آنچه در مورد تبلیغات گسترده موسسه اعتباری عسکریه نمیفهمم و دلیلی منطقی برایش وجود ندارد، اصرار به ایجاد آگاهی از نامی است که قرار است دیگر نباشد. استفاده از بیلبوردهایی نارنجی و سرمهای با نام موسسه اعتباری عسکریه در اتوبانها و فرودگاهها، پخش تیزر و نمایش لوگوی گردان آن در پر بازدیدترین برنامه این روزهای تلویزیون به قصد نمایش دادن نامی که فراخوان داده پیشنهاد یکی بهترش را بدهید!این موسسه نام، رنگ، فرم و فونتی را تبلیغ میکند که قصد دارد عمرش را پایان دهد!
آن چیزی که درک نمیکنم تبلیغات گسترده در مورد فراخوانی است که عمومی بودن آن ذاتا زیر سوال است. آیا موسسهای که باید پیامآور دقت و ریزبینی باشد تا اعتماد مخاطب را برای جذب سرمایه و نقدینگیهایشان جلب کند، یکی از تخصصیترین برنامههای خود را که در تمام آینده زندگی کاریش موثر است به فراخوان عمومی میگذارد؟ آیا موسسه عسکریه تکنیکی دارد که هرچند سال یک بار یک برنامه فراگیر تغییرنام لانچ کند؟ آیا این موسسه قرار است از درآمدهای حاصله از سرمایهگذاریهای مشتریانش، برای شویی که به نظر میآید کمترین میزان هدفگذاری و ایدهپردازی روی آن صورت گرفته است، بودجهای چند صد میلیونی هزینه کند؟
آنچه بهشدت آزاردهنده است و میتواند اعتراض شرکتهای مشاوره در حوزه تبلیغات و برندسازی را در آورد، سادهانگاری فرآیند انتخاب نام است! اینکه وارد سایتی بشوی که ورود تو را فارغ از سطح دانش و مهارتی کهداری به فراخوانی عمومی خوش آمد بگویند و بعد یک دکمه را کلیک کنی و فقط ایمیل، نام و شمارهات را ثبت میکنی و هر اسمی که با آن خیلی حال میکنی وارد کنی بیشتر به یک بازی جمعآوری اطلاعات میماند که آن هم قسمت سن و شغل و تحصیلاتش جا مانده! یا شاید قرار است موسسه عسکریه پیامآور امید باشد برای هر قشری که دل خوش کند به جایزه 500 میلیون ریالیاش! آن هم اصلا مهم نیست که قرار است این جایزه با چه معیاری و توسط چه تیمی اهدا شود.
در نهایت چند سوال ساده با هر باری که لوگوی چرخان عسکریه را در اوج هیجان بازیهای والیبال میبینم، در ذهنم وظیفه قلقلک دادنم را پیدا میکند؛ فارغ از نگاهم به ترکیب هویتی دقیق رقیبی که پشت صحنههای بازی پیامهای اجتماعیاش را فریاد میکند.به این فکر میکنم که این موسسه بودجه تبلیغاتی خود را دقیقا با چه هدفی صرف چه کاری کرده است؟ و مشاورش احتمالا چطور چنین کار عجیبی را توجیه کرده است؟ وقتی با چند دهم هزینه جایزه میشد تیمی حرفهای را دعوت به همکاری کرد و با جلسات مدون و اصولی اتاق فکر، نامی مناسب برای خدماتی مناسبتر تعریف کرد، چرا باید تمام آنچه از اینجایی که من هستم در مورد عسکریه بهنظر میرسد، یک برنامه کاملا پر هزینه خریدوفروش رسانه باشد؟
آیا بهتر نبود موسسه عسکریه بودجه خود را برای معرفی خدمات موسسه به مخاطبانش صرف میکرد؟ آن هم زمانی که نام جدید و هویتش حداقل برای خودش مشخص شده باشد. اما برای موسسه عسکریه میتوان امیدوار بود، امید داشت که این بازی را جور دیگری هدایت کند. میتوان امید داشت که با دعوت از حرفهایهای این حوزه دستی به سر ایده انتخاب نام خود بکشد و در وبسایتش گزینههایی را اضافه کند که به مخاطب خاصترش ایدههایی را در مورد هویت آتی عسکریه منتقل کند. میتوان امیدوار بود همزمان با تبلیغات رسانهایاش در شعب عسکریه جنب و جوشهایی که نشان از تغییر و به روز شدن است دیده شود و میتوان امیدوار بود عسکریه روزهایی را در پیشرو خواهد داشت که امید و هیجان را با ابزار و ایدههای مناسب به مخاطبش منتقل کند. می شود امیدوار بود این پولهای گزاف درست و در راستای هدف موسسه مصرف شود. . .