استارت آپ (Startup) یا به زبان خودمانی کسب و کار نوپا چند وقتی است که مثل سوپراستارهای سینمایی در کانون توجهات قرار دارد. خیلی بعید است شما در یک جمع دوستانه یا کنار همکاران تان باشید و هیچ حرفی از استارت آپ زده نشود؛ انگار که اصلا هیچ بحث دیگری در دنیا وجود ندارد!
احتمالا آوازه استارت آپ و جذابیتش برای کارآفرینان اینقدر در بوق و کرنا شده که به گوش شما هم رسیده و شاید حتی وسوسه شده باشید شانس تان را در این حوزه آزمایش کنید. خب مگر کسی هم هست که از راه اندازی استارت آپ و تبدیل شدن به کارآفرینی در حد و اندازه های استیو جابز یا ایلان ماسک احساس هیجان زدگی نکند؟ شما را نمی دانم، ولی من که حتی با فکر کردن به این موضوع هم روی پاهایم بند نمی شوم، چه برسد به اینکه واقعا بخواهیم چنین کاری را انجام دهم.
اگر شما فکر می کنید با صحبت های پراکنده ای که درباره استارت آپ به گوش تان خورده کاملا آماده اید که مثل قهرمان بازی های کامپیوتری از پس هر چالشی در این مسیر بر بیایید، باید حسابی ناامیدتان کنیم و بخواهیم همینجا ترمز کنید، چراکه شما فقط با یک روی سکه استارت آپ، آن هم به طور ناقص، آشنا هستید. ماجرا دارد کم کم از آنچه فکرش را می کردید پیچیده تر می شود، نه؟
راه اندازی استارت آپ، مثل هر کار حرفه ای دیگری، نیازمند مهارت و دانش تخصصی است و نمی شود همینطوری بی گدار به آب زد؛ وگرنه شما مثل کوهنوردی خواهید بود که بدون نقشه و راهنما دل به دریا زده و می خواهد اورست را فتح کند. بی شک کوهنورد داستان ما خیلی شانس بیاورد سالم به دامنه اورست می رسد و اصلا خبری از فتح قله نخواهد بود.
مطلب مرتبط: چالش های پیرامون استارت آپ های تازه
باور کنید یا نه، سالانه هزاران استارت آپ به دلایل مختلف ورشکسته می شوند و کارآفرینان شان با کلی بدهی و طلبکار تنها می مانند. بی شک شما در دور و اطراف تان کلی کارآفرین شکست خورده سراغ دارید و اصلا دل تان نمی خواهد سرنوشتی مثل آنها داشته باشید. فکر می کنم با این حساب بد نباشد در کنار سکانس جذاب و سینمایی ایجاد استارت آپ نیم نگاهی به نمای دراماتیک آن هم داشته باشید.
اگر از مخاطب های ثابت روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید که ما معتقدیم هر مفهوم و استراتژی را می شود به راحتی یاد گرفت؛ البته به شرط اینکه اطلاعات درست و یک راهنمای حرفه ای در کنارتان داشته باشید. ما در این مقاله می خواهیم مثل یک مربی دلسوز شما را با سیر تا پیاز استارت آپ آشنا کنیم تا بتوانید بدون کوهی از مشکلات کسب و کار رویایی تان را راه اندازی کنید و حسابی از خجالت رقبای تان درآیید؛ همینقدر جذاب و هیجان انگیز!
البته در این میان خبری از صحنه های اکشن در فیلم های هالیوودی یا بازی های کامپیوتری نیست، بلکه ما با تعریف استارت آپ و ویژگی هایش در کنار شما خواهیم بود. دست آخر هم برای اینکه موتورتان گرم شود نکات طلایی برای راه اندازی استارت آپ را بررسی می کنیم. آن وقت تبدیل به کارشناسی حرفه ای در حوزه استارت آپ می شوید و دیگر هیچ کس به گردپای تان هم نمی رسد.
استارت آپ: مفهومی که هیچ کس با تعریفش کاری ندارد!
اجازه دهید این بخش را با یک سوال کلیدی شروع کنیم: شما چند بار تا به حال درباره معنا و مفهوم استارت آپ فکر کرده اید؟ فکر می کنم منصفانه باشد که بگوییم تقریبا هیچ کس با تعریف این مفهوم کاری ندارد. بسیاری از افراد به خیال خودشان خیلی خوب راه و چاه ایجاد استارت آپ را می دانند و حتی نیازی به مطالعه در این باره ندارند. ما در روزنامه فرصت امروز همیشه کارمان برای آموزش یک مفهوم و استراتژی را با تعریف دقیقش شروع می کنیم. اینطوری شما در تمام طول مسیر یک نقشه دقیق در دست تان دارید تا گم نشوید.
کارآفرینان و کارشناس های مختلف درباره استارت آپ اظهارنظرهای متفاوتی کرده اند، به طوری که شاید بتوان از نظرات گوناگون در این باره یک کتاب چند صد صفحه ای تهیه کرد؛ از همان دست کتاب هایی که شب امتحان را حسابی به کام دانشجویان تلخ می کند!
اگر از ما درباره تعریف استارت آپ بپرسید، به شما می گوییم که لازم نیست خیلی خودتان را به دردسر بیندازید. استارت آپ در ساده ترین شکل ممکن به یک شرکت نوپا که از سوی یک یا چند کارآفرین تاسیس شده باشد گفته می شود که هدف اصلی اش توسعه کالا یا سرویسی منحصر به فرد و عرضه اش به بازار است.
احتمالا شما با خودتان خواهید گفت که چنین تعریفی خیلی کلی است و تقریبا همه برندهای دنیا را زیر بال و پرش می گیرد. چنین فکری یعنی اینکه شما خیلی خوب ماهیت استارت آپ را درک کرده اید. تقریبا هر برند بزرگی که در دنیا می بینید، اول از همه یک استارت آپ صاف و ساده بوده است. در واقع استارت آپ مرحله اولیه شروع یک کسب و کار و ورود به بازار برای تبدیل شدن به قهرمان مشتریان است؛ همین و بس.
حالا که یک تعریف ساده و خودمانی از استارت آپ یاد گرفتید، شاید بد نباشد سراغ تکنیک هایی برای ایجاد استارت آپ برویم، اما قبلش باید یک مسئله مهم را حل و فصل کنیم. اجازه دهید با هم روراست باشیم، خیلی از افراد با تعاریف نظری و مفاهیم انتزاعی میانه خوبی ندارند. در عوض ویژگی های عینی یک پدیده برای آنها مثل الماس ارزشمند است و کمک شان می کند تا خیلی سریع یک مفهوم را متوجه شوند. اگر شما هم دلخوشی از تعاریف شسته و رفته درباره مفاهیم و استراتژی های دنیای کسب و کار ندارید، ما در این مقاله حسابی به فکرتان بوده ایم.
ما در بخش بعد می خواهیم برخی از ویژگی های اصلی استارت آپ ها را بررسی کنیم تا بهتر از آنچه فکرش را بکنید با این مفهوم آشنا شوید. این کار به شما کمک می کند تا وقتی نوبت به ایجاد استارت آپ رسید هیچ چیز را از قلم نیندازید و مثل یک قهرمان المپیک آماده کسب افتخار باشید.
ویژگی های استارت آپ چیست؟
همانطور که گفتیم استارت آپ یک مفهوم با کلی تعریف و اظهارنظر مختلف از سوی افراد گوناگون است. پس شاید بررسی برخی از ویژگی های آن به شما کمک کند تا درک بهتری از آن داشته باشید. شما الان مثل معلمی هستید که دوره های آموزشی را طی کرده اما آشنایی چندانی با ویژگی های کاری اش ندارد. ما در ادامه می خواهیم شما را با واقعیت های استارت آپ آشنا کنیم تا هم ترس تان از آن بریزد و هم اینکه آماده پایه گذاری کسب و کار نوپای تان شوید. پس کمربندها را حسابی محکم ببندید تا تخته گاز به سوی دنیای کسب و کارآفرینی برویم.
مطلب مرتبط: 6 دلیل شکست استارت آپ هایی با ساختار مناسب
1. استارت آپ یعنی حل مشکلات
مهمترین ویژگی یک استارت آپ تلاش برای حل یک یا چند مشکل است. هر برند بزرگی که شما در دنیا می بینید یک راهکار برای حل مشکل مشتریان داشته است، وگرنه اصلا یکی از محصولاتش هم در بازار فروش نمی رفت، چه برسد به اینکه میلیاردها دلار سود سالانه به جیب بزند.
یکی از مثال های دم دستی و خیلی موفق از استارت آپ مربوط به برند اپل است. اگر بخواهیم خیلی خلاصه و بدون حاشیه رفتن فقط یکی از مشکلاتی که این برند بزرگ حل کرد را برجسته کنیم، هیچ گزینه ای بهتر از مجموعه گوشی های هوشمند آیفون نخواهد بود؛ محصولی که انقلابی در دنیای فناوری و ارتباطات به پا کرد!
شما بخواهید یا نه، گاهی اوقات ناچارید از محصولات اپل استفاده کنید، چراکه بهترین خدمات دنیای دیجیتال را به کاربرانش می دهد. ماجرا در مورد آیفون هم همینطور است. زمانی که استیو جابز در سال 2007 اولین نسخه از آیفون را رونمایی کرد، هنوز هیچ گوشی هوشمندی در بازار نبود. فکر می کنم دست کم برای نسل کنونی تصور زندگی بدون انواع اسمارت فون غیرممکن باشد، نه؟
وقتی اولین نسخه آیفون روانه بازار شد، مشتریان دیگر از شر گوشی های ساده خلاص شدند و پنجره ای به سوی یک تجربه منحصر به فرد از کار با گوشی به روی شان باز شد. اپل در این میان خیلی ساده دنبال دغدغه و مشکل مشتریان در رابطه با محدودیت های گوشی های معمولی بود. اینکه کاربران توانایی اتصال به اینترنت، جواب دادن به ایمیل ها، برقراری تماس با کیفیت بالا و از همه مهمتر تجربه یک سیستم عامل انحصاری برای گوشی را یکجا داشته باشند، ایده ای بود که هر کسی را شیفته خودش می کرد. خب به هر حال اگر کسی را سراغ دارید که می تواند دست رد به گوشی های هوشمند بزند، ما را بی خبر نگذارید.
اگر استارت آپ شما طرحی برای حل مشکل مشتریان نداشته باشد، به معنای دقیق کلمه یک استارت آپ نیست، بلکه ایده ای خام خواهد بود. پس حواس تان باشد ایده خام را با استارت آپ اشتباه نگیرید!
2. استارت آپ از صفر شروع می شود!
آیا کسب و کار شما هنوز هیچی نشده کلی اسم و رسم برای خودش پیدا کرده؟ در این صورت به احتمال زیاد شما یک استارت آپ نیستید. اگر یادتان باشد، در تعریف استارت آپ گفتیم که تقریبا، نه کاملا، هر برندی در دنیای کسب و کار اول یک استارت آپ بوده. الان می خواهیم دلیل این تاکید سختگیرانه را حسابی برای شما روشن کنیم.
برند نایک را در نظر بگیرید؛ بی شک این برند به معنای واقعی کلمه استارت آپ محسوب می شود، چراکه کارش را کاملا از صفر شروع کرده و خبری از سرمایه گذارهای بزرگ از همان اول ماجرا نبوده است. حالا اگر به برندهای زیرشاخه نایک مثل ایرمکس نگاه کنیم، آنها دیگر استارت آپ نیستند و دلیلش کاملا روشن است: آنها حتی قبل از تولد برندشان حسابی از حمایت مالی و شهرت نایک بهره مند شده اند.
فکر می کنم سوال فوق اندکی سخت باشد و شما برای جواب دادن به آن کمک لازم داشته باشید. اجازه دهید در این میان از یک مثال کاربردی استفاده کنیم؛ بازیگر جوانی را در نظر بگیرید که به خاطر شهرت بالای پدرش به عنوان یک بازیگر کارکشته از همان روز اول مورد توجه رسانه هاست. بی شک بازیگر قصه ما با هیچ متر و معیاری را از صفر شروع نکرده و از دیگر بازیگران عادی خیلی جلوتر است.
یکی از ویژگی های اصلی هر استارت آپی شروع از صفر است. اگر شما حتی قبل از شروع ماجراجویی تان در دنیای کسب و کارآفرینی حمایت یک برند بزرگتر یا سرمایه گذاری حرفه ای را داشته باشید، وضعیت تان هرچه باشد دیگر ربطی به استارت آپ ندارد؛ به همین سادگی!
مطلب مرتبط: کمک به رونق کسب و کار با راه اندازی استارت آپ
3. استارت آپ یعنی یک تیم جمع و جور
همانطور که یک تیم فوتبال محلی در ابتدای کارش دارای اعضای خیلی کم و همینطور هواداران انگشت شماری است، استارت آپ ها هم حد و اندازه خیلی جمع و جوری دارند. پس بهتر است همینجا هر نوع فکر و خیالی درباره استارت آپ با چاشنی کارمندان زیاد را فراموش کنید. فکر می کنم حتی کسی که هیچ آشنایی با کسب و کارهای نوپا ندارد هم با مشاهده یک مجموعه بزرگ که اسم و رسم استارت آپ را یدک می کشد، با خودش خواهد گفت که یک جای کار حسابی ایراد دارد، مگر نه؟
اگر شما سرتان خیلی در حساب و کتاب باشد، حتما پیش خودتان می گویید اصلا یک تیم جمع و جور یعنی چه و تا یک عدد مشخص در این باره پیدا نکنید دست بردار نمی شوید. راستش را بخواهید انتخاب عددی مشخص در اینجا دقیقا مثل اظهارنظر درباره زمان استاندارد برای فیلم های سینمایی است. شاید یک منتقد مشهور بگوید اصلا فیلم سینمایی نباید بیشتر از دو ساعت باشد و خیلی ها هم قبول کنند، اما درست در همین حین اسکورسیزی با فیلم سه ساعت و نیمه مرد ایرلندی همه معادلات را به هم می زند!
ما در روزنامه فرصت امروز نمی خواهیم خیلی حد و اندازه استارت آپ ها را محدود کنیم، اما هرچه باشد استارت آپ ها به طور کلی کارمندان خیلی کمتری در مقایسه با یک برند بزرگ و مشهور دارند. بر این اساس ویژگی استارت آپ ها داشتن حداکثر 50 تا 100 کارمند است. البته در عمل بسیاری از استارت آپ ها بین 10 تا 20 کارمند دارند. این یعنی شما برای پایه گذاری استارت آپ باید خیلی از هزینه های اضافی را خط بزنید و با حداقل ها راه تان را شروع کنید؛ دقیقا مثل کارگردانی که اول راه است و باید با بودجه ای محدود فیلمش را بسازد. احتمالا چنین کارگردانی خیلی از کارهای جانبی مثل تدوین اثرش را خودش انجام خواهد داد و حتی فکر همکاری با ستاره های چند میلیون دلاری هالیوود را هم نمی کند.
راه اندازی استارت آپ: نکات طلایی برای موفقیت
حالا که کلی درباره استارت آپ و ویژگی هایش صحبت کردیم، فکر می کنم دیگر حسابی نظرتان به استارت آپ جلب شده و حتی یک لحظه هم طاقت ندارید تا ماجراجویی تان در این عرصه را شروع کنید. شما الان مثل مهاجم فوتبالی هستید که هفته ها منتظر بوده تا به او بازی برسد. ما در اینجا می خواهیم نکات طلایی برای موفقیت در راه اندازی استارت آپ را بررسی کنیم تا شما از همان دقیقه اول بازی کلی گل بزنید و جام قهرمانی را به چنگ بیاورید. ماجرا کم کم دارد به اوج هیجان می رسد، مگر نه؟
شاید شما با خودتان فکر کنید که راه اندازی استارت آپ کار خیلی سخت است و احتمالا همان اول ماجرا شکست می خورید. اجازه دهید با هم روراست باشیم، وقتی شما یک نقشه دقیق از مسیر جنگل پیمایی تان داشته باشید، آیا اصلا ممکن است گم شوید؟ اگر کسی را سراغ دارید که فکر می کند با کلی تجهیزات و مسیریابی دقیق هم می شود در جنگل گم شد، ما را بی خبر نگذارید.
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز کنار شما هستیم تا ماجراجویی تان در راه اندازی استارت آپ را کاملا اصولی و شسته و رفته طی کنید. پس این شما و این هم نکات طلایی راه اندازی استارت آپ!
طراحی برنامه کسب و کار: موفقیت بدون برنامه بی معناست!
احتمالا شما دست کم یک بار در طول زندگی تان این نصیحت که «برنامه ریزی یعنی همه چیز» را شنیده اید و حتی گاهی هم آن را سرلوحه کارتان هم قرار داده باشید. بیایید با هم روراست باشیم، وقتی می شود در زندگی روزمره با برنامه ریزی همه چیز را به خوب و خوشی پیش برد، پس چرا در راه اندازی استارت آپ از همین فرمول جادویی استفاده نکنیم؟
مطلب مرتبط: تبدیل استارت آپ به کسب و کار در 7 گام
بعضی از کارآفرینان فکر می کنند با یک ایده خوب می توانند در بازار بدون هیچ مشکلی گرد و خاک کنند. این کار مثل آن است که ناسا بدون هیچ برنامه ای بخواهد یک سفینه فضایی را به کره ماه بفرستد. بی شک چنین پروژه ای حتی قبل از شروع هم شکست خورده است و در صورت اجرا دستمایه سرگرمی کاربران شبکه های اجتماعی می شود، نه چیزی بیشتر!
ماجرای فوق در دنیای کسب و کارآفرینی هم مصداق دارد. شما هم اگر بدون برنامه کسب و کار دست به راه اندازی استارت آپ بزنید، برای سال های سال موجبات خنده دیگر کارآفرینان و مشتریان را فراهم خواهید کرد. شاید ماجرا خیلی بی رحمانه به نظر برسد، اما این قانون تغییرناپذیر دنیای کسب و کار است و شما باید خیلی خوب با آن کنار بیایید.
در مورد طراحی برنامه کسب و کار وضعیت خیلی به هم ریخته است، چراکه هر کی از راه رسیده یک نظری در این باره داده و رفته. اگر از ما درباره برنامه کسب و کار بپرسید، می گوییم لازم نیست از آن یک اژدهای هفت سر بسازید. تنها کاری که شما باید انجام دهید ترسیم یک چشم انداز 3 تا 5 ساله برای استارت آپ تان است. ماجرا خیلی ساده تر از آن چیزی است که حتی فکرش را هم می کردید، نه؟
وقتی شما برای آینده تان برنامه داشته باشید، همیشه حواس تان جمع خواهد بود که از آن منحرف نشوید. این یعنی شما همیشه در مسیر درست قرار می گیرید و هیچ استارت آپ دیگری به این سادگی ها به گرد پای تان هم نمی رسد.
جذب سرمایه اولیه: بزرگترین چالش استارت آپ ها
همانطور که یک معمار برای ساختن بنایی مجلل نیاز به سرمایه گذار دارد، شما هم باید از همان اول کار تامین سرمایه را جدی بگیرید. شاید شما بهترین ایده برای راه اندازی استارت آپ را داشته باشید، اما بدون پول کافی فقط و فقط ایده خام دارید که احتمالا هیچ وقت قرار نیست رنگ واقعیت به خودش بگیرد. لازم نیست اعتراض کنید، قبول دارم که ماجرا اندکی سخت شد، اما چاره دیگری هم نیست. اجازه دهید خیال تان را راحت کنم، تقریبا هیچ کارآفرینی در دنیا نیست که اول راه با مشکل تامین سرمایه گلاویز نشده باشد.
شاید شما با خودتان فکر کنید تامین سرمایه اولیه مثل زدن یک بانک بزرگ و پر از مامور، کار غیرممکنی است. در این صورت باید از شما بخواهیم اول از همه چنین فکرهای سینمایی را کنار بگذارید، چراکه نه تامین سرمایه شبیه سرقت های بزرگ است و نه شما بازیگر یک فیلم هالیوودی!
بی شک هزینه راه اندازی استارت آپ از هر حوزه کسب و کار به حوزه ای دیگر متفاوت است، اما این نکته در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمی کند. شما به هر حال در ابتدای مسیر نه محصولی برای عرضه به بازار دارید، نه مشتریان وفاداری که دل تان به خرید مداوم شان خوش باشد. با این حساب اگر دست روی دست بگذارید خیلی زود حقوق کارمندان و هزینه تامین مواد اولیه مثل کابوس به سراغ تان می آید، همینقدر دراماتیک و دردناک.
راستش را بخواهید تامین سرمایه آنقدرها هم فرآیند پیچیده ای نیست. فقط باید خیلی زود به فکر این بحث باشید تا در آینده به مشکل نخورید. هر کسی در دور و اطراف شما یک سرمایه گذار بالقوه است. مثلا اعضای خانواده و دوستان گزینه های خوبی هستند، اما اگر بخواهید حرفه ای تر فکر کنید، باید سراغ سرمایه گذارهای خصوصی و بانک ها بروید. این یعنی شروع یک همکاری جذاب و نتیجه بخش!
خوشبختانه شما کلی گزینه برای جذب سرمایه اولیه دارید. پس به جای اینکه حسابی ناامید شده و حتی به کلی بی خیال راه اندازی استارت آپ تان شوید، نگاهی به این راهکارهای جذاب سرمایه بیندازید:
• وام گرفتن از بانک یا موسسه های اعتباری برای راه اندازی استارت آپ
• فروش اوراق مشارکت با مدت زمان مشخص برای تامین سرمایه گسترده از سوی مردم عادی
• عرضه سهام استارت آپ در بازار بورس (در صورتی که استارت آپ تان مورد تایید قرار گیرد)
• چانه زنی با سرمایه گذارهای خصوصی برای تامین مالی
• پیدا کردن یک شریک خوب و آماده همکاری
مطلب مرتبط: چالش های راه اندازی یک استارتاپ
همانطور که می بینید، شما کلی گزینه برای تامین سرمایه اولیه دارید و شاید بشود مواردی را هم به این لیست اضافه کرد. به نظر شما چه راه های دیگری برای تامین سرمایه استارت آپ وجود دارد که ما از قلم انداخته ایم؟
همکاری با افراد درست: به وقت پیدا کردن کارمندان
اگر یادتان باشد گفتیم که یک استارت آپ تعداد خیلی کمی کارمند دارد و این یکی از ویژگی های اصلی اش است. شما هر چقدر کارمندان کمی هم داشته باشید، بازهم باید فکری به حال جذب بهترین نیروی کار بازار کنید، وگرنه شاید یک روز به خودتان بیایید و تیمی غیرحرفه ای و نامناسب دور و برتان را گرفته باشد. اگر صحنه ای ترسناک تر از این هم سراغ دارید، لطفا ما را بی خبر نگذارید.
باور کنید یا نه، شما قرار نیست از همان روز اول کلی مدیر را استخدام کنید، در عوض با نگاه کردن به اهداف تان شانس بهتری برای همکاری با افراد مناسب خواهید داشت. فرض کنید شما سرمربی یک تیم فوتبال هستید، آیا بازیکنی که به درد ترکیب تان نمی خورد را خواهید خرید؟ قطعا نه! پس در زمینه استخدام کارمندان نیز همینطور عمل کنید.
اگر فرض کنیم شما یک استارت آپ خیلی جمع و جور داشته باشید، دست کم باید سه کارمند زیر در کنارتان باشد:
• وکیل کسب و کار
• حسابدار
• مشاور مالی
هر کدام از سه کارمند فوق با مهارت های منحصر به فردشان می توانند به شما برای یک شروع مطمئن کمک کنند. شما می توانید در ابتدای کار از بازاریاب یا مسئول تبلیغاتی صرف نظر کنید و خودتان این کارها را انجام دهید، ولی وکیل، حسابدار و مشاور مالی شوخی بردار نیست، پس اول از همه همکاری تان با افرادی مطمئن در این زمینه ها را شکل دهید.
انتخاب دفتر کار: آماده شدن برای تولد کسب و کار
آیا تا به حال کسب و کاری را دیده اید که دفتر کار نداشته باشد؟ یک جواب هوشمندانه در این میان اشاره به کسب و کارهایی است که کاملا از راه دور پروژه های شان را مدیریت می کنند، اما راستش را بخواهید این وضعیت خیلی استثنایی و نادر است. همانطور که یک فیلم را نمی شود روی هوا ساخت و باید لوکیشن های مشخصی را انتخاب کرد، استارت آپ شما هم نیاز به یک دفتر کار دارد تا ماجراجویی اش در دنیای کسب و کار شروع شود.
اگر درباره دست و پا کردن دفتر کار پای صحبت کارآفرینان بنشینید، کلی از دردسرهای این مسیر و هزینه های سر به فلک کشیده اش می گویند، به طوری که با خودتان می گویید تهیه دفتر کار هم دیگر یک آرزوی دست نیافتنی است! ما در روزنامه فرصت امروز همانطور که تا اینجای کار همراه تان بوده ایم، درباره دفتر کار هم راه حل خوبی برای تان کنار گذاشته ایم: دفترهای کار اشتراکی.
مطلب مرتبط: اشتباهات اساسی در توسعه استارت آپ
بی شک هر کارآفرینی از ایده دفتر کار اشتراکی حسابی جا می خورد. اگر بخواهیم منصفانه بگوییم، کاملا حق دارید که شوکه شوید، اما مسئله این است که دنیای کسب و کار حسابی تغییر کرده و استارت آپ شما هم باید با چنین شرایطی کنار بیاید، وگرنه شاید کسب و کارتان به این زودی ها متولد نشود و همینطور در صف انتظار باقی بماند.
موسسه ای مثل WeWork یکی از بهترین الگوها درباره دفاتر کار اشتراکی است. این موسسه به طور تخصصی خدمات مربوط به محیط کار اشتراکی و انعطاف پذیر را ارائه می کند. شما با این اقدام هوشمندانه استارت آپ تان را خیلی ساده و راحت شروع خواهید کرد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که هرچه شروع مسیر راه اندازی استارت آپ کم هزینه تر و به دور از وام های سنگین باشد بهتر است، مگر نه؟
ایجاد سایت رسمی: ایستگاه پایانی
اگر فردی با لباس های بسیار آشفته و حتی شلخته در یک مصاحبه کاری جلوی چشم شما سبز شود، واکنش شان چه خواهد بود؟ احتمالا با خودتان می گویید این دیگر چه وضعی است و شاید حتی مصاحبه را نیمه کاره رها کنید. سایت رسمی مثل لباس برای استارت آپ شماست و ارزیابی دیگران در نگاه نخست براساس آن شکل می گیرد. پس نباید اصلا در ایجاد سایت رسمی برای استارت آپ تان کوتاهی کنید.
خیلی از کارآفرینان ایجاد سایت را به دقیقه 90 موکول می کنند. این یعنی مشتریان تا زمان تبدیل استارت آپ تان به یک برند هیچ خبری از شما نخواهند داشت. خب اگر این یک فاجعه تمام عیار محسوب نمی شود، پس چیست؟
شما با سایت برندتان می توانید خیلی صاف و پوست کنده با مشتریان در ارتباط باشید. همچنین اخبار مربوط به محصولات تان و همینطور عرصه کسب و کار را قبل از همه به دست شان می رسانید. اگر کمی حوصله بیشتر داشته باشید، راه اندازی یک وبلاگ جانبی برای برندتان هم ایده جذابی خواهد بود. اینطوری شما دقیقا تبدیل به قهرمان مشتریان و همچنین یک رهبر بی رقیب در بازار می شوید. اجازه دهید با هم روراست باشیم، مگر یک کارآفرین اصلا چیزی بیشتر از این هم می خواهد؟
اگر فکر می کنید برای داشتن یک سایت خوب باید کلی دردسر بکشید، کاملا دراشتباهید. تنها کاری که شما باید انجام دهید، اطمینان از تولید محتوا به طور مداوم در سایت برند و همینطور چک کردن ایرادات سایت است. چنین کاری سایت شما را همیشه برای مشتریان جذاب نگه میدارد. در کنار اینها اگر وقت کردید گزارش های کوتاهی از سوی خودتان به عنوان صاحب استارت آپ در سایت قرار دهید و وضعیت تان را شرح دهید. باور کنید یا نه، مشتریان وقتی آشنایی کاملی با شما داشته باشند، بیشتر از آنچه فکرش را هم بکنید به شما علاقه مند خواهند شد. پس منتظر چی هستید؟ همین حالا سایت استارت آپ تان را ایجاد کرده و شروع به تعامل با مشتریان کنید.
سخن پایانی
خب داستان بلندبالای ما در عرصه کسب و کارآفرینی و دنیای استارت آپ ها به آخرش رسیده است. شما الان اطلاعات و مهارت های لازم برای ورود به دنیای استارت آپ ها را دارید. من و همکارانم در فرصت امروز امیدواریم این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای راه اندازی استارت آپ تان کرده باشد. اگر سوال یا نظری در رابطه با استارت آپ و تکنیک های راه اندازی اش دارید، خوشحال می شویم همینجا آن را با ما به اشتراک بگذارید.
مطلب مرتبط: مهارت های اساسی برای مدیریت استارت آپ ها
منابع: