مدیریت کسب و کار کوچک به اندازه کافی دشواری دارد. برنامه ریزی و نظارت بر تحولات روزمره در زمینه مدیریت کارمندان، مشتریان، بخش فروش، بازاریابی و پشتیبانی از خدمات مشتریان بخش قابل توجهی از انرژی مدیران را می گیرد. اغلب بسیاری از مدیران پس از مدیریت امور جاری کسب و کارشان دیگر توانی برای مدیریت حوزه های پیچیده تر مانند حضور در شبکه های اجتماعی ندارند. امروزه مدیران کسب و کارهای کوچک در زمانی واحد مشغول رسیدگی به امور متفاوت هستند، بنابراین گاهی اوقات کارهای جاری شان با یکدیگر ترکیب می شود.
وقتی یک کسب و کار کوچک را مدیریت می کنیم، بسیاری از امور با برچسب «مهم» پیش روی ما قرار می گیرد. این امر موجب توجه ویژه ما به حوزه های به اصطلاح مهم می شود. متاسفانه بخش قابل توجهی از مدیران کسب و کار بخش بازاریابی و حضور در شبکه های اجتماعی را مهم تلقی نمی کنند. به همین خاطر توجه بسیاری از کسب و کارهای کوچک به بخش بازاریابی آنلاین و شبکه های اجتماعی حالت فرعی دارد. این امر در مورد حوزه مدیریت سئو نیز به طور مشابه صحت دارد. بدون تردید امروزه بازاریابی، مدیریت سئو و مدیریت کسب و کارهای کوچک پیوند نزدیکی با هم دارند، بنابراین بی توجهی به این حوزه ها به منظور رسیدگی بهتر به بخش های دیگر در عمل مانع پیشرفت برندمان خواهد شد.
خبر خوش برای صاحبان کسب و کارهای کوچک عدم نیاز به برنامه های بیش از حد پیچیده برای مدیریت امور برندمان در شبکه های اجتماعی است. امروزه مقالات تخصصی در کنار ابزارهای کاربردی کمک ویژه ای به ما خواهد کرد. در این مقاله شش نکته مهم پیرامون طراحی و اجرای استراتژی حضور در شبکه های اجتماعی برای کسب و کارهای کوچک مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
1. ایجاد قالب مشتری ایده آل
نخستین گام در راستای فعالیت موفقیت آمیز در شبکه های اجتماعی آگاهی از مخاطب هدف مان است. بسیاری از برندها بدون توجه به این نکته اقدام به نگارش طرح های مدنظرشان می کنند. ایراد اصلی این شیوه ناآگاهی از سلیقه مخاطب هدف و در نتیجه ناتوانی در زمینه جلب نظر آنهاست. شناخت مخاطب هدف کمک زیادی در راستای هدفمندی فرآیند بازاریابی و حضور برندمان در شبکه های اجتماعی می کند.
مطلب مرتبط: نقش شبکه های اجتماعی در بازاریابی
یکی از پرسش های مهم در زمینه شناخت مخاطب هدف نحوه انجام آن است. اغلب کسب و کارهای کوچک در این مرحله یا مشکلات زیادی مواجه می شوند. ما باید نقطه ای مشخص برای شروع فرآیند شناخت مخاطب هدف در نظر داشته باشیم. توصیه من در این بخش مشاهده وضعیت مشتریان فعلی برندمان است. بخش قابل توجهی از مخاطب هدف ما در بازارهای مختلف دارای ویژگی های مشابه مشتریان فعلی مان هستند، بنابراین شناخت درست سلیقه و نیازهای مشتریان فعلی دریچه ای به سوی ایجاد قالب مشتری ایده آل برندمان خواهد بود.
شناخت مخاطب هدف علاوه بر فرآیند جلب نظر مشتریان موجب افزایش شانس مان برای تبدیل مخاطب عادی به مشتریان وفادار می شود. شاید در نگاه نخست تلاش برای تبدیل مشتریان به خریدارهای وفادار از همان ابتدا امری عجیب باشد، اما برندهای بزرگ همیشه از همان نقطه شروع به فکر نتیجه اقدامات شان هستند. امروزه 80درصد از خرید برندهای بزرگ از سوی مشتریان وفادار آنها انجام می شود، بنابراین فعالیت در شبکه های اجتماعی با هدف تبدیل مخاطب هدف به مشتریان وفادار ایده کاملا منطقی خواهد بود.
مزیت اصلی استفاده از قالب مشتریان ایده آل صرفه جویی در زمان کسب و کارهای کوچک است. بدون تردید زمان اهمیت زیادی برای کسب و کارها دارد. هرچه سرعت ما در زمینه شناخت مشتریان هدف بیشتر باشد، امکان جلب نظر و فروش محصولات مان به آنها بهتر می شود. همچنین در فرآیند طبقه بندی مخاطب هدف در الگوی مشتری ایده آل برندمان امکان شخصی سازی بهینه محتوای بازاریابی نیز پدید می آید.
2. محتوای بصری و آشنایی بیشتر با مشتریان
تعامل بصری مشتریان با برند ما اهمیت بسیار زیادی دارد. بسیاری از برندها در عرصه بازاریابی و فعالیت در شبکه های اجتماعی هدف جلب نظر مشتریان با محتوای بصری را دنبال می کنند. به عنوان مثال، اینستاگرام را مدنظر قرار دهید. این پلتفرم کاملا عکس محور است، بنابراین برندها همیشه آن را میان انتخاب های نخست شان برای فعالیت آنلاین قرار می دهند. امروزه کاربران توجه بیشتری به محتوای بصری در مقایسه با سایر فرمت ها دارند. این امر نقشه راه بازاریاب ها و صاحبان کسب و کارهای کوچک را مشخص می کند.
هر برند به منظور موفقیت در زمینه تعامل نزدیک با مشتریان باید یک نقشه هدف داشته باشد. ایراد اصلی اغلب برندها تلاش بدون برنامه برای تعامل با مشتریان است. اغلب اوقات چنین تلاش هایی موجب ناامیدی مشتریان از برند ما خواهد شد. بازاریابی در شبکه های اجتماعی نیازمند توجه به دو نکته مهم است. نخست توجه به سلیقه مشتریان و دوم راهکارهای گسترش تعامل مان با آنها. خوشبختانه در شبکه های اجتماعی فضای فرصت کافی برای تحقق هر دو نکته وجود دارد.
مشتریان همیشه داستان های خاص خود را دارند. این امر در مورد برندها نیز صادق است. برندهای بزرگ مانند اپل، نایک یا حتی تیم های ورزشی بزرگ که تبدیل به برند شده اند، داستان های جذابی دارند. این داستان ها نقش مهمی در جلب نظر مشتریان ایفا می کند. همانطور که ما علاقه مند به توجه مخاطب به داستان برندمان هستیم، مشتریان نیز مایل به دقت برندها به داستان های خود هستند. بی شک منظور من در اینجا شناخت زندگی شخصی هر کدام از مشتریان نیست. این امر در عمل غیرممکن است. هدف اصلی تلاش برای تاکید بر روی دغدغه های مشترک بخش گسترده ای از مشتریان برند در فرآیند بازاریابی و فعالیت در شبکه های اجتماعی است. این امر فرصت بهینه ای به برند ما برای بهبود وضعیت کسب و کارش خواهد داد. امروزه بسیاری از مشتریان به دلیل عدم توجه کافی برندها به دغدغه های مسئله زندگی روزمره شان از خرید مداوم یا عضویت در باشگاه مشتریان وفادار خودداری می کنند.
3. به روز رسانی محتوای قدیمی
فعالیت به عنوان مدیر یک کسب و کار کوچک زمان زیادی از ما طلب می کند. اغلب مدیران زمان کافی برای تولید محتوای بازاریابی یا مطلب برای وبلاگ شان به طور روزانه ندارند. این امر ضرورت چاره اندیشی برای جبران مشکل کمبود محتوا در کنار مدیریت بهینه سایر امور را دوچندان می کند. راهکار مدنظر من در این بخش بازتعریف اهداف برای محتوای قدیمی است. شاید در نگاه نخست این امر بیش از حد دشوار به نظر برسد، بنابراین بسیاری از برندها به جای استفاده از این نکته به سراغ تولید محتوای تازه می روند. تجربه عملی بسیاری از برندها امکان اعتماد به بازتعریف یا استفاده مجدد از محتوای قدیمی را نشان می دهد. این امر از نقطه نظر مدیریت سئو نیز دارای اهمیت است. وقتی ما یک محتوای قدیمی را دوباره به روز رسانی می کنیم، از پشتوانه اعتبار سئو آن نیز بهره مند خواهیم بود. پست های ویرایش و به روز رسانی شده اغلب رتبه های بهتری در طبقه بندی گوگل کسب می کنند. این امر تا حد زیادی ناشی از بازدید بالای چنین پست های پیش از به روز رسانی است.
یکی از نکات بسیار مهم در زمینه به روز رسانی محتوا عدم تمرکز صرف بر روی یک یا چند شبکه اجتماعی است. استراتژی فعالیت در شبکه های اجتماعی باید شامل توجه یکسان به تمام بخش های مورد فعالیت برندمان باشد. وقتی ما کل کسب و کارمان را مدنظر داشته باشیم، امکان بررسی ایرادات و نقص های احتمالی مساعدتر خواهد بود. گاهی اوقات ما به اشتباه حضور در یک پلتفرم اجتماعی را همسو با منافع برندمان ارزیابی می کنیم. نکته مهم اینجا انطباق نظرمان با سلیقه و نحوه رفتار مشتریان در عمل است. کسب و کارهای کوچک در زمینه پیش بینی رفتار و سلیقه مشتریان مشکلات بسیار زیادی دارند، بنابراین همیشه باید نیم نگاهی به تعامل عملی و واقعی مشتریان در بازار کسب و کار داشته باشیم.
4. الهام گیری از رقبا
هدف من در این بخش ترغیب شما برای کپی دقیق از کار رقبا و تکرار آن در زمینه بازاریابی آنلاین نیست. بدون تردید چنین امری مصداق سرقت و نقض حقوق کپی رایت محسوب می شود. مطلب من پیرامون نکته دیگری در جریان است. امروزه ایده های بدیع و جذاب در حوزه بازاریابی مبتنی بر تجربه دیرینه سایر برندهاست. بی شک این امر با کپی برداری از رقبا متفاوت است. در اینجا ما از عملکرد دیگر برندها برای الهام گیری و طراحی ایده منحصر به فرد برندمان استفاده خواهیم کرد.
بسیاری از برندهای بزرگ دارای تیم های بازاریابی و برندسازی کامل هستند. این امر فرآیند بازاریابی مبتنی بر شبکه های اجتماعی برای آنها را به شدت ساده می سازد. متاسفانه کسب و کارهای کوچک همیشه در محدودیت مالی قرار دارند، بنابراین اغلب خبری از چنین دست و دلبازی هایی میان برندهای کوچک نیست. الگوبرداری از عملکرد رقبا در این بخش اهمیت دوچندانی خواهد یافت. پاسخگویی به پرسش های ذیل از طریق مشاهده دقیق عملکرد رقبا کمک سرشاری به ساماندهی فعالیت برندمان خواهد کرد:
• آنها هر چند وقت یکبار در شبکه های اجتماعی تولید محتوا انجام می دهند؟
مطلب مرتبط: نقش شبکه های اجتماعی در بازاریابی آنلاین
• کدام روزهای هفته یا ماه بیشترین بازخورد کاربران از نظر مشاهده، لایک و تعامل با محتوا را در پی دارد؟
• رقبای ما چه مقدار فالوور دارند؟
• آیا رقبای ما از الگوی تبلیغات ارگانیک استفاده می کنند؟ اگر نه، کدام شیوه جایگزین مدنظر آنها قرار داد؟
• کدام فرمت محتوایی بیشتری سازگاری با اهداف برند ما را دارد؟
بررسی پاسخ پرسش های فوق از طریق مشاهده الگوی فعالیت برندهای مختلف اهمیت بسیار زیادی دارد. مزیت اصلی شیوه مورد بحث صرفه جویی قابل توجه در زمان و هزینه های مان است. به این ترتیب بدون نیاز به صرف هزینه اضافی از تجربه سایر برندها بهره مند خواهیم شد.
5. ارزیابی هر آنچه انجام می دهیم
فعالیت هدفمند در شبکه های اجتماعی و دنیای بازاریابی بدون ارزیابی مداوم امور امکان ناپذیر است. ما در طول روز باید بخش های زیادی از کسب و کارمان را مدیریت کنیم. این امر بدون بررسی نتیجه اقدام های قبلی امکان پذیر نیست. در غیر این صورت هزینه های اشتباهات ما بسیار سنگین خواهد شد. اشتباه اصلی بسیاری از کسب و کارهای کوچک در همین بخش رقم می خورد. آنها به هر ترتیب بودجه موردنیاز برای ساماندهی امور بازاریابی و فعالیت در شبکه های اجتماعی را فراهم می کنند، اما در نهایت صرف هزینه هرچند اندک برای ارزیابی عملکرد فعالیت ها را غیرمنطقی برآورد می کنند. وقتی ما ارزیابی دقیقی از میزان موفقیت فعالیت های برندمان نداشته باشیم، در عمل امکان آینده نگری و برنامه ریزی بلندمدت برای ما فراهم نخواهد بود.
هر چقدر ما اندازه گیری و تحلیل عملکردهای قبلی مان را جدی تر بگیریم، آگاهی مان از وضعیت خود و بازار هدف بیشتر خواهد شد. این امر امکان بهبود عملکرد برنامه های آتی را فراهم می سازد. شاید در نگاه نخست این نوع نتیجه گیری عجیب به نظر برسد، اما تمام برندهای بزرگ این الگو را اجرا می کنند. اگر نسبت به تاثیر این شیوه بر روی عملکرد برندتان تردید دارید، وضعیت سایر شرکت ها را مدنظر قرار دهید. به این ترتیب شما نیز امکان آینده نگری و برنامه ریزی دقیق برای فعالیت تاثیرگذارتر برندتان را خواهید یافت.
6. بهینه سازی مداوم استراتژی برندمان در شبکه های اجتماعی
در بخش قبل ارزیابی مداوم فعالیت های برندمان در حوزه های مختلف مدنظر قرار گرفت. نکته موردنظر در این بخش استفاده عملی از نتیجه ارزیابی های مختلف است. متاسفانه بسیاری از برندها در تمام بخش های کسب و کار عملکرد قابل قبولی دارند، اما در انتها اجرای نکات برخواسته از تحلیل عملکردهای قبلی را فراموش می کنند. این امر بخش قابل توجهی از تلاش و زحمت کسب و کارهای کوچک را هدر خواهد داد.
یکی از مهم ترین حوزه ها در زمینه ارزیابی عملکرد قبلی برند مربوط به تبلیغات است. اغلب کسب و کارهای کوچک تبلیغات در شبکه های اجتماعی را دوست دارند. دلیل این امر هزینه های به مراتب کمتر تبلیغات آنلاین در مقایسه با سایر الگوهای مشابه است. ما همیشه باید تاثیر فعالیت تبلیغاتی برندمان بر روی سایر بخش های کسب و کار را مدنظر قرار دهیم. در غیر این صورت فعالیت برندمان به زودی با بن بست مواجه خواهد شد. برخی از برندهای بزرگ برای ایجاد نظم در فعالیت های خود و پیشگیری از هرج و مرج اقدام به ترسیم نقشه جامع فعالیت های مختلف برند می کنند. این امر شرایط بهتری برای فعالیت دقیق و هدفمند برندها ایجاد می کند. جالب اینکه امکان استفاده از شیوه فوق در سایر بخش های کسب و کار نیز وجود دارد.
مطلب مرتبط: برترین توصیه های بازاریابی شبکه های اجتماعی
بی تردید مدیریت کسب و کار کوچک امر دشواری است. بسیاری از صاحبان کسب و کارها حوزه مدیریت را سخت ترین کار تجاری قلمداد می کنند. اگر ما در تلاش برای توسعه کسب و کار کوچک مان هستیم، باید از الگوهای ساده و تاثیرگذار به منظور کاهش حجم کاری مان استفاده کنیم. در حوزه بازاریابی و فعالیت در شبکه های اجتماعی راهکارها و تکنیک های مختلفی پیش روی برندها قرار دارد. برخی از این تکنیک ها در مقاله کنونی مورد بررسی قرار گرفت، بنابراین با استفاده از تکنیک های فوق و سایر نمونه های مشابه تا جای ممکن از حجم کاری تان کم کنید. این امر نتیجه بهتری در زمینه بازاریابی آنلاین و فعالیت در شبکه های اجتماعی برای ما به ارمغان خواهد آورد.