روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندینگ: همراه با تحلیل رنگ های پرطرفدار!

بازاریابی و برندینگ بدون همراهی افتخاری هزار و یک رنگ مختلف دست کمی از یک عذاب بی پایان ندارد. هرچه باشد بعد از پایان یک روز سخت در محل کار یا حتی خانه مشاهده چند تا کمپین بازاریابی با رنگ و لعاب چشم نواز می تواند طوری آدم را سر حال بیاورد که نگو و نپرس. از این نظر استفاده از رنگ ها دقیقا مثل انقلاب صنعت سینما با نمایش فیلم های رنگی به جای نمونه ‏های سیاه و سفید است. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که تماشای فیلم های سه بعدی با انواع و اقسام ترکیب های رنگی مختلف خیلی هیجان انگیزتر از سرگرم کردن زوری خودمان با فیلم های سیاه و سفید است، مگر نه؟

روانشناسی رنگ ها (Colors Psychology) ترندی برای امروز و فردا نیست، بلکه دهه هاست جای خودش را در دل بازاریاب ها و صدالبته کارآفرینان باز کرده است. شما می توانید با ترکیب رنگ های درست برای برندینگ یا حتی طراحی یک تبلیغ ساده مثل آب خوردن دل مشتریان را به دست بیاورید. در این صورت برای ماه ها و حتی سال ها برندتان در یاد و خاطره مشتریان باقی می ماند. البته به شرط اینکه دقیقا بدانید هر رنگ چه معنا و مفهومی دارد. وگرنه کلاه تان حسابی پس معرکه خواهد بود. 

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم عرصه کسب و کار مثل بوم نقاشی است که بدون رنگ آمیزی حتی دل یک نفر را هم نمی برد. خب پیش خودتان فکر نکرده اید با یک هویت سطحی و بدون حتی دو تا رنگ درست و حسابی می توانید تبدیل به قهرمان مشتریان شوید؟ قبول دارم فاکتورهای بسیار متنوعی در تصمیم گیری مشتریان درباره یک برند تاثیر دارد، اما یادتان نرود که مردم این روزها با چشم شان خرید می کنند. به زبان خودمانی، برند شما مثل کتابی است که اگر جلد جذابی نداشته باشد، هیچ کس به محتوایش سری نمی زند. پس اگر شما در زندگی تان معتقدید کتاب ها را نباید از روی جلدشان قضاوت کرد، لطفا در این یک مورد عقیده تان را کنار بگذارید. چراکه در عرصه کسب و کار همه برندها از روی جلدشان قضاوت می شوند. ماجرا جالب شد، نه؟

مطلب مرتبط: انتخاب رنگ برای برندینگ: اشتباهاتی که ممکن است برای شما هم اتفاق بیفتد!

خیلی از کارآفرینان فکر می کنند روانشناسی رنگ ها کاری بی نهایت تخصصی و مخصوص دکترهای کاربلد است. بی شک روانشناسی رنگ ها موضوع جذابی در علم روانشناسی است، اما یادتان نرود نه شما یک استاد دانشگاه هستید نه مشتریان تان دانشجوهای تشنه یادگیری روانشناسی رنگ ها. پس اجازه دهید قبل از اینکه در هزارتوی اصطلاحات و روش های علمی گم شوید، به شما این خبر خوش را بدهیم که ما از قبل فکر همه چیز را کرده ایم. این یعنی در این مقاله قرار است شما یکبار برای همیشه قورباغه تان را قورت دهید و با ترس تان از روانشناسی رنگ ها مواجه شوید. البته ما در این مسیر مثل مربی های انگیزشی فقط به چندتا حرف خشک و خالی اکتفا نمی کنیم، بلکه در عوض شما را با مزایای روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندینگ آشنا می کنیم. بعد هم برای محکم کاری سراغ رنگ های پرطرفدار در عرصه کسب و کار رفته  آنها را زیر ذره بین خواهیم برد. پس منتظر چه هستید؟ قلم و کاغذتان را آماده کنید تا کلاس دوستانه مان را شروع کنیم!

روانشناسی رنگ ها: مفهومی کاربردی که همیشه اشتباه گرفته می شود

حالا که قرار است کلی درباره روانشناسی رنگ ها با هم گپ بزنیم، بد نیست کارمان را با یک تعریف شسته و رفته از آن شروع کنیم. شما الان مثل ورزشکاری هستید که آماده مسابقه دادن با رقبا و بردن تک تک شان است، اما هنوز دقیقا نمی داند در چه رشته ای قرار است مسابقه دهد. بی شک چنین ورزشکاری نه تنها شانسی برای کسب مدال ندارد، بلکه خیلی شانس بیاورد به بدترین شکل ممکن از بقیه شکست نمی خورد. پس اجازه دهید تا دیر نشده و شما هم خیلی به لبه پرتگاه نزدیک نشده اید، برویم سراغ تعریف روانشناسی رنگ ها.

قبل از اینکه سراغ روانشناسی رنگ ها برویم، باید تکلیف خودمان با روانشناسی به عنوان یک علم و رشته دانشگاهی مشخص کنیم. در ساده ترین شکل ممکن، روانشناسی مطالعه علمی ذهن و رفتارهای انسان است. مثل اینکه آدم ها در شرایط مختلف چطوری عصبانی می شوند و چرا بعضی از واکنش های پرخشاگری را نشان می دهند در حیطه بررسی این علم قرار دارد. البته شما به عنوان کارآفرین اصلا قرار نیست با چنین عینکی دور و برتان را زیر نظر بگیرید. چرا که روانشناسی در این سطح اصلا به درد شما نمی خورد و راستش را بخواهید خیلی پیچیده تر از آن است که به همین راحتی بشود انجامش داد. البته ماجرا درباره روانشناسی رنگ ها از زمین تا آسمان فرق دارد. پس کمی تحمل کنید تا به تعریف روانشناسی رنگ ها هم برسیم!

اگر بخواهیم از تعریف روانشناسی استفاده کنیم، روانشناسی رنگ ها چیزی در مایه های مطالعه رنگ ها و اثرشان روی آدم های مختلف از آب درمی آید. البته ما در روزنامه فرصت امروز یک تعریف بهتر داریم. بر این اساس روانشناسی رنگ ها مطالعه ارتباط بین رنگ ها و رفتار آدم هاست. مثل اینکه رنگ قرمز در صنعت فست فود چه تاثیری بر روی رفتار مشتریان، مثل خرید یا حتی توجه بیشتر به کمپین های یک برند، دارد در این قلمرو قرار می گیرد. ماجرا خیلی ساده تر از آن چیزی بود که حتی فکرش را می کردید، مگر نه؟

شاید فکر کنید روانشناسی رنگ ها فقط در مورد ترکیب رنگ لوگوها مصداق دارد. در این صورت باید حسابی ناامیدتان کنیم، چراکه روانشناسی رنگ ها تمام زیر و بم دنیای کسب و کار را شامل می شود؛ از کمپین های بازاریابی گرفته تا رنگ محصولات و حتی بسته بندی آنها، همه و همه به روانشناسی رنگ ها گره خورده. آن هم یک گره کور که هیچ جوره نمی شود از شرش خلاص شد. 

خب شما الان اولین مرحله از آشنایی با روانشناسی رنگ ها را پشت سر گذاشته اید. البته هنوز تا پایان ماجرا کلی راه داریم. پس بی خودی خوشحال نشوید و اجازه دهید با خیال راحت مسیرمان را طی کنیم. در بخش بعدی ما تلاش می کنیم تا به شما نشان دهیم آشنایی با روانشناسی رنگ ها واقعا اوضاع کارتان را متحول خواهد کرد. پس با ما همراه باشید تا مطمئن تان کنیم روانشناسی رنگ ها بی گدار به آب زدن نیست و دقیقا همان برگ برنده ای است که منتظرش بودید.

مطلب مرتبط: نقش رنگ ها در هنر طراحی لوگو

چرا روانشناسی رنگ ها مهم است؟

دنیای دور و بر شما با رنگ های بی نهایت متنوعی احاطه شده است. از همان اول صبح که روزتان را شروع می کنید، رنگ آبی قوطی نوشیدنی ردبول جلوی چشم تان خواهد بود. بعد هم احتمالا لباس های رنگارنگ تان را با هم مقایسه می کنید تا دست آخر یکی را برای روز تازه تان امتحان کنید. در مراحل بعدی هم چه در محل کار و چه در خانه کلی تبلیغ مختلف روی اعصاب تان رژه می رود اما چون از رنگ های جذابی در آنها استفاده شده، هیچ اعتراضی نسبت به مشاهده آنها نخواهید داشت. باور کنید یا نه، در دنیای دیجیتال امروز شما حتی اگر بخواهید هم راه فراری از دست رنگ های مختلف ندارید. البته قبول دارم گاهی اوقات برندهایی سر و کله شان پیدا می شود که با کمپین های بازاریابی یا برندینگ بی خودشان حسابی حال مشتریان را به هم می زنند، اما این فقط و فقط مواردی استثنایی را شامل می شود. 

اولین مزیت آشنایی با روانشناسی رنگ ها مربوط به کمتر اذیت کردن مشتریان است. خب اگر کسی را سراغ دارید که دوست دارد همیشه مشتریان از دست برندش ناراضی باشند و در شبکه های اجتماعی حسابی غر بزنند، ما را هم بی خبر نگذارید. همانطور که کیت رسمی یک تیم فوتبال کمک می کند تا طرفدارهای دو آتیشه این ورزش با کمال میل دست به جیب شده و از تیم قصه مان خرید کنند، در عرصه کسب و کار هم برندسازی با چاشنی رنگ های درست شما را با آسانسور و بدون توقف به غول مرحله آخر می رساند. این یعنی شما به لطف شناخت درست رنگ ها و بدون اینکه دست به سیاه و سفید بزنید مثل آب خوردن وضعیت تان در دنیای بازاریابی از این رو به آن رو می شود. 

این روزها خیلی از مردم می دانند مثلا رنگ قرمز هم احساسات آدم را به جوش می آورد و هم اینکه نشانه خطر است. در مورد رنگ آبی هم فکر می کنم فقط کسانی که واقعا هیچ ارتباطی با بقیه ندارند در جریان اهمیت آن از نظر انتقال احساس آرامش نباشند، اما ماجرا در مورد رنگ هایی مثل زرد، نارنجی یا مشکی چطور است؟ آیا تا به حال به معنای این رنگ ها فکر کرده اید؟ ماجرا از آنجایی عجیب می شود که بدانید خیلی از برندها همین طوری بی خبر از همه جا بعضی از رنگ ها را برای برندشان انتخاب می کنند. این کار دقیق مثل آن است که یک جنگجوی افسانه ای بدون اینکه درباره حریفش تحقیق کند همین طوری به میدان نبرد برود. بی شک چنین جنگجویی با بی برنامگی تمام یک ریسک بزرگ روی شهرت و اعتبارش کرده که ممکن است به قیمت بی آبرویی محض تمام شود. پس اگر شما دوست ندارید حتی نزدیک چنین ریسک هایی شوید، باید صفر تا صد روانشناسی رنگ ها را فوت آب باشید. 

از آنجایی که رنگ ها بخش اصلی تجربه دیداری ما در طول روز هستند، صرف نظر از آنها مثل فوتبال بازی کردن بدون توپ خواهد بود؛ همان قدر بی معنا و غیرممکن. اگر شما از آن دست کارآفرینانی هستید که سر تک تک جزییات برندشان مثل شرلوک هولمز سخت گیرند، احتمالا تا حالا کلی خودتان را با کتاب های روانشناسی عذاب داده اید. خبر خوش اینکه ما قصد داریم در این بخش چند تا از محبوب ترین رنگ های دنیا را با هم تحلیل کنیم. اینطوری هم شما این رنگ ها را فوت آب می شوید، هم اینکه دیگر لازم نیست وقت تان را پای کتاب های قطور و بی نهایت تخصصی هدر دهید. پس کمربرندهای تان را محکم ببندید تا تخته گاز به سوی رنگ های پرطرفدار دنیای کسب و کار برویم. 

روانشناسی رنگ ها: آشنایی با رنگ های پرطرفدار!

هر رنگی در این دنیا معنا و مفهوم خاص خودش را دارد. همانطور که هیچ مرکز درمان و سلامتی از رنگ قرمز برای ساختمانش استفاده نمی کند یا هیچ فست فودی سراغ رنگ مشکی نمی رود، شما هم باید رنگی متناسب با هویت و حوزه کاری برندتان انتخاب کنید. هرچه باشد مشتریان عاشق چشم و ابروی شما نیستند و اگر کارتان را خوب انجام ندهید در یک چشم به هم زدن به جای مشتریان با هزاران طلبکار بی رحم تنها خواهید ماند. 

اجازه دهید به جای مقدمه چینی های خسته کننده، یک راست برویم سر اصل مطلب. این شما و این هم تحلیل رنگ های پرطرفدار در بازاریابی و برندینگ.

مطلب مرتبط: چالش های حفاظت از رنگ برند

قرمز: رنگ جلب توجه

آیا کسی را سراغ دارید که از رنگ قرمز خوشش نیاید؟ احتمال در میان دوستان شما یکی دو نفری هستند که از بعضی طیف های رنگ قرمز طوری تنفر دارند که انگار هر دفعه با دیدن آن دشمن شان جلوی روی شان سبز می شود. اگر دور این افراد محدود را خط بکشیم، رنگ قرمز به طور کلی محبوب ترین طیف رنگ در دنیا محسوب می شود. کافی است با دقت نگاهی به اطراف تان کنید. از تابلوهای راهنمایی و رانندگی گرفته تا خرس هایی که زوج های جوان به هم هدیه می دهند و حتی لوگو فست فودهای بین المللی، همه و همه با طیف های مختلف رنگ قرمز عجین شده اند. بنابراین باید یک داستان شگفت انگیز پشت این همه محبوبیت رنگ قرمز باشد، مگر نه؟

گاهی اوقات بعضی افراد در همان برخورد اول همه نگاه ها را به خودشان جلب می کنند. شاید فکر کنید این افراد مهارت های ارتباطی قوی یا حتی کارنامه کارآفرینی درخشانی دارند، اما راستش را بخواهید کاریزما برای برخی افراد یک توانایی ذاتی محسوب می شود. این ماجرا در مورد رنگ قرمز هم مصداق دارد. باور کنید یا نه، حتی یک نفر هم در فروشگاه ‏های بزرگ بدون اینکه نگاهش به محصولات یا چارت های قرمز دوخته شود، نمی تواند به راهش در بین غرفه ها ادامه دهد. درست به همین خاطر ما لقب سوپراستار را به رنگ قرمز داده ایم. این رنگ به طور کلی مجموعه ای از احساسات را درگیر می کند که در پایین به بعضی از مهمترین هایش اشاره کرده ایم:

•    انرژی و فعالیت ورزشی

•    هیجان 

•    عشق و علاقه

•    دعوت به عمل و فعالیت بیشتر

•    اعلام خطر (مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی یا تابلوهای اخطار)

همانطور که می بینید، رنگ قرمز مثل آب خوردن هرچی احساس قوی در دنیا هست را منتقل می کند. بنابراین اگر شما یک کسب و کار هنری دارید یا تم کارتان با خونسردی گره خورده است، نباید حتی به طیف های رنگ قرمز فکر هم بکنید. این کار نه تنها با هویت برندتان در تضاد خواهد بود، بلکه به طور خودکار تا آخرین مخاطب تان را هم می پراند. ماجرا پیچیده شد، نه؟

کارآفرینانی که قصد دارند برندهایی در صنعت فست فود، ورزش یا سرگرمی راه اندازی کنند، بی برو برگشت باید سری هم به طیف قرمز بزنند. از خرده فروشی تارگت گرفته تا لگو، نتفلیکس و حتی تیم منچستر یونایتد، همگی خیلی خوب اهمیت رنگ قرمز را درک کرده اند. پس شما چرا سرجای تان نشسته اید و هیچ کاری نمی کنید؟

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم از هر تکنیکی باید سر جای درستش استفاده کرد. در مورد رنگ قرمز هم شما باید مرز باریک بین احساس عشق و علاقه با خطر را درک کنید. وگرنه دستی دستی خودتان را به دردسر انداخته و مشتریان را هم طوری ناامید می کنید که حتی پشت سرشان را هم نگاه نکنند. پس قبل از اینکه با عجله رنگ قرمز را به داستان برندینگ یا بازاریابی تان اضافه کنید، نیم نگاهی به تجربه غول های دنیای کسب و کار داشته باشید. ما قبلا در روزنامه فرصت امروز درباره داستان برندهای بزرگ کلی با هم گپ زده ایم، بد نیست سری به آن مقالات بزنید و تجربه چند تا از برندهای بزرگ مثل کوکا کولا که اتفاقا رنگ قرمز را بی عیب و نقص استفاده کرده اند، مرور کنید.

نارنجی: ترکیب عشق و علاقه با دوستی

نوستالژی بسیاری از آدم ها در کودکی با کارتون لاک پشت های نینجا گره خورده است. اگر هنوز هم کودک درون تان شیطنت های خاص خودش را داشته باشد، باید اسم کاراکترهای اصلی این کارتون را خیلی خوب یادتان باشد. اجازه دهید کمی کمک تان کنیم، در آن کارتون شخصیتی به نام مایکل آنجلو نماد شوخ طبعی و حس دوستی بود. برای نشان دادن این شخصیت هم کارگردان های سریال سراغ رنگ نارنجی رفته بودند. فکر می کنم حالا دیگر خیلی خوب متوجه ماهیت رنگ نارنجی و سیگنالی که به مخاطب می دهد شده باشید، مگر نه؟

مطلب مرتبط: روانشناسی رنگ و تاثیر و اهمیت آنها در برندهای مختلف

رنگ نارنجی وقتی اندکی تیره باشد، حس دوستی های دوران بزرگسالی را نشان می دهد که علاوه بر پختگی لازم همراه با اندکی احتیاط هم هست. ماجرا درباره طیف روشن نارنجی کاملا برعکس است. نارنجی روشن حال و هوای دوستی های دوران کودکی و اعتمادهای بالا را با خودش به همراه دارد. البته می شود به این احساسات اندکی شیطنت و بازیگوشی را هم اضافه کرد. دقیقا به همین خاطر برندی مثل نیکلودئون (Nickelodeon) از رنگ نارنجی برای لوگو خودش استفاده کرده تا به همه نشان دهد یک استودیو طراحی انیمیشن برای کودکان است. 

اگر شما دوست دارید برندتان احساساتی نظیر دوستی یا شادکامی را به مخاطب منتقل کند، راه را کاملا درست آمده اید و نارنجی همان گزینه بی عیب برای تان است. البته این رنگ دوست داشتنی ویژگی ها یا به قول خودمانی پیام‏ های دیگری هم دارد که در ادامه خیلی خلاصه آنها را مرور می کنیم:

•    احساس آرامش

•    نگاه مثبت به دنیا و اتفاقات مختلف

•    تقویت روحیه مخاطب

•    شوخ طبعی

•    احساس لذت و سرزندگی

مشهورترین برندهایی که از رنگ نارنجی استفاده می کنند، فانتا، مستر کارت و فایرفاکس هستند. فانتا که تکلیفش کاملا مشخص است؛ نوشابه ای که قرار است احساس لذت و خوشی به شما بدهد و این کار را با ترکیب دوستی صمیمانه به خوبی هرچه تمام تر پیش می برد. از طرف دیگر مستر کارت هم قصد داشت در دنیایی که بسیاری از کارت های بانکی درگیر مرزهای جغرافیایی بودند، یک دوست صمیمی و مطمئن برای توریست ها باشد. این ماجرا درباره مرورگر فایرفاکس هم کاملا مصداق دارد. پس اگر شما هم قصد دارید احساس سرخوشی به مشتریان تان بدهید یا آنها را در فضایی دوستانه نسبت به کیفیت و امنیت محصولات تان مطمئن سازید، رنگ نارنجی باید حتما بخشی از برندینگ یا فعالیت های مارکتینگ تان باشد. 

رنگ زرد: با ارزش و خیره کننده مثل طلا!

قبل از اینکه دنیای دیجیتال زیر و بم زندگی انسان ها را تغییر دهد، اول صبح به جای صفحه گوشی این خورشید بود که به چشم آدم می آمد. احتمالا خیلی از شما که هنوز معتاد فناوری های دیجیتال نشده اید، هنوز هم اول صبح با نور خورشید بیدار می شوید. با این حساب تعجبی ندارد که رنگ زرد یکی از طیف های محبوب در دنیا باشد. مخصوصا برای کسانی که عاشق طلا و جواهرات هستند!

زرد از آن دست رنگ هایی است که مثل روانشناس های معتمد دوست دارد هرطور شده حال شما را خوب کند. در این بین هم از احساساتی نظیر سرزندگی، مثبت اندیشی و توجه به خود استفاده می کند. فکر می کنم حالا دیگر خیلی خوب متوجه شده باشید چرا اغلب آژانس‎های مسافرتی یا کمپین های بازاریابی مربوط به صنعت توریسم بی برو برگشت رنگ زرد را به برجسته ترین شکل ممکن در چشم مخاطب می کنند، مگر نه؟

از آنجایی که زرد ترکیب سرزندگی و مثبت اندیشی است، برندهایی مثل لیز یا مک دونالد خیلی خوب از آن در کنار رنگ قرمز برای به اشتها انداختن مشتریان استفاده می کنند. این مشتریان با رنگ قرمز احساس هیجان کرده و رنگ زرد هم احساس شان نسبت به احترام به خود و اندکی لذت بردن از زندگی را تقویت می کند. اگر از ما می شنوید، به غیر از صنعت غذا باید کمی هم در صنعت لوازم خانگی از رنگ زرد استفاده کنید. هرچه باشد این روزها مردم بیشتر وقت شان را در خانه می گذرانند و خرید لوازم درجه یک اولویت همه مردم است. این دقیقا همان کاری است که IKEA با استفاده از رنگ زرد انجام داده است. اگر این برند سوئدی توانسته محصولات ارزان و در عین حال جذابی با ترکیب رنگ زرد در برندینگ اش به دنیا ارائه کند، پس چرا شما نتوانید دقیقا مثل آن یا حتی بهترش را انجام دهید؟

شاید مهمترین برندی که از رنگ زرد در لوگو و برندینگ خودش استفاده می کند، فراری باشد. یادتان هست که گفتیم زرد نماد احترام به خود است. خب وقتی پای یکی از بهترین ماشین های دنیا وسط باشد، آدم باید هم به خودش احترام گذاشته و حتی بابت رانندگی پشت فرمان چنین خودرویی احساس غرور کند!

مطلب مرتبط: روانشناسی رنگ ها در برندسازی

اگر شما کارتان نیازمند اندکی تقویت احساسات مثبت و دعوت از مردم به لذت بردن از زندگی شان است، رنگ زرد می تواند حسابی به شما کمک کند. البته قرار نیست فکر کنید این رنگ مشتریان را به هیجان می آورد. خب هرچه باشد یک دلیلی وجود دارد که کمتر تیم ورزشی از رنگ زرد استفاده می کند. پس لطفا اگر دنبال هیجان و ریسک هستید، دور زرد را خط بکشید. 

صورتی: رنگی برای خانم ها

رنگ صورتی برای خیلی ها یادآور علاقه خانم ها به انواع و اقسام محصولات با تم این رنگ است. از نظر روانشناختی، صورتی رنگی برای نشان دادن هویت زنانه است. دقیقا به همین خاطر برندهایی که محصولات مخصوص خانم ها تولید می کنند، همیشه علاقه خاصی به این رنگ برای برندینگ یا مارکتینگ دارند. در این بین شاید بسته بندی اسباب بازی های مخصوص دختر بچه ها قبل از هر نکته دیگری به ذهن آدم برسد، اما یک عالمه از برندهای آرایشی و بهداشتی هم در این بین با دیگر کسب و کارها شریک هستند. پس اگر فکر کرده اید رنگ صورتی فقط مخصوص دختر بچه هاست، کاملا دراشتباهید!

رنگ صورتی برای خانم ها همیشه احساس آرامش و درک متقابل را به همراه دارد. دقیقا به همین خاطر اغلب اوقات استارت آپ هایی که به طور منحصری دنبال مشتریان خانم هستند از این رنگ استفاده می کنند. پس اگر شما علاقه ای به فعالیت در چنین حوزه هایی ندارید، باید همین حالا با کنار گذاشتن رنگ صورتی خیال خودتان را بابت این مسئله راحت کنید. وگرنه حسابی به دردسر خواهید افتاد. 

بی شک رنگ صورتی برای برندی مثل باربی مکمل بسیار خوبی برای جلب نظر دختر بچه ها محسوب می شود. با این حال به طور کلی کاربرد رنگ صورتی خیلی کمتر از بقیه رنگ هاست. پس اگر سراغ آن رفتید، باید شش دانگ حواس تان جمع باشد که یک وقت اشتباهی نکنید که نشود جبرانش کرد. هرچه باشد در بازار مشتریان فقط یکبار به شما فرصت خطا کردن می دهند و بعد از آن دیگر هیچ شانسی در بازار ندارید. 

سبز: طبیعت، آرامش و دیگر هیچ

زندگی پردغدغه و اصطلاحا مدرن آدم ها را بی نهایت از طبیعت دور کرده است. باور کنید یا نه، زمانی انسان ها به جای هوای پر از دود و آلاینده در یک فضای بی نهایت سالم با هوایی تمیز روزشان را شروع می کردند. از آنجایی که همیشه طبیعت با جنگل های سرسبز برای ما عجین شده است، تعجبی ندارد که رنگ سبز برای من و شما یادآور طبیعت باشد. 

همانطور که می شود حدس زد، رنگ سبز مورد علاقه برندهای حوزه سلامت و صد البته کمپین های حفاظت از محیط زیست است. قول می دهم اگر همه سازمان های محیط زیستی دنیا را زیر و رو کنید، حتی یک مورد هم پیدا نمی کنید که رنگ سبز در لوگو یا کمپین های بازاریابی اش جا خوش نکرده باشد. البته رنگ سبز فقط مخصوص طبیعت یا کمپین های زیست محیطی نیست، بلکه طرفدارهای دو آتیشه دیگری هم در سراسر دنیا دارد. اجازه دهید قبل از هر نکته ای چند تا احساسات مهمی که این رنگ منتقل می کند را با هم مرور کنیم:

•    تعادل

•    سلامتی و تن درستی

•    طبیعت

•    رشد و توسعه

•    صلح

•    ثروت

•    مادی گرایی

مطلب مرتبط: روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندسازی

بی شک مورد آخر در فهرست بالا حسابی شما را شوکه کرده است. واقعا چرا رنگی که با طبیعت گره خورده باید نماد مادی گرایی باشد؟ جواب ما برای این سوال کاملا ساده و کاربردی است. از آنجایی که تمام منابع ثروت مادی از دل طبیعت به دست می آید، کاملا منطقی است که رنگ سبز برای خیلی از مردم بیانگر مواهب طبیعی و امتیازاتی باشد که با یک بهره برداری ساده از دل طبیعت به دست می آید. ماجرا آنطور که فکرش را می کردید پیش نرفت، مگر نه؟

مشهورترین برندهایی که از رنگ سبز در برندسازی و بازاریابی شان استفاده می کنند، اسپاتیفای و استارباکس هستند. اسپاتیفای برای نشان دادن صلح و سلامتی ناشی از گوش دادن به موسیقی سراغ این رنگ رفته است. اینطوری کاربران اسپاتیفای هر بار که به موسیقی های این پلتفرم گوش می دهند، احساس خوبی پیدا خواهند کرد. ماجرا درباره استارباکس هم تلاش برای نشان دادن سلامت محصولاتش است. خب وقتی در بین این همه فست فود و کافه هایی که غذاهای عجیب و غریب و صدالبته مضر دست مشتریان می دهند، یک برند دنبال سلامتی مردم باشد، خیلی زود جایش را در دل مشتریان باز خواهد کرد (دست کم در مورد استارباکس که اینطور است!).

اگر بخواهیم مثال استارباکس را توسعه دهیم، می شود به خرده فروشی هول فودز (Whole Foods) هم اشاره کرد. این خرده فروشی که شعارش ارائه محصولات سبز و ارگانیک است با تیزهوشی تمام از رنگ سبز در قدم به قدم برندینگ و بازاریابی اش سود می برد. نتیجه اش هم کاملا رضایت بخش است؛ کافی است نگاهی به اعتماد مردم به محصولات این خرده فروشی کنید تا حساب کار دست تان بیاید. 

آبی: رنگی که همه دوست دارند

وقتی درباره رنگ آبی فکر می کنید، چه چیزهایی به ذهن تان می رسد؟ بیایید برای تنوع هم که شده یک دقیقه چشم های مان را ببندیم و به رنگ آبی فکر کنیم. احتمالا اگر حوصله کافی برای این کار را داشته باشید، اول از همه دریا و صد البته آسمانی زیبا به ذهن تان راه پیدا می کند یا شاید هم لوگو فیس بوک!

رنگ آبی برای خوره های کامپیوتر یادآور فیس بوک و منوی کاربردی ویندوزهای قدیمی است. از آنجایی که دریا و آسمان دو تا از حیرت انگیزترین پدیده های دنیا هستند، خیلی از مردم آبی را در کنار سبز رنگ آرامش در نظر می گیرند. البته در این بین یک تفاوت کوچک نیز وجود دارد و آن امکان توفانی شدن دریاست یا ابری شدن آسمان است. دقیقا به همین خاطر رنگ آبی در عین حال که آرامش و ثبات را نشان می دهد، برای اشاره به افسردگی، فاصله و سردی نیز به کار می رود. این یعنی شما باید برای استفاده از آن در کسب و کارتان حسابی حواس تان را جمع کنید. وگرنه خیلی زود کارتان بیخ پیدا می کند. 

شاید پیش خودتان فکر کنید رنگ آبی با ارتباطی که بین آسمان و دریا ایجاد می کند باید سابقه ای به اندازه روم باستان در بازاریابی داشته باشد. خب در این صورت باید بگوییم کاملا دراشتباهید، چراکه رنگ آبی تا همین 60 سال قبل اصلا جزو اولویت های برندها نبود و همیشه در حقش ظلم می شد. به همین خاطر هم خیلی ها با دیدن رنگ سبز فورا یاد دنیای مدرن و دستاوردهای فناوری دیجیتال می افتند. اگر حرف ما را باور ندارید کافی است درباره برندهایی با لوگو آبی فکر کنید. اینتل، فیس بوک، توییتر، دل، امریکن اکسپرس، ویزا و IBM تنها بخشی از برندهای دیجیتال و مدرنی هستند که با رنگ آبی دل مشتریان را برده اند. 

اگر شما قصد دارید در دنیای کسب و کارهای دیجیتال سری در میان سرها در بیاورید، رنگ آبی بهترین گزینه برای شما خواهد بود. اینطوری احساس مدرن بودن و دنیای دیجیتال را پیش پای مشتریان تان قرار می دهد. از طرف دیگر هم رنگ آبی برای مراکز درمانی و مشاوره ای عالی خواهد بود، چراکه احساس آرامشی عمیق به مراجعه کنندگان داده و به کادر درمان برای کمک به بیماران یاری می رساند. خب مگر یک رنگ چقدر باید تاثیر مثبت داشته باشد تا شما را متقاعد کند از آن در برندینگ و بازاریابی استفاده کنید؟

سفید: رنگی ساده و تاثیرگذار

رنگ سفید برای خیلی از مردم کاملا خنثی است که در بهترین حالت یادآور تسلیم یک ارتش یا گروه در جنگ محسوب می شود. البته ما اینجا قصد نداریم تاریخ جنگ های مختلف را زیر و رو کنیم. در عوض نیت اصلی ما مرور رنگ سفید از نظر مزایای برندینگ و بازاریابی است. آدم ها وقتی رنگ سفید را مشاهده می کنند، اول از همه یک احساس آرامش و امنیت پیدا می کنند. این رنگ خیلی وقت ها بیانگر معصومیت نیز هست. درست به همین خاطر در بسیاری از ساختمان ها از ترکیب رنگ سفید برای نمای داخلی و بیرونی استفاده می شود تا همه ساکنان احساس خوبی پیدا کنند. 

مطلب مرتبط: 5 نکته در رابطه با مدیریت و انتخاب رنگ در برندینگ

قبول دارم رنگ سفید برای خیلی از مردم دنیا نشانه شادی است، اما در دنیای مدرن سفید به یک رنگ سرد تبدیل شده که به تنهایی خیلی مورد پسند بازاریاب ها نیست. در عوض شما می توانید از سفید به عنوان پس زمینه یا در کنار بقیه رنگ ها استفاده کنید. اینطوری خیلی خوب توجه مشتریان را به رنگ های اصلی مورد نظرتان جلب خواهید کرد. اگر اهل عکاسی باشید و هیچ وقت دوربین از دست تان جدا نشود، احتمالا خیلی خوب می دانید عکاسی تبلیغاتی بدون پس زمینه سفید چیزی به جز یک شوخی بی مزه نیست. پس دفعه بعدی که قصد داشتید از محصولات برندتان عکس های زیبا و چشم نواز بگیرید، یادتان باشد از پس زمینه سفید استفاده کنید. وگرنه عکس های تان حتی نظر یک نفر را هم جلب نمی کند؛ چه برسد به اینکه نمودار فروش تان را تکان دهد!

بعضی از رنگ ها وقتی در کنار رنک متضادشان قرار می گیرند، تاثیرگذاری بسیار بیشتری دارند. این امر درباره سفید وقتی در کنار مشکی قرار می گیرد، مصداق پیدا می کند. برندهایی مثل آدیداس یا نایک از این تضاد هیجان انگیز برای جلب نگاه ها به خودشان استفاده می کنند. در دنیای مد و پوشاک هم لباس های رسمی همیشه با ترکیب رنگ مشکی و سفید دوخته می شود. پس اگر دوست دارید برندتان بی نهایت رسمی و جدی به نظر برسد، بد نیست نیم نگاهی به ترکیب دارای تضاد بین مشکی و سفید هم نگاهی داشته باشید. اینطوری می توانید مثل آب خوردن روی مشتریان تان تاثیر گذاشته و جدیت تان را به رخ بکشید. 

قهوه ای: احساس امنیت + راحتی

اگر قرار باشد برای کره زمین رنگی انتخاب کنید، اول از همه سراغ کدام رنگ ها خواهید رفت؟ قبول دارم هر جوابی که به قهوه ای مربوط باشد، احتمالا حسابی صدای شما را درخواهد آورد، اما باور کنید یا نه قهوه ای نزدیکترین رنگ به سیاره دوست داشتنی زمین است. کافی است به رنگ چوب و خاک دور و برتان نگاه کنید تا متوجه این امر شوید. همانطور که زندگی در زمین برای انسان ها آرامش و امنیت خاص خودش را دارد، رنگ قهوه ای هم در نگاه مردم نیز همین احساسات را منتقل می کند. به این ترتیب شما می توانید برای برندهایی که در حوزه محیط زیست یا تولید محصولات طبیعی فعالیت دارند با اطمینان کامل رنگ قهوه ای را انتخاب کنید. 

یادتان باشد قهوه ای برای برندهای مدرن که قصد دارند در حوزه IT سری در میان سرها دربیاورند، ایده خیلی خوبی نخواهد بود. هرچه باشد رنگی که نماد زمین است، آبش با دنیای دیجیتال در یک جوی نخواهد رفت. پس لطفا اگر در حوزه محصولات طبیعی فعالیت ندارید، حتی سمت رنگ قهوه ای هم نروید. وگرنه آخر سر دست از پا درازتر سر از خانه اول درمی آورید. 

سخن پایانی

دنیای رنگ ها برای خیلی از آدم ها جذابیت بی نهایت زیادی دارد. شما را نمی دانم، ولی من که زندگی بدون هزاران رنگ مختلف را حتی تصور هم نمی توانم بکنم. حالا دیگر این شما هستید که باید تصمیم بگیرید سرنوشت برندتان چطوری رقم بخورد؛ با رنگ هایی که دقیق و بی عیب انتخاب شده اند یا ترکیبی که با شلختگی محض پیش پای مشتریان قرار می گیرد؟

مطلب مرتبط: روان شناسی رنگ ها در بازاریابی و برندینگ

من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله به شما کمکی هرچند کوچک برای آشنایی با روانشناسی رنگ ها در برندینگ و بازاریابی کرده باشد. مثل همیشه اگر سوال یا نکته مهمی به نظرتان رسید، می توانید همین جا آن را با ما در میان بگذارید. 

منابع:

https://www.ignytebrands.com

https://sixads.net

https://www.oberlo.com