دهه ها قبل از اینکه اینترنت زندگی آدم ها را زیر و رو کند، این تلویزیون بود که تفریح اصلی مردم محسوب می شد. انتظار طولانی مدت برای تماشای سریال و فیلم های دوست داشتنی با طعم تبلیغات طولانی وسط برنامه ها جزو نوستالژی های اغلب نسل های قدیمی محسوب می شود. اگرچه این روزها گوشی های هوشمند و انواع کنسول های بازی رقیب جدی برای تلویزیون محسوب می شود، اما بازاریاب ها هنوز دست از این پلتفرم قدیمی نکشیده اند. به علاوه، شیوه پخش برنامه های تلویزیونی نیز حسابی زیر و رو شده است.
زمانی نه چندان دور تلویزیون های کابلی تنها گزینه سرگرمی دیجیتال مردم بود. با این حال امروزه کلی کانال اینترنتی مثل نتفلیکس در دسترس من و شما قرار دارد. این تغییر شیوه پخش برنامه ها برای بازاریاب ها نیز تازگی دارد. شاید این وسط تنها چیزی که تغییر نکرده باشد، علاقه بازاریاب ها برای طراحی تبلیغات تلویزیونی است. اگر شما هم از آن دسته بازاریاب هایی هستید که هنوز تبلیغات تلویزیونی را جدی می گیرند، احتمالا بارها و بارها با خودتان سر پیدا کردن یک ایده درجه یک برای تولید تبلیغات کلنجار رفته اید. این وسط کمتر کسی یک جواب درست و حسابی برای تبلیغات بی دردسر دارد. به همین خاطر ما اینجا هستیم تا مثل یک دوست صمیمی به کمک تان بیاییم.
ایده ما در این مقاله برای پیدا کردن ایده های تبلیغات تلویزیونی بررسی بعضی از موفق ترین کمپین های این حوزه است. همانطور که نویسنده های مشهور دنیا گهگاهی از روی دست همدیگر ایده هایی را پرورش می دهند، بد نیست شما هم گاهی نیم نگاهی به تبلیغات موفق بقیه برندها داشته باشید. اینطوری هم با اصول تبلیغات تلویزیونی آشنا می شوید، هم اینکه شانس تکرار تجربه های موفق را خواهید داشت. پس منتظر چه هستید؟ در ادامه با ما همراه باشید تا نگاهی به برترین تبلیغات تلویزیونی دنیا داشته باشیم.
مطلب مرتبط: طراحی تبلیغات برای تلویزیون های هوشمند
بهترین تبلیغات تلویزیونی دنیا
عبارت هایی نظیر «بهترین تبلیغات دنیا» همیشه جنجال زیادی به همراه دارد. اینکه با چه متر و معیاری باید بهترین ها را انتخاب کرد، اولین مشکل پیش روی شما خواهد بود. به علاوه، همیشه در فهرست های اینچنینی چند تا از تبلیغات درجه یک از قلم می افتد. با این حساب نارضایتی بعضی از بازاریاب ها بابت فهرست مورد بحث امری طبیعی خواهد بود. ماجرا حسابی پیچیده شد، نه؟
ما در این مقاله قصد داریم یک بار برای همیشه دردسرهای مربوط به فهرست های تبلیغات برتر دنیا را تمام کنیم. برای این کار هم به جای اینکه الکی از کارمان تعریف کنیم، یک راست رفته ایم سراغ منابع دست اول تحلیل تبلیغات. اینطوری خیال مان بابت گردآوری بهترین تبلیغات تلویزیونی راحت شده و شما هم بدون استرس فهرستی طلایی پیش روی تان خواهید داشت.
معیارهای اصلی ما در روزنامه فرصت امروز برای انتخاب تبلیغات، میزان تاثیرگذاری شان بر روی مشتریان و سر و صدایی است که در بازار ایجاد کرده اند. همانطور که بعضی از آثار سینمایی تا سال های سال منبع الهام بقیه کارگردان ها می شوند، در صنعت تبلیغات نیز برخی از کمپین ها برای همیشه در تاریخ ماندگار شده و هر از چندگاهی کپی های جذابی از آنها ساخته می شود. اجازه دهید با این توضیحات کوتاه برویم سراغ اصل مطلب. این شما و این هم بهترین تبلیغات تلویزیونی دنیا.
اپل: کمپین 1984
رمان مشهور جورج اورول به نام «1984» از آن دست داستان هایی است که خیلی از جوانان دیوانه وار عاشقش هستند و نسل های قدیمی تر نیز خاطرات زیادی با آن دارند. اگرچه بارها و بارها از روی این رمان فیلم و تئاتر ساخته شده اما اثر تبلیغاتی اپل شاید متفاوت ترین آنها باشد. به هر حال کسی انتظار ترکیب رمان های کلاسیک با صنعت تبلیغات را ندارد!
ماجرا از این قرار است که برند اپل برای معرفی کامپیوترهای مکینتاش سراغ ایده های مختلفی رفت. با این حال هر بار ایده های تیم بازاریابی از طرف مدیران رد می شد و ماجرا کم کم داشت حسابی بیخ پیدا می کرد. درست در این همین شرایط ایده مربوط به بازسازی تم رمان 1984 نظر همه اعضای هیأت مدیره را جلب کرد. البته این وسط حضور رایدلی اسکات به عنوان کارگردان کلیپ مورد نظر نیز بی تاثیر نبود. بی شک دوستداران سینما به خوبی با رایدلی اسکات و آثار سینمایی درجه یکش آشنا هستند. اگرچه این کارگردان کارکشته آن زمان تازه اول راه بود اما آنقدر تجربه داشت که یک تبلیغ بی نظیر را بسازد.
همانطور که می شود حدس زد، محور اصلی تبلیغ اپل خطر بروز یک سناریوی واقعی از رمان جورج اورول بود. انگار که همه چیز در این دنیا دست به دست هم داده تا مردم حسابی از جریان آزاد اطلاعات به دور مانده و یک شست وشوی مغزی واقعی را تجربه کنند. این وسط هم تنها راه حل برای رهایی از این جریان عجیب و غریب استفاده از محصولات اپل بود؛ چراکه اپل متعهد شده بود جریان در این شست وشوی مغزی به نفع مردم کار کند. ماجرا خیلی شبیه فیلم های بعدی رایدلی اسکات است، نه؟
اگرچه تبلیغ 1984 اپل خیلی زود به خاطر بحث برانگیز بودن و حمله بی سابقه به مایکروسافت دیگر نمایش داده نشد، اما همان چند روز کوتاه نمایش نیز برای اثرگذاری بر روی مشتریان کافی بود. به طوری که سه ماه بعد از پخش این تبلیغ مکینتاش رکورد فروش 155 میلیون دلاری را تجربه کرد. این میزان فروش برای اپل به عنوان یک برند تازه کار در بازار بی نهایت جذاب و صدالبته وسوسه کننده بود. به همین خاطر خیلی زود نسل های بعدی مکینتاش نیز روانه بازار شدند. البته نه با تبلیغ تلویزیونی بحث برانگیزی مثل 1984!
کوکاکولا: ملاقات با جو گرین
کوکاکولا معمولا جزو برندهایی است که پدر و مادرهای سختگیر هیچ وقت به بچه ها اجازه استفاده از نوشابه های آن را نمی دهند. بعضی از آدم های سختگیر نیز این برند را متهم به تولید محصولات مضر و بی نهایت آسیب زا می کنند، اما کسی نیست که نداند نوشابه های کوکاکولا جزوی از خاطرات همه مردم دنیا محسوب می شود. درست به همین خاطر میزان مصرف این نوشابه ها نه تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه در طول یک دهه اخیر رشد چشمگیری نیز داشته است. البته این وسط مدیران کوکاکولا با تولید نوشابه های رژیمی و تعهد نسبت به کاهش ضررهای محصول شان نقش مهمی در جلب نظر مشتریان داشته اند.
با توجه به نکات بالا احتمالا مشاهده کوکاکولا در تبلیغات سوپربال حسابی تعجب برانگیز خواهد بود. هرچه باشد آدم انتظار برندهایی مثل نایک یا آدیداس را در چنین رویداد ورزشی مهمی دارد. البته نه تا زمانی که مدیران خلاق بخش بازاریابی کوکاکولا در بازار حضور دارند!
ماجرا از این قرار است که در سال 1979 کوکاکولا برای مسابقه سوپربال در لیگ حرفه ای فوتبال آمریکایی سراغ طراحی یک تبلیغ تلویزیونی کوتاه رفت. بی شک برای برندی که یک عمر به عنوان سازنده نوشابه شناخته می شود، تبلیغات تلویزیونی، آن هم وسط مسابقه ورزشی، اصلا راحت نیست. با این حال کوکاکولا خوش شانس بود که تجربه ای طولانی از فروش محصولاتش در استادیوم های ورزشی داشت و گزینه اول خیلی از مردم برای پرهیز از مصرف نوشابه های الکی محسوب می شد. به همین خاطر حساسیت ها نسبت به کوکاکولا خیلی زیاد نبود.
مطلب مرتبط: کرونا چطور دنیای تبلیغات تلویزیونی را متحول کرد؟
بی شک یکی از ایده های کلیدی برای تبلیغات موفق در یک رویداد ورزشی همکاری با ستاره یک از تیم های بزرگ است. این دقیقا همان کاری بود که کوکاکولا برای اثرگذاری بر روی مشتریانش انجام داد. آن زمان جو گرین یکی از مشهورترین بازیکنان فوتبال آمریکایی دنیا بود. به همین خاطر کوکاکولا به سرعت سراغ او رفت تا یک تبلیغ بی نظیر را طراحی کند. در این تبلیغ جو گرین در حالتی که قبل از بازی حسابی عصبانی بود به تصویر کشیده شد. در همین شرایط او با نوشیدن یک بطری کوکاکولا حسابی سرحال آمد و لباسش را نیز در راهرو ورودی به استادیوم به سوی یکی از طرفدارهای خردسالش پرتاب کرد. این سناریو کوتاه که این روزها بی نهایت کلیشه ای به نظر می رسد، آن زمان طرفدارهای خاص خودش را داشت. به همین خاطر هم یکی از بهترین تبلیغات تلویزیونی دهه 70 میلادی لقب گرفته است. نکته جالب اینکه جو گرین برای ادای درست دیالوگش در این تبلیغ مجبور شد چند لیتری نوشابه بخورد؛ چراکه هر دفعه یکجای کارش ایراد داشت و تبلیغ باید از اول ضبط می شد!
مک دونالد: مرحله نهایی مسابقه
تعریف شما از یک زندگی عالی چیست؟ خانه ای بزرگ، خودرویی آخرین مدل یا شاید شغلی عالی؟ همه اینها وقتی پای مک دونالد وسط باشد، رنگ و بوی تازه ای به خودش می گیرد. شاید خرید یک خانه بی نهایت بزرگ کار سختی باشد اما مک دونالد با کلی شعبه در سراسر دنیا همیشه آماده است تا طعم خوش زندگی را به شما هدیه دهد. کافی است سری به شعبه های این فروشگاه زده و هرچه دل تان می خواهد، سفارش دهید. اینطوری لذت یک زندگی عالی را خواهید برد. بدون اینکه لازم باشد پول زیادی خرج کنید.
ایده بازاریابی مک دونالد در طول تمام سال های متمادی تقریبا در بالا بیان شده است. این برند همیشه دنبال خوشمزه ترین غذاهای دنیا برای مشتریانی بوده که اتفاقا خیلی حوصله انتظار در صف خرید را ندارند. اگر شما هم چنین انتظاری از یک فست فود خوشمزه دارید، مک دونالد انتخاب اول و آخرتان خواهد بود. البته ماجرای رویایی مک دونالد فقط در طعم غذاها خلاصه نمی شود. این برند در زمینه تبلیغات تلویزیونی نیز شاهکارهای زیادی از خودش به جا گذاشته است. یکی از بهترین نمونه ها در این میان نیز کمپین «مرحله نهایی مسابقه» است.
تبلیغ تلویزیونی «مرحله نهایی مسابقه» با حضور دو تن از ستاره های افسانه ای بسکتبال ضبط شد. مایکل جردن و لری بیرد در دهه 90 میلادی حسابی برای خودشان اسم و رسمی داشتند. به همین خاطر مک دونالد سراغ آنها رفت تا حسابی مشتریانش را غافلگیر کند. کمپین مورد بحث ما در این بخش با یک کلکل ساده میان مایکل جردن و لری بیرد بر سر بیگ مک شروع شد. جریان مسابقه کاملا ساده بود: هر کسی که در مسابقه پرتاب توپ بسکتبال برنده شود، بیگ مک را صاحب شده و یک روز طلایی برای خودش می سازد.
شاید فکر کنید مسابقه بین دو تا از بهترین بازیکنان بسکتبال دنیا خیلی نباید طول بکشد، اما بازاریاب های مک دونالد فکر دیگری برای مخاطب در سر داشتند. آنها در ویدئوی نسبتا طولانی شان حرکات نمایشی و رقابت نزدیک میان دو ستاره NBA را به تصویر کشیدند تا مشتریان حسابی جذب شوند. دست آخر هم کار به جایی می رسد که مایکل جردن و لری بیرد از بیرون ساختمان استادیوم اقدام به پرتاب توپ به درون سبد می کنند. این کمپین اگرچه جلوه های سینمایی زیادی دارد، اما به خوبی پیام اصلی مک دونالد را منتقل کرده است. اینکه مک دونالد ارزش رقابت و حتی انتظار را دارد، پیامی است که به خوبی از این ویدئوی تبلیغاتی منتقل می شود.
در دنیایی که مردم حوصله انتظار برای هیچ کس را ندارند، کمپین مک دونالد در سال 1993 حتی تا امروز هم بین بازاریاب ها حسابی طرفدار دارد. شما را نمی دانم، ولی به نظر من که تبلیغ تلویزیونی که بعد از سه دهه هنوز در یاد و خاطره مردم زنده است، بی شک یک شاهکار تمام عیار محسوب می شود. به ویژه اگر 90 میلیون بازدید در زمان خودش داشته باشد!
M&M: بابانوئل واقعی است!
هر وقت در تبلیغات خبری از بابانوئل می شود، کریسمس نیز همان نزدیکی ها خواهد بود. اغلب برندها تا تقویم شان به آخر می رسد، یاد کریسمس و المان های جذاب آن می افتند. این امر درباره برند شکلات سازی M&M هم مصداق دارد. این برند در طول 80 سالی که از عمرش می گذرد، همیشه ایده های درجه یکی برای اثرگذاری بر روی مشتریان داشته و کریسمس نیز یکی از آنهاست. اگر طرفدار شکلات های این برند باشید، خیلی خوب می دانید المان های اصلی M&M دو تکه شکلات روکش دار به رنگ های زرد و قرمز است. این دو شخصیت خیالی حضور پررنگی در همه تبلیغات این برند دارند. بنابراین جای تعجب ندارد که کمپین کریسمسی M&M برای سال 1996 با حضور افتخاری آنها ضبط شده باشد.
معمولا در کمپین هایی که برای کریسمس طراحی می شود، بابانوئل به همه هدیه می دهد. با این حال در کمپین M&M این شخصیت های کارتونی برند هستند که دنبال هدیه دادن به بابانوئل و کمک به او می روند. البته این وسط آنها نسبت به وجود بابانوئل شک و تردید زیادی هم دارند. هرچه باشد بابانوئل قرار بود یک شخصیت خیالی باشد، مگر نه؟
کاراکترهای M&M وسط تبلیغ متوجه می شوند که بابانوئل نه تنها واقعی است، بلکه به خانه شان آمده تا هدیه ای به آنها بدهد. البته این وسط بابانوئل هم با دیدن آنها حسابی تعجب می کند؛ چرا که فکر می کرد شخصیت های M&M تخیلی هستند و جایی در دنیای واقعی ندارند. شاید فکر کنید سناریو M&M برای تبلیغ تلویزیونی اش خیلی ساده است اما ماجرا اصلا اینطوری نیست؛ چراکه تیم بازاریابی این برند عملا برندشان را در کنار بابانوئل قرار داده اند. این امر تاثیر روانی اجتناب ناپذیری روی مشتریان داشته و به محبوبیت M&M می افزاید. فکر می کنم حالا دیگر متوجه دلیل انتخاب این کمپین در فهرست طلایی فرصت امروز شده باشید، مگر نه؟
نایک: خرگوش جردن
نایک از آن دست برندهایی است که باید همیشه یک جای ویژه برایش در فهرست تبلیغات برتر دنیا کنار گذاشت. این برند با شعار مشهور «فقط انجامش بده» دهه های متمادی ورزشکاران سراسر دنیا را به تلاش بیشتر دعوت کرده است. این وسط هم اصلا مهم نیست شما یک ورزشکار آماتور باشید یا قهرمان المپیک، در هر صورت نایک همیشه کنارتان است تا تجربه ای بهتر از دنیای ورزش داشته باشید.
مطلب مرتبط: چگونه بهترین تبلیغ تلویزیونی را داشته باشیم
وقتی درباره نایک حرف می زنیم، اول از همه چه چیزی به ذهن تان می رسد؟ شاید تیم های ورزشی که نایک اسپانسرشان است به ذهن تان برسد، شاید هم درباره محصولات متنوع این برند فکر کنید. البته قبل از همه اینها احتمالا سری محصولات ایر جردن هوش از کله تان خواهد برد. همکاری بین نایک و مایکل جردن از دهه 90 شروع شد. درست زمانی که مایکل جردن در اوج شهرت بود و همه طرفدارش بودند. از آن زمان تا حالا یکی از بهترین سری های کفش ورزشی نایک به اسم ایرجردن تولید و روانه بازار می شود. با این حساب تعجبی ندارد در تبلیغ تلویزیونی نایک در دهه 90 میلادی حضور مایکل جردن کاملا محسوس باشد.
تبلیغ نایک در سال 1993 با حضور مایکل جردن و باگز خرگوشه، درست حدس زدید همان شخصیت کارتونی مشهور، چیزی حدود یک میلیون دلار برای آنها آب خورد. بی شک این رقم همین حالا هم خیلی زیاد است، چه برسد به دهه 90!
ماجرا از این قرار است که خرید حق امتیاز استفاده از باگز خرگوشه در کنار مایکل جردن هزینه زیادی برای نایک داشت. با این حال نتیجه نهایی تبلیغ تلویزیونی کاملا ارزش چنین ولخرجی ای را داشته است؛ چراکه کمپین «نایک جردن» نه تنها نسل جوان را به خودش جلب کرد، بلکه افراد میانسال را نیز پای تلویزیون میخکوب نمود. این امر به خوبی ترکیب المان های قدیمی با الگوهای جدید تولید محتوا را نشان می دهد. در تبلیغ نایک از یک طرف باگز خرگوشه به عنوان یکی از کاراکترهای قدیمی کارتونی حضور داشته و در آن طرف مایکل جردن در اوج شهرت به عنوان نماینده نسل جوان حضوری پررنگ دارد. نتیجه این کمپین جلب نظر میلیون ها نفر در سراسر آمریکا و کانادا به کفش های جدید نایک جردن بود.
اگر شما هم در دنیای تبلیغات دنبال جلب نظر مشتریان نسل جوان و قدیمی به طور همزمان هستید، ایده های نایک همیشه به دردتان خواهد خورد. از آنجایی که این برند دامنه وسیعی از مشتریان را دارد، معمولا برای اثرگذاری بر روی همه از تمام توانش استفاده می کند. اینطوری بدون دردسر فرصت اثرگذاری بر روی مشتریان را پیدا کرده و هیچ کس نیز از عملکرد آن ناراضی نخواهد بود. پس دفعه بعد که سراغ تولید محتوا رفتید، وضعیت نایک را در خاطر داشته باشید.
تویز آر آس (Toys R Us): فروشگاه جادویی
دنیای کودکان جذابیت بی نهایت زیادی دارد. انگار که هر بخشی از این دنیا وقتی با چشم انداز کودکانه به آن نگاه کنیم، رنگ و بوی تازه ای می گیرد. این وسط برندهایی که در زمینه تولید اسباب بازی یا محصولات مرتبط با کودکان فعالیت دارند، باید همیشه نگاهی نزدیک به بچه ها داشته باشند؛ چراکه تصمیم گیرنده نهایی درباره خرید اسباب بازی نه پدر و مادرها، بلکه بچه ها هستند. این دقیقا همان برنامه ای است که برند دوست داشتنی تویز آر آس همیشه در دستور کار قرار می دهد.
کمپین «فروشگاه جادویی» اولین بار در سال 1989 در قالب یک تبلیغ تلویزیونی روانه بازار شد. این تبلیغ بعد از مدتی دوباره در شبکه های مشهور پخش شده و کار به جایی رسید که 25 سال بعد یک نسخه بازسازی شده از آن دوباره راهی خانه های مردم شد. ماجرای این تبلیغ بی نهایت ساده در و عین حال آموزنده است. در این تبلیغ تمرکز مدیران بازاریابی تویز آر آس بر روی نمایش فروشگاه های برند به عنوان یک مکان جادویی بود.
شاید آدم بزرگ ها اعتقاد زیادی به جادو یا اتفاقات رویایی نداشته باشند، اما تا وقتی آدم کم سن و سال است اینطور چیزها حسابی جذبش می کند. به همین خاطر تویز آر آس در طول سال های اخیر حتی سناریوهای جادویی و داستانی بیشتری را به تبلیغات اضافه کرده است.
ماجرای اصلی تبلیغ فروشگاه جادویی که اتفاقا در قالب کارتونی تهیه شده، نمایش یکی از فروشگاه های تویز آر آس است. البته در این فروشگاه هیچ چیز عادی نیست؛ چراکه فقط بچه ها در حال خریدند و فروشندگان هم شخصیت های کارتونی و انواع حیوانات هستند. شاید به همین خاطر این تبلیغ حسابی در بین کودکان دهه 70 آمریکا و اروپا مشهور شده است؛ چراکه تقریبا همان چیزی که در سر خیلی از بچه ها درباره اسباب بازی ها و شخصیت های کارتونی می گذرد، نشان می دهد.
اگر شما هم دوست دارید برای بچه ها تبلیغات تلویزیونی طراحی کنید، باید همه حساب و کتاب های مربوط به دنیای آدم بزرگ ها را کنار بگذارید؛ چراکه در دنیای بچه ها هیچ جایی برای این مدل دغدغه ها نیست. در عوض پیگیری رویاهای شیرین و کودکانه ایده بهتری خواهد بود.
نایک: آخرین بازی
نایک آنقدر برند بزرگ و تاثیرگذاری هست که مشاهده چند تا کمپین از آن در فهرست مان جای تعجب نداشته باشد. هرچه باشد اینجا صحبت از برندی است که سال های سال در کنار مشتریان بوده و در این مدت حسابی تجربه کسب کرده است. اگر در دهه 90 میلادی نایک تبلیغات تلویزیونی بی نظیری با تم ستارگان برتر دنیا طراحی می کرد، حالا در عصر دیجیتالی کنونی نیز همان چاشنی را به کار می برد. البته با این تفاوت که گاهی سری به دنیای انیمیشن نیز می زند. منظور ما تبلیغ تلویزیونی «آخرین بازی» است که مخصوص جام جهانی 2014 طراحی شده بود.
بی شک تبلیغی که پنج دقیقه ای باشد، از نظر اغلب کارشناس ها یک نمونه از تبلیغات طولانی خواهد بود. با این حال نایک آنقدر ایده درجه یک برای این کمپین داشته که تک تک لحظاتش برای مخاطب جذاب از آب درآید. در این تبلیغ از کلیشه نبرد انسان با ربات ها استفاده شده است. اگر بخواهیم لُب مطلب را بگوییم، در این کمپین نبرد میان بازیکنان واقعی فوتبال و ربات هایی که هوش مصنوعی دارند، به تصویر کشیده می شود. شاید فکر کنید نتیجه چنین رقابتی پیروزی بی چون و چرای ربات های هوشمند باشد اما نایک پیام مهمتری برای شما در چنته دارد.
نایک همیشه معتقد بوده که تلاش ورزشکاران اهمیت بسیار بیشتری از نتیجه نهایی دارد. به همین خاطر در تبلیغ کارتونی اش با حضور ستاره های دنیای فوتبال دوباره همین ذهنیت را بیان می کند. البته سناریوی نایک کمی پیچیده تر است. بر این اساس که در ابتدا بازیکنان رباتی همه ستاره های دنیا مثل مسی و رونالدو را بیکار می کنند. با این حال ستاره های واقعی دوباره از جا بلند شده و در یک نبرد جانانه ربات ها را شکست می دهند. بی شک پیام تبلیغاتی نایک و حضور ستاره های مختلف در تبلیغ قصه مان جذابیتش را حسابی بیشتر می کند. البته ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم نایک بدون حضور افتخاری ستاره های دنیای ورزش هم کمپین های بی نهایت جذابی خواهد داشت. با این حال چاشنی ستاره های دنیا تبلیغات نایک را بی نهایت دیدنی تر کرده است.
مطلب مرتبط: تبلیغات تلویزیونی؛ همچنان موثر و قدرتمند
همانطور که می بینید، نایک در اینجا از یک ایده بی نهایت کلیشه ای برای شروع کارش استفاده کرده است. با این حال چنین امری اصلا به مذاق مشتریان این برند بد نیامده و با ترکیب یک پیام جانانه حسابی هم جذاب شده است. یادتان باشد شما هم می توانید در دنیای بازاریابی از چنین تجربه ای استفاده کنید. با این حال باید حواس تان به تمام جوانب کار باشد و صدالبته اعتباری در بین مشتریان داشته باشید. وگرنه استفاده از کلیشه ها شما را به هیچ جایی نمی رساند.
چیپوتل: بازگشت به نقطه آغاز
انتظار شما از یک شرکت تولید چیپس و تنقلات چیست؟ اینکه محصولات باکیفیتی دست مشتری دهد؟ صدالبته این انتظار کاملا بجایی است، اما محصول باکیفیت معیارهای بی نهایت زیادی دارد. این وسط چیپوتل به جای اینکه با وعده های بی سر و ته مشتریانش را سرگرم کند، یک راست رفته است سراغ یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی. اگر از طرفداران حفاظت از محیط زیست باشید، مفهوم «کشاورزی پایدار» چندان به گوش تان ناآشنا نیست. حفظ محیط زیست و کشاورزی در آن به شیوه ای که برای نسل های بعد نیز قابل استفاده باشد، نه یک هدف آرمانی بلکه نیازی کاملا فوری است.
از آنجایی که چیپوتل همیشه یک برند کاملا روراست با مشتریانش بوده، هیچ وقت ادعای قطع استفاده از مواد مضر در محصولاتش را نداشته است. در عوض آنها سال به سال به دامنه تعهدات زیست محیطی شان افزوده و این وسط رضایت میلیون ها مشتری در سراسر دنیا را به دست آورده اند. در کمپین بازگشت به نقطه آغاز، چیپوتل در واقع مسیر تکامل کشاورزی و دامداری در دنیا را نشان می دهد. شاید فکر کنید این مسیر بی نهایت جذاب و زیباست، اما در حقیقت نوعی نابودی محیط زیست و استفاده از حیوانات به شیوه ای بی رحمانه است. این وسط چیپوتل پیام خودش را به روشنی هرچه تمام تر نمایش می دهد؛ اینکه آنها طرفدار کشاورزی و دامداری به شیوه ای کمتر بی رحمانه هستند. درست همان طور که انسان ها در طول چند هزار سال گذشته از طبیعت استفاده کرده اند. بنابراین چیپوتل به نوعی به نبرد تمام برندهایی می رود که با شیوه ماشینی و به اصطلاح مدرن به جان طبیعت افتاده اند.
بی شک حمایت چیپوتل از جنبش های حفاظت از محیط زیست امر تازه ای نیست. به علاوه، چنین تبلیغ تلویزیونی به طور طبیعی موردپسند افراد دغدغه مند در زمینه محیط زیست قرار می گیرد. البته شما لازم نیست حتما اطلاعات زیادی درباره طبیعت داشته باشید تا از این پیام چیپوتل خوش تان بیاید.
دست گذاشتن روی دغدغه ها یا نکات مهم برای مردم یکی از شیوه های قدیمی برای بازاریابی در دنیا محسوب می شود. البته این وسط شما قرار نیست همین طور الکی به مردم وعده هایی داده و بعد هم کاملا بی خیال همه چیز شوید. در عوض پیگیری تان درباره وعده ها حرف اول و آخر را می زند. پس اگر فکر کرده اید همینطور الکی می توانید مردم را امیدوار کرده و سپس راه تان را بکشید و بروید، سخت دراشتباهید؛ چراکه مشتریان واکنش بی نهایت سختی در برابر چنین فعالیتی از سوی شما خواهند داشت.
توصیه ما در روزنامه فرصت امروز برای برندهایی که تازه وارد عرصه تبلیغات شده اند، استفاده از وعده های منطقی است؛ چراکه عدم تحقق وعده ها از شما برندی بی مسئولیت می سازد. شما را نمی دانم، ولی من که حاضر نیستم حتی یک سنت هم پای چنین برندهایی خرج کنم. پس همینطور الکی در ابتدای کار خودتان را به دردسر نیندازید.
آیسلند: خداحافظی با روغن پالم
خرید تنقلات برای بسیاری از مردم دنیا یک نوع تفریح یا حتی درمان محسوب می شود. کافی است روزهایی را در نظر بگیرید که حتی حوصله خودتان را هم نداشتید، اما با یک خرید کوچک و ساده حسابی حال تان سرجایش آمده است. اینطور وقت ها آدم احساس می کند حتی یک خرید ساده از سوپرمارکت محل هم بهتر از هزارتا تراپی روحیه آدم را تقویت خواهد کرد. اگر چنین ادعایی برای شما هم جذاب است، احتمالا تبلیغ تلویزیونی سوپرمارکت زنجیره ای آیسلند حسابی به مذاق تان خوش خواهد آمد.
مدیران ارشد آیسلند همیشه بر روی انتقال احساسات جذاب و تقویت روحیه مشتریان تاکید داشته اند. البته این وسط طرح تعهدات سفت و سخت هم از چشم آنها دور نمانده است. به طوری که در کمپین «خداحافظی با روغن پالم» به یکی از مهمترین مسائل دنیا یعنی تخریب جنگل ها پرداخته اند. اگرچه خرید لذت زیادی دارد اما آدم باید حواسش باشد با خریدش ضربه ای به تن بی رمق طبیعت نزند. به علاوه، شما قرار نیست همیشه از محصولاتی استفاده کنید که همچنان با تکنولوژی عصر حجر ساخته می شود!
ماجرای کمپین آیسلند دقیقا به استفاده بی رویه از روغن پالم در تولید محصولات مختلف سوپرمارکتی ربط پیدا می کند. در این تبلیغ تلویزیونی یک صبح زود را با هم مشاهده می کنیم که کودکی در تخت از سر و صدای بچه میمونی که در اتاقش هست، کلافه می شود. بعد از اینکه میمون قصه ما کمی اتاق را به هم می ریزد، بالاخره بچه تصمیم می گیرد او را از اتاق بیرون کند اما این وسط یک سوال کلیدی مسیر قصه را عوض می کند. پسرک تبلیغ آیسلند خیلی بی مقدمه از میمون می پرسد که چرا خانه اش را ول کرده و آمده داخل اتاقش؟ جواب میمون داستان ما شوکه کننده است: چون آدم ها خانه من، جنگل، را حسابی نابود کرده اند تا روغن پالم بیشتری درست کنند.
همانطور که می شود حدس زد، صنعت روغن پالم در دنیا حسابی پرسود است اما این اقتصاد جذاب به ضرر محیط زیست تمام می شود. درست به همین خاطر خیلی از فعالان محیط زیست در سراسر دنیا بر روی مدیریت و کنترل مصرف پالم در دنیا تاکید دارند؛ چراکه در غیر این صورت تمام جنگل های دنیا در یک چشم به هم زدن نابود خواهد شد.
همانطور که می بینید، تعهد سوپرمارکت آیسلند خیلی مشخص نیست. در عوض آنها بر روی نمایش واقعیت های مربوط به صنعت پالم دست گذاشته اند. این امر نه تنها بار مسئولیت زیادی روی دوش آیسلند نگذاشت، بلکه پرستیژ خاصی نیز به آن داده است. به هر حال در دنیایی که کمتر کسی حاضر به صحبت درباره مسئله محیط زیست یا حتی صنعت پالم است، آیسلند این شجاعت را به خرج داده و نتیجه اش علاقه بیشتر مشتریان به این برند است.
مطلب مرتبط: چرا تبلیغات در تلویزیون دشوارتر از هر زمان دیگری است؟
گوگل: تنها در خانه با گوگل
سری فیلم های تنها در خانه همه را یاد کریسمس و روزهای برفی می اندازد. انگار که تا خبری از این فیلم دوست داشتنی نباشد، زمستان برای آدم معنایی ندارد. این وسط هم اصلا فرقی ندارد شما چند بار این فیلم را دیده باشید، در هر صورت باز هم با تماشای آن مثل بار اول هیجان زده خواهید شد. همین ایده جذاب برای بازاریاب های گوگل کافی بود تا کریسمس 2018 را به شیوه ای تازه شروع کنند؛ با چاشنی تنها در خانه با گوگل!
ایده اصلی برای تبلیغ تلویزیونی گوگل بی نهایت ساده است. آنها به جای اینکه برای معرفی ابزار گوگل هوم به خودشان دردسر داده یا توضیحات پیچیده آماده کنند، یک راست رفته اند سراغ شخصیت اصلی فیلم های تنها در خانه. اینطوری تجربه وحشتناک فیلم های تنها در خانه بابت گیر افتادن در یک خانه بدون اعضای خانواده را به نوعی بازسازی کرده اند. البته اینجا با حضور گوگل هوم دیگر خبری از ترس یا حتی عقب افتادن کارها نیست. در عوض همه چیز با یک اشاره ساده یا لمس گوشی هوشمند انجام می شود. ماجرا جالب شد، نه؟
استفاده از نوستالژی در دنیای بازاریابی امر تازه ای نیست. خیلی از بازاریاب ها برای اینکه در عرصه تبلیغات اسم و رسمی برای خودشان پیدا کنند، اول از همه سراغ نوستالژی های محبوب مشتریان می روند. این امر اگر با دقت انجام شود، اعتبار خوبی برای شما به همراه خواهد داشت اما متاسفانه اغلب اوقات بازاریاب ها در این زمینه دسته گل بزرگی به آب می دهند. خب انتخاب یک نوستالژی درجه یک که اتفاقا تکراری هم نشده باشد، کار ساده ای نیست.
اگر فقط یک برند بتواند به خوبی نوستالژی های کودکی مردم را به دنیای امروز ربط دهد، آن گوگل است. راستش را بخواهید گوگل خودش بخشی از نوستالژی نسل قدیم در استفاده از اینترنت محسوب می شود. با این حساب تعجبی ندارد تجربه آنها در استفاده از نوستالژی ها عالی از آب درآید. بی شک همه کسانی که عاشق مجموعه فیلم های تنها در خانه هستند، با کمپین تنها در خانه با گوگل ارتباط خوبی برقرار می کنند. چه بسا مشاهده این کمپین شما را برای استفاده از محصولات گوگل هوم وسوسه هم بکند. خب مگر جادوی تبلیغات چیزی به غیر از این است؟
قبول دارم گوگل روی ایده بسیار جذابی برای بازاریابی دست گذاشته، اما این کار را اصلا با حال و هوای قدیمی انجام نداده است. در عوض همه چیز در ویدئو تبلیغاتی گوگل حس و حال مدرن دارد. درست به همین خاطر هم مشتریان عاشق این تبلیغ گوگل شده اند.
سخن پایانی
دنیای تبلیغات در طول دهه های اخیر تغییرات زیادی کرده اما هنوز هم تبلیغات تلویزیونی جایگاه خاص خودش در بین مشتریان را حفظ کرده است. این امر برای بسیاری از بازاریاب ها به مثابه استفاده مداوم از این الگوی بازاریابی است. اگر شما هم دوست دارید در دنیای تبلیغات تلویزیونی خودی نشان دهید، استفاده از تجربه برندهای مورد بحث در این مقاله شروع خوبی برای تان خواهد بود. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا دست به کار شده و ماجراجویی تان در صنعت تبلیغات تلویزیونی را شروع کنید. یادتان باشد در این حوزه هر چقدر بیشتر با نمونه های موفق از برندهای بزرگ آشنا باشید، کارتان بی نظیرتر از آب درمی آید. به علاوه، هر جا هم که سوال یا مشکلی داشتید، ما مثل همیشه آماده کمک هستیم.
مطلب مرتبط: جلب توجه مخاطب های تلویزیونی با تبلیغات هدفمند
منابع: