شکست در عرصه کارآفرینی همیشه یک گوشه دنج منتظر شماست تا همه برنامه های تان را به هم بریزد و حتی وقتی برندها در قله های موفقیت به سر می برند، باز هم احتمال پیدا شدن سر و کله شکست های وحشتناک وجود دارد. از این زاویه ماجرا شبیه بازی های استراتژیک است که حتی یک اشتباه کوچک هم می تواند به نمایش پیام اعصاب خُردکن «گیم اُور» ختم شود. شاید فکر کنید کارآفرینان درجه یک در طول زمان یاد گرفته اند چطور از شر کابوس شکست خلاص شوند، اما نگاهی کوتاه به کارنامه کاری کسانی مثل ایلان ماسک نشان می دهد آنها هم بارها و بارها شکست خورده اند.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم فرار کامل از دست شکست هیچ جوره ممکن نیست. البته مگر اینکه در طول زندگی تان دست به سیاه و سفید نزنید؛ چراکه تقریبا هیچ کس در دنیا نیست که تا حالا طعم تلخ شکست را نچشیده باشد. در عوض خیلی ها یاد می گیرند چطور با تهدید مداوم شکست زندگی کرده و حتی احتمال وقوع آن را کم کنند. به زبان خودمانی، راهکارهایی در گوشه و کنار بازار هست که به شما برای نجات قایق کسب و کارتان در بازارهای بی ثبات امروزی کمک خواهد کرد. اگر شما هم دوست دارید از ماجراجویی های کارآفرینی جان سالم به در ببرید، توصیه های این مقاله برای تان مثل یک نقشه گنج خواهد بود.
مطلب مرتبط: نجات کسب و کار در سال کرونایی
همیشه اول تحقیق و مطالعه!
قبل از اینکه وارد یک بازار شده یا حتی فکر راه اندازی کسب و کار به سرتان بزند، باید مثل کارآگاه های حرفه ای پرونده ها را زیر و رو کنید. شاید ایده کاری شما قبلا بارها و بارها به ثمر نشسته باشد. شاید هم بعضی از برندهای بزرگ بازار هدف تان را قبضه کرده باشند. در این صورت ورود شما به چنین رقابتی حتما با شکست همراه خواهد بود. خب کسی در بازار شوخی سرش نمی شود و اگر با برنامه جلو نروید حتما زیر دست و پا له خواهید شد.
بی شک مطالعه بازار مفهوم بی نهایت گسترده ای محسوب می شود. ما اصلا دوست نداریم شما را برای ماه ها دنبال نخود سیاه بفرستیم. به همین خاطر فقط سه مرحله از مطالعه بازار که کاملا حیاتی است، برای تان کنار گذاشته ایم. شما اول از همه باید تکلیف تان با ارزش افزوده برندتان مشخص شود. مثلا اگر در حوزه تولید توپ فوتبال فعالیت دارید، باید دقیقا بدانید چرا محصول تان از نمونه های مشابه بهتر است. آیا قیمت بهتری دارید؟ کیفیت توپ ها بی نهایت بیشتر است یا اینکه اسپانسر یک مسابقه معتبر هستید؟
مرحله دوم از تحقیق و مطالعه شما مربوط به شناخت مشتریان است. اینکه مشتریان چه انتظاراتی از شما دارند و چطور می توانید آنها را محقق کنید، حتی از کیفیت خودِ محصول تان هم مهمتر است. باور کنید یا نه، مردم وقتی احساس کنند یک برند هیچ ایده ای درباره سلیقهشان ندارد حتی به آن نگاه هم نخواهند کرد. با این حساب شناخت رفتار مشتریان در بازار و عادت های خریدشان باید در اولویت شما قرار داشته باشد. وگرنه کلاه تان پس معرکه خواهد بود.
بعد از اینکه شما درباره ارزش افزوده برند و سلیقه مشتریان حسابی مطالعه کردید، نوبت به ارزیابی کلی بازار می رسد. آیا شما در بازار درستی حضور دارید؟ هزینه های حضور در این بازار برای کسب و کار شما اصلا مقرون به صرفه هست؟ از آنجایی که خیلی از کارآفرینان با تک روی محض به دل بازارها می زنند، معمولا جایی برای جواب به این سوالات باقی نمی ماند. حالا اگر شما به این دست سوالات توجه کنید، دست کم غول بزرگ شکست تبدیل به کبریتی بی خطر برای تان خواهد شد.
همکاری با اتحادیه های حوزه کاری تان
وقتی یک تهیه کننده قصد ساخت فیلمی پرفروش را دارد، معمولا باید کلی پول خرج کند تا سود خوبی به جیب بزند. در این شرایط تهیه کننده های باتجربه همیشه برنامه ای دقیق برای ساماندهی صفر تا صد فرآیند ساخت فیلم طراحی می کنند. این برنامه از انتخاب لوکیشن تا هزینه های مربوط به همکاری با سوپراستاره ای سینمایی و حتی پول مورد نیاز برای رزرو هتل اعضای پروژه را شامل می شود. حالا اگر یک تهیه کننده تازه کار قصد ساخت فیلمی پرفروش را داشته باشد، احتمالا درباره خیلی از جزییات هیچ ایده ای نخواهد داشت. بهترین راه حل برای چنین تهیه کننده صفر کیلومتری گفت وگو با آدم های باتجربه کارش است. قبول دارم این ایده کاملا واضح به نظر می رسد، اما آیا تا به حال فکر کرده اید کجا باید سراغ آدم های باتجربه را گرفت؟
هر چقدر به سوال بالا فکر کنید، پیچیدگی آن بیشتر و بیشتر می شود. البته لازم نیست خیلی خودتان را نگران کنید، چراکه ما قبلا جواب این سوال کلیدی را پیدا کرده ایم. شما به عنوان یک کارآفرین تازه کار برای کسب اطلاعات مهم می توانید همیشه روی اتحادیه های کاری حساب باز کنید. مثلا اگر در زمینه تولید لاستیک خودرو فعالیت دارید، انجمن یا اتحادیه تولیدکنندگان لاستیک خودرو محلی مناسب برای آشنایی با آدم های کاردرست صنعتتان خواهد بود.
مطلب مرتبط: راه نجات کسب و کارهای کوچک در شرایط کرونایی
وقتی شما اطلاعات درست را از آدم های درست بگیرید، دیگر مو لای درز کارتان نمی رود. آن وقت می توانید با خیال راحت کارتان را شروع کرده و غول شکست را همیشه گوشه زمین نگه دارید!
ضرورت استقبال از تغییرات
شما لازم نیست یک کارآفرین بزرگ مثل جف بزوس باشید تا اهمیت تغییرات را درک کنید. همانطور که جهان پیرامون ما روز به روز تحولات تازه ای را تجربه می کند، برندها هم چاره ای به غیر از هماهنگی با تغییرات مهم ندارند. خب اگر قرار بود هیچ تغییری در عرصه کارآفرینی روی ندهد، احتمالا ما هنوز داشتیم با ویندوز 95 کار می کردیم و حتی خبری از گوشی های هوشمند هم نبود.
خیلی از کارآفرینان قبول دارند تغییر امری اجتناب ناپذیر است، اما وقتی پای عمل فرا می رسد تبدیل به یک آدم کاملا محافظه کار می شوند؛ از آن دست آدم هایی که حتی یک قدم هم برای تغییر الگوی کسب و کارشان برنمی دارند. اگر نظر ما را بخواهید، چنین واکنشی کاملا طبیعی است؛ چراکه شما ماه ها یا سال ها به یک شیوه کاری عادت کرده اید و حالا تجربه یک روش تازه برای تان ترسناک خواهد بود. نکته ای که در این بین شجاعت یک جنگجو را به شما خواهد داد، عواقب بی نهایت وحشتناک تر دست روی دست گذاشتن است. این طوری شما دو دستی برندتان را به گوشت قربانی در بازارهای بی رحم امروزی تبدیل می کنید. فکر می کنم درک این مسئله که نتیجه این کار چیزی به جز شکست نخواهد بود، خیلی سخت نباشد.
فرمول طلایی ما برای استقبال بی دردسر از تغییرات تفکر خارج از چارچوب است. اجازه دهید با هم روراست باشیم؛ تا وقتی شما مثل قدیم به اتفاقات نگاه می کنید، هیچ جایی برای تغییر یا تحول باقی نمی ماند. اگر یک روز استیو جابز ایده آیفون به سرش زد، حتما زندگی روزمره اطرافش را کمی متفاوت تر نگاه کرده بود. پس لطفا برای یک بار هم که شده زاویه دیدتان را عوض کنید. این یعنی مسائل روزمره یا حتی کلیشه ای را با نگاهی متفاوت زیر ذره بین ببرید. شاید اولین بار چنین کاری مثل فتح قله کلیمانجارو باشد، اما به مرور قلق کار دست تان می آید. آن وقت کلی ایده درجه یک دارید که حتی به ذهن رقبا هم نمی رسید.
پس انداز، پس انداز و باز هم پس انداز!
قدیم ها مردم هر چی پول داشتند داخل کوزه یا صندوقچه قایم می کردند. درست است این روزها خیلی از همان پول ها تبدیل به گنج های با ارزش شده است، اما ماهیت درست این توصیه هنوز پابرجاست. شما قرار نیست همه پول در دسترس تان را خرج کنید؛ چراکه گاهی اوقات زندگی مطابق میل تان پیش نمی رود و شرایط تان سخت تر از هر زمان دیگری خواهد شد. دقیقا به همین خاطر باید همیشه کمی پس انداز داشته باشید. وگرنه یکهو به خودتان می آیید و با کلی بدهی بزرگ تنها خواهید ماند.
مطلب مرتبط: نجات کسب و کار با اعمال تغییرات پایدار
اشتباه اصلی کارآفرینان تازه کار تلاش برای خرج کردن همه درآمدشان با ذوق زدگی فراوان است. بی شک این کار لذت بی نهایت زیادی برای آدم ها دارد، اما باید کمی آینده نگر هم باشیم. وقتی شما با عینک آینده نگری به کسب و کارتان نگاه کنید، همیشه نیاز به سرمایه بیشتر را حس می کنید. هرچه باشد در بازار کلی برند با بودجه های چند صد برابری شما وجود دارد که آماده کنار زدن تان از رینگ مسابقات هستند. پس دست کم برای چند سال اول شروع به کارتان هم که شده دور هزینه های اضافی را خط بکشید. اینطوری وقتی هوا پس باشد، کمی خیال تان راحت تر خواهد بود؛ چراکه پس اندازی ویژه برای این روزها ذخیره داشته اید.
بی شک پس اندازها همیشه کاملا مشکلات شما را حل نمی کنند، اما مثل بازیکن تعویضی هستند که درست در حساس ترین دقایق بازی انرژی تازه ای به تیم تان وارد خواهند کرد. پس لطفا همیشه بخشی از درآمدتان را پس انداز کرده و از همه مهمتر در سال های ابتدایی کارتان دور ولخرجی را با خودکار قرمز پررنگ خط بکشید.
ماجراجویی برای الگوی کار مناسب
بعضی از برندها مثل فیس بوک یا گوگل ساعت کاری مشخصی برای اعضای شان ندارند. همین که کارمندان این غول های دیجیتال پروژه شان را سر وقت تمام کنند، کاملا قابل قبول خواهد بود. شما را نمی دانم، ولی برای کسانی که همیشه ساعت هشت صبح کارت ورود به شرکت را می زنند، چنین الگویی یک هرج و مرج واقعی است؛ چراکه نه به این شیوه کاری عادت دارند، نه حتی مدیران بالادستی شان تا حالا یک کلمه درباره اش حرف زده اند.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم زمان ساعت های کاری سفت و سخت دهه هاست که تمام شده. اگر هم این روزها کسی سراغ چنین الگویی را می گیرد، حتما به آن عادت کرده یا واقعا با شرایط کاری اش سازگار است. توصیه همیشگی ما برای کارآفرینان در چنین شرایطی تلاش برای پیدا کردن الگوی کاری مناسب خودشان است. همین که دست از کلیشه ها یا ترندهای گاه و بی گاه بردارید، یک برند بی نهایت بزرگ برای تان خواهد بود.
گاهی اوقات فشار کاری پروژه ها آنقدر زیاد است که کارمندان بعضی از روزها نیاز به 10 تا 12 ساعت کار داشته باشند. برعکس، روزهایی هم هست که کل تیم شرکت حتی یک پروژه هم دم دست شان ندارند. اگر قرار باشد مدیر چنین شرکتی باز هم روی ساعت کاری سفت و سخت تاکید کند، دیر یا زود سر و کله مشکلات پیدا می شود؛ چراکه اعضای چنین شرکتی در مواقع پرفشار حاضر به اضافه کاری اجباری نخواهند بود. آن وقت دست مدیران ارشد در پوست گردو می ماند.
در دنیایی که هر دقیقه اتفاقات و تغییرات جدید در آن روی می دهد، ارزیابی مدل های جدید کاری نباید خیلی دور از ذهن باشد؛ چراکه شما در اینجا چیزی را از دست نمی دهید، اما شاید یک مدل کاری بی نهایت بهتر برای خودتان پیدا کنید؛ دقیقا مثل فیلم برداری که بعد از سال ها فیلم برداری با دوربین های قدیمی یکهو با دوربینی کاملا جدید رو به رو می شود که کارش را ساده می کند!
به خودتان اعتماد داشته باشید
آیا تا به حال قهرمان المپیکی را دیده اید که به خودش یک ذره هم اعتماد نداشته باشد؟ کارآفرین بزرگ چطور؟ راستش را بخواهید در تالار مخصوص آدم های موفق جایی برای شک و تردید نیست. شما یا به خودتان کاملا اعتماد دارید یا اینکه همه چیز را از دست می دهید. متاسفانه حد وسطی در این بین وجود ندارد. این یعنی خواه ناخواه باید کمی اعتمکاد به نفس تان را تقویت کنید.
اعتماد به نفس برای کارآفرینان مثل بنزین برای ماشین های اسپرت است. شاید شما کلی مهارت، توانایی و انگیزه داشته باشید، اما بدون اعتماد به نفس حتی یک متر هم جلو نمی روید. اشتباه نکنید، منظور ما از اعتماد به نفس، خودسری های بی معنا نیست. در عوض شما باید قبل از تصمیم گیری همه زوایا را جویا شوید. بعد از آن هم هرگز نباید تصمیم تان را به خاطر دلایل غیرمنطقی تغییر دهید.
شاید شک و تردید در قدم اول خودش را خیلی منطقی جلوه دهد، اما اگر جلوی آن را نگیرید روزگارتان سیاه خواهد شد؛ چراکه هیچ کس نمی تواند با ذهنی آشفته و پر از تردید تصمیم های درست بگیرد. حتی کار به جایی می رسد که شما توانایی تمرکز بر روی ساده ترین کارهای دنیا را هم از دست می دهید. پس به جای اینکه چنین سناریوی وحشتناکی برای خودتان ترسیم کنید، یک بار برای همیشه فکر و خیال های تمام نشدنی بعد از تصمیم گیری های تان را دور بریزید. اینطوری هم کارتان راحت تر پیش می رود، هم اینکه زندگی برای تان زیباتر خواهد شد.
مطلب مرتبط: 8 گام برای نجات کسب و کارهای کوچک
مقایسه خودتان با دیگران ممنوع!
هر کسی در این دنیا علاقه و توانایی های خاص خودش را دارد. اصلا دوست ندارم شعارهای کلیشه ای بدهم، اما همانطور که اثر انگشت هیچ کس در دنیا شبیه دیگری نیست، شخصیت شما هم با بقیه کاملا فرق دارد. پس اگر خودتان را با این تفاوت ها با دیگران مقایسه کنید، احتمالا نتیجه خوبی از کارتان نخواهید گرفت؛ چراکه همیشه آدم های موفق تری در دنیا هستند که مقایسه خودتان با آنها شرایط روحی تان را شبیه یک فیلم دراماتیک کند.
یادتان باشد شما به عنوان یک تازه وارد یا کسی که از دل مشکلات فراوان به دنیای کارآفرینی رسیده، شرایط تان از زمین تا آسمان با کسانی که یک عمر در این حوزه کار کرده اند، فرق دارد. پس به جای مقایسه های بی سر و ته حواس تان به کار خودتان باشد و الکی انرژی تان را سر این بحث ها هدر ندهید.
مدیریت زمان را فراموش نکنید
مدیریت زمان در کتاب های درسی کلی تعریف متفاوت دارد، اما ما در روزنامه فرصت امروز آن را هر شیوه ای برای کاهش اتلاف وقت قلمداد می کنیم. خیلی از کارآفرینان ارزش زمان را اصلا درک نمی کنند. به همین خاطر روزانه چندین و چند ساعت از وقت گرانبهای شان را بدون هیچ کار مفیدی می گذرانند. به علاوه، کلی کار در بازار هست که با اندکی توجه می شود خیلی سریع تر انجام داد. همه اینها یعنی شما به مدیریت زمان بهتر در دنیای کسب و کار نیاز دارید.
مطلب مرتبط: استارتاپ خود را با این روش ها از سقوط نجات دهید
قبول دارم مدیریت زمان از آن دست اصطلاحاتی است که حسابی آدم را به دردسر می اندازد، اما ما اینجا انتظار یک کنفرانس بی عیب و نقص درباره این مفهوم را نداریم. همین که در طول روز انواع کارهای تان را با این پیشفرض که چطور می شود سریع تر انجام شان داد بررسی کنید، کافی خواهد بود. قول می دهم با کمی تمرین و تکرار کلی از کارهای تان را در یک چشم به هم زدن انجام خواهید داد. آن وقت تعداد روزهای پرفشار کاری که همیشه همراه با کلی اشتباه ریز و درشت است، به تعداد انگشت های یک دست می رسد.
منابع: