای برای طرفین در پی دارد، اما چطور؟ ماجرا از این قرار است که در فرآیند مشارکت میان برندها هر کدام از طرفین بخشی از نقاط ضعف دیگری را پوشش می دهد. به این ترتیب کار برای تمام طرف های درگیر بی نهایت ساده می شود. نتیجه کار هم کسب سود بیشتر به لطف شکست ناپذیری موردنظر خواهد بود.
مشارکت برند در عمل: نکاتی طلایی برای شروع!
شما تا اینجای کار اطلاعات بی نهایت مهمی را کسب کرده اید. علاوه بر اینکه درباره اهمیت مشارکت برند می دانید، الگوهای آن را هم پس ذهن تان دارید. با این حساب دیگر چیزی نمانده که برای شروع کارتان یاد بگیرید. البته ما دوست نداریم شما با همین اطلاعات محدود کارتان را شروع کنید. هرچه باشد یک همکاری بد تا سال های سال تاثیرش را روی اوضاع برندتان خواهد گذاشت. پس چه بهتر که قبل از هر کاری سراغ تکنیک های طلایی در مشارکت برند برویم. اینطوری دیگر مو لای درز کارتان نخواهد رفت. این شما و این هم نکات طلایی برای استفاده از استراتژی مشارکت برند.
انتخاب اهداف واضح: اولین گام در یک همکاری موفق
ناخدایی را در نظر بگیرید که قصد دارد برای یک سفر مهم راهی قطب جنوب شود. از آنجایی که چنین سفری به اندازه کافی سخت هست، ناخدای قصه ما باید خدمه ای کاربلد و مصمم برای خودش پیدا کند. وگرنه کارش نیمه تمام خواهد ماند. شاید فکر کنید جذب خدمه ای معمولی برای تضمین موفقیت سفر یک کشتی کافی باشد. خب در این صورت احتمالا خیلی به مقصد کشتی قصه مان فکر نکرده اید. سفر به قطب جنوب اتفاقی نیست که خیلی ها تن به آن دهند. پس قبل از هر کاری ناخدای ما باید مطمئن شود خدمه موردنظرش هم هدف مشترکی با او دارند.
مثال بالا شاید تا حدی نامتعارف باشد، اما به خوبی اهمیت تعیین اهداف برای موفقیت یک پروژه را نشان می دهد. گاهی اوقات دو تا برند بدون اینکه خیلی واضح درباره اهداف کاری شان با هم صحبت کنند، سراغ همکاری می روند. در چنین موقعیت هایی دیر یا زود یکی از طرفین صدای اعتراضش به هوا بلند می شود؛ چراکه اهداف کاری دو تا برند، هر چقدر هم که با هم رابطه خوبی داشته باشند، هیچ وقت دقیقا مثل هم نمی شود.
توصیه ما در این بخش انتخاب اهدافی واضح برای شروع همکاری است. در چنین وضعیتی نه تنها شما تکلیف تان را روشن می کنید، بلکه طرف مقابل هم انتظارات منطقی از همکاری با شما پیدا می کند. یادتان باشد، اهداف در مشارکت برند باید به نوعی مشترک باشد. پس اگر فکر کرده اید هر کسی فقط با اعلام اهدافش می تواند راه خودش را برود، سخت دراشتباهید. برگزاری یک جلسه مشترک برای تعیین اهداف ایده ای است که خیلی از مشکلات را در نطفه خفه می کند. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا دست به کار شده و جلسه ای برای تعیین اهداف مشترک برگزار کنید.
مطلب مرتبط: شاخص آگاهی از برند (Brand Awareness Metric)
توجه به ارزش های مشترک: وقتی همکاری رنگ واقعیت به خودش می گیرد!
شما دنبال همکاری با چه برندی هستید؟ چنین سوالی در اولین نگاه خیلی عجیب یا حتی خنده دار به نظر می رسد. معمولا برندها دنبال یک همکاری معمولی برای پیشبرد اهداف شان هستند. این وسط هم اصلا فرقی ندارد برند قصه مان چه ارزش هایی را دنبال می کند؛ البته فقط از نظر کارآفرینان اینطور است!
مشتریان قبل از اینکه یک محصول یک دلاری را هم بخرند، همه جزییات را سخت بررسی می کنند. این یعنی هیچ جایی برای اشتباه یا توجیه های بچه گانه نیست. در عوض برندهایی که نیم نگاهی به انتخاب ارزش های درست دارند، همیشه در بازار موفق خواهند بود.
بیایید قبل از اینکه بحث مان حسابی کلیشه ای شود، سراغ یک مثال کاربردی برویم. برندی مثل فولکس واگن از چند سال قبل تحت فشارهای بی نهایت سنگین برای کاهش آلایندگی خودروهایش قرار دارد. بی شک اگر قرار باشد این غول آلمانی سراغ استراتژی مشارکت برند برود، باید این ارزش مهم را همیشه پس ذهن داشته باشد؛ چراکه همکاری با برندی که هیچ اهمیتی به مسائل زیست محیطی نمی دهد، نوعی خودکشی برای فولکس واگن خواهد بود؛ به همین سادگی!
بی شک هیچ برندی در دنیا ارزش هایی دقیق مشابه شما ندارد. با این حال کمی جست وجو در بازار خیلی از مشکلات را حل خواهد کرد. به طوری که شما نزدیک ترین برندها از نظر ارزشی و عملکرد در بازار با خودتان را پیدا خواهید کرد. آن وقت مشارکت با آنها نه تنها یک قمار بزرگ نیست، بلکه قطاری سریع السیر به سوی موفقیت خواهد بود.
تولید محتوای مشترک: مهمترین بخش کار
هیچ کاری در این دنیا بدون تولید محتوا کامل نمی شود. متاسفانه خیلی از برندها فکر می کنند اگر به طور مداوم درباره تولید محتوا حرف بزنند، گرهای از کارشان گشوده می شود. ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم تا زمانی که برندها آستین را بالا نزده و وارد گود نشوند، اوضاع شان تغییری نخواهد کرد. پس اگر هنوز به اینفلوئنسرها یا تکنیک های تبلیغاتی دل خوش کرده اید، نوبت تغییر فرا رسیده است.
مشارکت میان برندها در اولین وهله با تولید محتوا معنا پیدا می کند. البته منظور ما تولید محتوا به سبک قدیم نیست. حالا دیگر شما یک شریک تجاری دارید و باید حسابی حواس تان به آن باشد. مثلا اگر قصد دارید از الگوی توزیعی برای مشارکت برند استفاده کنید، بد نیست قبل از شروع کمپین سراغ تولید محتوای مشترک بروید. یادتان باشد، در چنین محتوایی باید رد پایی از تمام برندهای درگیر در مشارکت باشد. به طوری که مشتریان از قبل انتظار مشاهده پکیج مشترک شما و همکاران تان را داشته باشند. راستش را بخواهید، اگر به این نکته توجه لازم را نشان ندهید، خیلی زود اوضاع تان بیخ پیدا می کند.
یادتان نرود، تولید محتوا فقط مربوط به تمرکز بر روی یک فرمت خاص نیست. پس به جای اینکه نگاه تان را صرفا به ویدئو یا هر فرمت دیگری بدوزید، دنبال نوعی تعادل باشید. فقط در این صورت کاربران در شبکه های اجتماعی کارتان را جدی خواهند گرفت.
حضور پررنگ در شبکه های اجتماعی: آخرین بخش کار
ما در بخش قبل اشاره ای کوتاه به حضور در شبکه های اجتماعی کردیم. در این بخش قصد داریم این نکته مهم را تا جای ممکن باز کنیم. پس با ما همراه باشید تا آخرین فوت کوزه گری در مشارکت برند را نیز یادتان دهیم.
تا همین دو دهه قبل اغلب برندها در فروشگاه های بزرگ یا پشت تلفن با مشتریان شان تعامل داشتند. اگر آن زمان درباره توسعه حیرت انگیز فروش آنلاین حرف می زدید، احتمالا چیزی غیر از خنده های معنادار نصیب تان نمی شد. از آن زمان تا حالا اما اوضاع حسابی فرق کرده است؛ چراکه مشتریان بیشتر از اینکه در دنیای واقعی با برندها تعامل داشته باشند، سراغ جهان دیجیتال رفته اند. عجیب تر اینکه چنین روندی حتی برندها را به سوی تاسیس فروشگاه کاملا مجازی در متاورس هم سوق داده است!
با توجه به آنچه در بالا گفتیم، حضور کسب و کارها در شبکه های اجتماعی جای اما و اگر ندارد. با این حال شما قرار نیست به شیوه ای کاملا کلاسیک در شبکه های اجتماعی حضور پیدا کنید؛ چراکه اینجا پای استراتژی مشارکت برند در میان است. پس باید کارتان را کاملا متفاوت جلو ببرید.
اگر یادتان باشد، در بخش های قبلی درباره اهمیت تولید محتوای مشترک حرف زدیم. بخش کنونی در واقع مکمل آن تکنیک طلایی محسوب می شود. اول از همه شما باید پلتفرم هایی که به دردتان می خورد را شناسایی کنید. روش کار در اینجا کاملا روشن است: باید حد وسط را بگیرید!
مطلب مرتبط: قدرت آگاهی از برند
منظور ما از حد وسط توجه به وضعیت خود و شریک تجاری تان است. به طوری که همه چیز را یک طرفه قضاوت نکنید. مثلا اگر شریک شما در یوتیوب کانال پرطرفداری دارد، می توانید روی آن حساب ویژه ای باز کنید. به علاوه، سرمایه گذاری بر روی پلتفرم هایی که مشتریان احتمالی تان در آنها حضور دارند نیز کلیدی خواهد بود. فقط یادتان باشد شما قرار نیست در تک تک شبکه های اجتماعی حضور داشته باشید. پس قبل از اینکه با عجله کارتان را جلو ببرید، به این نکته فکر کنید. اینطوری با وسواس بیشتری پلتفرم های موردنظرتان را انتخاب خواهید کرد.
جمع بندی نهایی
استراتژی مشارکت برند جذابیت زیادی برای کسب و کارها دارد. بسیاری از برندها برای اثرگذاری بر روی مشتریان یا حتی توسعه کسب و کارشان دنبال چنین روشی می روند. با این حال اگر شما زیر و بم کار را بلد نباشید، کارتان به مشکل می خورد. به همین خاطر ما در این مقاله برخی از مهمترین نکات درباره استراتژی مشارکت برند را به اتفاق شما مرور کردیم.
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با استراتژی مشارکت برند کرده باشد. مثل همیشه اگر سوالی درباره این مقاله داشتید، تعارف را کنار گذاشته و آن را با ما در میان بگذارید.
منابع: