در همه جای دنیا اختلالات روحی و روانی اغلب برای کارمندان خسارات جانی و برای کارفرمایان هزینههای اضافی بسیاری را دربردارد. تحقیقات نشان میدهد زمانی که در یک شرکت میزان افسردگی کارمندان در حد قابلقبولی درمان شود، میزان خسارات مالی آن بنگاه اقتصادی هم به مقدار زیادی کاهش پیدا میکند.
نکته مهمی که بسیاری از کارفرمایان به آن بیتوجه هستند، این است که درمان افسردگی و نشانههای اختلالات درمانی نیاز به زمان دارد و شاید در دورهای کارمند باید به یک مرکزدرمانی مراجعه کند یا در محیط کار با او بیشتر همکاری شود تا به مرور بتواند آرامش روحی و روانی خود را بازیابد. دانشگاه هاروارد در فوریه سال 2010 تحقیقی جامع در زمینه «اختلالات سلامت روان در محیط كار» انجام داد و به نكات خوبی دست یافت. این مشكلات اغلب در زندگی كاری كارمندان تاثیرگذاری بسیار بالایی دارد، اما مشكل اصلی در اینجاست كه كارمندان اكثرا تصمیم به پنهان كردن این مشكلات میگیرند.
این تحقیق توسط محققان آمریكایی دانشگاه هاروارد روی افراد 15 تا 54 سال انجام شد و نتیجهای كه در نهایت گزارش شد، نشان میداد 18درصد از این افراد در طول چند ماه گذشته اختلالات سلامت روان را در محیط كاری خود تجربه كردهاند، اما ترس از اینكه ممكن است همكاران دیگرشان به آنها برچسب بزنند كه دارای اختلالات روانی هستند موجب شده تا از رفتن پیش روانشناس یا روانپزشك خودداری كنند. خصوصا در حال و هوای فضای اقتصادی امروز جهان، آنها گمان میكردند ممكن است موقعیت شغلی خود را به خطر بیندازند. در همین زمان ممكن است مدیران متوجه این اختلالات روانی در كارمندشان بشوند، اما نمیدانند چطور میتوانند به او كمك كنند. در این شرایط، پزشكان هم زمانی كه احساس میكنند نمیتوانند اعتماد بیمار خود را جلب كنند به او پیشنهاد میدهند در همان محیط كار و همزمان با كارش، درمان خود را شروع كند. در نتیجه، سلامت روان اغلب به رسمیت شناخته نشده و درمان نمیشود. حضور فرد بیمار در محیط كار نه فقط به سلامت او و كاری كه انجام میدهد ضربه میزند، بلكه بهرهوری در آن محیط كاری را نیز كاهش میدهد و از سویی دیگر میتواند دلیلی برای كاهش عملكرد شغلی كارمندان دیگر باشد.
دستیابی به این اهداف نیازمند یک تغییر كلی در نگرشها درباره ماهیت اختلالات روانی است و رسیدن به چنین تشخیصی نیازمند تلاش و زمان است.
در این مسیر حتما به این سه نكته دقت كنید:
* نشانههای اختلالات روانی ممکن است در شغلهای مختلف و نسبت به موقعیتهای متفاوت بروز متفاوتی هم داشته باشد.
* اگرچه ممكن است شروع پروسه درمان این اختلالات باعث غیبت كارمند در محیط کارش شود، اما حضورش هم بزرگترین ضربه را به بهرهوری میزند.
* مطالعات در این زمینه نشان میدهد که درمان باعث بهبود عملکرد کار میشود و درواقع یک محکم کاری سریع است.
علائم مخفیكاری و تاثیرات محسوس آن
نشانههای مشترك بیماریهایی كه منجر به اختلالات روانی میشوند، همچون اضطراب، افسردگی، كار كردن بیش از حد یا بیتوجهی به كار و اختلالات دوقطبی، عواملی هستند كه به وسیله آنها میتوان به اختلالات روحی و روانی پی برد. البته باید گفت كه علائم ظهور نشانهها در محل كار كاملا متفاوت با آن چیزی است كه ممكن است در خانه یا هر محیط دیگری شاهد آن باشیم. البته این نشانهها و علائم ممكن است ظهور محسوسی نداشته باشند، اما در عوض میتوانند پیامدهای اقتصادی كاملا ملموسی داشته باشند. مطالعات نشان میدهد برخی از نشانههای این بیماری گاهی توسط پرسشنامههایی كه از سوی سازمان بهداشت جهانی برای محیطهای مختلف كاری ارسال میشود، خود را بروز میدهد. در این پرسشنامهها از كارمندان پرسیده نمیشود كه در طول ماه چند بار با محل كارتان تماس میگیرید و میگویید بیمار هستید و نمیتوانید به محل كارتان بیایید، بلكه از آنها پرسیده میشود كه چه ارزیابی از روزهایی دارند كه در محل كارشان حضور داشتند و تا چه حد در آن روزها برای محیط كارشان
مفید بودهاند. نتایج این پرسشها نشان میدهد كه آنها حقیقتا تا چه اندازه از كار و فضای آن راضی هستند و برای انجام آن كار مفید خواهند بود. افسردگی یکی از مهمترین علائمی است که میتواند نشاندهنده اختلالات روحی شخص بیمار باشد و شاید یکی از مهمترین دلایل آن این نکته مهم باشد که افسردگی از جمله عواملی است که بروز بسیار آشکاری در جمع دارد. تحقیقات نشان میدهد که حداقل 6درصد از کارمندان در طول دوران کاری خود به افسردگی شغلی دچار خواهند شد. اختلالات دوقطبی نیز جزو بیماریهایی است که اغلب کارمندان دچار آن میشوند. در این شرایط شخصیت آنان بین جنون و افسردگی غوطهور است و شاید در نگاه اول بسیار پرانرژی و خلاق به نظر بیایند، اما نمیتوانند برای محیط کارشان مفید باشند و کارایی پایینی دارند. اختلالات اضطرابی در محل کار ممکن است به شکل بیقراری، خستگی، اشکال در تمرکز و نگرانی بیش از حد بروز یابد.