باغ های چای به باغ میوه تبدیل شده اند
چای ایرانی از انواع چای های با کیفیت از نظر عطر و طعم در دنیا محسوب می شود. از نظر رنگ دهی در مقایسه با چای مناطق گرمسیری نمره 6/5 از 10 را به خود اختصاص می دهد. در حال حاضر سطح زیر کشت چای حدود ۳۲هزارهکتار است. استان گیلان با حدود 28هزار هکتار، مقام اول سطح زیر کشت و تولید چای کشور را در اختیار دارد و حدود 60هزار خانوار در کشت وکار این محصول مشغول به کار هستند.
برداشت برگ سبز در باغ های چای کشور در سه فصل بهار، تابستان و پاییز انجام می گیرد. در بهار برداشت برگ معمولا از نیمه دوم فروردین شروع و تا پایان خرداد ادامه دارد که به آن چین بهاره گفته می شود و حدودا ۴۲-۳۸درصد مقدار تولید سال را به خود اختصاص می دهد. چین تابستانه از تیرماه شروع و تا پایان شهریور ادامه دارد.
مقدار محصول در این چین حدود ۴۷-۴۲درصد است. چین پاییزه از ابتدای مهر شروع و تا انتهای مهر ماه به پایان می رسد. مقدار برگ سبز در این چین به حدود ۱۷-۱۳درصد می رسد. براساس آمارهای موجود، متوسط تولید برگ سبز باغ های چای حدود هفت تا هشت تن در هکتار است که این رقم با توجه به شرایط آب وهوایی و سایر عوامل مرتبط در مناطق چایکاری متغیر است.
میزان مصرف چای خشک کشور سالانه ۱۰۵هزار تن و میزان کنونی تولید چای خشک در داخل بین ۲۵ تا ۳۰هزار تن در سال است، این در حالی است که زمانی نه چندان دور، تولید چای حدود 70هزار تن بوده است. میزان واردات چای خشک سالانه بین ۷۵ تا ۸۰هزار تن و به طور عمده از کشورهای تولیدکننده بزرگ دنیا همچون سریلانکا، کنیا و هند است.
تهدیدی جدی
تبدیل باغ چای به باغ میوه و از آن وخیم تر تبدیل باغ چای به ویلا تهدیدهای جدی عرصه های چایکاری ایران است. هنگامی که کشاورز در سرما و گرما تلاش می کند ولی نتیجه تلاش خود را نمی بیند، به ناچار به فکر تغییر کاربری زمین خود می افتد و با توجه به اینکه استان گیلان جزو استان های گردشگری کشور به شمار می رود، این امکان وجود دارد که در آینده و در صورتی که از تولید چای در این استان حمایت کافی نشود، زمین های چای بیشتری به ویلا تبدیل شوند.
همین امروز پلاک های «به فروش می رسد» با شماره تلفنی در زیر آن در گوشه و کنار استان گیلان که قطب چای ایران است به فراوانی یافت می شود. در صورت حمایت از صنعت چای داخلی این قابلیت وجود دارد که در مدت ۱۰ سال آینده بتوان کشور را از واردات چای خارجی بی نیاز کرد.
نگاه کارشناس
مهندس سیدمحسن سنجری، کارشناس ارشد ترویج در سازمان چای کشور است. به اعتقاد او صنعت چای ایران با هدف بی نیاز کردن کشور از ورود این کالای پرمصرف پایه ریزی شد و در طول تاریخ حیات خود افتخارات متعددی کسب کرده از جمله؛ ورود به بورس جهانی چای لندن در دهه ۳۰شمسی و بازدید دکتر هارلر از تاسیسات سازمان چای در دهه ۴۰، برگزاری سمپوزیوم جهانی چای در رامسر در اواخر همین دهه و حضور کارشناسان سازمان خواربار جهانی برای ارائه خدمات مشورتی در کنار صادرات چای به آلمان و بلژیک.
او درباره تاریخچه صنعت چای ایران می گوید: تا سال ۱۳۱۰شمسی چایکاری رونق چندانی نیافت که عمده ترین دلیل آن ناآشنایی چایکاران با این محصول و تردید در پذیرش کشت آن به سبب مشخص نبودن آینده این محصول بود. از این سال به بعد دولت دست به انجام برنامه های زیربنایی در این صنعت زد. با وقوع جنگ جهانی دوم و از سال ۱۳۱۹ دولت ناچار به دخالت برای مدیریت صنعت چای شد که تنش هایی را در اقتصاد این محصول ایجاد کرد. تغییر پیاپی سیاست ها، بهترین گواه این قضیه است.
سنجری می افزاید: مدیریت چای توسط وزارت دارایی بین ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۸، تشکیل شرکت چای سازمان برنامه در سال ۱۳۲۹، شورای عالی چای در سال ۱۳۳۴، سازمان چای در مجموعه وزارت گمرکات و انحصارات در سال ۱۳۳۷، انتقال این سازمان به وزارت دارایی ۱۳۴۰ و انتقال مجدد این سازمان به وزارت کشاورزی و تولیدات مصرفی ۱۳۴۵، انتقال این سازمان به وزارت تعاون و امور روستاها ۱۳۴۷ و انتقال به وزارت بازرگانی در سال ۱۳۵۳، همگی از عدم ثبات در مدیریت این صنعت خبر می دهند.
پس از انقلاب، سازمان چای تا سال ۱۳۶۸ در وزارت بازرگانی باقی ماند و از سال بعد به وزارت کشاورزی منضم شد. این محقق چای که تالیفاتی هم در این زمینه دارد، به یکی از مهم ترین چالش های این صنعت در کشور اشاره دارد و عنوان می کند: با توجه به ساختار صنعت چای که تولید ماده خام تا فرآوری و بازرگانی آن لزوما (البته نه تنها در ایران بلکه در همه کشورهای چای خیز جهان) باید به صورت واحد و زیرنظر یک مدیریت تخصصی و متمرکز برنامه ریزی شود، روال سنتی ۴۰ساله حاکم بر این صنعت از ابتدای سال ۱۳۷۹ کنار گذاشته شد، تا صاحبان صنایع شرایط رقابت آزاد را تجربه کنند و دولت تنها عهده دار وظیفه ارائه خدمات زیربنایی باشد.
اما این هدف نه تنها محقق نشد بلکه خسارت های فراوانی به بار آورد که نتایجش حتی تا امروز هم ادامه دارد. چنانکه تولید ۲۵۰هزار تنی برگ سبز چای در سال ۱۳۸۲ به رقم بی سابقه ۱۲۵هزار تن در سال ۱۳۸۳ تنزل یافت. شرکت سهامی چای ایران نیز در همین سال منحل و در عمل مجموعه مدیریت کننده محصول چای متلاشی شد.
وی ادامه می دهد: با این اوصاف، وخامت اوضاع سبب شد تا دولت به سرعت وارد صحنه شود. از ابتدای سال ۱۳۸۴ خرید برگ سبز چای مجددا با شیوه جدیدی برقرار شد.
در این شیوه، دولت بهای برگ سبز درجه یک و دو را به نسبتی بین خود و کارخانه دار تسهیم کرد. در ضمن طلب خود را به صورت نقد یا چای خشک از کارخانه چای سازی دریافت کرد. این روش نیز نتوانست جوابگوی اداره صنعت چای باشد و در سال ۱۳۸۸ سازمان چای کشور با شرح وظایف جدید مجددا احیا شد. از ابتدای سال ۱۳۸۹ تاکنون، خرید برگ سبز چای به همان روش اما با این تفاوت که دولت طلب خود را صرفا به صورت نقدی دریافت می کند ادامه یافته است.
سنجری از برقراری ثبات نسبی در صنعت چای ایران، طی سال های اخیر یاد می کند و شرح می دهد: با ملاحظه آمار خرید برگ سبز در چندسال اخیر مشخص می شود که باوجود کاهش بسیار زیاد تولید در قیاس با سال های نه چندان دور، ثبات نسبی در صنعت چای ایجاد شده، اما بحث انگیزترین بخش ماجرا، نحوه حمایت دولت از این صنعت است که همه فعالان این حوزه به آن چشم دوخته اند. اینکه دولت چگونه باید از چای حمایت کند؟ آیا دولت باید خریدار برگ سبز چای باشد، یا این موضوع را به بخش خصوصی واگذارد؟
محدودیت های مالی دولت در حمایت از چایکاران
این کارشناس در ادامه درباره این موضوع مهم یعنی خرید تضمینی چای توضیح بیشتری می دهد: با مرور عملکرد دولت ها متوجه می شویم که این قسمت یکی از گلوگاه های مهم صنعت چای است. زیرا برگ سبز چای یک ماده حساس است که اگر به موقع وارد فرآیند تبدیل و عمل آوری نشود، به سرعت فاسد و خراب می شود.
بنابراین هرگونه نابسامانی در این بخش منجر به کاهش کیفیت و در نهایت ارزش آن خواهد شد. از این جهت، سیاست خرید تضمینی برگ سبز چای به دلیل ایجاد درآمد انتظاری معین برای چایکاران، نزد آنان مطلوبیت دارد. ضمن اینکه کارخانه های چای سازی، پرداخت بهای برگ سبز چای به نرخ های اعلامی دولت را خارج از توان مالی خود می دانند.
منتقدان این سیاست می گویند در خرید تضمینی برگ سبز به عنصر کیفیت توجه نمی شود و کارخانه های چای سازی در این شیوه برای خرید برگ سبز با کیفیت احساس مسئولیت نمی کنند. اما گروه دیگر این سیاست را ضامن تثبیت درآمد چایکاران و رونق اقتصاد روستایی و مفید از لحاظ اجتماعی می دانند. عدم پرداخت به موقع مطالبات از دیدگاه این کارشناس ارشد سازمان چای کشور یکی دیگر از چالش های این صنعت خوانده می شود.
سنجری مطرح می کند: یکی دیگر از مسائل مهم، عدم پرداخت به موقع مطالبات چایکاران است که با توجه به محدودیت های مالی دولت قابل فهم است اما چرخ اقتصاد برخی از مناطق چای خیز تنها با همین محصول می چرخد. در پایان، این پژوهشگر چای نگاهی به آینده دارد و نکاتی را در این ارتباط بیان می دارد: با توجه به جایگاه اجتماعی-اقتصادی چای در جامعه ما (آماده ترین وسیله پذیرایی) و نیروبر بودن آن، لزوم حمایت دولت از طریق سیاست گذاری صحیح و پایدار و باثبات ضروری به نظر می رسد.
با مشخص شدن انتظارات سیاست گذاران، همه فعالان این حوزه به خوبی می توانند برنامه ریزی کنند و در این راه می توان از تجارب گذشته و حتی دیگر کشورهای چای خیز بهره برد. زمینه سازی تدریجی دولت برای خرید برگ سبز چای توسط خود کارخانه های چای سازی در بلندمدت و تمرکز بیشتر بر ارائه خدمات زیربنایی (تجهیز باغ های چای به شبکه آبیاری، ارائه ماشین آلات مناسب، احداث جاده برای حمل ونقل برگ سبز و…) می تواند باعث ارتقا و بهبود وضعیت این صنعت شود.
دکترای مهندسی کشاورزی