سیاست توسعه و گسترش كسبوكارهای كوچك و خانگی در بسیاری از کشورها اجرا شده است. کسبوکار خانگی در ایران قدمتی به درازای تاریخ دارد و زنان بهعنوان نخستین تولیدکنندگان خانگی نقش موثری در اقتصاد خانواده داشتهاند. بیش از 160 کشور جهان در زمینه کسبوکار خانگی فعالیت میکنند و سالانه میلیاردها دلار از این طریق درآمد کسب میشود. برخی از کشورها با شعار «هر خانه کارخانه، هر کارخانه خانه» اشتغال زایی کردند. در ایران از دیر باز زنان ایرانی در گوشه گوشه این خاک پاک همدوش مردان کار میکردند.
هنوز بخش زیادی از اقتصاد خانواده ایرانی در شهرهای کوچک از طریق کسبوکارهای خانگی مانند قالی بافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، منجوق دوزی، گلدوزی و... تامین میشود. این شیوه از کسبوکار در دیگر کشورهای جهان نیز امری مرسوم و متداول است. در كشور آمریكا 2/43 میلیون نفر بهصورت پارهوقت و 7/12 میلیون نفر بهصورت تمام وقت در خانه به كسبدرآمد میپردازند و این رقم 20 درصد كل شاغلین این كشور را تشكیل میدهد.
همچنین در این كشور این نوع کسبوکارها به طور میانگین در سال 1999، 30 درصد كسب و كارهای كوچك و متوسط را شامل میشد كه در حال حاضر به حدود 52 درصد رسیده است.بیش از 79 درصد از مجموع شرکتهای صنعتی كشور ایتالیا را كه جزو 7 كشور صنعتی جهان است، واحدهای كوچك و متوسط و خانگی تشكیل میدهند و در زمینه اشتغال 87 درصد از كل نیروهای شاغل در بخش صنعت و 61 درصد از نیروهای شاغل در بخشهای غیرصنعتی را شرکتها و واحدهای كوچك و خانگی تشكیل دادهاند.
در استرالیا 6 تا 7 درصد كل شاغلان این كشور در بخش كسب و كارهای خانگی، مشغول فعالیت هستند كه به طور متوسط سالانه بیش از 80 هزار دلار فروش دارند.کشور چین نیز با بهره گرفتن از این مدل، برای کاهش قیمت تمام شده و کسر هزینههای سربار، بخشی از تولید یا تمام فرآیند تولید کالاهای ساخته شده را با بهره گرفتن از این شکل از فعالیت اقتصادی انجام میدهد.
دولت این كشور نقش محوری در توسعه تولیدات خانگی داشته است. جامعترین مدلهای ساماندهی و سازماندهی كسب و كارهای خانگی و كارآفرینی خانوادگی در دنیا توسط كشور چین طراحی و اجرا شده و هم اكنون بیش از 31 درصد محصولات این كشور در حوزه كسب و کار خانگی طراحی و تولید میشوند.
پاره اول
زمانی که ما در دبستان درس میخواندیم گاهی میشنیدیم، ساعتهای مچی که در دستان ماست حاصل تلاش گروهی از بچهها و زنان خانه دارچینی است. اما هیچگاه این قصه را جدی نمیگرفتیم که چگونه یک بانوی خانه دار یا نوجوان میتواند در منزل خود ساعت مچی تولید کند. امروز وقتی به این واقعیت اقتصادی مینگریم درمییابیم که چین با استفاده از همه ظرفیتهای نیروی انسانی توانست اقتصاد خود را در سطح بینالمللی مطرح کند و یکی از قطبهای اقتصادی جهان شود.
کسبوکار خانگی گرچه در ایران دارای سابقه طولانی است اما به دلیل اینکه بهصورت فرادا انجام گرفته و در درون سیستم کسبوکار تعریف نشده، نتوانسته بهصورت مشخص در اقتصاد کشور موثر باشد. صدها و هزاران زن و مرد ایرانی در خانه و کاشانه خود با خلاقیت و ابتکار کارهای زیادی تولید کردند که به دلیل نبود حمایت و نظارت حرفهای به دست فراموشی سپرده شده است.
منابع انسانی مستعد و خلاق و مبتکر در اقتصاد میتواند بسیار پر اهمیت باشد و بخش زیادی از تولیدات داخلی ما را تامین کند و سهمی در بازار صادرات نیز داشته باشد. اما این بخش فعال اقتصادی در یک نظام کسبوکار حرفهای تعریف نشده است. از این رو در هر منطقه و دیاری گروههای پراکندهای مشغول فعالیتاند. این فعالیتها بر حسب ضرورت و نیاز فردی و خانوادگی شکل گرفته است.
زنان عشایر وقتی احساس نیاز به داشتن چادر کردند، دست به کار شدند و چادر بافی را راه انداختند یا در روستاهای دور افتاده مازندران وقتی شبانان نیاز به وسایل خورد و خوراک داشتند، از تنه درختان برای خود ظروف چوبی طراحی کردند. حال اگر این ظرفیت با برنامهریزی و شناخت نیازهای بازار داخلی و خارجی سامان دهی شود، طبعا میتواند اتفاق مبارکی را در اقتصاد ایران رقم زند.
پاره دوم
کسبوکار خانگی به مطالعات و تحقیقات بازار و شناسایی نیازها و خواستههای بازار داخلی و خارجی نیاز دارد. بسیاری از افراد توانایی تولید را در خانهها با حداقل هزینه دارند اما توانایی عرضه و فروش را ندارند.بنابراین لازم است تا با تهیه و تدوین برنامهای سیستماتیک کسبوکار خانگی را بهعنوان یک فعالیت خرد اقتصادی در درون خانواده به کسبوکاری موثر در اقتصاد کشور تبدیل کرد.
در حال حاضر صدها و هزاران نفر در خانهها اعم از تحصیلکرده و کم سواد حضور دارند و هر کدام میتوانند با مهارتهای فردی کسبوکاری را راهاندازی کنند. مدیریت این جمعیت فعال اقتصادی کمک مهمی به اقتصاد ایران است و میتواند سهم ما را در تولید داخلی افزایش دهد. میتوان یک تقسیمبندی کلی کرد و کسانی را که در خانهها حضور دارند، به دو دسته تقسیم کرد: اول: زنان و مردانی که در کسبوکار خانگی فعال هستند و دوم: مردان و زنانی که باوجود توانایی و مهارت در خانهها بیکارند.
بیتردید اگر برای هر دو گروه برنامه حرفهای کسبوکار تعریف شود میتوان سهم تولید داخلی را سالانه به شکل چشمگیری افزایش داد. بسیاری از زنان و مردان دوست دارند در خانهها فعالیت اقتصادی داشته باشند اما به دلیل نبود مدیریت کلان کسبوکار خانگی این منابع انسانی بسیار ارزشمند جدی تلقی نشدهاند.
دولت اگر نقش خود را در برنامهریزی و مدیریت منابع انسانی فعال در کسبوکار خانگی پر رنگتر کند میتواند قدمهای خوبی برای شکوفایی اقتصاد ایران بردارد.
اول:گروههای زیادی از مردم بهصورت پراکنده در خانه هایشان کسبوکاری را راه انداختند؛ دولت باید با ایجاد بنگاههای کسبوکار مدیریت تولید، بازاریابی و فروش را بر عهده گیرد تا پس از تولید آنها را خریده و در بازارهای داخلی و خارجی عرضه کند.
دوم: گروههای زیادی از مردم علاقه مند به راهاندازی کسبوکار خانگیاند اما به دلیل اینکه بازار را نمیشناسند و درک درستی از کسبوکار ندارند، به این سمت و سو نمیروند. وظیفه دولت شناسایی، آموزش، هدایت ، کنترل و نظارت بر این گروه از جامعه است.
سوم: وظیفه سوم دولت آموزش رایگان افراد در مناطق و نواحی مختلف ایران است. خوشبختانه در این زمینه اقدامات بهخصوصی در شهرها از طریق شهرداریها و سازمان فنی و حرفهای راه افتاده است.
چهارم: تغییر سیستم نظام آموزشی است. این سیستم در مدار کسبوکار قرار ندارد. ذهن بچهها انباشته از چیزهایی میشود که طی مدت کوتاهی از حافظه بیرون میرود. ما نیاز داریم تا به بچهها مهارتهای کسبوکار را آموزش دهیم. ما برنامهای برای کسبوکار در نظام آموزشی تعریف نکردیم، بنابراین فارغالتحصیلان دانشگاهی پس از اتمام تحصیلات به این فکر میافتند که باید چه کاره شوند.
در صورتی که اگر سیستم آموزشی کسبوکار محور بود، امروز وضعیت اقتصاد ملی به مراتب بهتر از وضعیت کنونی بود. ما انبوهی از نیروی فعال و جوان را بیبرنامه رها کردیم و اگر در سیستم آموزشی به کسبوکار خانگی بهعنوان یک فعالیت اقتصادی موثر نگاه میکردیم، امروز بسیاری از جوانان دختر و پسر در کنار خانواده میتوانستند در تولید ملی سهیم باشند. آیا یک جوان نمیتواند با داشتن یک دستگاه کوچک در گوشه حیاط منزل در تولید صنعتی به ما کمک کند.
یک دستگاه صنعتی از دهها قطعه تشکیل شده است. ما میتوانیم با مدیریت تولید هر قطعه را به یک نفر واگذار کنیم. کسبوکار خانگی یک فعالیت اقتصادی است و نباید سطح این کسبوکار را فقط به تولید کیک و شیرینی و سبزی و گلدوزی تقلیل دهیم. نیروی ارزان در خانهها میتواند در تولید بسیاری از قطعات صنعتی به ما کمک کند.
شاید زندگی آپارتماننشینی تحقق این ایده را عملی نکند اما در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران نیروهای جوان و توانایی هستند که در خانههایی با حیاط های بزرگ زندگی میکنند ما میتوانیم برای این قشر از جامعه نیز برنامهریزی و مدیریت کنیم. کسبوکار خانگی را باید با برنامهریزی و مدیریت از تولید حداقلیهای ممکن به حداکثریهای کمی و کیفی رساند.