کارآفرینی به طور معمول یک حوزه کاری رویایی همراه با آزادی عمل محض به نظر می رسد. اغلب مردم دنیا فکر می کنند با ورود به عرصه کارآفرینی از شر تمام سختی های دنیا خلاص خواهند شد. اگر این ایده را در دنیای سینما دنبال کنیم، معمولا کارآفرینان به مثابه آدم های باهوشی روی پرده سینما قرار می گیرند که بعد از مدت کوتاهی تلاش به موفقیت های بی پایان رسیده اند. خب اگر همه چیز تا این اندازه رویایی است، پس چرا این همه کارآفرین خسته یا حتی شکست خورده دور و برمان وجود دارد؟
شما لازم نیست حتما یک کارآفرین درجه یک باشید تا سختی های این حوزه را درک کنید. ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم نیمه تاریک کارآفرینی آنطور که باید و شاید مورد توجه مردم و رسانه ها قرار نگرفته است. خب هر کاری در این دنیا سختی های خاص خودش را دارد. با این حال شاید کارآفرینی سختی های بی نهایت بیشتری داشته باشد. به همین خاطر ما در این مقاله قصد داریم نیم نگاهی به سختی ها و چالش های کارآفرینی داشته باشیم.
بی شک اگر شما پشتیبانی مالی بسیار زیادی داشته باشید، بخش زیادی از مسیر کارآفرینی و موفقیت را طی کرده اید. با این حال حتی در این سناریو هم موفقیت همینطور بی دردسر دم دست تان نخواهد بود. ماجرا جالب شد، نه؟
اگر دوست دارید با نیمه تاریک کارآفرینی که تا حالا کسی برای تان تعریف نکرده آشنا شوید، بد نیست در ادامه با ما همراه باشید. شما در این مقاله چشم اندازی واقع گرایانه تر نسبت به کارآفرینی به دست خواهید آورد. پس بد نیست با ما همراه شوید تا یک ماجراجویی متفاوت را پشت سر بگذاریم.
به نظر شما یک کارآفرین با چه سختی هایی در طول فعالیتش رو به رو خواهد شد؟ بی شک وقتی صحبت از کارآفرینی می شود، ذهن همه ما به سوی مدیران برندهای بزرگ می رود. خب مدیر برندی مثل گوچی شاید خیلی در شرایط سخت یا پرفشار قرار نگیرد، اما همین آدم هم از روز اول مدیری بی نظیر نبوده است. پس بد نیست کمی درباره کارآفرینان معمولی تر هم فکر کنید. منظور ما کسانی هستند که تازه کارشان را شروع کرده یا اصلا در مقیاس خُرد مشغول فعالیت هستند. بی شک این دسته از افراد مزایای فعالیت در یک شرکت بزرگ را ندارند. به همین خاطر معمولا کارشان بیشر از حد انتظار در بازار گره خواهد خورد.
مطلب مرتبط: بهترین حوزه های کارآفرینی برای هنرمندان
خب ما در این مقاله قصد نداریم صرفا روی مشکلات کارآفرینان صفر کیلومتر تمرکز کنیم. در عوض مسائلی که ما زیر ذره بین خواهیم برد، شامل تمام کارآفرینان می شود. شما هم اگر در این عرصه فعالیت دارید، احتمالا با برخی از چالش ها همدردی بیشتری داشته باشید. پس اجازه دهید هرچه زودتر انتظارها را پایان دهیم و یک راست برویم سراغ اصل ماجرا.
تنهایی بی وقفه: رویای تک و تنها!
کارآفرینی عرصه ای نیست که در آن خبری از حضور دوستان یا خانواده به طور مداوم باشد. چه بسا شما به عنوان مدیر کسب و کارتان چند روز پای تان را هم از دفتر کار بیرون نگذارید. به طور مشابه، باید یاد بگیرید چطور با همکاران تان مثل اعضای خانواده رفتار کرده و چشم تان را بر دلتنگی های گاه و بی گاه ببندید.
بی شک مدیران شرایط دشواری را در طول فعالیت شان تجربه می کنند. اگر شما پُست مدیریت ارشد داشته باشید، بار مسئولیت تان سنگین تر هم می شود؛ چراکه تمام تصمیمات کلیدی در شرکت نهایتا پای شما را هم گیر خواهد انداخت. این طوری احساس تنهایی بیشتری هم خواهید کرد.
معمولا در دنیای کسب و کار بر روی کار تیمی تاکید بسیار زیادی می شود. با این حال کسی درباره تنهایی مدیران در کشیدن بار مسئولیت کارهای تیمی حرفی نمی زند. خب مدیر تیم بازاریابی را در نظر بگیرید که باید همیشه کار تیمی را در بخشش توسعه دهد. حالا اگر نتیجه نهایی فعالیت این تیم یک کمپین افتضاح از آب درآید، مقصر اول و آخر این ماجرا مدیر بخت برگشته خواهد بود. این وسط هم اصلا فرقی ندارد که مدیر مورد نظر چقدر درباره فرآیند دموکراتیک یا حتی کار تیمی در توسعه کمپین حرف بزند؛ چراکه مدیران ارشد فقط او را مسئول نهایی کار می دانند.
توسعه کسب و کار، به ویژه در شرایطی که دنبال ورود به بازارهای تازه هستید، تنهایی مدیران را دوچندان می کند. خب کسب و کاری که در حال توسعه شدید است، دقیقا مثل کودکی است که نیاز به مراقبت 24 ساعته دارد. به همین خاطر حتی اگر یک ثانیه حواس تان پرت شود، کلاه تان پس معرکه خواهد بود.
بی شک کارآفرینان آزادی عمل قابل ملاحظه ای در مقایسه با کارمندان عادی دارند. با این حال نباید فراموش کنید که این آزادی عمل همیشه به معنای خوشحالی نهایی شان نیست. خب به موازات قدرت تصمیم گیری بیشتر، مسئولیت تان هم افزایش پیدا می کند. به همین خاطر شاید مجبور شوید به جای روزی 8 ساعت، 18 ساعت کار کنید. ماجرا آنطور که فکر می کردید، پیش نرفت نه؟
بی اعتمادی مداوم: همیشه در حالت تعلیق
به نظر شما کارآفرینان فرصتی برای یافتن شرایط مطمئن در دنیای کسب و کار دارند؟ خب اوضاع بازارهای جهانی با سرعت بسیار زیادی در حال تغییر است. به همین خاطر کمتر نشانه ای از ثبات در دنیای کسب و کار به چشم می خورد. تغییر مداوم ترندها را هم که معیار بحث قرار دهیم، با دریایی خروشان در عرصه کارآفرینی رو به رو خواهیم شد. تازه به این بحث باید تغییرات مداوم رفتار مشتریان در بازار را هم اضافه کرد.
مطلب مرتبط: شخصیت کارآفرینی چیست و چطور شکل می گیرد؟
یک کارآفرین نه تنها با شرایط ناپایدار بازار رو به روست، بلکه از جانب سرمایه گذارها نیز به طور مداوم تحت فشار خواهد بود. خب سرمایه گذارها که عاشق چشم و ابروی شما نیستند. در عوض هر کدام از آنها ساز خودشان را خواهند زد. چه بسا اگر قرارداد سفت و سختی با آنها امضا نکرده باشید، خیلی زود کارتان به ناکجا آباد بکشد؛ چراکه سرمایه گذارها معمولا با اولین نشانه شکست یا کاهش سود میدان را خالی خواهند کرد. آن وقت شما می مانید و قراردادی که به هیچ دردتان نخواهد خورد.
اوضاع در دنیای کسب و کار همیشه آنطور که شما انتظار دارید، پیش نمی رود. درست به همین خاطر باید خودتان را برای بی اعتمادی مداوم به همه چیز آماده کنید. این امر نوعی حالت تعلیق ایجاد می کند. شاید در اولین نگاه این شرایط جذاب به نظر برسد، اما وقتی قرار باشد هر روز با این اوضاع سر و کله بزنید، دیگر جذابیتی باقی نمی ماند.
اگر دقت کرده باشید، خیلی از مدیران بازنشسته دیگر علاقه ای برای ادامه کار ندارند؛ چراکه در طول سال های متمادی آنقدر حس تعلیق و بی اعتمادی نسبت به شرایط را تجربه کرده اند که دیگر ظرفیت روانی کافی برای این کار را نداشته باشند. این دقیقا همان تجربه ای است که می توانید بلای جان شما هم شود.
اگر توانایی روحی و روانی کنار آمدن با حس تعلیق مداوم را ندارید، بهتر است کمتر سراغ کارآفرینی را بگیرید. باور کنید یا نه، این حوزه انرژی بسیار زیادی از شما خواهد گرفت. پس بهتر است قبل از اینکه همه چیز رنگ و بوی واقعیت به خودش بگیرد، تکلیف تان را با این نکات روشن کنید وگرنه کلاه تان پس معرکه خواهد بود.
تعادل میان زندگی و کار: چالشی تمام نشدنی
چه کسی دوست ندارد تمام آخر هفته ها را کنار خانواده یا دوستانش بگذراند؟ شما را نمی دانم، ولی اگر به من بود حتی یک روز هم سرکار نمی رفتم و همیشه در کنار آدم های مهم زندگی ام حضور داشتم. البته اوضاع همیشه مطابق میل من و شما پیش نمی رود. درست به همین خاطر آدم ها بیشتر زندگی شان را به کار اختصاص می دهند.
قبول دارم روزی هشت ساعت کار فشار زیادی به آدم نمی آورد، اما همیشه اوضاع تا این اندازه استاندارد نیست. خب کارآفرینانی که کوهی از کار روی سرشان ریخته، شاید مجبور شوند بیشتر از اینها کار کنند. آن وقت است که خانواده و دوستان شروع به اعتراض خواهند کرد. خب هرچه باشد، اعضای خانواده که گناه نکرده اند یک عضو کارآفرین در بین خودشان دارند!
ایجاد تعال میان زندگی شخصی و کار مسئله ای است که در طول دهه های اخیر توجه بسیار زیادی جلب کرده است. متاسفانه بسیاری از کارآفرینان در این دوگانه شکست می خورند. انگار که ایجاد تعادل میان این دو مورد نوعی پارادوکس محسوب می شود. جالب تر اینکه بسیاری از افراد در طول سال های اخیر سعی کرده اند فرمول هایی برای رعایت این تعادل ارائه دهند، اما در اغلب موارد ماجرا با شکست رو به رو شده است.
شما به عنوان یک کارآفرین باید این نکته را بپذیرید که قرار نیست همیشه مثل آدم های عادی به زندگی تان برسید. چه بسا زندگی شما در کسب و کارتان خلاصه شده و تا سال های سال نیز برنامه به همین ترتیب باشد. درست به همین خاطر شما باید چنین روندی را با تردید بیشتری نگاه کرده و خود را برای رسیدگی کمتر به زندگی شخصی آماده سازید.
مبارزه بی امان با شکست: راه فراری دشوار
چه کسی در دنیا با شکست رابطه خوبی دارد؟ بسیاری از افراد در دنیا ادعا می کنند شکست امری کاملا طبیعی است. بعید می دانم همین افراد هم اگر با شکست های بزرگ رو به رو شوند، به این سادگی از کنارش عبور کنند. خب شکست در هر شرایط و موقعیتی هم که باشد، سخت خواهد بود.
مطلب مرتبط: چرا کارآفرینی بهترین شغل جهان است؟
کارآفرینی در بسیاری از مواقع مبارزه نفسگیر با شکست محسوب می شود. خب اگر حواس تان نباشد، خیلی زود شکست بر شما غالب شده و دیگر شانسی برای ادامه حضور در بازار نخواهید داشت. این در حالی است که معمولا کارآفرینی به مثابه عرصه ای پر از موفقیت و پیروزی های طلایی به حساب می آید.
مبارزه با شکست ها و تلاش برای نجات دادن کسب و کار تنها بخشی از فرآیند کارآفرینی محسوب می شود. ماجرا وقتی بیشتر تاریک می شود که متوجه تداوم این مبارزه در تمام بخش های کارتان شوید. خب انتظار ندارید که در بازار همه برای شما کار کرده و بعد از چند سال فعالیت پرفشار دیگر کاری به کارتان نداشته باشند؟ واقعیت این است که مبارزه با شکست یک فرآیند بی امان محسوب می گردد بنابراین اگر انتظار روزهای خوش پایدار را دارید، باید همین حالا دور این ایده را خط بکشید.
حجم بالای مسئولیت: تاریک ترین بخش کار
آزادی عمل بی نهایت ایده بسیار جذابی محسوب می شود که کارآفرینی را بدل به گزینه ای جذاب برای هر کسی در دنیا می کند. با این حال باید حواس تان به یک نکته کلیدی در این میان باشد. بسیاری از علاقه مندان به دنیای کارآفرینی فکر می کنند با ورود به این عرصه دیگر هیچ مشکلی پیش روی شان نخواهد بود. با این حال به موازات افزایش آزادی عمل، مسئولیت شما نیز سنگین تر خواهد شد. خب شما که نمی توانید کلی از تصمیم های مهم شرکت را گرفته و در نهایت خودتان را مسئول نتیجه نهایی ندانید؟
خیلی ها فکر می کنند کارآفرینی به معنای به نام زدن تمام موفقیت های سازمانی است. شاید شما قهرمان اصلی در موفقیت های کسب و کارتان شناخته شوید، اما ماجرا درباره شکست ها نیز به همین ترتیب خواهد بود بنابراین باید نگاه تان به تمام طرف های بحث باشد. وگرنه یکهو با غافلگیری های بی نهایت مهمی رو به رو خواهید شد.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم کارآفرینان خوب باید مسئولیت کارهای شان را برعهده بگیرند. این یعنی به موازات بلندپروازی های بزرگ، بار مسئولیت شما نیز سنگین تر خواهد شد. به همین خاطر باید دائما حواس تان به این بحث باشد. وگرنه شاید هیچ وقت فرصت نقش آفرینی به عنوان یک کارآفرین موفق را پیدا نکنید.
خستگی های پی در پی: افقی بی پایان
اگر یادتان باشد، در ابتدای مقاله گفتیم شاید کارآفرینان مجبور شوند روزی بیشتر از هشت ساعت کار کنند. شاید این ماجرا در روزهای اول چندان بد به نظر نرسد، اما بعد از مدتی دست تان را در پوست گردو خواهد گذاشت. خب کسی که ساعت های پی در پی فعالیت کاری دارد، بعد از مدتی حسابی خسته خواهد شد. فکر می کنم حالا دیگر به خوبی دلیل خرج بسیاری از دوستان کارآفرین تان از این حوزه را درک کنید، مگر نه؟
قبول دارم هیچ کارآفرینی تمام زندگی اش را وقف کار نمی کند. با این حال باید حواس تان به شرایط سخت این حوزه باشد. شاید شما مجبور شوید چند ماه پشت سرهم با فشار بالا به کارتان ادامه دهید. آن وقت تازه عیارتان به عنوان کارآفرین مشخص خواهد شد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید کار پرفشار حتی برای یک روز هم اصلا ساده نیست بنابراین باید کمی روی آستانه تحمل تان برای تبدیل شدن به یک کارآفرین حرفه ای کار کنید وگرنه هنوز ماجراجویی تان در این حوزه شروع نشده، به پایان خواهد رسید.
مطلب مرتبط: تصورات غلط در دنیای کارآفرینی
چالش عشق و علاقه: هیچ چیز بدون علاقه به نتیجه نمی رسد!
خب تا اینجای کار کلی از چالش ها و مشکلات کارآفرینی را با شما در میان گذاشتیم. شاید بهترین شیوه برای پایان بندی مقاله مان اشاره به یکی از چالش هایی باشد که در عین حال کلید موفقیت کارآفرینی نیز محسوب می شود. شما به عنوان یک کارآفرین بدون عشق و علاقه به حوزه تخصصی تان هیچ شانسی برای بقا ندارید. خب هر کاری که از سر اجبار باشد، بالاخره یکجایی انگیزه آدم را از بین می برد. شاید این نکته فقط درباره کارهای مورد علاقه آدم ها مصداق نداشته باشد.
اگر دقت کرده باشید، همه مردم در دنیا حوزه های مورد علاقه ای دارند که ساعت ها بدون وقفه پای آن می نشینند. مثلا بعضی ها به تماشای مسابقات ورزشی از تلویزیون علاقه دارند، برخی دیگر همین حس را نسبت به مسافرت های طولانی یا کوهنوردی پیدا می کنند. بی شک چنین فهرستی از علایق مردم در سراسر دنیا تا بی نهایت ادامه خواهد یافت. نکته کلیدی در این میان تلاش برای تبدیل کارآفرینی به چنین حوزه شورانگیزی است.
برخی از کارآفرینان فکر می کنند باید به زور یک حوزه کاری را بدل به گزینه مورد علاقه شان کنند. خب قبول دارم خیلی وقت ها این فرآیند جواب می دهد، اما همیشه اذیت و آزارهای خاص خودش را دارد. یک میانبر بهتر در این میان تلاش برای تبدیل حوزه های مورد علاقه تان به ایده ای برای کارآفرینی است. مثلا اگر شما به دنیای بسکتبال علاقه دارید، می توانید راه اندازی وبلاگ یا پادکست در این حوزه را بدل به ایده ای تجاری کنید. اینطوری بدون هیچ دردسر اضافه ای یک حوزه عالی برای کارآفرینی پیدا کرده اید که از قضا علاقه زیادی هم به آن دارید. ماجرا حسابی جالب شد، نه؟
معمولا کسانی که وارد دنیای کارآفرینی می شوند، دو دسته هستند. دسته اول فقط دنبال کسب درآمد به هر قیمتی هستند. برای آنها هیچ فرقی ندارد در چه حوزه ای کار می کنند. دسته دوم اما بیشتر دنبال علاقه شان می روند. شاید هم در این مسیر تا مدت ها خبری از درآمدهای شگفت انگیز نباشد. باور کنید یا نه، گروه دوم معمولا کارآفرینان موفق و صدالبته شادتری از آب درمی آیند. خب هرچه باشد وقت گذاشتن برای کاری که بدان علاقه داریم، خیلی راحت تر است، مگر نه؟
سخن پایانی
کارآفرینی آنطور که معمولا به نظر می رسد، حوزه ای پر از موفقیت های رنگارنگ نیست. در عوض گاهی اوقات فعالیت در این حوزه دست کمی از صعود به قله اورست ندارد. درست به همین خاطر تعداد کارآفرینان موفق در طول تاریخ بی نهایت کم است.
ما در این مقاله سعی کردیم نیمه پنهان و صدالبته تاریک کارآفرینی را به شما نشان دهیم. خب مزایا و جذابیت های این حوزه بارها و بارها برای شما تکرار شده است. همین حالا اگر در گوگل عبارت کارآفرینی را سرچ کنید، کلی تعریف رنگارنگ درباره این حوزه برای تان ردیف می شود. نکته کلیدی اما آگاهی از نقاط ضعف و قوت یک حوزه به طور همزمان است. درست به همین خاطر ما در این مقاله برخلاف جهت رودخانه شنا کردیم.
مطلب مرتبط: آیا آماده ورود به عرصه کارآفرینی هستید؟
شما الان اطلاعات لازم درباره هر دو چهره کارآفرینی را دارید. حالا دیگر نوبت تصمیم گیری فرا رسیده است. من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با چهره تاریک کارآفرینی کرده باشد. مثل همیشه اگر سوالی درباره نکات مورد بحث در مقاله داشتید، کارشناس های ما در روزنامه فرصت امروز همیشه آماده راهنمایی تان هستند.
منابع: