در دنیایی که همه بازاریاب ها به فکر تولید محتوا و بمباران مخاطب بخت برگشته هستند، کمتر کسی به این موضوع فکر می کند که اصلا محتوای بازاریابی اش قرار است به دست چه کسی برسد؟ هرچه باشد عرصه بازاریابی اصلا مثل مسابقه دو سرعت نیست که قهرمان نهایی سریع ترین مرد دنیا باشد، بلکه در این بین اینکه شما چه محتوایی را پیش پای کدام کاربران قرار می دهید هم اهمیتی به اندازه کل سابقه برندتان در بازار دارد.
خیلی از بازاریاب ها بدون در نظر گرفتن مخاطب هدف شروع به تولید محتوا می کنند و از همه جالب تر اینکه به موفقیت کارشان هم ایمان دارند. چنین کاری دقیقا مثل آن است ک یک خواننده پاپ یا راک بدون اینکه حتی گوشه چشمی به ترک های محبوب عاشقان دنیای موسیقی داشته باشد، شروع به ضبط یک آلبوم پرهزینه کند. نظر شما را نمی دانم، ولی من که مطمئنم چنین خواننده ای نه تنها به یک راک استار محبوب تبدیل نمی شود، بلکه آلبومش حتی خرج هزینه های تولید را هم در نخواهد آورد، چراکه در دنیای پر از خوانده موسیقی کسی برای شما فرش قرمز پهن نکرده و اگر مردم با سبک کاری تان ارتباط نگیرند، مثل آب خوردن سراغ گزینه بعدی رفته و طوری رفتار می کنند که انگار از اول هم هنرمندی به اسم شما در دنیا وجود نداشته است!
اگر شما برای اولین بار است که با مسئله پیدا کردن مخاطب هدف رو به رو می شوید، شاید پیش خودتان فکر کنید ما داریم الکی ماجرا را بزرگ می کنیم، اما باور کنید یا نه اینجا پای مرگ و زندگی برندتان در میان است. کافی است برای یک لحظه هم که شده خودتان را جای کاربران معمولی در شبکه های اجتماعی قرار دهید تا منظور ما را به خوبی متوجه شوید. ماجرا جالب شد، نه؟
مطلب مرتبط: جلب نظر مخاطب هدف
وقتی یک کاربر مشغول گشت و گذار در شبکه های اجتماعی است، دوست دارد فقط آن دسته از محتواهایی را ببیند که مطابق میلش است؛ دقیقا مثل زمانی که مردم پای تلویزیون نشسته اند و مداوم کانال را عوض می کنند تا برنامه دلخواه شان پیدا شود. پلتفرم هایی مثل اینستاگرام یا یوتیوب هم خیلی خوب از این ماجرا خبر دارند و متوجه شده اند بهترین راه حل برای جلب نظر کاربران بهینه سازی الگوریتم پلتفرم شان برای نمایش محتوایی مطابق سلیقه هر کاربر است. اگر دقت کرده باشید، چند سالی است دیگر خبری از مشاهده محتوای بی ربط به سلیقه تان در شبکه های اجتماعی نیست. این دقیقا همان معجزه پیدا کردن مخاطب هدف در مورد شبکه های اجتماعی است. در این بین اگر شما مخاطب هدف تان را نشناسید و مطابق سلیقه آنها محتوا تولید نکنید، مثل کارگردانی خواهید شد که تازه شب افتتاحیه فیلمش از صندلی های خالی سالن سینما متوجه فاجعه به بار آمده می شود.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم دیگر دوره و زمانه اعتراض کاربران و فریادهای بلندشان در شبکه های اجتماعی از دست محتوای بازاریابی بی ربط به علاقه شان به سر رسیده است. حالا اگر یک برندی به سرش بزند و همین طوری بدون شناخت مخاطب هدف وارد گود تولید محتوا شود، حتی یک بازدید یا لایک خشک و خالی هم برای پستش دریافت نخواهد کرد، چه برسد به اینکه یک کامنت اعتراضی زیر پستش ثبت شود. ما در این مقاله قصد داریم صفر تا صد پیدا کردن مخاطب هدف برای بازاریابی در شبکه های اجتماعی را با شما در میان بگذاریم. در این بین هم مثل همیشه از یک تعریف ساده شروع می کنیم، سری به مزایای پیدا کردن مخاطب هدف می زنیم و در آخر هم تکنیک های کاربردی برای پیدا کردن مخاطب هدف را با شما در میان خواهیم گذاشت. اصلا لازم نیست نگران پیچیدگی موضوع در این مقاله باشید، چراکه ما در روزنامه فرصت امروز فکر همه جا را کرده ایم. این یعنی نکات و مطالب مقاله کاملا رُک و پوست کنده با زبانی خودمانی بیان می شود. پس منتظر چه هستید؟ کمربرندهای تان را محکم ببندید تا تخته گاز به سوی بازاریابی موفق در شبکه های اجتماعی حرکت کنیم.
پیدا کردن مخاطب هدف: تعریفی کاربردی برای شروع کار!
فرض کنید شما مسئول یک شبکه تلویزیونی هستید و برای اینکه مردم را وسوسه کنید تا دست به جیب شده و اشتراک کانال تان را بخرند سراغ خرید حق پخش اختصاصی مسابقات لیگ قهرمانان اروپا رفته اید. در این صورت احتمالا اسم شبکه تان یک شبه نقل همه مجالس می شود و حسابی اسم و رسمی برای خودتان به هم خواهید زد. البته به شرط اینکه حال و هوای کلی شبکه تان هم به دنیای ورزش بخورد و مخاطب هدف پر و پاقرص تان میانه خوبی با دنیای فوتبال داشته باشند. وگرنه شما فقط پول تان را دور ریخته اید و با از دست دادن کلی از مخاطب های تان یک سقوط آزاد را تجربه خواهید کرد.
مفهوم مخاطب هدف را می شود به ساده ترین شکل ممکن با مثال بالا درک کرد. در ساده ترین حالت، مخاطب هدف مجموعه یا گروهی از افراد هستند که شما دوست دارید در شبکه های اجتماعی به آنها دسترسی پیدا کنید. این دسترسی می تواند به شکل های مختلفی نظیر نشان دادن محتوای تان به آنها، معرفی محصولات یا حتی فروش و کسب سود باشد. نکته جالب ماجرا اینکه مخاطب هدف شما معمولا ویژگی های شخصیتی یا خلق و خوی مشترکی با برند شما دارند. اگر بخواهیم از همان مثال کانال تلویزیونی بالا استفاده کنیم، معنای حرفمان می شود اینکه مخاطب هدف شما باید آدم های ورزشکار یا حتی کسانی باشند که فوتبال را به طور آماتور و تفریحی بازی می کنند.
اجازه دهید تعریف مان را کمی تخصصی تر کنیم و دامنه مخاطب هدف را هم از یک گروه پرجمعیت از افراد به دامنه ای کوچک تغییر دهیم. فرض کنید شما یک تهیه کننده سینما هستید و اخیرا متوجه کمبود شدید فیلم های مربوط به پدر و مادرهای نسل جدید شده اید. این امر به طور بالقوه برای شما یک مخاطب هدف دست نخورده می سازد که می توانید با اتکا به آن یک فیلم جدید روانه سالن های سینما کنید. اینطوری هم یک مخاطب هدف جدید برای خودتان خواهید داشت، هم اینکه دیگر خبری از شکست آثار کلیشه ای تان در گیشه نخواهد بود. پیدا کردن یا شناسایی مخاطب هدف دقیقا با کمپین بازاریابی شما همین کار را می کند و اجازه نمی دهد زحمات چند ماهه تان در کسری از ثانیه هدر رود؛ به همین سادگی.
یادتان باشد شما می توانید به هر کسی که در بازار می بینید محصولات تان را بفروشید، اما قرار نیست یک محتوای بازاریابی مشخص به مذاق همه خوش بیاید. دقیقا به همین خاطر خیلی از برندها حتی قبل از اینکه شروع به طراحی کمپین کنند، مخاطب هدف شان را شناسایی و دسته بندی می کنند. اینطوری می دانند هر وقت چه محتوایی را باید پیش روی چه کاربرانی قرار دهند. چنین کاری نه تنها به تیم بازاریابی شما مثل تیم های فوتبال آلمانی یک جور نظم ماشینی می دهد، بلکه خیال تان بابت رضایت و وفاداری مخاطب هدف تان را هم راحت خواهد کرد.
مطلب مرتبط: چطور از مخاطب هدف درخواست ارائه بازخورد کنیم؟
مزایای پیدا کردن مخاطب هدف در دنیای بازاریابی
حالا که با یک تعریف ساده و جمع و جور از پیدا کردن مخاطب هدف در شبکه های اجتماعی آشنا شدید، بد نیست از خودتان بپرسید این استراتژی اصلا به چه دردی می خورد؟ خب اگر قرار است شما حتی یک دقیقه از وقت ارزشمند خود را به یادگیری این استراتژی اختصاص دهید، باید کاملا مطمئن شوید که پس از پایان این مقاله یک تغییر محسوسی در کارتان ایجاد می شود.
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز همیشه اولویت اول مان راحت کردن خیال شما بابت مزایای یادگیری یک استراتژی است. اینطوری شما دست کم با خیال راحت مقاله مان را دنبال می کنید و دیگر لازم نیست دم به دقیقه حواس تان پرت این موضوع شود که اگر این استراتژی به دردتان نخورد، چه؟ ما در ادامه سعی می کنیم با بررسی بعضی از مزایای پیدا کردن مخاطب هدف در شبکه های اجتماعی به شما نشان دهیم چطور با استفاده از آن می شود در یک چشم به هم زدن اوضاع بازاریابی تان را بهتر کنید. اجازه دهید بدون هیچ حرف اضافه ای از شما دعوت کنیم تا در این بخش نیز با ما همراه باشید.
بهره برداری حداکثری از زمان و منابع
وقتی شما مخاطب هدف تان را مثل کف دست بشناسید، می توانید با اعتماد به نفس بالا و مثل سوپراستارهای سینمایی کاری کنید که آنها روی صندلی شان میخکوب شوند. شما را نمی دانم، ولی من که هر وقت موقع گشت و گذار در شبکه های اجتماعی با محتوایی دقیقا مطابق سلیقه ام رو به رو می شوم، بی برو برگشت باید تا ته آن محتوا را ببینم. وگرنه شاید حتی شب خوابم هم نبرد!
اجازه دهید قبل از اینکه بحث مان مثل کلاس های کسل کننده مدرسه شود، از یک مثال کاربردی و هیجان انگیز استفاده کنیم. فرض کنید یک آشپز حرفه ای ژاپنی در قلب نیویورک با کلی دردسر یک رستوران برای خودش دست و پا کرده و قصد دارد غذای لوکس آسیایی به علاقه مندان عرضه کند. بی شک اگر آشپز قصه ما در محله ای رستورانش را دایر کند که پر از فست فود است، یک هفته ای به خاک سیاه خواهد نشست. خب وقتی یک جایی بورس فست فود ارزان قیمت است، یک رستوران بی نهایت لوکس مثل وصله نچسبی خواهد بود که هیچ کس حتی به آن نگاه هم نمی کند. قهرمان قصه ما برای اینکه شانسی در بازار صنعت غذا داشته باشد، باید به جای بورس فست فود سراغ محله چینی ها یا سایر مردم آسیایی در نیویورک برود. به علاوه با توجه به قیمت بالای منوی غذا باید محله ای بالا شهر را هم در نظر داشته باشد. وگرنه شاید حتی یک نفر هم مشتری ثابتش نشود.
شاید فکر کنید ما با مثال بالا حسابی از بحث اصلی منحرف شده ایم، اما این مثال به خوبی اهمیت پیدا کردن مخاطب هدف را نشان می دهد. وقتی شما از اول دقیقا سراغ همان افرادی می روید که به محصول برندتان علاقه یا نیاز دارند، هم یک فروش بی دردسر را تجربه می کنید، هم اینکه بی خودی وقت و منابع در دسترس تان را هدر نخواهید داد. این نکته شما را به بهترین شکل ممکن بدل به برندی دوست داشتنی و قهرمان مشتریان در بازار خواهد کرد.
مطلب مرتبط: چالش دسته بندی مخاطب هدف در شبکه های اجتماعی
افزایش فروش
در بازار همه برندها دنبال فروش بیشتر و ساده تر هستند. اگر شما حتی یک بار هم تجربه فروشندگی، مخصوصا در شبکه های اجتماعی، را داشته باشید خیلی خوب می دانید سر و کله زدن با بعضی از کاربران بعد از کار در معدن سخت ترین کار دنیاست. اینکه شما چطور به مشتریان ثابت کنید دقیقا همان محصولات یا راهکارهایی را دارید که به دردشان می خورد، اگر به اندازه صعود به قله اورست سخت نباشد، قطعا خیلی هم ساده نیست. حالا در این میان برندی را در نظر بگیرید که مثل آب خوردن محصولاتش را به فروش می رساند و حتی یک نفر هم درباره شرایط فروش آن سوال نمی کند و خبری هم از سوالات عجیب و غریب مشتریان نیست. اشتباه نکنید، ما درباره یک رویای کاملا خیالی حرف نمی زنیم، بلکه منظورمان دقیقا همان تکنیکی است که برندهای بزرگ در بازار اجرا می کنند تا با آن همه رقبا را از میدان به در کنند!
همانطور که یک سرمربی فوتبال با آنالیز وضعیت رقبا می تواند در زمین مسابقه طوری مچ شان را بخواباند که انگار با تیم محلات بازی دارد، شما هم وقتی خیلی خوب ته توی سلیقه و علاقه کاربران شبکه های اجماعی را در بیاورید، می توانید به جای سرمایه گذاری بر روی کاربران بی علاقه به برندتان یک راست بروید سراغ بهترین آدم های ممکن. نتیجه کار هم می شود یک فروش ساده، لذت بخش و صدالبته بی دردسر. خب مگر یک بازاریاب یا کارآفرین به جز فروش بالا و ساده چیز دیگری هم از شبکه های اجتماعی می خواهد؟
ایجاد تمایز با رقبا
آیا تا به حال فکر کرده اید فرق بین کارگردانی مثل اسکورسیزی با هزار و یک کارگردان معمولی دیگر در چیست؟ احتمالا فیلم بازهای حرفه ای برای چنین سوالی یک عالمه جواب رنگارنگ دارند، اما اگر نظر ما را بخواهید تنها تفاوت اصلی در این بین توانایی حیرت انگیز کسانی مثل اسکورسیزی در ایجاد تمایز بین خودتان و دیگران است. شما حتی اگر تریلر تازه ترین اثر اسکورسیزی را ندیده بشید، آنقدر به این کارگردان اعتماد دارید که بلیت های اثرش را پیش خرید کرده و از ساعت ها قبل شروع سانس تان در اطراف سینما پرسه بزنید. باور کنید یا نه، این ماجرا درباره برندهایی که خیلی خوب مخاطب شان را می شناسند هم مصداق دارد.
معمولا کارآفرینان و برندهای صفر کیلومتر کارشان را با یک آزمون و خطای بی پایان شروع می کنند تا مخاطب هدف شان را به مرور زمان و به قیمت حرص دادن یک عالمه کاربر دیگر پیدا کنند. این کار دقیقا مثل آن است که شما بخواهید به قیمت کلاهبرداری از کلی آدم بی گناه یک پول هنگفت به جیب بزنید و حتی پشت سرتان را هم نگاه نکنید. استراتژی شناسایی مخاطب هدف به شما این امکان را می دهد که بدون رژه رفتن روی اعصاب کسانی که حتی روح شان هم از محصولات شما خبر ندارد، با یک میانبر سریع بروید سراغ مخاطب هدفی که قدر محصولات تان را می داند. اینطوری شما به مرور زمان تبدیل به یک برند خاص و منحصر به فرد در بازار می شوید که هر کسی دوست دارد از آن خرید کند. خب هرچه باشد این روزها همه دوست دارند از یک برند خاص و متمایز خرید کنند. پس شما چاره ای به غیر از تبدیل شدن به چنین قهرمان و برند خاصی ندارید. برای این کار هم لازم نیست خودتان را خیلی به دردسر بیندازید. فقط کافی است تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.
مطلب مرتبط: راهکارهایی برای تعامل بهتر با مخاطب هدف
بهبود ارتباطات با مشتریان
وقتی کسی خیال خرید یک گوشی موبایل را دارد، احتمالا با وسواسی مثال زدنی همه محصولات بازار را زیر و رو کرده و دست آخر با کلی شک و تردید یک گوشی را می خرد. شما را نمی دانم، ولی من که همیشه موقع خرید یک موبایل جدید به این فکر می کنم که اگر خرید اشتباهی کرده باشم، چه خواهد شد؟ استراتژی پیدا کردن مخاطب هدف به شما کمک می کند تا این قبیل از استرس ها را از سر مشتریان تان بیرون کنید. اینطوری به جای اینکه مشتریان با ترس و لرز از شما خرید کنند، بدون حتی یک لحظه تردید سراغ تان خواهند آمد و با خیال راحت بعد از خرید پیش تان کارت خواهند کشید.
یادتان باشد وقتی مشتریان به یک برند اعتماد می کنند که اولین برخوردشان با آنها خیلی خوب و عالی باشد. شاید در عصر یونان باستان اولین برخورد بین یک کسب و کار با مشتریان در دنیای واقعی رقم می خورد، اما این روزها این اتفاق تماما در دنیای آنلاین روی می دهد. پس اگر شما بتوانید اولین برخوردتان با مشتریان در شبکه های اجتماعی خاص جلوه دهید، تا آخر عمر خیال تان بابت داشتن مجموعه ای از بهترین مشتریان با وفاداری بالا راحت خواهد شد. این امر در دنیای مدرن کسب و کار یعنی بهبود ارتباطات با مشتریان. پس منتظر چه هستید؟ با ما همراه باشید تا شما را به سوی موفقیت بازاریابی در شبکه های اجتماعی راهنمایی کنیم.
پیدا کردن مخاطب هدف در عمل: چطور و چگونه
خب تا اینجای کار ما کلی درباره تعریف پیدا کردن مخاطب هدف به عنوان یک استراتژی و همینطور مزایای آن با شما حرف زدیم. حالا نوبتی هم باشد باید سری به شیوه های اجرای این سیاست در عمل بزنیم. خب تا وقتی که شما فقط چند تا مزیت مختلف این استراتژی را بلد باشید، کارتان حتی یک قدم هم پیش نمی رود. ما در روزنامه فرصت امروز اصلا دوست نداریم شما را بی خود و بی جهت معطل کنیم. پس به جای اینکه کلی مقدمه چینی کلیشه ای برای تان ردیف کنیم، اجازه دهید خیلی رُک و پوست کنده برویم سراغ اصل مطلب. پس این شما و این هم روش های پیدا کردن مخاطب هدف برای بازاریابی در شبکه های اجتماعی.
گردآوری اطلاعات: پیش به سوی مارکتینگ بی دردسر
وقتی درباره پیدا کردن مخاطب هدف در شبکه های اجتماعی صحبت می کنیم، در پس ذهن مان این سوال جریان دارد که چه کسی دوست دارد از شما خرید کند؟ سوال بالا خیلی از دغدغه ها و جای خالی های ذهن تان را پر می کند. البته به شرط اینکه خیلی دقیق به آن جواب دهید. شاید فکر کنید یک جواب دقیق فقط با صداقت شما جفت و جور می شود. اگر اینطور فکر می کنید، باید بگوییم کاملا در اشتباهید، چراکه صداقت شما شاید برای مشتریان بی نهایت مهم و جذاب باشد، اما دست کم در این یک مورد هیچ دردی از شما دوا نخواهد کرد. فرمول طلایی ما در این میان استفاده از اطلاعات دقیق و طبقه بندی شده درباره کاربران در شبکه های اجتماعی است.
مطلب مرتبط: بازاریابی در اینستاگرام و مسئله تعامل با مخاطب هدف
احتمالا فرمول ما برای استفاده از اطلاعات طبقه بندی شده خیلی زود شما را به یاد فیلم های پلیسی با حضور افتخاری شخصیت های هکر مشهور انداخته است. اجازه دهید تا ماجرا خیلی بیخ پیدا نکرده و حسابی برای خودتان خیالبافی نکرده اید، به شما بگوییم که اینجا اصلا چنین خبرهایی نیست. اطلاعات به درد بخور برای شما در شبکه های اجتماعی خیلی راحت و و بدون اینکه ماجرای پلیسی در میان باشد، در دسترس است. تنها کاری که باید در این بین انجام دهید، انتخاب شاخص های دقیق برای تبدیل این اطلاعات به کلید موفقیت تان در پیدا کردن مخاطب هدف است.
فرض کنید شما یک برند تولید لباس های مخصوص کازپلی (لباس های مخصوص برای شبیه شدن به شخصیت های کارتونی) دارید. در این صورت احتمالا مخاطب هدف شما نوجوانان و جوانانی هستند که بعد از دهه 90 میلادی متولد شده اند. همچنین بیشتر جوانان شهرهای بزرگ به این قبیل تفریحات عادت دارند. پس شما باید در رده سنی و موقعیت جغرافیایی خاصی دنبال مخاطب هدف تان باشید. مثلا اگر شما یک تولیدی محلی در شهر کلن آلمان هستید، باید کارتان را روی جوانان ساکن همان شهر متمرکز کنید. فکر می کنم لازم به گفتن نباشد که هرگونه هدف گذاری بر روی سایر کاربران در نهایت چیزی به جز تلف کردن وقت و بودجه برندتان نخواهد بود.
حالا که شما دو تا معیار خوب، یعنی موقعیت سنی و محل زندگی، را پیدا کردید بد نیست نیم نگاهی هم به سایر معیارهای درست و حسابی در این بین داشته باشید. پس لطفا شش دانگ حواس تان را جمع این معیارها کنید تا مخاطب هدفی دقیقا مناسب کمپین بازاریابی تان پیدا کنید:
• سلیقه مشتری ایده آل: بی شک شما با یک تحلیل ساده مشتریان فعلی برندتان به خوبی متوجه ویژگی ها و تیپ شخصیتی خریداران فعلی تان خواهید شد. این نکته به شما کمک می کند تا در ادامه مسیر مثل آب خوردن مخاطب هدف تان را پیدا کنید. کافی است سلیقه مشتریان فعلی را بی کم و کاست ارزیابی کرده و سپس تعریف مخاطب هدف تان را بر اساس همین سلیقه خاص انجام دهید. اینطوری دیگر فقط روی کاربرانی که چنین ویژگی دارند سرمایه گذاری کرده و جلوی هدر رفتن پول تان را می گیرید.
• شناسایی تصمیم گیرنده اصلی: اینکه شما برای یک گروه خاص محتوای بازاریابی تولید کنید، فقط شامل گروه های اجتماعی یا سنی افراد نیست. گاهی اوقات شما به جای سرمایه گذاری بی مقدمه روی مشتریان باید به این نکته فکر کنید که چه کسی تصمیم گیرنده نهایی درباره خرید یک محصول است. مثلا در یک شرکت بزرگ معمولا مدیرعامل و در خانواده ها والدین نقش تصمیم گیرنده را دارند. پس شما به جای اینکه روی افراد فاقد قدرت تصمیم گیری سرمایه گذاری کنید، باید دنبال مخاطب هدف تان از بین افراد تصمیم گیرنده باشید.
• قدرت خرید: بعضی از محصولات طوری طراحی شده اند که فقط طبقه خاصی از جامعه امکان استفاده از آن را دارند. مثلا محصولات برند گوچی را در نظر بگیرید. این محصولات آنقدر گران هست که فقط بخشی از مردم توانایی خریدشان را داشته باشند. در عوض بعضی دیگر از محصولات خیلی عمومی تر در دسترس مردم قرار دارد. شما برای پیدا کردن مخاطب هدف تان باید خیلی صاف و پوست کنده از خودتان درباره کسانی که توانایی خرید محصولات تان را دارند، سوال کنید. بعد هم با ارزیابی قدرت خرید کاربران فقط دنبال آنهایی باشید که وضعیت مالی شان اجازه خرید محصولات تان را می دهد. وگرنه حسابی روی اعصاب کسانی راه می روید که توانایی خرید محصولات تان را ندارند و حتی یک سنت هم نصیب تان نمی شود.
گوش دادن به حرف کاربران: تکنیکی قدیمی اما همچنان موثر!
اینکه کاربران درباره برند شما چی فکر می کنند، سرنخ های مهمی برای پیدا کردن مخاطب هدف تان می دهد. شاید فکر کنید برای انجام چنین کاری باید حتما یک دستگاه ویژه برای خواندن ذهن کاربران داشته باشید، اما یک جست و جوی ساده در شبکه های اجتماعی می تواند تمام دغدغه های شما را از بین برده و خیال تان را از این بابت راحت کند. شما با جست و جوی اسم برندتان یا حوز کاری خود می توانید انبوهی از نظرات کاربران را مشاهده کنید. البته در این بین شما نباید فقط دنبال مشاهده سرسری نظرات کاربران باشید، بلکه باید مثل یک عقاب تیزبین ترندها، سلیقه و حتی هشتگ های پرکاربرد کاربران را شناسایی کنید. از این نظر کار شما مثل یک ویراستار حرفه ای است که قبل از چاپ یک کتاب دنبال اشتباهات تایپی و نگارشی اش است؛ با این تفاوت که اینجا به جای اشتباهات شما باید نسبت به هر چیزی که مورد علاقه کاربران مرتبط با برندتان است توجه نشان دهید.
مطلب مرتبط: بازاریابی در شبکه های اجتماعی و چالش ترغیب مخاطب هدف
اگر شما از آن دست کارآفرینانی باشید که وسواس زیادی برای هر کاری به خرج می دهند، احتمالا دوست دارید کلی برنامه جورواجور برای گوش دادن به نظرات کاربران در شبکه های اجتماعی بچینید. از آن دست برنامه های پیچیده ای که احتمالا دست آخر در هزارتوی آن گمشده و حتی یکی از اهداف تان را هم محقق نخواهد کرد. توصیه ما برای شما در چنین شرایطی جایگزینی این فرآیندهای پیچیده با گشت و گذارهایی ساده در شبکه های اجتماعی پرطرفدار است. تنها کاری هم که در این میان باید انجام دهید، پیدا کردن چند تا کلیدواژه مهم و مرتبط با حوزه کاری تان است. به عنوان مثال اگر در زمینه تولید قطعات یدکی ماشین فعالیت دارید، اسم انواع برندهای محبوب خودروسازی یا قطعات تولیدی تان می تواند سرنخ مهمی برای موفقیت تان در دسترسی به نظرات کاربران در این بین باشد؛ به همین سادگی!
پیدا کردن محبوب ترین پلتفرم مشتریان: کلید موفقیت در شناسایی مخاطب هدف
مشتریان یک برند احتمالا تنها بخشی از مجموعه بزرگ مشتریان آن صنعت محسوب می شوند. مثلا صنعت پوشاک ورزشی را در نظر بگیرید. اگر شما یک تولیدی محلی در این حوزه داشته باشید، احتمالا مشتریان تان فقط و فقط بخشی از خانواده بزرگتر مشتریانی هستند که دیوانه وار برندهایی مثل نایک یا آدیداس را دوست دارند. اشتباه نکنید، ما اصلا قصد نداریم شما را کنار چنین غول های بزرگی قرار دهید و سرزنش تان کنیم که چرا توانایی رقابت با آنها را ندارید. در عوض ما به دنبال میانبری هستیم که شما را مستقیم پیش مخاطب هدف تان ببرد. ماجرا جالب شد، نه؟
بی شک کسانی که مشتری پر و پا قرص برندهای بزرگ هستند، به راحتی دل از محصولات جذاب چنین برندهایی نخواهند کند. با این حال ماجرا درباره مشتریانی که خیلی تعصب خاصی ندارند، کاملا فرق دارد. اگر شما اندکی به خودتان سخت بگیرید و در شبکه های اجتماعی دنبال چنین کاربرانی باشید، می توانید از دل آنها مخاطب هدف تان را پیدا کنید. خب هرچه باشد کسی که محصولات ورزشی نایک یا پوما را دوست دارد، قطعا اگر برندپوش نباشد می تواند نگاهی هم به محصولات شما بیندازد. درست مانند طرفدار فوتبالی که به جای حمایت بی قید و شرط از یک تیم فوتبال بیشتر دنبال تماشای یک مسابقه هیجان انگیز است و برد و باخت تیم ها هم اصلا برای او مهم نیست!
اگر شما دنبال پیدا کردن مخاطب هدف تان با استفاده از روش مورد بحث در این بخش هستید، باید اول از همه پلتفرم های محبوب برای علاقه مندان به حوزه کاری تان را مشخص کنید. این روزها برندها در شبکه های اجتماعی بسیار زیادی حضور دارند، اما ماجرا درباره مشتریان لزوما اینطوری نیست. کافی است یک نگاه دقیق به خودتان بیندازید تا متوجه شوید فقط دو یا سه تا شبکه اجتماعی برای شما حسابی محبوب است و اسم بقیه پلتفرم ها به گوش تان هم نخورده است.
توصیه ما برای پیدا کردن محبوب ترین شبکه های اجتماعی در بین علاقه مندان به حوزه کاری تان استفاده از ابزارهای حرفه ای است. وقتی هم که صحبت از ابزارهای حرفه ای می شود، محال است اسم گوگل به ذهن آدم خطور نکند. خب هرچه باشد اینجا صحبت از محبوب ترین و شاید بزرگترین برند دنیای دیجیتال باشد و ماجرا اصلا شوخی بردار نیست. ابزار گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) به شما کمک می کند تا هر نوع اطلاعاتی که در دنیای آنلاین می خواهید، تنها با چند کلیک ساده پیدا کنید. البته تمام خدمات این ابزار رایگان نیست، اما شما می توانید با یک هزینه منطقی و بدون بریز و بپاش های عجیب گلیم تان را از آب بیرون بکشید. کافی است سری به بخش گزارش های ترافیک (Traffic Report) در این ابزار بزنید و با پر کردن فیلدهای مربوط به کاربران مورد نظرتان از محبوب ترین پلتفرم ها برای آنها آگاه شوید؛ همینقدر ساده و کاربردی.
اگر به هر دلیلی دوست ندارید از گوگل آنالیتیکس استفاده کنید یا حتی کار با آن را بلد نیستید، می توانید همیشه سراغ گزینه های کاملا رایگان هم بروید. پیشنهاد ویژه ما در این بین ابزار کی هول، با اسم کامل Keyhole.co، است. این ابزار خیلی ساده بوده و امکانات تحت وب پرشماری به شما می دهد. کافی است یک اکانت کاملا رایگان برای خودتان ساخته و با جست و جوی هشتگ های مختلف بفهمید کاربران کدام شبکه های اجتماعی بیشتر از این هشتگ ها استفاده می کنند. چنین کاری مثل یک آسانسور جادویی شما را بدون حتی یک لحظه توقف پیش مخاطب هدف تان خواهد برد.
مطلب مرتبط: بازاریابی موبایلی برای جلب نظر مخاطب هدف
نگاه کردن به رقبا: میانبری سریع و آسان برای یافتن مخاطب هدف
وقتی یک کارگردان بعد از کلی دردسر سرمایه گذاری خوب و مطمئن پیدا کرده است، برای ساختن یک اثر بی عیب و نقص اول از همه به یک فیلمنامه درست و حسابی نیاز خواهد داشت. این یعنی کارگردان قصه ما یا باید یک فیلمنامه جدید را از صفر بنویسد یا اینکه با اقتباس از یک رمان یا فیلمی دیگر کارش را ساده کرده و دل همه تماشاچی ها را به دست بیاورد. شاید فکر کنید آثار اقتباسی فقط مخصوص پرده نقرهای است، اما در دنیای کسب و کار هم می شود گاهی اوقات از روی دست برندهای بزرگ الگوبرداری کرد.
وقتی شما دنبال مخاطب هدف برندتان هستید، می توانید به جای اینکه با کلی هزینه سرسام آور آنها را پیدا کنید، یک راست بروید سراغ رقبای بزرگ تان و از روی دست آنها کاربران تان را پیدا کنید. هرچه باشد این برندها هم نیروی ماهر بیشتری دارند و هم اینکه بودجه خوبی برای پیدا کردن مخاطب هدف در اختیار دارند. شما را نمی دانم، اما به نظر من که وقتی یک برند دست و دلش برای هزینه کردن در دنیای کسب و کار نلرزد، خیلی راحت می تواند اطلاعات مورد نیازش را پیدا کند. پس اگر شما بودجه لازم در این میان را ندارید، لازم نیست با هزار جور قرض و وام های مختلف خودتان را زیر بدهی ببرید. در عوض فقط حواس تان به عملکرد رقبا باشد و سعی کنید مخاطب هدف تان را از بین فالوورها یا مشتریان چنین برندهایی پیدا کنید. همانطور که می شود حدس زد، این شیوه اصلا هزینه اضافه ای برای شما ندارد. حتما دارید پیش خودتان می پرسید چطور چنین کاری ممکنه، مگر نه؟ خیال تان راحت ما انتظار نداریم شما با دست خالی سراغ چنین پروژه مهمی بروید، بلکه چند تا ابزار درست و حسابی برای تان کنار گذاشته ایم.
اولین ابزاری که ما برای شما انتخاب کرده ایم، سرچ استریمز (به قول فرنگی ها Search Streams) است. این ابزار به شما امکان ارزیابی عملکرد و ریز جزییات برندهای بزرگ در حوزه کاری تان را می دهد. اینطوری می توانید متوجه شوید رقیب تان در بین کدام کاربران محبوب است و آن کاربران چه ویژگی های سنی، اجتماعی یا مکانی دارند.
گزینه دوم ما برای پیدا کردن مخاطب هدف با استراتژی الگوبرداری از رقبا ابزار محبوب و دوست داشتنی بازسامو (Buzzsumo) است. این ابزار به شما امکان این را می دهد تا در قالب یک رابط کاربری حرفه ای محبوب ترین شبکه های اجتماعی، هشتگ ها، برندها و حتی حوزه کاری کسب و کار در میان کاربران را پیدا کنید. یکی از امکانات دیگر این ابزار امکان تحلیل عملکرد برندهای مختلف است. پس اگر دقیقا می دانید دنبال چه اطلاعاتی هستید، این ابزار مثل فرشته نجاتی است که منتظرش بوده اید. یادتان نرود این ابزار در دو حالت رایگان و پولی در دسترس قرار دارد. از آنجایی که شما فقط به دنبال ارزیابی کاربران و فالوورهای رقبای تان هستید، احتمالا نسخه رایگان بازسامو کارتان را به خوبی راه می اندازد. پس لازم نیست الکی هزینه اضافی روی دست برندتان بگذارید.
مطلب مرتبط: بهترین کمپین های بازاریابی از نظر تعامل با مخاطب هدف
سخن پایانی
پیدا کردن مخاطب هدف برای بازاریابی و تبلیغات بهتر یک اصل تردیدناپذیر است. شما نمی توانید دست روی دست گذاشته و انتظار داشته باشید مشتریان همینطور از راه برسند. در عوض باید آستین ها را بالا زده و خودتان وارد گود شوید. من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله به شما کمکی هرچند اندک برای یادگیری استراتژی پیدا کردن مخاطب هدف در شبکه های اجتماعی کرده باشد. مثل همیشه اگر سوال یا ابهامی درباره نکات مورد بحث در این مقاله داشتید، ما همیشه منتظر دریافت نظرات تان هستیم. پس تعارف را کنار گذاشته و سوالات تان را همین جا با ما در میان بگذارید.
منابع: