بازارهای مالی جهان یکسری قواعد نانوشته دارد که هرکسی آن را بلد نیست. با این حال در طول زمان بارها و بارها این قواعد امتحان شان را پس داده اند. یکی از مهم ترین قاعده ها در این میان مربوط به تقویت دلار در زمان های بحرانی است. شاید شنیدن این استدلال که دلار در شرایط بحرانی بدل به ارز قوی تری می شود، حسابی عجیب باشد. با این حال چنین روندی یک تحلیل اقتصادی دقیق دارد. وقتی اوضاع اقتصادی بحرانی می شود، سرمایه گذارها سراسیمه به سوی پناهگاهی امن هجوم می برند. وقتی بازار سرمایه جای امنی نیست، یک گزینه خوب اوراق قرضه دولت آمریکاست. چرا که تضمین بازگشت سرمایه قرص و محکمی دارد.
از خرید اوراق قرصه تا تقویت دلار راه زیادی نیست. وقتی سرمایه گذارها مشتاق اوراق قرضه آمریکا باشند، نیاز به دلار برای خرید این اوراق افزایش پیدا می کند. این یعنی دلار همیشه در شرایط بحرانی بدل به ارزی مطمئن و قوی می شد. البته به غیر از امسال!
بر اساس گزارش اوکونومیست، شرایط طوفانی بازارهای مالی که عمدتا ناشی از جنگ تعرفه ای میان آمریکا و چین است رفتار سرمایه گذارها را حسابی تغییر داده است. بر این اساس نه خبری از استقبال گسترده از اوراق قرضه آمریکاست، نه دلار بدل به ارزی قوی تر شده. این یعنی بازار مالی آمریکا در شرایطی به سر می برد که هم بازار سهام اوضاع اش بهم ریخته و هم شرایط دلار تعریف چندانی ندارد. به زبان ساده تر، دلار دیگر یک پناهگاه امن برای سرمایه گذارها نیست.
مقصر کیست؟
تا همین چند وقت قبل از کسی از پایان سلطه دلار حرف می زد، اغلب کارشناسان با خنده ای ساده از کنارش عبور می کردند. با این حال حالا دیگر این اتفاق یک رویای خام نیست، بلکه زنگ خطر برای سلطه 80 ساله دلار به صدا درآمده است. اما ماجرا چیست و چه کسی در این میان متهم ردیف اول است؟
شاید بزرگترین متهم شرایط فعلی دلار تیم دونالد ترامپ باشد. از زمان شروع به کار او جنگ تجاری بزرگی میان این کشور با چین و سایر کشورهای صنعتی دنیا به راه افتاده است. به طوری که اعتماد سرمایه گذاران به سیاست های مالی دولت آمریکا تا حد زیادی از بین رفته است. نکته کلیدی اینجاست که دولت های قبلی آمریکا هیچ وقت چنین بازی خطرناکی را با اقتصاد جهانی و همچنین سیاست های مالی کلان کشورشان نمی کردند. مسئله ای که ظاهرا برای ترامپ چندان اهمیت ندارد.
اگر بخواهیم کمی فنی تر بلایی که این روزها سر دلار آمده را توضیح دهیم، باید سراغ علم اقتصاد رفت. آمریکا با سیاست های تهاجمی تازه اش عملا «امتیاز ویژه دلار» در بعد بین المللی را خدشه دار کرده است. حالا اصلا این امتیاز چه هست که این قدر اهمیت دارد؟
امتیاز ویژه دلار به اتکای اقتصاد جهان به دلار برای مبادلات بین المللی اشاره دارد. بعد از جنگ جهانی دوم تا همین امروز تمام کشورهای دنیا از دلار برای مبادلات خود استفاده می کنند. به علاوه، اوراق قرضه دولت آمریکا نیز پشتوانه مهمی مالی برای اغلب کشورهای دنیا محسوب می شود. این شرایط منحصر به فرد باعث شده بود تا دولت آمریکا با هزینه ای بسیار کمتر بدهی های خود را پرداخت کرده و تقویت دلار به عنوان ارزش مرجع هزینه زیادی برایش نداشته باشد. البته همه اینها به شرط اعتماد پایدار به اوراق قرضه ای بود که حالا ترامپ تا حد زیادی به خطرش انداخته است.
جانشین دلار در راه است؟
سوالی که اینجا پیش می آید، جانشین احتمالی دلار است. حالا که وضعیت این ارز به هم ریخته، آینده چه شکلی خواهد بود؟ جواب این سوال چندان راحت نیست. چرا که هیج ارز دیگری در دنیا سابقه دلار را ندارد. شاید اولین گزینه احتمالی یورو باشد. چالش اصلی پیش روی یورو برای تبدیل شدن به ارزی معیار بیشتر مربوط به بی اعتماد سرمایه گذاران است. در واقع کمتر کسی در دنیا به ثبات اقتصادی کشورهای اروپایی در بلند مدت باور دارد. به همین خاطر گره زدن معاملات تجاری بین المللی به وضعیت کشورهایی با ثبات احتمالی کمتر از آمریکا اصلا ایده خوبی نخواهد بود. از سوی دیگر یوآن هم گزینه چندان مطمئنی نیست. چرا که الگوی توسعه چین با کنترل شدید سرمایه همراه است. عاملی که به طور طبیعی سد محکمی در برابر اعتماد سرمایه داران محسوب می شود.
با توجه به شرایط بالا، پس سرنوشت دلار چه خواهد شد؟ تصور اینکه دلار در عرض یکی دو سال سقوط آزاد اساسی داشته باشد، کمی دور از واقعیت خواهد بود. با این حال سیستم های مالی موازی مثل بریکس یا ائتلاف های منطقه ای دیگر راهکاری ممکن برای مقابله با وضعیت نا به سامان دلار محسوب می شود. بنابراین چشم انداز اقتصاد سیاسی دنیا در پیوند با اتحادیه های مالی بزرگ و کوچک و تلاش دولت آمریکا برای بازیابی جایگاه دلار خواهد بود.
در چنین شرایطی بازنده اصلی دولت آمریکاست. چرا که تامین مالی پروژه های دولتی و همچنین پرداخت بدهی ها با دلار ضعیف تر کار ساده ای نخواهد بود. در چشم انداز جهانی، به حاشیه رفتن دلار بدون جایگزین مشخص و از همه مهم تر قدرتمند موجب بروز موانع تجاری بیشتر، موانع تجاری و هزینه های بالاتر تجارت خواهد شد. با این حساب تیم ترامپ نه تنها مشغول قمار با اقتصاد آمریکاست، بلکه چشم انداز تجارت بین الملل را هم دستخوش تغییرات منفی می کند.