امروزه برندها اطلاعات بسیار وسیعی از مشتریان در اختیار دارند. این امر دوره کنونی را بدل به عصر اطلاعات کرده است. شهروندان ایالات متحده در سال 1985، 25 سال پیش از معرفی نخستین گوشی هوشمند، روزانه 10 گیگابایت اطلاعات تولید می کردند. این رقم در طول سال های گذشته به شدت افزایش یافته است. سال 2008 شهروندان آمریکایی هر روز 74 گیگابایت اطلاعات تولید می کردند. این رقم به زودی در سال های آتی به شدت افزایش خواهد یافت. با این حساب وضعیت برندها برای ارزیابی چنین اطلاعاتی و گزارش آن در زمینه توسعه کسب و کار بسیار دشوار خواهد شد. برندسازی در چنین فضایی دشواری های خاص خود را دارد. برخی از برندها هرگونه تلاش برای جمع آوری اطلاعات پیرامون مشتریان را بی فایده می دانند. این امر به دلیل حجم بالای اطلاعات و نیاز به امکانات فراوان برای تحلیل آنهاست بنابراین چنین برندهایی در عمل به سوی فرآیندهای دیگری جذب می شوند.
برندسازی در طول چند سال اخیر یکی از کارهای مهم برای توسعه کسب و کار بوده است. دلیل این امر تاثیرگذاری بالای برندهای خوش ساخت بر روی مشتریان است. با این حساب برندها در بازه زمانی کنونی در وضعیت پیچیده ای گرفتار شده اند. تلاش برای برندسازی از یکسو نیازمند اطلاعات و ابزارهای بسیار زیادی است، اما امکان صرف نظر کامل از این حوزه نیز برای کسب و کارها وجود ندارد. این نکته در مورد حوزه بازاریابی نیز صحت دارد. بسیاری از برندها در طول سال های اخیر به طور مداوم مورد بی توجهی مشتریان قرار گرفته اند. دلیل این امر تولید محتوای بازاریابی ناهماهنگ با سلیقه مخاطب هدف است. شاید در نگاه نخست راهکار بازاریابی جذاب بسیار ساده باشد. برندها در صورت توانایی برای شناخت مخاطب هدف و سلیقه اش امکان بازاریابی و جلب نظر آنها را خواهند یافت. این فرآیند به ظاهر ساده در مرحله اجرا دشواری های زیادی دارد. درست مانند شناخت سلیقه مخاطب در فرآیند برندسازی، در اینجا نیز کمبود امکانات مانع اصلی پیش روی برندهاست.
مطلب مرتبط: برندسازی موفق با 5 اقدام ساده
برندها اغلب اوقات در فرآیند برندسازی یا بازاریابی به دنبال ارائه محتوا و پیام های پیچیده هستند. این امر شاید با ماهیت کلی کسب و کار در وضعیت کنونی سازگاری داشته باشد، اما سلیقه مخاطب هدف الزاما اینگونه نیست. براساس مطالعه موسسه مانیتور در سال 2017 بر روی مشتریان بازار ایالات متحده نزدیک به 60 درصد آنها محتوای بازاریابی و برندهای ساده را ترجیح می دهند. این امر به معنای ضرورت فعالیت همراه با سادگی برای جلب نظر دست کم نیمی از مشتریان بازار رقابتی ایالات متحده است. بدون شک این امر برای هر کسب و کاری عجیب خواهد بود. بسیاری از برندها نسبت به چنین اطلاعاتی با دیده تردید می نگرند. اگر شما نیز تردیدهای جدی به چنین اطلاعات و آمارهایی دارید، به احتمال زیادی فرآیند کسب و کارتان در آینده توسعه چندانی نخواهد یافت.
امروزه برندها با مسئله پارادوکس مانندی مواجه هستند. فعالیت ساده در زمینه بازاریابی و برندسازی شاید از نظر کارشناس های این حوزه بسیار عجیب و محل بحث باشد ، اما تاثیر مثبتی بر روی مشتریان دارد. بی شک تصمیم گیری برای اجرای چنین استراتژی نیازمند اعتماد بالا به آمارهای موجود است. توجه به وضعیت مسدودسازی تبلیغات از سوی کاربران رایانه و گوشی های هوشمند در بازار ایالات متحده مثال مناسبی برای بحث جاری است. امروزه بسیاری از کاربران نسل جوان، بین 18 تا 24 سال، از ابزارهای مسدودسازی تبلیغات برای حضور در فضای آنلاین استفاده می کنند. چنین ابزارهایی نخست در نسخه رایانه های شخصی وجود داشت، اما اکنون در تمام دستگاه های هوشمند قابلیت کاربرد دارد. نتیجه این امر کاهش محسوس بازگشت سرمایه در زمینه بازاریابی است. امروزه بسیاری از برندها توانایی تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف یا حتی نمایش محتوای شان برای آنها را ندارند.
مسئله مهم درخصوص مسدودسازی تبلیغات برندها مقایسه میان برندهایی با الگوی تبلیغاتی ساده و رقبای پرحاشیه ترشان است. انگیزه برای تولید محتوای بازاریابی شلوغ همیشه در میان کارآفرینان وجود داشته است. نکته مهم در این میان وضعیت برندهای ساده تر است. براساس مطالعه موسسه مانیتور برندهای دارای الگوی بازاریابی ساده توانایی تاثیرگذاری بیشتری بر روی مخاطب هدف دارند. این امر مسئله بسیار مهمی برای فعالیت برندها محسوب می شود.
گذار از سر و صدا به تاثیرگذاری
ایجاد سر و صدای زیادی در حوزه برندسازی تاثیرگذاری لازم بر روی مشتریان را به همراه ندارد. بسیاری از برندها در طول سال های متمادی به جای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف مشغول ایجاد سر و صدا هستند. درست به همین خاطر کمتر کاربری به وضعیت آنها توجه مینماید. اگر شما قصد جلب نظر مخاطب هدف و ایجاد برندی جذاب را دارید، باید به سادگی به عنوان یکی از المان های اساسی در فرآیند برندسازی توجه نمایید. امروزه مشتریان نسبت به برندهایی با ادعاهای بزرگ و وعده های عجیب و غریب نگاه منفی دارند. بنابراین شما باید به جای ایجاد سر و صدای گسترده به دنبال تاثیرگذاری ساده و مطمئن بر روی مخاطب هدف باشید.
یکی از راهکارهای مناسب برای جلب نظر مخاطب هدف توجه به ارزش های محوری برند است. امروزه اغلب برندها برای فعالیت در حوزه کسب و کار اقدام به اعلام ارزش های مختلف می کنند. متاسفانه اغلب برندها ارزش های شان را به مرحله اجرا نمی رسانند. درست به همین خاطر فرآیند بازاریابی و برندسازی شان باورپذیر نیست. اگر شما قصد تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف را دارید، باید ارزش های اعلامی برندتان را در عمل نیز اجرا نمایید.
مطلب مرتبط: مراحل برندسازی: 11 مرحله آسان برای ساختن یک برند موفق
یکی دیگر از نکات مهم برای برندسازی موفق مربوط به سازماندهی وضعیت تبلیغاتی براساس الگوی برندسازی است. بسیاری از کسب و کارها حوزه تبلیغات و برندسازی را جذای از هم تصور می کنند. امروزه این حوزهها پیوند نزدیکی با هم دارند بنابراین شما برای بهبود وضعیت برندسازی تان نیازمند برنامه ریزی متمرکز در هر دو حوزه تبلیغات و برندسازی خواهید بود. برندهای بزرگ همیشه توانایی بالایی برای ایجاد پیوند میان بخش های مختلف کسب و کارشان دارند. بنابراین شما نیز باید از تجربه آنها به خوبی استفاده نمایید. به این ترتیب امکان تاثیرگذاری بسیار بهتر بر روی مخاطب هدف را پیدا خواهید کرد.