ری برندینگ به سبک جگوار: درس هایی برای کارآفرینان

در دنیای پرتلاطم کسب و کار، جایی که برندها هر روز با چالش های جدیدی روبه رو هستند، ری برندینگ(Rebranding) یا تجدید هویت برند، همچون دمیدن روحی تازه در کالبد یک کسب و کار کهنه است. این فرآیند فراتر از تغییر لوگو یا شعار، یک بازنگری اساسی در هویت، ارزش ها و جایگاه برند در ذهن مخاطب است. بازآفرینی برند تقریبا مثل یک جراحی زیبایی است که نه تنها ظاهر برند را دگرگون می کند، بلکه با نوسازی پیام و مفهوم برند، آن را برای ارتباط بهتر با مخاطب امروزی آماده می کند. انگار که با ری برندینگ کسب و کار مورد نظر به ورژن جدیدی از خود تبدیل می شود. ورژنی که آماده است با اعتماد به نفس بیشتری در میدان رقابت حضور یابد و قلب مخاطب را از نو تسخیر کند. 

اگر بخواهیم ری برندینگ را در یک تعریف ساده و خودمانی خلاصه کنیم، می توانیم آن را به مثابه یک تولد دوباره برای برند در نظر بگیریم. تصور کنید که یک کسب و کار مثل یک درخت تنومند است که سال ها به یک سبک رشد کرده و با همان ویژگی ها شناخته شده است. با این حال ناگهان این درخت، حس می کند که زمان آن فرا رسیده که جانی دوباره بگیرد، برگ هایش را نو کند و به سبک و شمایلی جدید قد علم کند. بازآفرینی برند به این درخت فرصت می دهد تا با پوست اندازی چهره ای تازه برای جذب نگاه های بیشتر پیدا کند. به عبارتی دیگر، برند کهنه پوست می اندازد تا با قدرتی مضاعف تر به عرصه کسب و کار باز گردد. به طور کلی برندها هر چقدر بزرگ تر شوند، نیاز بیشتری به پوست اندازی پیدا می کنند.

در این میان، ری برندینگ شرکت اتومبیل سازی جگوار داستانی شگفت انگیز و درس آموز است. احتمالا شما هم در طول ماه های اخیر بارها و بارها اخباری درباره جگوار و برند بازسازی شده اش شنیده اید. جگوار به عنوان برندی کهنسال که روزگاری به دلیل طراحی های لوکس و جاودانه محبوب بود، در طول سال های اخیر روزگار چندان خوشی نداشت. به همین خاطر مدیران این برند ناگهان با رویکردی جسورانه قدم به مسیری تازه نهادند. تصمیمی که بسیاری از صاحب نظران حوزه بازاریابی و طرفداران وفادار این برند را متحیر ساخت. تغییر لوگوی افسانه ای و جسارت در تغییر نوع موتور اتومبیل ها به الکتریکی انگار که از درون یک فیلم علمی- تخیلی برآمده بود. لوگویی که روزگاری با تصویری از یک جگوار چابک تداعی گر سرعت و قدرت بود، این بار با طرحی مینیمالیستی به نمایش درآمد تا ظاهری ساده و مدرن از یک هویت نوین را به مخاطب القا کند. 

جگوار با این تحول چشمگیر به همه ما نشان داد که گاهی برای بقا و رشد در دنیای کسب و کار نیاز است تا قواعد بازی را عوض کنیم و از کلیشه ها و باورهای کهنه رها شویم. بی شک جگوار در فرآیند ری برندینگ خود با چالش های بسیار زیادی دست و پنجه نرم کرد؛ چالش هایی که خود نشان از حساسیت فوق العاده این تغییر بنیادین بود. ولی آنچه اهمیت داشت، شجاعت و شهامت در عملی کردن این باور بود که جگوار می بایست چهره خود را با سبک جدید جهان و برای جذب مخاطب تازه آپدیت کند. حالا با هم سفری خواهیم داشت تا درس های شگفت انگیز این رستاخیز را بیاموزیم و از فراز و نشیب های این تحول مهم درس های ماندگاری برای کسب و کار خود بگیریم. پس بیایید با هم به عمق این ماجراجویی هیجان انگیز قدم بگذاریم. 

درس هایی از رستاخیز جگوار: نقشه راه برای تغییر

اکنون که با مفهوم ری برندینگ و تغییرات جسورانه جگوار آشنا شدیم، وقت آن است که به بررسی عمیق درس هایی بپردازیم که این تحول بزرگ برای برندهای دیگر به ارمغان آورده است. ری برندینگ جگوار نه تنها یک داستان جذاب از تغییر، بلکه منبعی عالی برای کسانی است که در دنیای پرچالش کسب و کار به دنبال تحول و نوآوری هستند. خب اجازه دهید بدون هیچ مقدمه چینی اضافه ای برویم سراغ اصل ماجرا.

مطلب مرتبط: ری برندینگ مناسب: الزامات حیاتی

درس اول: شجاعت در عبور از گذشته

یکی از مهمترین درس هایی که می توان از ری برندینگ جگوار آموخت، جسارت و شهامت در عبور از باورهای سنتی و کلیشه های ذهنی است. جگوار، برندی که ریشه در تاریخ صنعت خودروسازی داشت و سال ها با لوگوی گربه جهنده خود شناخته می شد، با شجاعتی مثال زدنی تصمیم گرفت تا از گذشته خود فاصله بگیرد. این تصمیم به منزله عبور از یک منطقه امن و ورود به یک قلمرو ناشناخته بود، اما جگوار با این باور پیش رفت که گاهی برای بازسازی برند لازم است برخی از نمادهای قدیمی را به قربانی کنیم. این گسستن از گذشته به این معنا نیست که تمام جنبه های مثبت برند قبلی را به یکباره رها کنیم؛ اتفاقا برعکس این قضیه باید اتفاق بیفتد. باید نقاط مثبت را حفظ و تقویت کرد، اما از تکرار نقاط منفی و یا مواردی که دیگر مورد توجه مخاطبان نیست، باید پرهیز کرد.

این درس به ما می آموزد که در دنیای کسب و کار نباید اسیر خاطرات و نوستالژی ها شویم. اگرچه گذشته می تواند منبع الهام باشد، اما نباید مانع حرکت رو به جلوی ما شود. بازارهای جهانی مدام در حال تغییر و تحول هستند و شما هم به عنوان یک برند باید همگام با این تغییرات به پیش روید. نباید انتظار داشته باشیم با همان روش های قدیمی که دیگر کارایی ندارند، نتایج جدید و متفاوتی به دست بیاوریم. جگوار با تصمیم به تغییر لوگو، خط مشی تولید اتومبیل های تمام الکتریکی و دگرگون کردن چهره ظاهری خود به نوعی این پیام را به مخاطب رساند که دیگر در گذشته توقف نکرده و برای ساختن آینده ای بهتر، تغییرات را پذیرفته است. این تحول شجاعانه نشان داد که برخی اوقات سنت ها باید در مسیر تحول قربانی شوند.

اشتباه نکنید؛ اینجا خبری از سقوط آزاد محصولات جگوار نیست. مدیران این برند همچنان بر کیفیت، طراحی زیبا و تجربه رانندگی منحصربه فرد تمرکز دارند، اما این ارزش ها را در قالب جدیدی به نمایش می گذارند. در فرآیند ری برندینگ نباید فراموش کرد که چهره ای نو و به روز از برند خود نمایش دهید و در عین حال، نقاط قوت و تمایز برند خود را حفظ و تقویت نمایید. جگوار به عنوان یک مثال در این زمینه ثابت کرد که اگر برند با اهداف روشن به میدان تحول گام بردارد، حتی سنت شکنی هم می تواند با استقبال روبه رو شود. در دنیای بازاریابی هر برندی که می خواهد متفاوت و منحصر به فرد باشد، باید شجاعت عبور از مسیرهای تکراری را داشته باشد؛ ماجرا جالب شد، نه؟

مطلب مرتبط:  4مرحله اساسی برای ری برندینگ

درس دوم: تمرکز بر مخاطب مدرن

درس مهم دیگری که از ری برندینگ جگوار می توان گرفت، تمرکز بر مخاطب مدرن و تغییر در راستای جذب نسل جدید مشتریان است. جگوار با درک این موضوع که ذائقه و ترجیحات نسل جوان با نسل های قبلی متفاوت است، تلاش کرد تا با ارائه محصولاتی متفاوت و سازگار با دنیای مدرن توجه این بخش از بازار را به خود جلب کند. این شرکت به این باور رسید که روش های قدیمی اش برای جذب افراد تازه مناسب نیست. به همین دلیل به منظور جذب مخاطبان تازه باید نقشه راهی نو تدوین می کرد.

جگوار با ورود به عرصه خودرو های تمام الکتریکی نه تنها به دغدغه های زیست محیطی مشتریان مدرن پاسخ داد، بلکه تلاش کرد تا با ارائه طراحی های مینیمالیستی و فناورانه به ذائقه این بخش از مخاطبان نیز پاسخ مناسب بدهد. این شرکت به خوبی متوجه شد که نسل جوان به دنبال خودروهایی هستند که هم دوستدار محیط زیست باشند و هم فناوری های پیشرفته ای را در اختیار راننده قرار دهند. همچنین به این موضوع هم توجه داشت که نسل جوان بیشتر جذب تبلیغات با چاشنی طنز و جذابیت می شوند و یک تبلیغ خشک و رسمی نمی تواند چندان تاثیرگذار باشد. همین توجه و رویکرد، تاثیر بسیاری بر بازگشت دوباره جگوار به دنیای کسب و کار و البته جذب مشتریان جدید داشت.

این رویکرد به ما می آموزد که نباید به بازارهای فعلی خود اکتفا کنیم. همواره باید به دنبال جذب نسل های جدید مشتریان باشیم. شما باید دائم از خود بپرسید که برند شما چقدر برای نسل آینده جذابیت دارد؟ آیا نسل های جدید می توانند با برند شما ارتباط برقرار کنند؟ پاسخ به این سوالات به شما کمک می کند تا رویکردهای جدیدی برای طراحی محصول، تولید محتوا و ساخت تبلیغات بیابید و سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهید. البته تمرکز بر مخاطب مدرن به معنای نادیده گرفتن مخاطبان وفادار قدیمی نیست. جگوار به خوبی توانست با رویکردی هوشمندانه، تعادلی بین حفظ مشتریان قدیمی و جذب مشتریان جدید ایجاد کند. این شرکت به جای طرد کردن مشتریان قبلی، تلاش کرد تا آنها را با ارزش های جدید برند خود آشنا کرده و در این فرآیند همراه خود سازد. به همین دلیل فرآیند ری برندینگ این برند، با انتقاداتی از جانب طرفداران قدیمی این برند همراه شد که چرا سبک گذشته با آن همه شکوه را رها کرده اند؟ اینجا بود که تدبیر جگوار کارساز بود و توانست این گروه را نیز همراه کند. اگر شما نیز برند قدیمی خود را دوباره به چالش می کشید، باید هم به فکر جذب مخاطبان تازه باشید و هم از سرمایه اعتماد و اعتبار مخاطبان قدیمی خود پاسداری کنید.

به طور کلی اگر برند شما نتواند با نسل جدید ارتباط برقرار کند، مثل یک گنج پنهان است که روزی ارزش خود را از دست خواهد داد. شما باید همگام با زمان تغییر کنید تا بتوانید جایگاه خود را در ذهن مشتریان حفظ کنید. همانطور که فردی با پیر شدن و تغییر چهره به طور پیوسته، هنوز همان فرد است، یک برند هم باید ضمن حفظ هویت خود، برای برقراری ارتباط موثر با نسل جدید، ظاهر خود را به روزرسانی نماید. این یکی از اصلی ترین و مهمترین دروس ری برندینگ است که برند قدیمی و خوشنام جگوار، به همه ما آموزش داد.

مطلب مرتبط: 3 پرسش مهم پیش از اقدام برای برندسازی مجدد(ری برندینگ)

درس سوم: زبان بصری قدرتمند

جگوار به خوبی متوجه شده بود که در دنیای شلوغ و پر هیاهوی امروزی تصاویری ماندگار و چشم نواز بسیار بیشتر از کلمات طولانی می توانند در ذهن مخاطب نفوذ کنند. به همین دلیل این شرکت تلاش کرد تا با تغییر لوگو، طراحی خودروها و همچنین با تولید تبلیغات خلاقانه و جذاب از قدرت تصاویر برای شکل دهی به هویت جدید خود بهره بگیرد. در واقع این زبان بصری قدرتمند بود که به جگوار کمک کرد تا هویت جدید خود را به سرعت در ذهن مخاطب نهادینه کند. فراموش نکنید، تصویر یک داستان کوتاه است و نباید تاثیر شگفت انگیز آن را در بازاریابی نادیده گرفت!

این درس به ما یادآور می شود که در فرآیند ری برندینگ، باید توجه ویژه ای به جنبه های بصری برند خود داشته باشیم. رنگ ها، لوگو، تایپوگرافی و سایر عناصر بصری برند، هر کدام به تنهایی پیامی را به مخاطب منتقل می کنند و این پیام ها باید با استراتژی و هویت کلی برند ما همخوانی داشته باشند. برای انتقال پیام برند به شکلی صحیح، نباید عناصر بصری به طور تصادفی در کنار هم چیده شوند. هر رنگی در برند شما داستانی را بیان می کند و باید با استراتژی های بازاریابی شما در یک راستا قرار داشته باشد. اگر می خواهید حس مدرن بودن را به مخاطب منتقل کنید، باید سراغ طراحی مینیمالیستی بروید.

لوگوی جگوار مثال بارزی از قدرت زبان بصری در انتقال مفهوم برند است. جگوار با تغییر لوگوی معروف گربه جهنده خود به یک طرح مینیمالیستی و انتزاعی نه تنها نمادی از تغییر و تحول در هویت خود ارائه کرد، بلکه پیام های ارزشمندی را نیز به مخاطب انتقال داد. این لوگو نه تنها با ظاهری ساده و مدرن، ذائقه مشتریان جدید را هدف قرار داد، بلکه توانست همچنان بخشی از شکوه و قدرت جگوار را در خود حفظ کند. یک طراحی مینیمال، اگر از اصول درست پیروی کند می تواند هم پیام مدرن بودن را برساند و هم شکوه گذشته را بازگو کند. مهم آن است که چطور یک داستان تصویری برای برند خود روایت می کنید و چه سبک و لحنی را در این روایت به کار می گیرید.

باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که زبان بصری برند فقط به لوگو یا طرح محصولات محدود نمی شود. در دنیای امروز که مشتریان هر لحظه در حال دریافت اطلاعات مختلف هستند، هویت بصری شما باید در همه جا یکسان و منسجم باشد. سایت، شبکه های اجتماعی، بروشورهای تبلیغاتی و سایر کانال های ارتباطی برند شما باید یک داستان واحد را روایت کنند و پیامی مشابه را به مخاطب برسانند. اگر مخاطب با پیام های متناقض در بسترهای مختلف ارتباطی مواجه شود، گیج شده و اعتماد خود را به برند شما از دست می دهد. زبان بصری منسجم و یکپارچه در تمامی کانال های ارتباطی شما می تواند ارزش بیشتری را به کسب و کار شما اضافه کند.

به طور کلی، قدرت تصاویر را در فرآیند ری برندینگ خود دست کم نگیرید. با استفاده هوشمندانه از زبان بصری می توانید به راحتی با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید و مفاهیم کلیدی برند خود را به شکلی ماندگار در ذهن آنها ثبت کنید. باور کنید یا نه، یک لوگوی خلاقانه، طراحی بی نظیر برای محصولات و البته سبک تصویری یکسان در تمام بخش های کسب و کار شما می تواند معجزه کند و باعث شود برند شما یک سر و گردن از سایر رقبا بالاتر دیده شود. درست مثل لباسی خوش رنگ و خوش دوخت که همیشه برازنده صاحبش خواهد بود، زبان بصری خوب و هدفمند نیز یک عنصر اساسی برای هر برند خوشنامی است.

مطلب مرتبط: ری برندینگ بدون از دست دادن مشتری و مخاطب

درس چهارم: تعادل بین نوآوری و حفظ ارزش ها

یکی از ظریف ترین و در عین حال مهمترین درس هایی که از ری برندینگ جگوار می توان گرفت، نحوه ایجاد تعادل بین نوآوری و حفظ ارزش های اصلی برند است. جگوار در حین دگرگون کردن ظاهر و هویت خود، به خوبی توانست این تعادل ظریف را برقرار کند. این برند تلاش کرد ضمن پیشروی در مسیر فناوری و طراحی مدرن همچنان ریشه های اصلی خود را نیز حفظ کند و در قلب هویت جدید خود جای دهد. جگوار در فرآیند تحول به این درک رسید که نه تنها باید برای مخاطب جدید جذاب باشد بلکه باید برای مخاطب وفادار نیز چشم نواز به نظر برسد.

این درس به ما یادآوری می کند که در بازآفرینی برند نباید همه چیز را از صفر شروع کرد. شما باید ارزش های اصلی برند خود را بشناسید و آنها را به عنوان پایه ای برای ساخت هویت جدید خود در نظر بگیرید. اگرچه تغییر لازم است اما نباید ارزش هایی که با رنج و زحمت فراوان به دست آمده نادیده گرفت. مشتریان شما باید احساس کنند که همچنان می توانند به شما اعتماد کرده و در همان مسیری حرکت می کنید که سال ها قبل آنها را به خود جذب کرده بودید.

جگوار به خوبی توانست با ورود به عرصه خودروهای الکتریکی و طراحی های مدرن نه تنها نوآوری خود را به رخ بکشد، بلکه در عین حال ریشه های اصلی خود را هم به نمایش بگذارد. برای مثال این برند همواره تاکید زیادی بر تجربه رانندگی با کیفیت، زیبایی طراحی و ساخت خودروهای لوکس داشته و دارد؛ به همین خاطر در عین دگرگونی در چهره ظاهری، این ویژگی های ممتاز خود را حفظ و تقویت کرد.  البته ایجاد تعادل بین سنت و نوآوری همواره با چالش های زیادی همراه است. گاهی لازم است تا یکسری از سنت های بی فایده و کهنه رها شده و رویکردهای جدید را امتحان کرد. نباید از هیچ گونه تغییر سازنده ای چشم پوشید؛ چراکه مهمترین سرمایه شما، بقا در میدان رقابت است. جگوار این تغییر و چالش را به خوبی پذیرفت و توانست علاوه بر آنکه ارزش های خود را حفظ کند، با سبک جدیدی از تولید محصول در دنیای امروز نیز پیشتاز باشد. این برند توانست به این باور برسد که نوآوری لزوما به معنای طرد گذشته نیست، بلکه تلفیقی هنرمندانه از آنها برای ساختن آینده است. بنابراین اگر شما نیز در فکر یک ری برندینگ هوشمندانه هستید، در مسیر بازآفرینی هویت خود از قدرت خلاقیت برای حفظ ارزش های گذشته بهره بگیرید و همزمان در خلق یک هویت نو به ترندها مدرن نیز بها دهید.

مطلب مرتبط: بدترین تجربه های ری برندینگ در دنیا

سخن پایانی

در دنیای پویای کسب وکار، جایی که تغییر تنها قانون ثابت است، ری برندینگ همچون شمشیری دو لبه می تواند هم سرنوشت یک برند را متحول کند و هم به سقوط آن سرعت ببخشد. داستان جگوار نشان داد که دگرگونی هویتی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای بقا و رشد در بازارهای رقابتی است، اما این تحول نباید کورکورانه و بدون برنامه انجام شود. بلکه باید با آگاهی کامل، درک عمیق از مخاطب و رویکردی استراتژیک همراه باشد. یک تغییر بنیادین بدون در نظر گرفتن واقعیت های بیرونی شبیه قدم زدن با چشم های بسته در یک جاده ناهموار است.

درس های ارزشمند جگوار به ما یادآوری می کند که ری برندینگ یک هنر است. هنر ظریف ایجاد تعادل میان سنت و مدرنیته، شجاعت گسستن از الگوهای قدیمی و البته احتیاط در حفظ ارزش های ماندگار. تغییر دادن هویت یک برند که ریشه در تاریخ دارد، کار ساده ای نیست.

گویی در حال از بین بردن خاطره ها و ارزش های تلنبار شده هستید. اگر این کار را درست انجام ندهید ممکن است با موج انتقادات شدیدی مواجه شوید و کل هویت کسب و کارتان را به نابودی بکشانید. برای همین لازم است این عمل به ظرافت تمام انجام شود تا بیشترین تاثیرگذاری مثبت را در بلندمدت برای کسب و کار داشته باشد. این نکته نباید از نظر شما دور بماند که هر برندی قبل از اینکه نیاز به تحول و تغییر داشته باشد، باید در قلب مشتریان خود جای داشته باشد.

اگر روزی حس کردید که زمان پوست اندازی برندتان فرا رسیده است، این فرآیند حساس را با تمام دقت و وسواس طی کنید. به یاد داشته باشید که یک تصمیم هیجانی می تواند نتایجی مخرب در بر داشته باشد. قبل از هر کاری، ابتدا به شناخت دقیقی از برند، مشتریان و جایگاه تان در بازار برسید و بعد برای ترسیم نقشه راه آینده اقدام کنید. 

منابع:

https://onclusive.com

https://www.linkedin.com

https://unlockgrowth.co.uk