اکنون چیزی تا سال 2020 فاصله نداریم. دهه ای که به نظر بسیار دور می رسید، اکنون در نزدیک ترین زمان ممکن به ما قرار دارد. دهه پیش رو از نظر بازاریابی و توسعه کسب و کار همراه با چشم اندازهای امیدوارکننده ای است، بنابراین صاحبان کسب و کار و افراد درگیر در حوزه های مختلف امید زیادی به سال های پیش رو بسته اند.
وقتی از آینده بازاریابی محتوایی صحبت می کنیم، باید اهمیت برنامه ریزی را نیز مدنظر داشته باشیم. در هر دوره ای برخی از ترندهای بازاریابی مورد استفاده بازاریاب ها قرار می گیرد. کلید موفقیت در حوزه بازاریابی محتوایی آینده نگری و تلاش برای پیش بینی ترندهای برتر است. به این ترتیب امکان موفقیت ما در حوزه کسب و کار فراهم خواهد شد. با توجه به این بحث ماهیت کلی مقاله کنونی تا حد زیادی روشن شده است. در ادامه به بررسی چند ترند برتر بازاریابی محتوایی تا سال 2020 و دهه نوین خواهیم پرداخت.
ترندهای مهم بازاریابی محتوایی
بی تردید شروع فرآیند بررسی ترندهای برتر باید با نوعی مقدمه همراه باشد. براساس تجربه نگارش مقدمه یکی از کارهای دشوار محسوب می شود. به این منظور من توجه شما را به یک پرسش مهم جلب خواهم کرد، با این حال پیش از آن به این نکته توجه کنید: اکنون بازاریابی محتوایی به عنوان یک صنعت پرسود نزدیک به 400 میلیارد دلار ارزش دارد. این امر به خوبی بیانگر میزان سرمایه گذاری برندها و امیدشان به استفاده بهینه از این حوزه است. پرسش اصلی در اینجا چگونگی استفاده بهینه از فرصت های پیش رو در حوزه بازاریابی محتوایی است. اجازه دهید برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ برخی از ترندهای برتر تا سال 2020 برویم.
1. شخصی سازی محتوای
شخصی سازی محتوا فرآیند ایجاد تغییرات در محتوای بازاریابی با هدف سازگاری آن با سلیقه مخاطب است. وقتی از مخاطب حرف می زنیم، دیگر حالت کلاسیک دوران رسانه های توده ای مدنظرمان نیست. اکنون سلیقه مخاطب تغییر زیادی کرده است. به همین خاطر باید بیشتر از گروه های مخاطب هدف صحبت کرد. هر کدام از این گروه ها دارای سلیقه و علایق منحصر به فردی هستند. همین نکته ناکارآمدی شیوه های سنتی و توده ای در زمینه بازاریابی را اثبات می کند.
مطلب مرتبط: آینده بازاریابی محتوا چگونه است
همانطور که بسیاری از بازاریاب ها می دانند، فرآیند شخصی سازی محتوا امکان نفوذ به قلب و جان گروه های مخاطب هدف را فراهم می سازد. این امر از نقطه نظر توسعه جایگاه و نام برند دارای اهمیت بسیار زیادی است. وقتی مخاطب علاقه بیشتری به محتوای بازاریابی ما داشته باشد، انگیزه اش برای خرید بیشتر خواهد شد. این امر ما را به سوی چرخه حیات بازاریابی هدایت خواهد کرد. در این چرخه چهار مرحله اساسی تعریف می شد. در مرحله نخست ما باید دامنه مشخصی از مخاطب هدف را جذب کنیم. این امر شامل ترغیب آنها به سوی مشاهده محتوای کمپین مان خواهد بود. در مرجله بعد باید سطح ارتباط مان با آنها عمیق تر شود. این امر فرصت مناسبی برای تاثیرگذاری بر روی آنها فراهم می کند. در مرحله سوم تبدیل مخاطب به سفیر برند اهمیت دارد. در نهایت نیز باید مخاطبی که اکنون سفیر برندمان است، بدل به مشتری شود. در صورت پیگیری این چرخه به صورت اصولی امکان دستیابی به موفقیت در حوزه بازاریابی فراهم خواهد شد.
براساس گزارش موسسه اِورگیج اکنون 62درصد از بازاریاب ها در سراسر جهان از رایج ترین شیوه شخصی سازی محتوا استفاده می کنند. این شیوه براساس دسته بندی مخاطب به گروه های مختلف و شخصی سازی محتوا براساس نیاز هر گروه صورت می گیرد. نکته جالب اینکه از میان تمام بازاریاب های موجود در جهان فقط 32درصد نسبت به تاثیرگذاری حقیقی فرآیند شخصی سازی محتوا در بازاریابی محتوایی ابزار امیدواری می کنند.
معنای گفتارهای فوق اهمیت حوزه شخصی سازی محتوا در دهه آینده است. به عنوان یک برند جویای نام و بازاریابی مستعد باید ویژگی های دهه آینده را به خوبی بشناسیم. نخستین گام در این راستا توجه به اهمیت شخصی سازی محتوا خواهد بود.
2. واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و محتوای تعاملی
در طول سال های اخیر فناوری واقعیت افزوده و مجازی توسعه بسیار زیادی یافته اند. متاسفانه هنوز هم بسیاری از افراد نسبت به تفاوت میان واقعیت مجازی و افزوده اطلاع کافی ندارند. اصطلاح واقعیت مجازی مربوط به فناوری نمایش دنیایی کاملا جدید و مجازی به مخاطب است. در این دنیا هیچ المان واقعی از محیط اطراف به نمایش گذاشته نمی شود. مفهوم واقعیت افزوده اما اندکی متفاوت است. بر این اساس واقعیت افزوده به شرایط نمایش دنیای واقعی از طریق دوربین و افزودن برخی المان های مجازی بدان اشاره دارد.
با توجه به تعریف فوق، بسیاری از ما در زندگی روزمره استفاده بسیار زیادی از واقعیت افزوده می کنیم. این امر به خوبی در مورد فیلترهای مختلف قابل مشاهده است. اسنپ چت و اینستاگرام بزرگترین پلتفرم های فعال در زمینه ارائه خدمات مبتنی بر واقعیت افزوده هستند. فیلترهای مختلف این دو شبکه اجتماهی به خوبی گواه این امر است.
نکته جالب در مورد اسنپ چت معرفی برخی از بازی های جذاب بر پایه فناوری واقعیت افزوده است. به این ترتیب امکان بازی با امکانات گسترده فناوری واقعیت افزوده برای کاربران وجود دارد.
فناوری واقعیت مجازی بیشتر در مورد فروش هدست های مختلف نمایان می شود. امروزه هر هدست واقعیت مجازی بین 300 تا 600 دلار قیمت دارد. استفاده وسیع از این هدست ها در پخش فیلم، تجربه بازی منحصر به فرد و بازدید مجازی از اماکن مختلف موجب توجه هرچه بیشتر برندها به تولید و استفاده از آنها شده است. امروزه بسیاری از تبلیغات در شبکه های اجتماعی همراه با نسخه ویژه هدست های واقعیت مجازی ساخته می شود.
3. افزایش اهمیت فرمت تصویر در شبکه های اجتماعی
امروزه کاربران در فضای اینترنت بیش از هر چیز به محتوای تصویری توجه دارند. انگار عصر محتوای متنی دیگر به انتها رسیده است، بنابراین باید به دنبال حوزه های تازه برای جلب نظر مخاطب به محتوای بازاریابی مان باشیم. توسعه اینستاگرام و اسنپ چت به خوبی براساس این ایده قابل توضیح خواهد بود. از نقطه نظر بازاریابی محتوایی اغلب برندها باید به صورت تصویرسازی برای کمپین های شان بروند. امروزه دیگر تولید محتوای متنی برای برندها فایده ای نخواهد داشت.
براساس پژوهش موسسه تحقیقاتی Pew بر روی افراد بزرگسال در ایالات متحده 69درصد از آنها یوتیوب را بهترین پلتفرم اجتماعی قلمداد کردند. دلیل این امر اختصاص یوتیوب به محتوای ویدئویی است. این امر به خوبی اهمیت فرمت های بصری در دنیای امروزه را روشن می سازد. پس از یوتیوب ما با فیس بوک مواجه می شویم. این پلتفرم تقریبا امکان بارگذاری هر نوع محتوایی را به کاربران می دهد. در جایگاه سوم نیز اینستاگرام حضور دارد. اگرچه میزان محبوبیت اینستاگرام از نظر مقدار کاربران فعال هنوز هم به پای فیس بوک نمی رسد، ما فرآیند رشد سریع این پلتفرم به زودی آن را بدل به بزرگترین شبکه اجتماعی دنیا خواهد کرد.
مطلب مرتبط: 15 ترند برتر بازاریابی در اینستاگرام
نتیجه این بحث برای بازاریاب ها ضرورت توجه به شبکه های اجتماعی و فرمت تصویری است. اگر ما همچنان به شیوه های قدیمی مان پایبند باشیم، هیچ گاه امکان دستیابی به موفقیت وجود نخواهد داشت. دنیای بازاریابی محتوایی در حال تغییر است، ما نیز برای بهره گیری مناسب از تغییرات پیش رو باید با آنها انطباق یابیم. اشتباه بسیاری از بازاریاب ها تلاش برای مقاومت در برابر این جریان است. به این ترتیب در عمل مشکلات زیادی برای آنها پدید می آید.
4. الگوی سنتی داستان سرایی
داستان سرایی همیشه تاثیر مهمی بر روی سرنوشت بازاریابی برندها داشته است. بسیای از برندها در طول دهه های اخیر به دلیل ناتوانی در زمینه داستان سرایی مناسب عرصه رقابت را به دیگران واگذار کرده اند. بی تردید همه ما مشتاق شنیدن داستان های جذاب هستیم. این امر موجب خلق داستان های مختلف در طول تاریخ شده است. استفاده بازاریابی از این نکته شامل طراحی داستان های جذاب و در عین حال کوتاه برای جلب نظر مشتریان است. کوتاهی داستان در اینجا اهمیت زیادی دارد. اگر داستان ما بیش از اندازه طولانی باشد، امکان جلب نظر مخاطب از بین می رود.
خوشبختانه امروزه اغلب بازاریاب های محتوایی به اهمیت داستان کوتاه پی برده اند. در این زمینه خلاقیت بازاریاب ها اهمیت بسیار زیادی دارد. بی تردید الهام گیری از ایده های دیگران امر مناسبی است، با این حال تلاش برای کپی بدون تغییر آن ایده ها ما را با مشکل مواجه خواهد کرد. نخستین چالش در این میان بحث کپی رایت خواهد بود. هیچ برندی اجازه استفاده غیرمجاز داستان خود را به دیگران نمی دهد. در وهله دوم، واکنش مخاطب را نیز باید مدنظر داشت. بی تردید مخاطب نسبت به مشاهده محتوایی کاملا کپی شده واکنش چندان مناسبی نشان نخواهد داد.
یکی از بهترین شیوه ها برای یادگیری مهارت های داستان سرایی در حوزه بازاریابی مشاهده نحوه عملکرد دیگران است. به این ترتیب ما شانس بالایی برای تقلید اصولی از آنها خواهیم داشت.
5. اهمیت فناوری جست وجوی صوتی
تا سال 2020 چیزی باقی نمانده است. براساس پیش بینی اغلب کارشناس های حوزه فناوری در دهه آینده دیگر جایی برای جست وجوی متنی باقی نخواهد ماند. تا آن زمان اغلب کاربران از جست وجوی صوتی و تصویری برای دسترسی به محتوای مدنظرشان استفاده خواهند کرد. البته این فرآیند به محض ورود به سال 2020 شروع نخواهد شد. براساس اظهرنظر ماری میکر، کارشناس ارشد فناوری های دیجیتال، تا چهار سال آینده وضعیت جست وجوی صوتی در برابر الگوی متنی به حالت 50-50 خواهد رسید. از آن پس به تدریج کفه ترازو به سود جست وجوی صوتی تغییر خواهد کرد. به همین خاطر باید پیش نیازهای این حوزه را به خوبی رعایت کنیم. در غیر این صورت با چالش های زیادی در عرصه بازاریابی محتوایی مواجه خواهیم شد. دلیل این امر اتکای شمار بالایی از کاربران به شیوه راحت تر جست وجوی صوتی و تصویری است. وقتی با بیان چند کلمه امکان دستیابی به محتوای مورنظرمان وجود داشته باشد، دیگر نیازی به تحمل زحمت تایپ کلیدواژه ها نخواهد بود.
نکته مهم در اینجا پایداری شیوه های مدیریت سئو و استفاده از کلیدواژه هاست. شاید تایپ متن از بین برود، اما کلیدواژه ها در قالب الگوهای بیانی پابرجا خواهد ماند.
به عنوان بازاریاب محتوایی انکار اهمیت الگوی جست وجوی صوتی وجود ندارد. به همین خاطر ما باید برنامه ای عملی برای هماهنگی هرچه بیشتر با این حوزه داشته باشیم. سازگاری با این فناوری نوین نیازمند اطلاع از آخرین شیوه های مدیریت سئو و کاربرد کلیدواژه های اساسی خواهد بود.
6. نقش هوش مصنوعی و روبات های چت در مکالمات بازاریابی
یکی دیگر از فناوری های مهم در حوزه بازاریابی هوش مصنوعی نام دارد. در طول سال های اخیر مطالعات بسیار زیادی در این زمینه صورت گرفته است. در دهه آینده ما شاهد کاربرد عملی و هرچه وسیع تر این فناوری خواهیم بود. اگرچه اکنون نخستین جرقه های استفاده از هوش مصنوعی در حوزه بازاریابی محتوایی مشاهده می شود، اما سطح توانایی این فناوری بسیار بیشتر اینهاست. براساس پژوهش های صورت گرفته از سوی موسسه هاروارد بیزینس در دهه آینده روبات های چت به صورت کاملا واقع گرایانه فرصت مکالمه رو در رو با مخاطب را خواهند داشت. به این ترتیب پرسش ها و نظرات کاربران در کوتاه ترین زمان ممکن پاسخ داده می شود. وقتی از کوتاه ترین زمان ممکن صحبت می کنیم، منظور ما بازه زمانی چند ثانیه ای است. دیگر خبری از انتظار طولانی برای دریافت پاسخ پرسش ها و نظرات مان در حوزه بازاریابی نخواهد بود.
امروزه تشخیص گفت وگو با روبات ها در دنیای شبکه های اجتماعی بسیار ساده است. ترکیب فناوری هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی به بهبود کیفیت عملکرد روبات ها کمک شایانی خواهد کرد. بر این اساس روبات های چت توانایی بررسی دامنه وسیعی از محتوا در زمانی اندک را خواهند داشت.
مطلب مرتبط: راهکارهای استفاده از ترند در بازاریابی
7. اهمیت طراحی استراتژی یکپارچه در شبکه های اجتماعی
امروزه اغلب برندها در شبکه های اجتماعی فعالیت گسترده ای دارند. وقتی از شبکه های اجتماعی صحبت می کنیم، منظورمان یک یا دو پلتفرم خاص نیست. اکنون شمار بالایی از شبکه های اجتماعی در سطح جهانی مشغول به کار هستند. همین امر طراحی استراتژی یکپارچه برای فعالیت بازاریابی محتوایی را ضروری می سازد. در کنار شبکه های اجتماعی نقش اساسی وبلاگ ها را نیز باید مدنظر داشت. به راستی شما چگونه از انتقال یکسان اهداف و صدای برندتان در شبکه های اجتماعی اطمینان حاصل می کنید؟ اغلب برندها در پاسخ به این پرسش دچار مشکلات عمده می شوند. به همین خاطر توجه ویژه به آن ضروری خواهد بود.
یکی از نکات مهم در زمینه بارگذاری مطلب در شبکه های اجتماعی آگاهی از زمان مناسب برای بارگذاری محتواست. نکته بعدی پیرامون انتخاب پلتفرم هدف است. در وهله پایانی نیز باید محتوای یکپارچه مان را مطابق با ویژگی های هر پلتفرم شخصی سازی کنیم. نکات مورد بحث در اینجا در دهه آینده اهمیت بسیار بیشتری خواهد داشت. به عنوان یک برند مستعد پیشرفت ما باید نکات متعددی را مدنظر داشته باشیم. یکی از این نکات نحوه فعالیت ما در شبکه های اجتماعی است. توجه به فرآیند فوق نقش مهمی در تضمین موفقیت برند ما خواهد داشت.
8. افزایش سطح همکاری برندها
یکی از تصورات سنتی از عرصه بازاریابی تضاد میان منافع برندهای مختلف است. خوشبختانه دهه آینده این تصور غلط را برای همیشه به دست فراموشی خواهد سپرد. به این ترتیب فضا برای فعالیت برندها مساعدتر خواهد شد. وقتی برندها با یکدیگر همکاری داشته باشند، فرصت بیشتری برای کسب موفقیت مشترک فراهم خواهد شد. بسیاری از برندها در این زمینه با مشکلات جدی مواجه هستند. آنها هنوز هم سایر برندها را به عنوان دشمن یا دست کم رقیب شان تلقی می کنند. این نوع نگاه به سایر برندها همیشه موجب نوعی انسداد در فضای همکاری مشترک می شود.
نکته مهم در اینجا اهمیت همکاری میان برندهاست. بی تردید همه برندها محدودیت های مالی و موقعیتی خاص خود را دارند. اهمیت همکاری میان برندها در ایجاد فضای مناسب برای گفت وگو، تبادل اطلاعات و کسب نتایج بهتر است. علاوه بر این، همکاری میان دو برند موجب تبادل مخاطب و مشتری نیز خواهد شد. به این ترتیب فرآیند همکاری میان برندها در عمل نوعی بازی برد برد خواهد بود.
یکی از شیوه های جذاب برای همکاری میان برندها تمرکز بر روی تولید محتوای مشترک است. به این ترتیب ما توانایی تاثیرگذاری بهینه ای بر روی مخاطب خواهیم یافت. وقتی در توضیحات یک محتوای بازاریابی نام دو یا چند برند درج شود، به طور خودکار اعتبار آن افزایش چشمگیری خواهد یافت. یکی از نمونه های موفق همکاری میان برندها مربوط به نشنال جئوگرافیک و کشور نیوزیلند است. این امر موجب توسعه بهینه برند هر دو طرف شد. به علاوه این فرآیند در زمینه جذب گردشگر نیز برای کشور نیوزیلند با موفقیت بسیار زیادی پایان یافت.
9. ایجاد اهداف و صدای برند به گونه ای معتبر
تکنیک های سنتی بازاریابی برای مدت زمان بسیار زیادی در حوزه بازاریابی وجود داشته است. همه ما با مشاهده سلبریتی های مختلف در صفحه تلویزیون و بیلبوردهای شلوغ در خیابان ها بزرگ شده ایم. متاسفانه هنوز هم بقایای این شیوه در دنیای بازاریابی وجود دارد. از نظر من ایجاد یک برند جذاب با اهداف و صدای معتبر با کاربری تکنیک های قدیمی کاملا در تضاد است. در اینجا ما نیازمند خلاقیت بیشتر برای یافتن راهکارهای کاربردی تر هستیم.
مزیت اصلی بازاریاب ها در زمینه طراحی کمپین محتوایی حضور در دل کار است. هیچ کس به اندازه بازاریاب ها در این زمینه موفق عمل نمی کند. به نظر من بهترین منتقد کمپین های بازاریابی محتوایی خود بازاریاب ها خواهند بود، بنابراین با ارزیابی انتقادی از وضعیت کمپین های فعلی و وضعیت برند امکان دستیابی به ایده های تازه فراهم خواهد شد. مشکل اصلی بسیاری از برندها در این زمینه بی حوصلگی در زمینه تامل انتقادی نسبت به خودشان است.
مطلب مرتبط: 4 ترند برتر دنیای بازاریابی برای بازاریاب های مستقل
امروزه هر کس در حال فروش یک محصول مشخص است. کلید موفقیت در چنین وضعیتی استفاده از شیوه های متفاوت برای جلب نظر مشتریان است. فرآیند برندسازی و انتخاب اهداف و صدای خلاقانه نقش انکارناپذیری در این زمینه بازی می کند.
بی تردید حوزه بازاریابی محتوایی در دهه آتی اهمیت فزاینده ای خواهد یافت. این نکته با یک بررسی ساده از وضعیت کنونی عرصه بازاریابی نیز به خوبی قابل مشاهده است. موفقیت ما در دهه آینده به طور انکارناپذیری در پیوند با توانایی مان برای پیش بینی ترندها و استفاده مناسب از آنها خواهد بود. این مقاله درآمدی مناسب نسبت به برترین ترندهای پیش رو در دهه آینده محسوب می شود، با این حال به هیچ وجه پایان راه نیست.