برندهای بزرگی که تا نزدیکی شکست رفتند

دنیا پر از کسب و کارهای است که بعد از سال ها تلاش در بازار آنقدر موفق به نظر می رسند که کسی حتی فکر مواجهه آنها با چالش های بزرگ را هم نمی کند. انگار که این کسب و کارها همیشه در فرآیند اثرگذاری بر روی مخاطب هدف موفق عمل کرده و هیچ مانعی نیز پیش روی شان قرار نداشته است. مسئله اینجاست که برندهای بزرگ از آسمان به زمین نمی آیند. در عوض آنها هم مثل دیگر کسب و کارها از نقطه صفر شروع کرده و خیلی وقت ها حتی در اوج موفقیت نیز با چالش های سنگینی رو به رو شده اند. 

اگر خیال می کنید داستان برندهای بزرگ با کسب و کارهای کوچک یا محلی که این روزها به چشم می خورند، کاملا متفاوت است، باید بگوییم سخت در اشتباهید. دست کم در ابتدای امر همه چیز شبیه به هم است. شاید تنها تفاوت مهم در این میان توانایی برندهای بزرگ برای جان به در بردن از چالش های بزرگ باشد. این امر موجب می شود تا چنین کسب و کارهایی مسیر بی نهایت بهتری برای تعامل با مخاطب هدف داشته باشند. 

قبول دارم صحبت درباره عبور از بحران ها از سوی برندهای بزرگ خیلی ساده است، اما ما قصد نداریم در این مقاله فقط توصیه های به درد نخوری درباره رویارویی با مشکلات تحویل شما دهیم. در عوض ما سراغ برخی از مهمترین مثال های دنیا در این رابطه رفته ایم. در کنار این مسئله وضعیت هر برند در اوج بحران و شیوه های عبور از آن را نیز زیر ذره بین خواهیم برد. 

اگر شما هم دوست دارید کمی بیشتر با داستان برندهای بزرگ دنیا آشنا شده و راهکارهای خلاقانه آنها را برای برندتان مورد توجه قرار دهید، بد نیست در این مقاله با ما همراه شوید. این امر به شما کمک خواهد کرد تا اثرگذاری بهتری بر روی مشتریان داشته و در کنار این مسئله از شر کابوس شکست نیز خلاص شوید. 

برندهای بزرگ و شکست های نزدیک

برندهای بزرگ نه به خاطر بی رقیب بودن، بلکه توانایی شان در مدیریت چالش ها و شکست های حتمی است که در بازار شناخته می شوند. امروزه هر برند بزرگی که اسمش هوش از سر آدم می برد، در طول تاریخ با مشکلاتی رو به رو بوده و چه بسا همین حالا هم بحران های بزرگی داشته باشد. با این حال هیچ کس درباره مشکلات این برندها حرف نمی زند. در عوض همه دنبال موفقیت های بی امان این برندها می روند. درست به همین خاطر ما در این مقاله قصد داریم کمی درباره نیمه تاریک این برندها حرف بزنیم.

مطلب مرتبط: الگوی موفقیت برندهای بزرگ

شما در این مقاله یاد می گیرید که چطور برندهای بزرگ به هر زحمتی شده از پس شکست هایی که حتمی به نظر می رسیدند، برآمده اند. خب اجازه دهید با همین مقدمه چینی کوتاه یک راست برویم سراغ اصل ماجرا.

اپل و پایان کابوس وار قرن بیستم

اپل از آن دست کسب و کارهایی است که در طول سال های اخیر طرفدارهای بی شماری در سراسر دنیا داشته و به نظر می رسد هیچ وقت بحرانی را تجربه نکرده است. اگر شما هم از آن دست مشتریانی هستید که بعد از رونمایی آیفون طرفدار این برند شده اید، احتمالا روزهای سیاه آن در سال های پایانی قرن بیستم را به یاد ندارید. 

ماجرا از این قرار است که در سال 1997 همه چیز برای اپل وحشتناک به نظر می رسید. در آن زمان استیو جابز چند سالی بود که به عنوان مدیر و یکی از موسسان برند از آن کنار گذاشته شده بود. در این میان فقدان ایده های کاربردی حسابی برند محبوب ما را آزار می داد. کار به جایی رسید که میزان فروش مایکروسافت و IBM به طور حیرت انگیزی افزایش یافت. در این میان همه آماده یک خبر رسمی بودند: شکست کامل اپل!

ماجرایی که ما درباره اش حرف می زنیم، درست در زمانی روی داد که سیستم های عامل مایکروسافت یکی پس از دیگری دل کاربران را به دست می آورد. از طرف دیگر برتری سنتی اپل در زمینه سازگاری سیستم عاملش با نیازهای برنامه نویس ها نیز در معرض تردید بود؛ چراکه بعد از چند سال نه خبری از آپدیت درست و حسابی بود، نه حتی کسی درباره این اوضاع توضیح درستی می داد. 

اوضاع وقتی برای اپل دوباره بر وفق مراد شد که استیو جابز سر کارش برگشت. در آن زمان اپل تقریبا تمام بازارها را دودستی تقدیم رقبا کرده بود. جابز افسانه ای در اولین اقدام مدیریتی اش بر روی اصولی مثل شفافیت و همچنین حفظ حریم خصوصی کاربران تاکید کرد. این امر در زمانی که کسی از تهدیدهای سایبری خبر زیادی نداشت، امر بی نهایت مهمی محسوب می شد. به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم کارآفرینان باید همیشه یک گام جلوتر از نیازهای مشتریان را بررسی کنند.

این روزها بحث بر سر اینکه کدام برند دیجیتال بیشتر به حقوق کاربران احترام گذاشته و جلوی حملات سایبری را می گیرد، حسابی داغ است. با این حال اپل زمانی از این موضوع حرف زد که تقریبا کسی دغدغه اش را نداشت. به همین خاطر خیلی خوب توانست خود را از دیگران متمایز سازد. این امر در ادامه به آنها کمک کرد تا بدل به برندی خاص در بازار شوند. 

نتیجه امر اینکه برند اپل تقریبا پنج سال بعد از اینکه در مرز ورشکستگی قرار داشت، بدل به شرکتی با کلی محصول تازه شد. به علاوه، در بازارهای مختلف نیز حسابی طرفدار پیدا کرد. این روند حتی پس از مرگ دلخراش استیو جابز نیز ادامه پیدا کرد؛ چراکه این مدیر حرفه ای میراث گرانبهایی از برنامه عملکرد در بازار برای برندش به جا گذاشته بود. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید اپل الان یکه تاز بی رقیب بازار دستگاه های هوشمند محسوب می شود، مگر نه؟

مطلب مرتبط: داستان برندهای بزرگ: مروری بر پشت صحنه توسعه برندهای محبوب دنیا

گوگل و نابودی زودهنگام

گوگل کارش را خیلی ساده شروع کرد. موسسان این برند در ابتدا حتی امید زیادی به موفقیت برندشان نداشتند. از نظر آنها پروژه گوگل یک بخت‎آزمایی و همچنین کسب تجربه مناسب بود. به همین خاطر خیلی شرایط را به خودشان سخت نگرفتند. همین امر موجب شد تا در اواخر دهه 90 میلادی تا مرز شکست قطعی پیش بروند. 

خب ما درباره زمانی صحبت می کنیم که یاهو سلطه بی چون و چرایی بر دنیای موتورهای جست وجو داشت. فکر می کنم بسیاری از کسانی که سن شان به دهه 90 میلادی قد می دهد، به خوبی برتری یاهو را تایید کنند. با این حال وقتی ورق به سود گوگل برگشت که آنها به فکر ایجاد سیستمی برای ارزیابی میزان امنیت و قابل اعتماد بودن سایت ها بودند.

باور کنید یا نه، در اواخر دهه 90 میلادی تازه فرآیند حملات سایبری به کاربران یا سرقت اطلاعات شان باب شده بود. به همین خاطر خیلی از مردم ترس های زیادی برای یک جست وجوی ساده در اینترنت داشتند. همین امر سبب شد تا مدیران گوگل فرصت را غنیمت شمرده و به سراغ طراحی سیستم خاص شان بروند. 

اگر دقت کرده باشید، همین حالا هم گوگل سیستم خاص خودش برای رتبه بندی سایت ها را دارد. در این میان امنیت سایت یکی از مهمترین فاکتورهای محسوب می شود. خب این میراث نزدیک به سه دهه قبل برند گوگل است. از همان زمان تا حالا امنیت سایت برای سئو مهمترین معیار گوگل بوده است. 

شاید پیش خودتان فکر کنید این همه تاکید بر امنیت سایبری برای چیست. خب کاربران دوست ندارند اطلاعات شان در اختیار دیگران قرار گیرد. به همین خاطر گوگل نه تنها در حوزه سئو، بلکه توسعه ابزارهای خود نیز این نکته کلیدی را رعایت کرده است. اینکه تا حالا هیچ خبری مبنی بر درز اطلاعات کاربران گوگل به بیرون به گوش نرسیده، حتما یک دلیل محکم دارد. پس شما نباید این مسئله را خیلی ساده در نظر بگیرید. در عوض بهتر است کمی هم که شده به تلاش های بی امان گوگل فکر کنید. 

یکی از نکات جالب درباره گوگل استخدام تقریبا تمام کارشناس های خبره امنیت سایبری از سوی مدیران ارشدش است. این امر تقریبا حمله سایبری یا نفوذ به سرورهای این برند را غیرممکن می سازد. فکر می کنم حالا دیگر متوجه دلیل محبوبیت روزافزون گوگل در میان کاربران شده باشید، نه؟ این در حالی است که در چنین زمانی رقیب سنتی گوگل یعنی یاهو هیچ آپدیت تازه ای را روانه بازار نکرده است. حالا ورق برگشته و این یاهو است که در مرز شکست قدم برمی دارد!

مطلب مرتبط: شکست در نوآوری؛ مروری بر داستان برندهای بزرگ

تسلا و ماشین های تخیلی!

تسلا زمانی وارد بازار شد که تقریبا برای شروع یک کسب و کار در زمینه تولید خودرو خیلی دیر بود. تمام خودروسازهای بزرگ دنیا از دهه ها قبل کارشان را شروع کرده بودند و اجازه نفس کشیدن به رقبا هم نمی دادند. به همین خاطر حضور تسلا در بازار امر بی نهایت عجیبی به نظر می رسید. تازه، ایلان ماسک اعتقاد داشت در تلاش برای تحول صنعت خودروسازی هم هست!

تولید خودروهای برقی ایده ای نیست که هر کارآفرینی جرأت اجرای آن را داشته باشد. این مسئله در بسیاری از مواقع شرایط بی نهایت دشواری پیش روی مدیران قرار می دهد. به ویژه اینکه در آن زمان هنوز بازار خودروهای برقی شکل هم نگرفته بود. همین امر موجب شد بسیاری از کارشناس ها نسبت به عملکرد ایلان ماسک و برندش مشکوک شوند. کار به جایی رسید که خیلی ها برای شکست این برند لحظه شماری می کردند. با این حال در نهایت اوضاع طور دیگری پیش رفت.

ماجرا از این قرار است که ایلان ماسک توانست نشان دهد ایده اش نه یک امر تخیلی، بلکه واقعیتی کاربردی است. بسیاری از کارآفرینان برای این کار دردسرهای زیادی دارند. اصلا خیلی وقت ها فرآیند مورد نظر با شکست رو به رو می شود. شاید مهمترین مزیت ایلان ماسک توانایی اش برای ساده سازی مفاهیم پیچیده در صنعت خودرو بود. به طوری که همه مردم متوجه حرف های او می شدند. 

شعار تسلا گسترس دسترسی مردم به وسایل حمل و نقل همراه با تمرکز بر حفاظت از محیط زیست بود. این دقیقا کاری است که این برند در طول دو دهه اخیر به خوبی انجام داده است. به همین خاطر طرفدارهای بسیار زیادی در طول سال های اخیر پیدا کرده است. 

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم کارآفرینان باید همیشه ایده های خود را به بهترین شکل ممکن پیش روی مخاطب قرار دهند. شما قرار نیست مثل یک دانشمند از عبارت های سنگین و فهم ناشدنی استفاده کنید. در عوض باید بحث را به ساده ترین شکل ممکن دنبال کنید. این امر به شما کمک خواهد کرد تا اثرگذاری بهتری بر روی مخاطب داشته و اوضاع را به سود خودتان تغییر دهید. پس بد نیست دفعه بعد که محصول تازه ای روانه بازار می کنید، کمی درباره روش ایلان ماسک فکر کرده و از آن الگوبرداری کنید. بی شک در این صورت افق های روشن تری در انتظار برندتان خواهد بود. 

ایر بی ان بی (Airbnb)

ایر بی ان بی یکی دیگر از کسب و کارهایی است که تا چند سال دائما در مرز شکست و کمبود منابع مالی حرکت می کرد. خب در آن زمان هتل های بزرگ و کوچک طرفدارهای زیادی داشت. به طوری که کسی اصلا سراغ خانه های کرایه ای که توسط یک شرکت واسطه معامله می شوند، نمی رفت. این امر تردیدهای زیادی درباره امنیت خانه ها و همچنین هزینه ها به همراه داشت. 

ایده خلاقانه ایر بی ان بی در ابتدا حتی از سوی مالکان خانه ها نیز جدی گرفته نشد. خب در آن زمان مالکان ترجیح می دادند خانه شان تا مدت ها خالی بماند تا یک مستاجر خوب پیدا شود. ایر بی ان بی این شرایط را با اعتمادسازی تغییر داد. آنها ضمانت های سفت و سختی درباره حفظ و نگهداری درست از خانه ها به کاربران دادند. به این ترتیب در گام نخست اعتماد مالکان خانه ها جلب شد. با این حال این تمام کار نبود. 

حالا ایر بی ان بی باید اعتماد مشتریان یا همان مسافران را نیز جلب می کرد. این کاری بود که سختی های زیاد داشت. خب یک مسافر وقتی در هتل اقامت داشته باشد، امنیت نسبی دارد. با این حال در خانه ای که نمی داند مال چه کسی است، خبری از این مسئله نخواهد بود. 

مطلب مرتبط: کار تیمی در عرصه کسب و کار: آشنایی با رمز موفقیت برندهای بزرگ

ایر بی ان بی در شرایط موردنظر تمام مسافران را بیمه کرد. بر این اساس اگر اتفاق ناگواری برای شما رخ می داد، این شرکت تمام خسارت های وارده را پرداخت می کرد. این در حالی بود که اصلا خبری از این اتفاقات نیز نبود. به همین خاطر این تعهد سفت و سخت عملا فشار مالی بر شرکت وارد نکرد. 

وقتی چند سال از توافقات دوطرفه ایر بی ان بی با مالکان خانه ها گذشت، مسافران نیز متوجه هزینه بی نهایت کمتر اقامت در چنین خانه هایی شدند. امروزه ایر بی ان بی رقیب بی چون و چرای هتل ها محسوب می شود. به طوری که خیلی از هتل های دنیا خواستار ممنوعیت فعالیت این برند هستند. البته ایر بی ان بی همچنان یکه تاز عرصه پذیرایی و اقامت مسافران است. به همین خاطر حالا حالاها خبری از محو این برند از صنعت گردشگری نخواهد بود.

مدیران ایر بی ان بی یک ایده بی نهایت ساده، اما کاربردی در سر داشتند. اینکه اقامت در هتل همیشه گران است، آنها را به سوی اعمال تغییر و تحولات اساسی در کارشان سوق داد. ایده این برند در واقع برای کاهش هزینه های مسافران بود. به طوری که دیگر نیازی به صرف هزینه های گزاف نداشته باشند. در نهایت نیز ماجرا به همین شیوه پیش رفت. به طوری که دیگر نیازی به اقامت در هتل های گران قیمت نبود.

نکته جالب ماجرا اینکه امروزه حتی کارآفرینان بزرگ دنیا نیز برای سفرهای کاری روی ایر بی ان بی حساب ویژه ای باز می کنند. فکر می کنم همین نکته به تنهایی گویای موفقیت برند مورد بحث در عرصه کارآفرینی و جلب اعتماد مشتریان باشد، مگر نه؟

شرکت مخابراتی بِل در مسیر سقوط

گراهام بل یکی از مشهورترین افراد دنیا در عرصه علم محسوب می شود. تلفن های امروزی که در مدل های متنوع دم دست ما قرار دارد، ریشه در تلاش های خستگی ناپذیر این دانشمند بزرگ دارد. او اولین کسی بود که ارتباط تلفنی را اختراع کرد. البته تلفن های آن زمان خیلی ساده بودند و امکانات جانبی هم نداشتند. در عوض دیگر نیازی به تلگراف و زحمت های مربوط به ارسال و دریافت انواع نامه نبود. 

شاید فکر کنید ایده گراهام بل از همان لحظه نخست حسابی در بازار سر و صدا کرد. خب در این صورت باید شما را با داستان عجیب این برند آشنا کنیم. ماجرا از این قرار بود که گراهام بل در ابتدای راه با مشکل بی اعتمادی کاربران رو به رو بود. مردم فکر می کردند کسی در آن سوی مرزها به حرف های آنها گوش می دهد. به همین خاطر اصلا دوست نداشتند حرف های گوناگون شان را پشت تلفن بزنند. به علاوه، هزینه سیم کشی تلفن نیز بی نهایت زیاد بود. این نکات باعث شد تا گراهام بل علی رغم اختراع حیرت انگیزش توان کسب سود از آن را پیدا نکند. 

یکی از مهمترین اقدامات گراهام بل برای تغییر این شرایط ارائه برخی خدمات به طور رایگان بود. این امر موجب شد تا هزینه های سیم کشی تلفن کاهش چشمگیری پیدا کند. به علاوه، این شرکت مخابراتی در ابتدا از مشترکین هزینه ای دریافت نمی کرد. همین امر موجب شد تا به مرور تمایل مردم برای استفاده از تلفن بیشتر و بیشتر شود. از سوی دیگر شرکت بل به مشترکین اطمینان داد که ساز و کاری برای شنود طراحی نکرده است. این مدل از شفافیت در عملکرد خیلی زود دل کاربران را به دست آورد. به همین خاطر گراهام بل توانست اوضاع را تغییر داده و درآمد مناسبی از فرآیند ارائه خدمات مخابراتی به دست بیاورد. 

مطلب مرتبط: راهنمای نجات کسب و کار از شکست های ناگهانی

دیزنی و دست رد دیگران

والت دیزنی زمانی که تازه در ابتدای راه بود، قصد همکاری با شرکت ها و استودیوهای مختلفی را داشت. او ایده ای برای طراحی انواع انیمیشن و همچنین مکان های تفریحی گوناگون در سر داشت که خیلی جلوتر از زمانه خودش بود. بنابراین طبیعی است که خیلی از کارآفرینان و برندهای آن زمان روی خوش به رویاپردازی های او نشان ندهند. همین امر موجب شد تا همیشه مشکلات زیادی از نقطه نظر مالی داشته باشد.

وقتی دیگران دست رد به ایده های شما می زنند، شاید در ابتدا خیلی ماجرا برای تان سخت نباشد، اما به مرور زمان پیش خودتان فکر خواهید کرد که نکند یک جای کار شما ایراد دارد؟ این دقیقا همان اتفاقی بود که برای والت دیزنی روی داد. او فکر می کرد یک جای کارش ایراد دارد و ایده های او هرگز بدل به واقعیت نمی شود. 

اوضاع برای والت دیزنی هنگامی تغییر کرد که به جای تلاش برای جلب همکاری کمپانی های دیگر، استودیو خودش را پایه گذاری کرد. بی شک این امر هزینه مالی زیادی به همراه داشت، اما دست کم او را از شر مخالفت های دیگران خلاص کرد. 

همانطور که می شود حدس زد، ایده والت دیزنی برای تاسیس استودیو خودش بی نهایت موفق بود. بعید می دانم کسی در دنیا باشد که کارتون های خاطره انگیز این برند را به یاد نیاورد. خب نوستالژی کودکی همه مردم دنیا با آثار حیرت انگیز این استودیو گره خورده است. حالا هم که انواع پارک های تفریحی از سوی این برند در دنیا تاسیس شده و خیلی ها را میخکوب کرده است. 

داستان والت دیزنی به خوبی نشان می دهد برخی کارآفرینان در شرایط خاص خیلی زود جا می زنند. با این حال رمز موفقیت در پایداری و جست وجو برای ایده های تازه نهفته است. این امر به شما کمک خواهد کرد تا در شرایط سخت افق های تازه ای پیدا کنید. خب تمام داستان موفقیت والت دیزنی هم در همین نکته خلاصه می شود. البته شما نباید انتظار موفقیت های بی دردسر را داشته باشید؛ چراکه در بازار هیچ چیز به رایگان عرضه نمی شود. در عوض شما باید خودتان را برای یک نبرد بی امان آماده سازید. این مسئله ای است که دردسرهای زیادی برای شما به همراه خواهد آورد. پس باید از همین حالا خودتان را برای این نکته آماده سازید. چه بسا مرور تجربه والت دیزنی یا سایر کسب و کارها در این میان به شما کمک کند. 

سخن پایانی

برندهای بزرگ در مسیر موفقیت مثل سایر کسب و کارها با چالش های زیادی رو به رو شده اند. این امر نکته بی نهایت مهمی برای ارزیابی شرایط آنها در بازار محسوب می شود. به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز سراغ بررسی سرگذشت برخی از بزرگ ترین برندهای دنیا رفتیم. شما در این فرآیند با چالش های آنها و همچنین راهکارشان برای غلبه بر آنها آشنا شدید. فکر می کنم حالا دیگر شرایط برای انطباق ماجراجویی چنین برندهایی با تجربه خودتان فراهم باشد. پس به جای اینکه دست روی دست گذاشته و منتظر اتفاقی حیرت انگیز باشید، خودتان دست به کار شوید. 

مطلب مرتبط: نجات کسب و کار در بازارهای بی ثبات امروزی

امروزه بسیاری از کسب و کارها در فرآیند اثرگذاری بر روی مخاطب هدف با چالش رو به رو هستند. اگر شما هم چنین وضعیتی دارید، تنها نیستید. در عوض کلی از برندهای دیگر دنیا نیز با شما همراه هستند. نکته کلیدی در این میان تلاش برای یادگیری نکات ویژه به منظور عبور از بحران های مورد نظر است. ما سعی کردیم با تجزیه و تحلیل داستان برندهای بزرگ این شرایط را برای شما فراهم کنیم. از اینجا به بعد همه چیز به سعی و تلاش خودتان بستگی خواهد داشت. به علاوه، هر وقت به مشکل برخورد کردید، می توانید روی ما حساب کنید.

منابع:

https://www.entrepreneur.com

https://foundr.com

https://www.peoplematters.in