آخر سال همیشه موعد پرداخت پاداش کارکنان یک شرکت است و این کار را در اکثر موارد مدیران شرکت ها انجام می دهند. آنها معمولا گزارش های عملکرد هر یک از کارکنان را مطالعه می کنند و براساس آن در مورد میزان پاداش هر یک از افراد تصمیم گیری می کنند. اما نکته جالب توجه این است که در برخی موارد، نوعی شکاف جنسیتی در پاداش های افراد وجود دارد.
مجله هاروارد بیزنس ریوو در مطالعه ای به بررسی این مسئله پرداخته و به این نتیجه رسیده که هرچه مدیر محافظه کارتر باشد احتمال اینکه پاداش کمتری به زنان بدهد نیز بیشتر می شود. در مقابل مدیران لیبرال تفاوتی بین مردان و زنان قایل نمی شوند و مطابق با عملکردشان برای آنها پاداش در نظر می گیرند.
اما چطور ممکن است که عقاید سیاسی روی نظام پاداش دهی در یک شرکت تاثیر بگذارد؟ در این گزارش این مسئله مورد بررسی قرار گرفته است.
یک داستان فرضی
لن و کال در یک شرکت حقوقی با یکدیگر کار می کنند. هر بار که سال به پایان خود نزدیک می شود آنها باید خرواری از گزارش ها را ارزیابی کنند تا به کارمندان خود پاداش پایان سال را بدهند. هر دو رئیس بسیار جدی هستند و مسئولیت خود را با جدیت انجام می دهند. با وجود اینکه آنها در شرایطی یکسان همه چیز را مورد بررسی قرار می دهند و تصمیمات مشترکی می گیرند، اما تصمیمات آنها در یک مورد با هم متفاوت است.
این دو نفر از سیاست های مشترک در شرکت پیروی می کنند و هنجارها و زمینه ها برای هر دو آنها یکسان است ولی تصمیمات آنها در مورد پاداش به کارمندان زن متفاوت است. همکاران زن که مورد بررسی لن قرار می گیرند سهم بسیار زیادی از پاداش پایان سال را دریافت می کنند، اما همان همکاران زن از کال پاداش بسیار کمتری می گیرند.
یکی از تفاوت های قابل توجه در مورد لن و کال این است که لن لیبرال است ولی کال شخصیتی محافظه کار دارد. اما دیدگاه های سیاسی آنها چگونه روی عقیده شان در مورد پاداش دادن به همکاران مرد و زن اثر می گذارد؟ این مسائل چگونه به هم ارتباط پیدا می کند؟ لن و کال هر دو شخصیت های خیالی هستند، اما در عالم واقعیت نمونه های عینی دارند. این افراد نشان می دهند که ارزش های سیاسی یک مدیر ابزاری قدرتمند و تاثیرگذار روی بحث پاداش هاست.
ارزش های سیاسی و زندگی روزمره
مطالعات بسیاری انجام شده که نشان می دهد ارزش های سیاسی روی تصمیمات روزمره انسان ها اثر می گذارد. از چیزی که خریداری می کنیم تا جایی که در آن زندگی و حتی فعالیت های تفریحی که انتخاب می کنیم همگی به نوعی متاثر از ارزش های سیاسی ما است. البته همه تصور می کنند سیاست و کار دو مقوله مجزا در زندگی هستند. به این ترتیب کسی تصور نمی کرد ارزش های سیاسی وارد قلمروی تصمیم گیری های شغلی بشود. البته مدیرها معمولا عقاید و دیدگاه های سیاسی خود را در محل کار بروز نمی دهند.
مجله هاروارد بیزنس ریوو در گزارشی به بررسی داده ها در این زمینه پرداخته است. در این مطالعه ایدئولوژی های سیاسی حدود 119 مدیر مشغول به کار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این مطالعه نمونه های خود را در فاصله سال های 1990 تا 2014 مورد بررسی قرار داده است.
گزارشگر مجله اچ بی آر ابتدا این مسئله را مورد بررسی قرار داده که هر کدام از این مدیران چه سهمی در هریک از احزاب سیاسی دارند. در این بررسی دو طیف در نظر گرفته شده که یک سوی آن لیبرال ها و سوی دیگر آن محافظه کاران قرار دارند. کسی که به 80درصد از جمهوریخواهان پاداش می دهد و در مقابل تنها برای 20درصد از دموکرات ها پاداش در نظر می گیرد فردی محافظه کار شناخته می شود.
به این ترتیب میزان پاداش در مقابل عقاید سیاسی هر مدیر سنجیده شد. یعنی بررسی شد که هر مدیر با عقیده سیاسی مشخص چه میزان پاداش به چه کسانی می دهد. مدیرهای حرفه ای معمولا گزارش های کارمندان خود را مورد بررسی قرار می دهند و براساس آن پاداشی را برای شخص در نظر می گیرند. این پاداش ها ممکن است در نهایت به ارتقای شغل تبدیل بشود.
یافته های بررسی اچ بی آر نشان می دهد شکاف جنسیتی قابل توجهی در میان کارمندان مرد و زن وجود دارد، اما این شکاف هرچه به طیف مدیران لیبرال نزدیک می شد، کمتر میَشد. براساس این مطالعه مردانی که مدیر محافظه کار داشتند به صورت متوسط حدود 5هزار دلار یا بیشتر دریافت می کردند. این میزان بسیار بیشتر از زنان بود.
نکته جالب توجه این است که کار این افراد در مقایسه با یکدیگر تفاوت چندانی نداشت، اما در مورد مدیران لیبرال مسائل جنسیتی تاثیر چندانی در میزان پاداش آنها ندارد. گزارشگر اچ بی آر تاکید کرده که این پژوهش موارد مختلف را در مورد افراد پاداش گیرنده مورد بررسی قرار داده و در نهایت به این نتیجه در مورد شکاف جنسیتی دست پیدا کرده است.
چرا چنین اتفاقی می افتد؟
یافته های مجله هاروارد بیزنس ریوو پرسش های بسیاری را ایجاد می کند. چرا عقاید سیاسی مدیران باید روی پاداش دهی به زنان و مردان نقشی را ایفا کند؟ برای پاسخ به این قبیل پرسش ها مسائل سیاسی و روانشناختی با هم مورد بررسی قرار گرفته اند. هرچند می توان ساختار و سیاست های یک شرکت را به گونه ای طراحی کرد که نابرابری جنسیتی در آن به یک مسئله تبدیل نشود باز هم در بسیاری از مشاغل این مسئله در قالب یک بحران ظاهر می شود.
از آنجا که پاداش دهی و همچنین ارتقای شغلی بر عهده مدیران و تیم رهبری در یک شرکت است امکان سوگیری های مختلف در آن بسیار زیاد است. از آنجا که بررسی ارزشی گزارش ها ممکن است برای مدیران دشوار باشد، آنها گاهی عقاید خود را نیز بازی می دهند.
یعنی ممکن است مدیر بخشی از عقیده خود را در مورد کارمند نیز مورد بررسی قرار بدهد. به این ترتیب فضایی فراهم می شود که آنها عقاید شخصی خود را نیز بازی بدهند. اینجا دقیقا همان زمانی است که عقاید و ایدئولوژی های سیاسی به عنوان یک فاکتور تهدیدکننده ظاهر می شوند.
پژوهش های اخیر نشان می دهد ادراک مدیر از وضعیت کارمند تاثیر بسیار زیادی روی پاداش دادن به او می گذارد. اما نکته جالب توجه این است که یافته ها نشان می دهد مدیران چه زن باشند و چه مرد، در پاداش دهی نسبت به مردان سخاوت بیشتری به خرج می دهند و تمایزهایی را بین زن و مرد قایل می شوند.
البته مدیران قطعا تفاوت های فردی با یکدیگر دارند که در این زمینه نقش آفرینی می کند، اما باز به میزان کم یا زیاد این شکاف دیده شده است. در این بین محافظه کار یا لیبرال بودن شخص بسیار موثر است.
این مطالعه تا حدودی نشان می دهد که چطور عقاید لیبرال ها و محافظه کاران روی کل جامعه اثر می گذارد. برای مثال لیبرال ها اصولا دغدغه نظام ها و هنجارها را دارند و در مورد حقوق و مزایای بخش خاصی از جامعه مثل زنان بسیار حساس هستند، اما محافظه کاران به انگیزه های فردی برای هر کاری نیاز دارند. آنها تفاوت درآمدها را برای خود و دیگران پذیرفته اند.
به این ترتیب برای آنها تفاوت میان مردان و زنان امری موجه است و به قابلیت های درونی هرکدام از آنها مربوط می شود. برای افراد محافظه کار برخی مسائل که صورت عینی ندارند، گنگ و مبهم هستند. هرچه میزان کاری که کارمندان انجام می دهند انتزاعی تر می شود این مسئله که مدیران عقاید شخصی خود را دخالت می دهند به شکل برجسته تری خودش را نشان می دهد.
البته فاکتورهای بسیار زیادی در شکاف پاداش های زنان و مردان نقش آفرینی می کند و اینجا تنها عقیده سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است. به علاوه مطالعات مجله هاروارد بیزنس ریوو تنها مربوط به یک شرکت است و نمی توان آن را به راحتی در مورد وضعیت هر شرکتی به کار برد، اما به صورت کلی بررسی ها نشان می دهد که هرچه فعالیت کارمندان عینی تر و ملموس تر باشد یا عملکرد آنها بیشتر به چشم بیاید، تاثیر عقاید و ایدئولوژی های سیاسی فرد مسئول کمتر خواهد شد. هرچه شرکت ها در عملکرد خود شفافیت بیشتری به خرج بدهند و هرچه چهارچوب کاری شان مشخص تر باشد این مشکلات نیز کمتر تجربه خواهد شد.
ارتباط با نویسنده:nasim.banaei@gmail.com