تبدیل مخاطب هدف به مشتری برند: نقشه راهی برای بازاریاب ها

آیا تا به حال با کسب و کاری رو به رو شده اید که در یک چشم به هم زدن تمام مخاطب های دور و برش را تبدیل به مشتریان پر و پاقرص می کند؟ اینطور وقت ها آدم فکر می کند پای فرمول های عجیب یا تجربه ای بی نهایت طولانی در میان است. خب تجربه آدم های عادی سختی های فراوان در زمینه تبدیل مخاطب هدف به مشتری را نشان می دهد. پس چطور بعضی از برندها مثل آب خوردن از عهده این کار برمی آیند؟

اگر بخواهیم برای سوال بالا جوابی کوتاه سرهم کنیم، باید گفت برخی از مدیران قلق مشتریان را خوب بلد شده اند. درست به همین خاطر بدون حاشیه رفتن، یک راست روی نکات کلیدی مشتریان دست گذاشته و دل آنها را به دست می آورند. اینطوری نه تنها میزان فروش شان در بازار بی نهایت افزایش پیدا می کند، بلکه خیلی راحت تر در بازار اعتبارشان را بهبود می بخشند.

بی شک هر کارآفرینی دوست دارد کسب و کارش شهرت بالایی داشته و به راحتی با مشتریان ارتباط برقرار کند. اگر شما هم دوست دارید جا پای چنین برندهایی بگذارید، این مقاله کاملا مخصوص شماست. شما در این مقاله یاد می‎گیرید چطور روی نکات کلیدی و مهم برای مشتریان مانور دهید و با مجموعه ای از تکنیک ها به خوبی مخاطب هدف تان را وادار به خرید بیشتر و بیشتر کنید. پس با ما همراه باشید تا تحولی تمام عیار در وضعیت کسب و کارتان ایجاد کنید. 

مطلب مرتبط: بازاریابی در شبکه های اجتماعی و چالش ترغیب مخاطب هدف

گام اول: ارتباط با مخاطب درست

کارمندی را در نظر بگیرید که در بخش بازاریابی یک فروشگاه بزرگ لوازم ورزشی فعالیت دارد. بی شک بازاریاب قصه ما به مرور زمان عشق و علاقه بیشتری نسبت به ورزش پیدا می کند. حالا اگر یک برند حوزه فست فود سراغ چنین فردی را بگیرد، احتمالا به خاطر علاقه شدید به ورزش هم که شده، بازاریاب ما روی خوشی به این برند نشان نخواهد داد. خب زندگی ورزشکاری که با فست فودهای مضر هماهنگ نمی شود، مگر نه؟

خیلی وقت ها کسب و کارها به جای اینکه روی مخاطب درست سرمایه گذاری کنند، سراغ کسانی می روند که کمترین علاقه ای به حوزه کاری آنها ندارند. این امر مشکلات زیادی برای آنها به همراه داشته و اوضاع را به طور اجتناب ناپذیری دشوار می سازد. این کار دقیقا مثل آن است که شما به زبان فارسی با کسی که از اول زندگی فرانسه بلد بوده صحبت کنید و انتظار داشته باشید هر دو زبان یکدیگر را متوجه شوید!

ارتباط با مخاطب درست نیمی از مسیر تبدیل او به مشتری درجه یک است. خب مشتری شما باید از قبل یک علاقه نیم بند به کسب و کارتان داشته باشد. وگرنه کلاه تان پس معرکه خواهد بود. خوشبختانه این روزها کلی ابزار مختلف برای شناسایی و دسته بندی مخاطب هدف دم دست من و شما قرار دارد. به همین خاطر شما می توانید تنها با چند کلیک ساده و بدون تلف کردن وقت به دامنه مخاطب موردنظرتان برسید. 

باور کنید یا نه، خیلی از کارآفرینان حتی حوصله استفاده از ابزارهایی مثل گوگل آنالیتیکس یا هاب اسپات را ندارند. با این حساب جای تعجب ندارد که کمپین های چنین برندهایی روز به روز اوضاع وخیم تری پیدا کند.

گام دوم: استفاده از هشتگ های درست

شبکه های اجتماعی در طول یک دهه گذشته تاثیر انکارناپذیری بر روی زندگی مردم داشته است. خیلی وقت ها آدم ها قبل از اینکه سراغ روابط اجتماعی شان در دنیای واقعی بروند، سرشان در گوشی رفته و توئیت های مختلف را زیر و رو می کنند. درست به همین خاطر برندها نیز از سال ها قبل جایی مناسب در پلتفرم های اجتماعی برای خودشان دست و پا کرده اند. به طوری که دیگر جا برای سوزن انداختن در پلتفرم های مختلف پیدا نمی شود. 

در میان برندهایی که در شبکه های اجتماعی فعالیت دارند، بعضی از آنها عملکرد به مراتب بهتری دارند. دلیل این امر درک اهمیت هشتگ ها از سوی چنین کسب و کارهایی است. خب انتظار ندارید که محتوای شما در دنیای شلوغ شبکه های اجتماعی دقیقا به دست مخاطب تان برسد؟

هشتگ ها به شما کمک می کنند تا محتوای تان را در شرایط مناسبی به دست مخاطب تان برسانید. اجازه دهید کمی تخصصی تر حرف بزنیم، این روزها کاربران در شبکه های اجتماعی برای یافتن محتوای دلخواه شان نه به جست وجوی ساده و نه حتی به بخش اکسپلور اعتماد دارند. در عوض سراغ هشتگ ها رفته و با جست وجوی هشتگ های دلخواه شان به محتوای مناسب دسترسی پیدا می کنند. بنابراین شما باید از این قابلیت به خوبی برای بهبود اوضاع کاری تان استفاده کنید. وگرنه خیلی زود از رقبا عقب افتاده و دیگر یک مشتری هم گیرتان نمی آید. 

اگر تازه به اهمیت هشتگ ها پی برده اید، لازم نیست خیلی به خودتان سخت بگیرید. تنها کاری که در این میان باید انجام دهید، استفاده از منابع درست برای یافتن ترندهای برتر است. مثلا اگر در حوزه تعمیرات خودرو فعالیت دارید، باید با یک جست وجوی ساده در شبکه های اجتماعی بحث های پرطرفدار در زمینه تعمیرات ماشین را پیدا کنید. استفاده از هشتگ هایی در این رابطه به شما برای بهبود اوضاع کارتان کمک خواهد کرد؛ چراکه محتوای بازاریابی و به طور کلی برندتان را درست دم دست کسانی قرار می دهید که به خدمات تان نیاز دارند. خب مگر یک برند برای موفقیت در بازار به غیر از این به چه چیزی نیاز دارد؟

گام سوم: دعوت از کاربران برای ثبت نام در خبرنامه

سایت برندها به طور معمول در طول هفته میزبان کلی از کاربران تازه وارد است. با این حال تعداد کمی از آنها یکبار دیگر سراغ شما را خواهند گرفت. دلیل این امر ناتوانی شما برای اثرگذاری بر روی مخاطب هدف یا کیفیت پایین محتوای تان نیست. در عوض همه چیز در رابطه با حواسپرتی کاربران و صدالبته تنوع بالای برندها معنا پیدا می کند. شما را نمی دانم، ولی من که گاهی اوقات تنوع برندها هوش از سرم می برد.

مطلب مرتبط: مخاطب هدف (Target Audience) چیست و چطور باید آن را پیدا کرد؟

اگر شما بازاریاب باهوشی باشید، برای اینکه خیلی راحت مخاطب تان را تبدیل به مشتری کنید، اول از همه سراغ دعوت از آنها برای عضویت در خبرنامه می روید. بی شک راه اندازی خبرنامه ایده تازه ای نیست. با این حال خیلی از بازاریاب ها این ایده طلایی را اشتباه اجرا می کنند. 

شما قرار نیست دست روی دست گذاشته و منتظر ثبت نام گسترده کاربران در خبرنامه برندتان باشید. در عوض باید آستین ها را بالا زده و از آنها دعوت رسمی به عمل آورید. 

بی شک وقتی آدم به یک مهمانی مهم دعوت شود، علاقه بیشتری برای حضور در آن خواهد داشت تا وقتی که فقط یک اطلاعیه خشک و خالی در فضای عمومی به پُستش بخورد. احتمالا مشتریان سختگیر حتی علاقه ای برای ثبت نام در خبرنامه بدون دعوت قبلی نخواهند داشت. بنابراین کار شما در این بخش حسابی سخت می شود. ماجرا پیچیده شد، نه؟

دعوت از کاربران برای عضویت در خبرنامه با یک پیام شخصی سازی شده در سایت یا حتی شبکه های اجتماعی امکان پذیر است. یادتان باشد، در این مرحله نباید از ایمیل استفاده کنید؛ چراکه کاربران حس می کنند شما از قبل برای شان برنامه ریخته اید و حالا فقط قصد ماله کشی روی دسترسی غیرقانونی تان به ایمیل آنها را دارید. پس حواس تان را در این رابطه کاملا جمع کنید. وگرنه شاید کارتان به شکایت هم بکشد. 

گام چهارم: بارگذاری محتوای تعاملی

دوره و زمانه محتوای یکطرفه در دنیای بازاریابی خیلی وقت است که به سر رسیده و دیگر کسی سراغ آنها را نمی گیرد. اگر شما دوست دارید در کوتاه ترین زمان ممکن مخاطب تان تبدیل به مشتری وفادار شود، باید کمی در عملکردتان تجدیدنظر کنید. ماموریت شما در این بخش کشیدن دستی به سر و گوش کیفیت محتوای بازاریابی تان است. اینطوری بدون دردسر زیاد امکان اثرگذاری بر روی مخاطب هدف را داشته و دیگر نیازی به صرف هزینه های گزاف برای پروموت کردن محتوای تان ندارید. 

باور کنید یا نه، پروموت محتوا اصلا گزینه ارزانی نیست. کافی است نیم نگاهی به وضعیت اسپانسرهای تیم های ورزشی بزرگ بیندازید تا از قیمت های همکاری آنها ذهن تان سوت بکشد!

راهکار جایگزین ما در این بخش تلاش برای تولید محتوای تعاملی است. وقتی درباره محتوای تعاملی حرف می زنیم، خیلی ها فکر می کنند درباره موضوعی خارج از دسترس یا کاملا فانتزی حرف می زنیم. خب راستش را بخواهید، این مسئله اصلا فانتزی نیست. در عوض شما می توانید بدون هیچ دردسری سراغ سلیقه مخاطب تان رفته و با استفاده از آن محصول تان را پیشنهاد کنید. 

اجازه دهید با یک مثال ساده منظورمان در این بخش را به خوبی به شما نشان دهیم. دانشجویی را در نظر بگیرید که از همان اول دبیرستان عاشق رشته سینما بوده و بعد از چند سال درس خواندن بالاخره در یک دانشگاه خوب این رشته را قبول شده است. بی شک حوزه اصلی علاقه چنین فردی هنر سینما خواهد بود. بنابراین اگر یک برند قصد داشته باشد محصولاتش را به چنین مشتری بفروشد، باید در زمینه بازاریابی از المان های سینمایی بهره بگیرد. مثلا مانور بر روی دوربین های جدید نیکون با بازسازی صحنه هایی از فیلم های کلاسیک دنیا ایده خوبی خواهد بود، مگر نه؟

هر کاری که شما در حوزه بازاریابی انجام می دهید، باید کاملا حساب شده باشد. خیلی وقت ها کارآفرینان صرفا برای اینکه از زیر مسئولیت های مختلف شانه خالی کنند، سراغ ایده های کلیشه ای می روند. خب در این صورت اصلا نباید انتظار تغییر رفتار در میان مخاطب تان را داشته باشید؛ چراکه این روزها تا چشم کار می کند، برندهای کلیشه ای دیده می شوند.

محتوای تعاملی علاوه بر اینکه باید مطابق با سلیقه مشتریان باشد، باید فضایی برای تعامل را نیز فراهم کند. مثلا در شبکه های اجتماعی باز گذاشتن امکان درج کامنت یا بازنشر محتوا ایده ای کلیدی خواهد بود. به علاوه، اگر کاربران نظرات گوناگونی درباره برندتان دارند، باید خیلی سریع به آنها جواب داده و نشان دهید ارزش تعامل با آنها را درک می کنید. 

متاسفانه برخی از کسب و کارها خیلی دیر اهمیت تعامل با مشتریان را درک می کنند. به طوری که بعد از مدت زمانی کوتاه دیگر این تعامل کاملا از بین می رود. پس تا دیر نشده چهره ای مثبت و همیشه در صحنه از برندتان نشان دهید. اینطوری دیر یا زود دل مشتریان را به دست آورده و دیگر لازم نیست به خودتان زحمت زیادی بدهید. 

مطلب مرتبط: اصول تبدیل مخاطب به مشتری در اینستاگرام

گام پنجم: پیشنهاد هدیه یا تخفیف

چه چیزی بیشتر از تخفیف خوب آدم را وادار به خرید می کند؟ احتمالا برای شما هم پیش آمده بدون اینکه قصد خرید از یک برند را داشته باشید، فقط با مشاهده تخفیف های وسوسه کننده بی گدار به آب زده باشید. خب در این صورت شما خیلی خوب نقطه ضعف کلی مشتریان را درک می کنید. در چنین شرایطی خیلی از مشتریان برای اینکه رابطه ای مناسب با برندشان داشته باشند، تخفیف ها را به صورت پیگیر دنبال می کنند. این امر اهمیت ویژه ای برای برنامه ریزی بازاریابی برندها دارد. خب شما باید همیشه طوری در بازار عمل کنید که مشتریان مایل به خرید از کسب و کارتان باشند.

نکته کلیدی درباره تخفیف به مشتریان ضرورت اطلاع رسانی درست آن است. در این شرایط شما باید به خوبی نقش تان به عنوان یک بازاریاب را ایفا کنید. گاهی اوقات برندها علی رغم طراحی کمپین های تخفیف جذاب در عمل نمی توانند آن را به سمع و نظر مشتریان برسانند. به همین خاطر خبری از فروش بالا نخواهد بود. 

یکی دیگر از راهکارهایی که به شما برای فروش بیشتر کمک خواهد کرد، ارائه هدیه هایی به مشتریان است. مثلا اگر مشتری شما یک لپ تاپ از شما خریده، بد نیست یک موس رایگان به عنوان هدیه به او بدهید. یادتان باشد، ارزش هدیه شما نباید از خودِ محصول بیشتر باشد. به علاوه، استفاده از هدیه های بی کیفیت فقط مشتریان را ناامید خواهد کرد. پس به جای اینکه خودتان را دست کم گرفته یا سراغ هدیه های عجیب بروید، سعی کنید انتخابی منطقی داشته باشید. 

توصیه ما در این بخش استفاده از تجربه برندهای بزرگ در زمینه هدیه دادن به مشتریان است. خب برندهای بزرگ که هیچ وقت اشتباه نمی کنند، مگر نه؟ پس بد نیست در این یک مورد هم که شده کارتان را مطابق تجربه غول های بازار جلو ببرید. قول می دهم اصلا از این تصمیم پشیمان نخواهید شد. 

گام ششم: استفاده از گزینه لایو استریم 

لایو استریم از جمله امکاناتی است که تعامل هرچه بهتر میان مخاطب و برندها را موجب شده است. اولین بار این گزینه برای ارتباط رو در روی میان کاربران رونمایی شد، اما خیلی زود برندها از آن برای تحقق اهداف بازاریابی شان سود بردند. منطق کار در این بخش بی نهایت ساده است. شما برای اینکه توجه مخاطب را به برندتان جلب کنید، می توانید به راحتی هرچه تمام تر سراغ لایو استریم رفته و در آن به طور زنده محصولات تان را معرفی کرده یا حتی با مشتریان تعامل داشته باشید. 

معمولا کاربران وقتی در یک ویدئوی لایو با یک برند تعامل دارند، واکنش بسیار بهتری نسبت به آن نشان می دهند. این نکته ای است که برای بسیاری از کارآفرینان اهمیت بی نهایت زیادی دارد. پس بد نیست شما هم آن را مهم تلقی کرده و دنبال استفاده از آن باشید. 

یادتان باشد، اگر در لایو استریم از مهمان های مناسب و مشهور استفاده کنید، میزان بازدید ویدئوی تان به طور حیرت انگیزی افزایش پیدا می کند. هر چقدر هم که بازدید ویدئو بیشتر باشد، احتمال دست به جیب شدن مشتریان هم افزایش خواهد یافت. 

آخرین نکته ای که در این بخش باید پس ذهن داشته باشید، سیو کردن ویدئوهای لایو برای دسترسی بعدی کاربران به آن است. خب شاید تمام مخاطب شما در آن زمان به خصوص امکان مشاهده ویدئو را نداشته باشند. بنابراین با ذخیره سازی آن در اکانت تان به آنها امکان تماشای ویدئو در زمان دلخواه را بدهید. این امر در بلندمدت میزان بازدید و صدالبته فروش محصولات تان را به طور برق آسایی افزایش می دهد. 

مطلب مرتبط: بازاریابی محتوایی و تبدیل مخاطب هدف به مشتریان وفادار

گام هفتم: درخواست برای فالو کردن اکانت برند

شبکه های اجتماعی دیگر فضایی برای تعامل خشک و خالی میان کاربران نیست. از چند سال قبل اینستاگرام و بعدا بقیه پلتفرم ها امکان خرید مستقیم را به دنیای شبکه های اجتماعی اضافه کرده اند. این روزها کاربران می توانند در حین گشت و گذارشان در شبکه های اجتماعی خیلی راحت دست به جیب شده و بدون خروج از پلتفرم دلخواه شان اقدام به خرید محصولات مختلف کنند. 

سادگی و سهولت خرید از طریق شبکه های اجتماعی برای بسیاری از افراد مایه خوشحالی است. با این حال اگر برند شما آشنایی کافی با این دنیا را نداشته باشد، خیلی زود کارتان به جاهای باریک می کشد؛ چراکه بقیه برندها با سرعت نور از این گزینه استفاده می کنند و سر شما بی کلاه می ماند.

ما در این بخش قصد نداریم یک آموزش صفر تا صد درباره فروش محصولات در شبکه های اجتماعی تقدیم تان کنیم. در عوض تمام کاری که باید انجام دهید، تلاش برای معرفی محصولات برند به مشتریان در بازه های زمانی مختلف است. مثلا در اینستاگرام باید هر هفته ویدئو یا پستی درباره محصولات تازه تان آپلود کرده و از گزینه خرید درون برنامه ای برای تقویت انگیزه کاربران استفاده کنید.

تمام استراتژی های بالا در صورتی با موفقیت همراه می شوند که شما فالوورهای بالایی داشته باشید. این روزها محتوای برندها بیشتر برای فالوورهای شان نمایش داده می شود. پس طبیعی است که نوعی جنگ جهانی میان برندها برای جذب فالوور شروع شده باشد. در این نبرد گسترده برندی موفق می شود که قدرت اقناع بالاتری داشته باشد. پس باید تمام استراتژی تان را همراه با دعوت از مخاطب برای فالو کردن اکانت تان کنید. وگرنه اکانت تان بعد از چند سال همچنان وضعیت نابسامانی خواهد داشت. 

جمع بندی نهایی

تبدیل مخاطب با مشتری بیشتر شبیه کار کیمیاگرانی است که در دوران باستان مس را به طلا بدل می کردند. اگرچه این ادعا تا سده ها عجیب به نظر می رسید و هنوز هم کسی آن را ثابت نکرده است، اما درباره تبدیل مخاطب به مشتری دیگر نیازی به افسانه سرایی نیست؛ چراکه حالا شما امکان دسترسی به میلیون ها مخاطب و برنامه ریزی برای تبدیل شان به مشتریان وفادار را دارید. 

مطلب مرتبط: 3 راهکار تاثیرگذار برای تبدیل مخاطب های هدف به مشتریان وفادار برندمان

تلاش ما در این مقاله آشنایی هرچه بیشتر شما با روش های تبدیل مخاطب به مشتری وفادار بود. شما حالا تمام اطلاعات لازم برای موفقیت در این حوزه را دم دست دارید. از اینجا به بعد همه چیز به سعی و تلاش خودتان بستگی خواهد داشت. البته شما نباید بی گدار به آب زده و یکهو وارد این حوزه شوید. در عوض بد نیست کمی حوصله به خرج دهید و کم کم کارتان را جلو ببرید. در این زمینه اگر از توصیه یا مشاوره آدم های کاربلد هم استفاده کنید، دیگر مو لای درز کارتان نخواهد رفت. من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز همیشه آماده دریافت سوالات شما و کمک به توسعه کسب و کارتان هستیم. پس تعارف را کنار گذاشته و با ما در ارتباط باشید. 

منابع:

https://statusbrew.com

https://www.omniconvert.com