یک روز ایده آل برای بازاریاب ها چطور شروع می شود؟ اگر کمی جسارت به خرج دهیم و واقع بینی را کنار بگذاریم، احتمالا استقبال گسترده کاربران از کمپین بازاریابی برند بهترین گزینه برای شروع یک روز رویایی در صنعت مارکتینگ خواهد بود. شما را نمی دانم، ولی برای من که حتی فکر کردن به رویای بالا نیز بی نهایت هیجان انگیز است. بی شک بازاریاب هایی که همیشه عینک واقع گرایی به چشم دارند، چنین رویابافی هایی را کاملا بیهوده در نظر می گیرند. خب در این مورد تا حدودی حق با آنهاست اما نه زمانی که پای اینفلوئنسر مارکتینگ وسط باشد!
این روزها اینفلوئنسر مارکتینگ سر و صدای زیادی در بازار به پا کرده و همه دوست دارند تبدیل به یک اینفلوئنسر شوند. انگار هر کسی از خانه قهر کند، همه شرایط لازم برای تولید محتوا و همکاری با برندهای بزرگ را پیدا کرده است. از طرف دیگر، برندها نیز برای تولید محتوا به اتفاق اینفلوئنسرها سر از پا نمی شناسند. نتیجه چنین دستپاچگی هایی معمولا چیزی بهتر از یک سقوط آزاد نیست. به همین خاطر هنوز هیچی نشده خیلی ها از این استراتژی مارکتینگ ناامید شده اند. خب مگر مشتریان در بازار چندبار به برندها فرصت می دهند که خرج آزمون و خطا در اینفلوئنسر مارکتینگ کنند؟
اگر شما هم فکر می کنید اینفلوئنسر مارکتینگ بیشتر مثل طبلی توخالی است و همه این سر و صداها درباره اش فقط شایعاتی سطحی است، ما در این مقاله آماده ایم تا خلاف آن را اثبات کنیم. همانطور که یک آدم نابلد به ورزش بیسبال ممکن است تماشای آن از تلویزیون را کسل کننده بداند، آنهایی که با زیر و بم اینفلوئنسر مارکتینگ آشنا نیستند هم چنین احساسی دارند. البته شما لازم نیست خیلی نگران شوید؛ چراکه ما در این مقاله مثل یک دوست صمیمی کنارتان هستیم تا با اینفلوئنسر مارکتینگ، آن هم به شیوه اصولی، آشنا شوید. پس قلم و کاغذتان را بردارید تا کلاس درس مان را شروع کنیم.
مطلب مرتبط: مزایای اینفلوئنسر مارکتینگ برای برندها؛ درس هایی برای همه
اینفلوئنسر مارکتینگ: یک تعریف جمع و جور
ما در روزنامه فرصت امروز اصلا میانه خوبی با کلاس های خشک و بی روح نداریم اما این دلیل نمی شود همینطوری بدون مقدمه وارد بحث اصلی شده و وقت شما را تلف کنیم. اگر دقت کرده باشید در خیلی از مراسم ها که سخنران ها همین طور بدون مقدمه وارد بحث اصلی می شوند، آدم دست آخر حس می کند هیچ نکته تازه ای یاد نگرفته و چه بسا در حین سخنرانی کلی هم چرت زده باشد. به همین خاطر قصد داریم کارمان را با یک تعریف جمع و جور از اینفلوئنسر مارکتینگ شروع کنیم و قبل از اینکه خوابتان بگیرد، برویم سراغ اصل ماجرا.
اینفلوئنسر مارکتینگ در ساده ترین شکل به معنای همکاری میان برندها و افراد شناخته شده در شبکه های اجتماعی است. این افراد به خاطر تخصص و تولید محتوای آموزنده درباره یک حوزه مشخص فالوورهای زیادی پیدا کرده اند. به علاوه، کاربران به این دسته از افراد اعتماد نیز دارند. به همین خاطر حرف شان خیلی بیشتر از برندها برای مشتریان اهمیت پیدا می کند.
اولین افسانه ای که درباره اینفلوئنسر مارکتینگ باید دور بریزیم، امکان اجرای آن تحت هر شرایطی است. از آنجایی که اینفلوئنسرها فقط در شبکه های اجتماعی حضور فعالی دارند، این استراتژی زیرمجموعه بازاریابی در شبکه های اجتماعی محسوب می شود. بنابراین فکر اجرای آن در بقیه پلتفرمها را همین حالا دور بریزید. از طرف دیگر، یادتان باشد هر کسی که در توئیتر یا اینستاگرام فالوور زیادی دارند، الزاما اینفلوئنسر نیست. سلبریتی ها هم میلیون ها فالوور دارند اما به دلیل عدم مهارت در حوزه کاری شما اصلا گزینه خوبی برای همکاری نیستند. بنابراین شما باید دو تا معیار بی نهایت مهم برای انتخاب اینفلوئنسرها داشته باشید:
1. تعداد فالوورها: یک فرقی بین اکانت اینفلوئنسرها و کاربران عادی باید باشد، مگر نه؟
2. مهارت در حوزه کاری شما: مشتریان باید به اینفلوئنسر مورد نظر اعتماد داشته و مطمئن شوند اطلاعات درستی درباره حوزه کاری شما دارند.
وقتی دو تا معیار بالا درباره یک اینفلوئنسر درست از آب درآمد، شما می توانید همکاری تان با او را شروع کنید. در این بین معمولا برندها به اینفلوئنسر مورد نظر مقدار مشخصی حقوق می دهند تا درباره کسب و کار و محصولات شان تولید محتوا کند. تا اینجای کار ماجرا کاملا روشن و سرراست است، اما چند تا سوال پس ذهن کارآفرینان باهوش شکل گرفته است؛ مهمترین شان این است که آیا واقعا اینفلوئنسر مارکتینگ ارزش سرمایه گذاری دارد؟ به زبان خودمانی، این استراتژی آنقدرها معتبر هست که سرمایه بی زبان برند را خرجش کنیم؟ جواب این سوال را در بخش بعدی به طور مفصل خواهیم داد.
اینفلوئنسر مارکتینگ به زبان آمار و ارقام!
یکی از بهترین راه ها برای اطمینان از یک استراتژی بازاریابی سرک کشیدن در دنیای آمار و ارقام است. کار شما اینجا تقریبا شبیه یک تهیه کننده هنری است که برای همکاری با گروه های موسیقی اول از همه به آمار فروش هر کدام در سال های گذشته نگاه می کند. بی شک هر گروهی که آمار فروش بالاتری داشته باشد، گزینه ای مطلوب برای همکاری خواهد بود. پس اجازه دهید سری به عملکرد اقتصادی اینفلوئنسر مارکتینگ بزنیم تا حساب کار دست مان بیاید. خب اگر این الگوی بازاریابی سودآوری چندانی ندارد، اصلا چرا باید وقت شما را بگیریم و آن را آموزش دهیم؟ اجازه دهید بدون هیچ توضیح اضافه ای برویم سراغ آمارهای این حوزه:
• اینفلوئنسر مارکتینگ تا اینجای کار در سال 2022 رشدی معادل 16.4 میلیارد دلار داشته است. این یعنی حجم سرمایه گذاری برندها در این استراتژی سال به سال افزایش پیدا کرده و حالا به یک رقم دیوانه کننده رسیده است.
مطلب مرتبط: اینفلوئنسر مارکتینگ موفق با 5 نکته طلایی
• بازگشت سرمایه (ROI) که یکی از معیارهای مهم در اینفلوئنسر مارکتینگ محسوب می شود، معادل 5.2 دلار به ازای هر دلار است. اگر بازاریاب باهوشی باشید، خیلی خوب متوجه سودآوری این روش و ارزش سرمایه گذاری بر روی آن خواهید شد.
• از سال 2016 میزان جست و جو در گوگل درباره «اینفلوئنسر مارکتینگ» در حدود 465 درصد افزایش داشته است. این امر به خوبی بیانگر اهمیت اینفلوئنسر مارکتینگ برای برندها و صدالبته کاربران کنجکاوی است که دوست دارند در هر حوزه ای سرک بکشند.
• براساس مطالعه موسسه هاروارد بیزینس، 90 درصد از بازاریاب ها در آمریکا معتقدند اینفلوئنسر مارکتینگ یکی از بهترین روش ها برای تعامل با مشتریان است.
• در همین گزارش به گرایش 67 درصدی کسب و کارها نسبت به همکاری با اینفلوئنسرها اشاره شده است.
• فقط در طول پنج سال اخیر 1360 اینفلوئنسر و آژانس بازاریابی در این حوزه وارد بازار شده و مشغول ارائه خدمات در مقیاس کلان هستند (این آمار به غیر از اینفلوئنسرهای خُرد است که در بازار مشغول فعالیتند).
همان طور که می بینید، اینفلوئنسر مارکتینگ در طول یک دهه اخیر حسابی سر و صدا به پا کرده است. اجازه دهید برای اینکه خیال تان از بابت آمارهای بالا راحت شود، بگوییم که به غیر از هاروارد بیزینس، موسسه اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing Hub) در این زمینه مطالعات گسترده ای انجام داده و ما از نتایج پژوهش های آنها در اینجا استفاده کرده ایم. با این حساب فکر می کنم دیگر جایی برای اما و اگر درباره کاربرد این شیوه باقی نماند، مگر نه؟
برداشت های نادرست از اینفلوئنسر مارکتینگ: هر آنچه باید بدانید
اگرچه ما در بخش های قبلی اینفلوئنسر مارکتینگ را کاملا توضیح دادیم و یک تعریف خودمانی هم از آن ارائه کردیم اما هنوز هم امکان اشتباه گرفتن آن با بقیه استراتژی ها وجود دارد. همانطور که خیلی ها بیسبال و سافت بال را با هم اشتباه می گیرند (مثل من!)، چه بسا اینفلوئنسر مارکتینگ را هم با دست فرمان اشتباهی اجرا کنند. پس اجازه دهید یکبار برای همیشه برداشت های نادرست درباره اینفلوئنسر مارکتینگ را با هم مرور کنیم. این طوری شما با آمادگی کامل وارد اینفلوئنسر مارکتینگ شده و دیگر جایی برای اشتباه باقی نمی ماند.
اولین اشتباهی که خیلی از کارآفرینان مثل آب خوردن به تله اش می افتند، فرض اینفلوئنسر مارکتینگ به مثابه همکاری خشک و خالی با تعدادی آدم های مشهور است. یادتان هست که اول مقاله گفتیم این آدم های مشهور باید مهارت لازم در حوزه کاری شما را نیز داشته باشند. به علاوه، شما قرار نیست فقط به آنها پول داده و محتوای بازاریابی دریافت کنید. در عوض یک همکاری بلندمدت و توسعه هویت برند در شبکه های اجتماعی هدف بهتری خواهد بود. هرچه باشد شما باید از توانایی و مهارت اینفلوئنسرها در این بخش به خوبی استفاده کنید. پس اگر قرار باشد آنها همان حرف هایی که سلبریتی ها تحویل مخاطب می دهند تکرار کنند، دیگر این استراتژی معنایی نخواهد داشت. شما باید در طول زمان اینفلوئنسرها را تبدیل به سفیر برندتان کنید. اینطوری در یک چشم به هم زدن اعتماد مشتریان را جلب کرده و تبدیل به همان برندی می شوید که مشتریان منتظرش بودند.
اشتباه بعدی که باید همین اول کار از آن پرهیز کنید، تلاش برای کسب نتایج سریع از دل اینفلوئنسر مارکتینگ است. باور کنید یا نه، خیلی از این عجله ها دست آخر نتیجه مناسبی به همراه ندارد؛ چراکه اصولا مشتریان با فشار بیش از اندازه روی خودشان میانه خوبی ندارند. به همین خاطر اگر شما حواس تان نباشد، چه بسا کل بودجه تان را پای اینفلوئنسر مارکتینگ خرج کنید و هیچ نتیجه ای هم نگیرید. توصیه ما در این بخش توجه به اینفلوئنسر مارکتینگ به مثابه یک بازی طولانی مدت، مثلا شطرنج، است. همانطور که در شطرنج بازیکنان باید حوصله به خرج دهند، شما هم باید کارتان را با آرامش کامل دنبال کنید. وگرنه خیلی زود سر و کله مشکلات پیدا خواهد شد.
آخرین اشتباهی که ما در این بخش قصد بررسی اش را داریم، توجه صرف به میزان محبوبیت یا به زبان خودمانی تعداد فالوورهای یک اینفلوئنسر است. معمولا کسب و کارهای محلی اصلا نیازی به همکاری با اینفلوئنسرهای بی نهایت مشهور در سراسر دنیا ندارند. در عوض شما باید کارتان را به سادگی هرچه تمام تر مطابق نیاز برندتان دنبال کنید. اگر کسب و کار شما واقعا به اینفلوئنسرهای بزرگ نیاز دارد، آن وقت باید فکری به حال تامین مالی این پروژه کنید. وگرنه همکاری با اینفلوئنسرهای خُرد نیز ایده بدی نخواهد بود. اینطوری شما علاوه بر تاثیرگذاری مورد نظرتان بر روی مشتریان خیلی هم در بازار ولخرجی نکرده اید.
چند مدل اینفلوئنسر در شبکه های اجتماعی داریم؟
کارآفرینان تیزبین احتمالا تا حالا کلی فکر درباره انواع اینفلوئنسرها به سرشان زده است. هرچه باشد ما در این مقاله درباره اینفلوئنسرهای بزرگ با شهرت جهانی و نمونه های خُرد صحبت کردیم. شاید فکر کنید دسته بندی اینفلوئنسرها در همین دو مورد خلاصه می شود، اما راستش را بخواهید ماجرا خیلی پیچیده تر از این حرف هاست. به همین خاطر ما در این بخش سری به انواع اینفلوئنسرها در بازار خواهیم زد.
مطلب مرتبط: همه آن چیزی که باید درباره اینفلوئنسر مارکتینگ بدانیم
نانو اینفلوئنسر
همانطور که از اسم این گونه افراد می شود حدس زد، آنها فالوورهای زیادی ندارند و معمولا در یک حوزه بی نهایت تخصصی فعال هستند. مثلا لیندزی گالیمور در اینستاگرام با 8.5 هزار فالوور یک نانو اینفلوئنسر محسوب می شود. او که در زمینه آموزش های مربوط به مراقبت از نوزادان فعالیت دارد، معمولا با برندهای محلی یا استارت آپ های خُرد همکاری می کند. اگر شما تازه اول راه هستید و دوست ندارید در همکاری با اینفلوئنسرها بی گدار به آب بزنید، شروع فرآیند همکاری با نانو اینفلوئنسرها بهترین گزینه خواهد بود. اینطوری نه پول زیاد از جیب تان می رود و نه فشاری به تیم بازاریابی تان وارد خواهد شد.
آدم هایی که تازه ورزش شنا را شروع می کنند هیچ وقت همان اول کار به بخش عمیق نمی روند. در عوض ماه های اول در بخش های کم عمق تنی به آب می زنند و بعد از اینکه فوت و فن کار را یاد گرفتند، سراغ قسمت عمیق می روند. شما نیز در عرصه اینفلوئنسر مارکتینگ باید همینطوری عمل کنید. پس لطفا همان اول کار همکاری با اینفلوئنسرهای بزرگ را مد نظر قرار ندهید؛ چراکه تجربه به ما می گوید چنین تخته گاز رفتن هایی عاقبت خوشی ندارد.
میکرو اینفلوئنسر
در مرحله بعدی اینفلوئنسرهایی که بین 10 تا 100 هزار فالوور دارند، میکرو اینفلوئنسر هستند. این دسته از افراد کمی تخصصی تر به تولید محتوا پرداخته و دامنه وسیع تری از کاربران را نیز دور خودشان جمع کرده اند. کافی است سری به بخش اکسپلور اینستاگرام بزنید تا حساب کار در این حوزه کاملا دست تان بیاید.
یادتان باشد به موازات افزایش تعداد فالوورها، باید تحقیقات مفصل تری درباره هر اینفلوئنسر انجام دهید؛ چراکه همیشه امکان خرید فالوور فیک از طرف اینفلوئنسرها وجود دارد. بنابراین نباید بی گدار به آب زده و فقط به خاطر فالوورهای بالای یک کاربر او را اینفلوئنسر قلمداد کنید.
ماکرو اینفلوئنسر
خب کم کم ماجرا دارد جدی می شود؛ چراکه حالا پای اینفلوئنسرهایی با 100 هزار تا یک میلیون فالوور در میان است. خیلی از سلبریتی ها هم تقریبا همین تعداد فالوور دارند. بنابراین شما باید براساس نیازتان میان سلبریتی ها یا اینفلوئنسرها یکی را انتخاب کنید. یادتان باشد در این مرحله انتظارات مالی اینفلوئنسرها افزایش پیدا کرده و دیگر نمی توانید این شیوه را خیلی ارزان قلمداد کنید. البته قرار نیست این وسط فقط پول بیشتری خرج کنید؛ چراکه بازگشت سرمایه در این میان افزایش زیادی خواهد داشت. پس اگر کسب و کارتان تقریبا پا گرفته و دوست دارید در بازارهای هرچه بیشتری شناخته شوید، باید همین امروز کارتان را با ماکرو اینفلوئنسرها شروع کنید. اینطوری دست کم تعداد قابل ملاحظه ای بازگشت سرمایه و مشتریان علاقه مند به برندتان خواهید داشت.
مطلب مرتبط: اینفلوئنسر مارکتینگ و نکاتی که اسپانسرها باید بدانند
مگا اینفلوئنسر
آخرین دسته از اینفلوئنسرها همان هایی هستند که معمولا به دیدن شان عادت داریم. به طور کلی هر اینفلوئنسری که بیشتر از یک میلیون فالوور داشته باشد، در این دسته جای می گیرد. یادتان باشد بخش قابل ملاحظه ای از گردش مالی در صنعت اینفلوئنسر مارکتینگ در این بخش صورت می گیرد. همانطور که می شود حدس زد، اینجا ردپای برندهای بزرگ به خوبی حس می شود. هرچه باشد فقط آنها هستند که می توانند از پس هزینه های گزاف چنین همکاری هایی بربیایند.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم همکاری با مگا اینفلوئنسرها کار هر برندی نیست؛ چراکه خیلی از برندها توانایی پرداخت چند صد هزار دلار برای همکاری با این دسته از اینفلوئنسرها را ندارند و از طرفی خیلی ها نیازی به چنین کاری هم نخواهند داشت. خب مگر همه در بازارهای جهانی فعالیت دارند که نیاز به همکاری با این مدل اینفلوئنسرها داشته باشند؟ متاسفانه اغلب کارآفرینان وقتی درباره اینفلوئنسر مارکتینگ حرف می زنند، همین یک مدل مد نظرشان است. اگر شما هم اینطوری فکر می کنید، این بخش دیدتان را حسابی باز کرده است. پس دفعه بعد بدون مقدمه سراغ همکاری با اینفلوئنسرهای گران نروید.
اینفلوئنسر مارکتینگ در عمل: دستورالعمل طراحی برنامه
امیدوارم دفتر یادداشت تان تا اینجا خیلی پر نشده باشد؛ چراکه هنوز نیمی از مسیر آشنایی با اینفلوئنسر مارکتینگ باقی مانده است. حالا که شما اطلاعات کاملی درباره این شیوه دارید، بد نیست سری هم به دستورالعمل طراحی یک برنامه اینفلوئنسر مارکتینگ بزنیم. فرض ما در این بخش تازه کار بودن همه مخاطب های مقاله مان در استفاده از این الگوی بازاریابی است. پس اگر دوست دارید کارتان را بدون نقص دنبال کنید به هیچ وجه این بخش را از دست ندهید.
تعیین اهداف: مقدمه هر کمپین موفق
هیچ کاری در این دنیا بدون هدف مشخص پیش نمی رود. همانطور که یک سخنران انگیزشی قبل از شروع جلسه می داند باید تک تک حاضران را تحت تاثیر قرار دهد، شما هم باید کارتان را از اول به طور کاملا حرفه ای شروع کنید. منظور ما از کار حرفه ای یکسری اداهای توخالی نیست. در عوض تعیین اهداف دقیق برای همکاری با اینفلوئنسرها شما را تبدیل به یک کارآفرین حرفه ای می کند.
اگر از مخاطب های پر و پاقرص روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید ما همیشه تعیین اهداف بازاریابی را برعهده خود کارآفرینان می گذاریم؛ چراکه در این یک مورد کسی نمی تواند به شما کمک کند. البته اینجا ماجرا کمی متفاوت است. همکاری با اینفلوئنسرها ساختار مشخصی دارد و برندها نیز معمولا برای جلب مخاطب جدید از آن استفاده می کنند. با این حساب هدف درجه یک تان باید آشنایی با مشتریان بالقوه جدید باشد.
یادتان باشد هدف شما آشنایی با مشتریان جدید است، نه اینکه حتما فروش بیشتری داشته باشید. خیلی از کاربران در شبکه های اجتماعی نیاز به مدتی تعامل با برندها دارند تا خیال شان بابت خرید راحت شود. بنابراین اگر شما به این نکته توجه نکنید، کلاه تان پس معرکه خواهد بود. در مرحله بعد شما باید مشتریان را با محصولات یا خدمات برندتان آشنا کنید. اینطوری آنها متوجه دامنه فعالیت تان شده و راهکارهای برندتان برای بهینه سازی زندگی شان را درک می کنند. ماجرا جلب شد، نه؟
مطلب مرتبط: اینفلوئنسر مارکتینگ و درآمدزایی از شبکه های اجتماعی
بعد از اینکه شما دو تا هدف بالا را محقق کردید، نوبت به فروش بیشتر می رسد. اجازه دهید با هم روراست باشیم، اگر این دو تا مرحله را به خوبی پیش برده باشید، فروش بیشتر به طور خودکار محقق خواهد شد. پس لازم نیست خیلی خودتان را به آب و آتش بزنید.
بعد از اینکه شما این سه تا هدف را در دستور کار قرار دادید، می توانید به بعضی از هدفهای خاص خودتان نیز توجه کنید. یادتان باشد شما قرار نیست با یک کمپین ساده اینفلوئنسر مارکتینگ بارتان را در دنیای کسب و کار ببندید. بنابراین کمی از عجله تان کم کرده و بیشتر از پنج هدف برای هر کمپین طراحی نکنید. به علاوه، یادتان نرود برای اثرگذاری بهتر باید حسابی به این مسئله که اینفلوئنسرهای مورد نظرتان چطور به تحقق اهداف کمپین کمک می کنند، فکر کنید. اگر به هر دلیلی جواب این سوال منفی بود، باید دوباره از اول کارتان را شروع کنید و سراغ اینفلوئنسرهای مناسب بروید.
یادگیری قوانین اینفلوئنسر مارکتینگ: آمادگی برای ورود به دنیای دیجیتال
هر بازی در دنیا قوانین خاص خودش را دارد. بعضی از بازی ها مثل اسم و فامیل قوانین بی نهایت ساده ای دارند، اما برخی دیگر آنقدر پیچیدگی دارند که نیاز به داور حرفه ای داشته باشند. بی شک اینفلوئنسر مارکتینگ قوانین خیلی ساده ای ندارد اما این بدان معنا نیست که خودتان را در هزارتویی بی پایان از نکات دست و پاگیر حبس کنید. معمولا هر کشوری قوانین خاصی برای فعالیت تبلیغاتی سلبریتی ها دارد که اتفاقا درباره اینفلوئنسرها نیز مصداق دارد. مثلا در ایالات متحده کمیسیون تجارت فدرال این قوانین را مشخص می کند. بر این اساس هرگونه همکاری با اینفلوئنسرها باید به طور رسمی در قراردادهای تجاری ذکر شده و اینفلوئنسرها نیز موظف به مشخص کردن ماهیت تبلیغاتی پست های مورد نظر در شبکه های اجتماعی هستند. این امر در مورد بریتانیا نیز وضعیت مشابهی را به بار آورده است. با این تفاوت که در بریتانیا گزارش های مربوط به فعالیت تجاری اینفلوئنسرها باید به طور رسمی از سوی شبکه های اجتماعی تحویل سازمان بازار و رقابت این کشور شود. هدف از این کار تضمین رقابت آزاد و شفاف سازی عملکرد برندهاست.
فرقی ندارد شما در کدام کشور مشغول فعالیت هستید، در هر صورت بعضی از قوانین در حوزه کاری تان وجود دارد که باید مو به مو رعایت کنید. وگرنه خیلی زود از کار بیکار شده و دیگر حتی یک نفر هم سراغ تان را نخواهد گرفت. یادتان باشد چنین قوانینی معمولا در هر کشوری فرق دارد، اما همین که همکاری تان را به طور رسمی اعلام کنید، تا حد زیادی شما را نسبت به مشکلات مختلف بیمه خواهد کرد.
خوشبختانه این روزها خودِ شبکه های اجتماعی تگ محتوای تبلیغاتی یا همکاری تبلیغاتی را روی پست ها قرار می دهند. به این ترتیب کار شما حسابی راحت خواهد شد. تنها کاری که اینجا باید انجام دهید، ارزیابی دوباره وضعیت همکاری تبلیغاتی تان با اینفلوئنسرهاست. هرچه باشد کار از محکم کاری عیب نمی کند.
آشنایی با اجزای اثرگذاری: مهمترین بخش کار
همکاری با اینفلوئنسرها خیلی راحت به نظر می رسد. کافی است مثل وقتی که وارد سوپرمارکت می شوید سفارش تان را روی پیشخوان گذاشته و منتظر آماده شدن آن باشید. بعد هم با سرعت هرچه تمام تر از فروشگاه خارج شده و به بقیه کارهای مهم تان برسید. بی شک این سناریو کمی مشکوک به نظر می رسد؛ چراکه دنیای بازاریابی هیچ وقت تا این اندازه ساده نیست. خیلی از برندها حتی بعد از گذشت سال ها سرمایه گذاری در حوزه بازاریابی هم موفقیت چندانی نصیب شان نمی شود. اگر از ما بپرسید، می گوییم در اینفلوئنسر مارکتینگ آشنایی با اجزای اثرگذاری بر روی مخاطب حرف اول و آخر را می زند. ماجرا آنطور که فکر می کردید پیش نرفت، مگر نه؟
شما برای اثرگذاری بر روی مشتریان باید سه معیار مهمی درباره اینفلوئنسرهای مورد نظرتان را بررسی کنید. معیار اول «ارتباط با حوزه کاری» است. همانطور که می شود حدس زد، در این بخش اینفلوئنسر مورد نظرتان باید محتوایی مرتبط با حوزه کاری شما تولید کند. مثلا اگر در زمینه تولید شکلات صبحانه فعالیت دارید، همکاری با اینفلوئنسری که دائما در رستوران های لوکس می گردد، ایده خوبی نخواهد بود. در عوض یک آشپز حرفه ای که اتفاقا کلی منوی صبحانه هم آموزش می دهد، گزینه بهتری خواهد بود.
مطلب مرتبط: آیا اینفلوئنسر مارکتینگ برای کسب و کارهای کوچک مناسب است؟
در قدم بعدی باید «دسترسی به مخاطب هدف» را زیر ذره بین ببرید. اول از همه به این سوال جواب دهید: دوست دارید چه تعداد کاربر محتوای بازاریابی تان را مشاهده کنند؟
هر جوابی به سوال بالا بدهید، به نوعی چراغ راه تان خواهد شد. بنابراین حواس تان را جمع کنید تا یک پاسخ درست و حسابی به آنها داده و همه را غافلگیر کنید. مثلا اگر یک کسب و کار جاافتاده در بازاری محلی هستید، دسترسی به مخاطب های بقیه بازارها ایده خوبی خواهد بود. در این صورت نه یک اینفلوئنسر بی نهایت مشهور، بلکه نهایتا یک ماکرو اینفلوئنسر به کارتان می آید که دسترسی وسیعی هم به کاربران دارد.
دست آخر شما در جمع بندی اثرگذاری بر روی مخاطب هدف باید «سطح اثرگذاری» را نیز مد نظر داشته باشید. قبول دارم بحث مان کمی شبیه کلاس های خشک دانشگاه شد اما اصلا نگران نباشید؛ چراکه ما همیشه سخت ترین مفاهیم را نیز به زبانی ساده توضیح خواهیم داد. منظور از سطح اثرگذاری در اینجا، مقدار اعتبار یک اینفلوئنسر در نگاه مخاطبش است. چه بسا اینفلوئنسری با میلیون ها فالوور حتی 100 نفر هم قبولش نداشته باشند. از طرف دیگر خیلی از اینفلوئنسرها با فالوورهای بی نهایت کم اعتبار بیشتری در بین مخاطب شان دارند. بنابراین حواس تان را کاملا جمع کنید تا یک وقت سراغ آدم اشتباه برای پروموت کردن کمپین برندتان نروید.
تهیه فهرستی از اینفلوئنسرها: وقتی همه چیز جدی می شود
حالا که تا اینجا جلو آمده اید، اصلا نباید خودتان را دست کم گرفته یا ناامید شوید؛ چراکه تازه به بخش هیجان انگیز کار رسیده اید و قرار است همه را مثل منتقدهای سختگیر سینما زیر تیغ نقد ببرید. حالا شما اهداف بازاریابی تان را مشخص کرده، قوانین اینفلوئنسر مارکتینگ را می دانید و از همه مهمتر آشنایی کوتاهی با اجزای اثرگذاری پیدا کرده اید. حالا نوبتی هم باشد باید دست به انتخاب از بین کلی گزینه مختلف بزنید و اینفلوئنسر محبوب تان را انتخاب کنید.
قبل از اینکه جلوتر برویم، اجازه دهید تکلیف یک سوال مهم را همین جا روشن کنیم. آیا برندها باید با یک اینفلوئنسر همکاری داشته باشند یا انتخاب چندتا در کنار هم بهتر خواهد بود؟
سوال بالا آنقدر مهم هست که کمی درباره اش گپ بزنیم، اما متاسفانه جواب کاملا روشنی ندارد. اگر شما دوست دارید اینفلوئنسرها را تبدیل به سفیر برندتان کنید، بی شک همکاری با یکی از آنها که اتفاقا شناخت خوبی از برندتان دارد، ایده بهتری خواهد بود. با این حال اگر سطح همکاری تان از تولید محتوا فراتر نمی رود، می توانید شانس تان را با اینفلوئنسرهای مختلف امتحان کرده و تخته گاز به سمت تولید محتوای باکیفیت بروید.
همانطور که یک کارگردان سینما قبل از انتخاب بازیگران همه گزینه های ممکن را زیر و رو می کند، شما هم در این مرحله باید از میان کلی گزینه مختلف فقط و فقط یک یا چند تا مورد محدود را دست چین کنید. حتما می پرسید چطور چنین ماموریت سختی را باید انجام داد؟ جواب ساده است: استفاده از همان سه معیار اثرگذاری!
اگر به بخش قبل خوب گوش کرده باشید، معیارهای ارتباط با حوزه کاری، دسترسی به مخاطب هدف و سطح اثرگذاری را خیلی خوب متوجه شده اید. حالا نوبت آن است که براساس آموخته های قبلی دست به عمل بزنید. اول از همه فهرستی از همه اینفلوئنسرهایی که فکر می کنید به درد کارتان می خورند، تهیه کنید. در مرحله بعد باید این فهرست بلند بالا را زیر ذره بین برده و به خوبی ارزیابی کنید. یادتان نرود هر نکته کوچکی در این بخش به دردتان خواهد خورد. چراغ راه شما همان سه معیاری است که در بالا بدان ها اشاره کردیم، اما هر امر دیگری که در این میان کمک تان کند، نباید از قلم بیفتد.
مطالعه بازار و وضعیت اینفلوئنسرها: مهمترین بخش کار
اگر تا اینجای کار با حوصله تمام همراه با بوده اید، دیگر کم کم کارمان دارد به نتیجه می رسد. حالا شما یه فهرست جمع و جور از اینفلوئنسرها دارید که هر کدام می توانند جزئی از تیم رویایی بازاریابی تان باشند. البته هنوز کمی جا برای مطالعه بیشتر باقی مانده است.
اولین کاری که شما در این بخش باید انجام دهید، ارزیابی کلی از وضعیت بازار است. بقیه برندها چطور با اینفلوئنسرها همکاری دارند؟ چه تعداد از آنها درباره رقبای شما پست های تبلیغاتی منتشر می کنند؟ اصلا هرچند وقت یکبار اینفلوئنسرها در حوزه کاری تان پست تبلیغاتی در اکانت شان قرار می دهند؟
بی شک پیدا کردن جواب های درست و حسابی برای سوالات بالا کار چندان ساده ای نیست. به همین خاطر ما یک بخش کامل را به آن اختصاص داده ایم. شما برای بهبود اوضاع تان در این زمینه باید اول از همه سراغ رقبای تان بروید. قبول دارم کپی برداری از روی دست رقبا سرانجام خوشی ندارد، اما یادتان نرود با این دست فرمان می توانید کلی اطلاعات به درد بخور پیدا کنید. مثلا اگر رقبای شما با سه تا اینفلوئنسر همکاری دارند، شما اصلا نباید سراغ آنها بروید. چراکه مشتریان به کارتان شک کرده و کمپین تان اصلا نخواهد گرفت.
بعد از اینکه آنالیز وضعیت بازار را به خوبی انجام دادید، احتمالا چندتا از اینفلوئنسرهای موردنظرتان به طورخودکار از فهرست طلایی شما حذف خواهند شد. در این مرحله باید کارتان را ادامه داده و سراغ باقی مانده ها بروید. یادتان باشد این دسته از افراد که باقی مانده اند، گزینه های نهایی شما خواهند بود. البته این به معنای همکاری با همه آنها نیست. در عوض شما باید از میان همین تعداد اندک باقی مانده نیز براساس نیازتان فقط چندتا را انتخاب کنید. وگرنه هرگز فرصتی برای اثر اینفلوئنسر مارکتینگ درست و حسابی نخواهید داشت.
فرمول طلایی ما برای کارآفرینان در این بخش همیشه مبتنی بر آزمون و خطاست. مثلا اگر شما پنج تا اینفلوئنسر در فهرست تان دارید که به درد برندتان می خورند، باید به نوبت با هر پنج تای آنها همکاری کوتاهی داشته باشید. شاید این کار دیوانگی به نظر برسد اما دست کم فرصت خوبی به شما برای ارزیابی میزان محبوبیت هر کدام از آنها در بین مشتریان تان می دهد. خب پیش خودتان فکر نکرده اید که نتیجه سوالات سخت مربوط به پیدا کردن بهترین اینفلوئنسر ممکن را همینطور بدون آزمون و خطا پیدا خواهید کرد؟
مطلب مرتبط: چرا اینفلوئنسر مارکتینگ برای برندها مهم است
همکاری با اینفلوئنسرها در همه مراحل: تولید محتوا یک کار تیمی است!
بعضی از بازاریاب ها فکر می کنند همین که یک اینفلوئنسر خوب را پیدا کنند، دیگر همه کارها باید بی عیب و نقص پیش برود. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، باید بگوییم سخت دراشتباهید؛ چراکه بازاریابی یک کار تیمی است و هیچ کس به تنهایی در آن موفق نمی شود. قبول دارم پرداخت دستمزد بالا به اینفلوئنسرها توقعات زیادی برای تان به همراه می آورد، اما قرار نیست اینفلوئنسرها را یکه و تنها رها کنید. در عوض تیم بازاریابی شرکت باید همکاری نزدیکی با آنها داشته و تمام تلاشش را برای تولید محتوای بهتر انجام دهد.
وقتی درباره همکاری نزدیک با اینفلوئنسرها حرف می زنیم، نباید فقط به کلیشه های رایج فکر کنید. در عوض هر نوع اطلاعاتی به درد بخوری را با آنها به اشتراک بگذارید. اصلا هم لازم نیست نگران دردسرهای پیدا کردن اطلاعات دست اول باشید؛ چراکه کلی ابزار مختلف مثل گوگل آنالیتیکس در این زمینه دم دست تان خواهد بود. پس بهانه های الکی را کنار گذاشته و یک راست بروید سراغ کمک به اینفلوئنسر طرف قرارداد برندتان.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم اینفلوئنسرها استادهای بی چون و چرای تولید محتوا هستند. با این حال همیشه بهترین اطلاعات و داده های تخصصی دم دست شان نیست. با این حساب همکاری شما در این زمینه با آنها می تواند نتیجه نهایی کارتان را بی نهایت بهتر کند. کافی است کمی کار تیمی را تمرین کنید تا کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ تان دل تمام مشتریان را ببرد.
به عنوان قدم نهایی بعد از طی تمام مراحل این مقاله باید نیم نگاهی به ارزیابی نتایج نیز داشته باشید. آیا کمپین تان مطابق انتظار ظاهر شد و همه اهدافش محقق شد؟ اگر جواب تان به این سوال منفی بود، باید دلایل شکست تان را جست وجو کنید. این طوری دست کم در کمپین های بعدی مشکل زیادی برای تان پیش نخواهد آمد. به علاوه، گاهی اوقات باید به توصیه های اینفلوئنسرها نیز گوش دهید. هرچه باشد آنها سابقه همکاری با بقیه برندها را دارند و خیلی خوب نقاط ضعف تان را متوجه خواهند شد. بنابراین می توانید همیشه از آنها به عنوان یک منبع اطلاعاتی کلیدی برای بهینه سازی کارتان استفاده کنید. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا دست به کار شده و طراحی کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ تان را شروع کنید.
سخن پایانی
اینفلوئنسر مارکتینگ نزدیک به یک دهه در کنار بازاریاب ها بوده و حالا دیگر اسم و رسمی برای خودش پیدا کرده است. اگرچه ما در این مقاله کارمان را با بررسی بعضی از آمار و ارقام مهم درباره این الگوی مارکتینگ شروع کردیم اما راستش را بخواهید مزایای آن بر هیچ کس پوشیده نیست. کافی است کمی اراده و سخت کوشی برای همکاری با اینفلوئنسرها داشته باشید تا در عرض چند هفته کمپین تان آماده شود.
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بررسی در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با اینفلوئنسر مارکتینگ کرده باشد. مثل همیشه اگر سوالی درباره این استراتژی داشتید، ما همیشه آماده پاسخگویی به شما هستیم.
مطلب مرتبط: چالش همکاری با اینفلوئنسرها
منابع: