بعضی از افراد با وجود شایستگیهایی که دارند، اما در مدیریت ضعیف هستند. تفاوت مدیران قوی و ضعیف این است که مدیران قوی میدانند چه کسی هستند اما مدیران ضعیف ضمن عدم اعتماد به خود، با ترس مدیریت میکنند و متقاعد کردن آنها طول میکشد. در مقابل مدیران قوی به خود و تیمشان متکی بوده و پای حرفهایشان میایستند. آنها این کار را بهصورت روتین انجام میدهند. مدیران که در کارشان قوی هستند به اتفاقاتی که اطرافشان میافتد آگاه هستند و از فرصتها و تهدیدها استفاده میکنند.
اما مدیران ضعیف از وقایع ناگواری که در اطرافشان به وقوع میپیوندد آگاه نیستند و در کارشان استانداردها را رعایت نمیکنند. آنها در ترس خود غرق میشوند و تیمشان را نیز با خود غرق میکنند. آنها در مرحله آخر به فکر اتخاذ راهحل و نتیجه آن میافتند. اگر مدیری هستید که ویژگیهای مدیریت ضعیف و ناتوانی را که در ادامه به آنها اشاره میکنیم دارید، باید بدانید که در حال هدر دادن سرمایههای سازمان خود هستید.
کارمندان را به تفکر وا نمیدارند
شما بهعنوان یک مدیر باید جوی در سازمانتان ایجاد کنید که کارمندان را وادار به تفکر کنید. در این راه باید از اتاقهای فکر و جلسات گروهی استفاده کنید. از نظرات کارمندان بهره بگیرید تا هم رضایت آنها بالا رود و هم احتمال اشتباه در تصمیمگیری کاهش یابد. مدیران موفق آدمهای خوشبین و سادهای نیستند. آنها همه مسائل را بهدرستی میبینند و اشتباههای افراد را بهخوبی تشخیص میدهند اما بهطور ذاتی به دنبال شایستگی و موفقیت در دیگران هستند و آن را تقدیر میکنند. آنها با مطرح کردن مسائل سازمانی و کمک از کارمندان هم آنها را به تفکر واداشته و سبب تحرک فکری او شوند، هم مسئله سازمانی را با کمک آنها حل کنند و هم اینکه میتوانند به خاطر تلاش کارمند از او تقدیر کرده و سبب انگیزش او شوند.
به تعهدات خود عمل نمیکنند
یک مدیر موفق همیشه به تعهدات خود وفادار است. او اگر قولی به کارمندان دهد، زیرش نمیزند. در ارتباط با مشتری نیز نقش این تعهد پررنگ است. در جلسه با یک مشتری مهم برای اثبات جایگاه خود با حرکات خاصی اطمینان فرد را برای عمل به وعدههایتان جلب میکنید. انجام این کارها شاید برای یک لحظه شما را خوب نشان بدهد اما پس از مشاهده آثار شادی و رضایت در چهره مشتری، نشانهای از عمل به تعهدتان دیده نمیشود. اعضای تیم ضعیف عمل میکنند و یاد خواهند گرفت که چگونه مشتری را گول بزنند. به مرور زمان، اعتبارتان از بین میرود و مردم به شما به چشم فردی پرحرف با وعدههایی پوچ نگاه خواهند کرد.
مدیری که همیشه سرش شلوغ است
مدیریت یک شغل، پروژه، گروه یا تیم کاری زمانگیر و خستهکننده است. اما نشانه یک مدیر موفق این نیست که همیشه مشغول باشد و برای هیچکس وقت نداشته باشد. اگر هیچ زمانی برای فکر کردن نداشته باشید، اگر نتوانید چند دقیقه در روز بیرون قدم بزنید تا ذهنتان باز شود، درواقع یک مدیر واقعی و با کفایت نیستید. اگر شما نتوانید برای پیشرفت شغل خود زمان بگذارید و امور را سازماندهی کنید، چه کسی باید این کار را انجام دهد؟
مشکلات شخصی را درگیر کار میکنند
افرادی که مشغول کاری میشوند تعهد به خانواده و فرزندان خود دارند. ممکن است گاهی در زندگی شخصی آنها مسائل ناگواری پیش آید. بعضی مدیرانی که مدیریت ضعیف دارند این مسائل شخصی را درگیر کار میکنند و برای مثال اگر از این مسائل ناراحت باشند، هنگام ورود به محل کار عصبانیت خود را سر کارمندان خالی میکنند. این یکی از نشانههای یک مدیر ناتوان است. اگر دارای این ویژگیها هستید بهتر است از روشهای کنترل خشم و مدیریت استرس بهره بگیرید تا در صورت بروز موارد ناخواسته به وجود آمده در زندگی شخصی و تاثیر آن بر زندگی کاریتان جلوگیری کنید.
یک روش برای همه انواع مدیریت
بهترین مدیران کسانیاند که در رویکردهایشان روان و منعطف هستند. آنها به قدرت و نیز ضرورت پیشزمینه مدیریتشان آگاهند. سبک مدیریتی «یا راهی که من میگویم یا هیچ راهی» در مدیریت جهان امروز دیگر جواب نمیدهد و به گسستگی فرهنگ سازمانی و درنهایت تبدیل سازمان به یک سازمان نابارور و ضد تولیدی میانجامد. تنها مدیرانی که میتوانند به سرعت مسائل را تشخیص دهند و روشهای خود را با موقعیتهای جاری وفق دهند، میتوانند در بلندمدت موفق باشند. در ذهنتان را باز بگذارید بدون اینکه انحصار برای فکر خود قائل شوید، گاهی عقبنشینی کنید بدون اینکه بخواهید همه چیز را کنترل با اعضای سازمان همکاری کنید به جای اینکه اقتدارطلبانه برخورد کنید.
مدیریت بدون معیار مدیریت نیست
اگر نتوانید بعضی معیارهای مهم در مدیریت مانند زمان صرف شده و انرژی در محل کار را بسنجید، نمیتواند از بهرهوری کار زیردستانتان مطمئن شوید. همچنین تا معیارها را ندانید نمیتوانید نسبت به بهبود آنها مطمئن شوید. سعی کنید معیارهایی که برایتان مهم است را شناسایی کرده و روشهای سنجش آنها و در صورت لزوم بهبود و اصلاحشان را درک کنید. مسلما مدیریت بدون معیار مدیریت نیست. در آخر اینکه دنیای امروز دنیای مدرن است. پس سعی کنید از فرهنگ مدیریتی برمبنای ترس و ضعف بیرون آمده و فضای کاریتان را به محیطی تبدیل کنید که در آن کارمندان در کنار هم مسائل سازمانی را حل میکنند. میتوانید این کار را همین حالا شروع کنید.