معرفی کتاب های مدیریتی: نکات طلایی مدیریت کسب و کار از زبان حرفه ای ها

عرصه مدیریت کسب و کار بی برو برگشت برای همه مردم دنیا جذاب است و قطعا جایگاه ویژه ای در لیست بلندبالای آرزوهای کارآفرینان دارد. البته این رویای شیرین تا زمانی ادامه دارد که لازم نباشد برای تبدیل شدن به یک مدیر همه فن حریف دست به کار شد. هرچه باشد دنیای مدیریت با کسی شوخی ندارد و یک اشتباه از سوی کارآفرینان کافی است تا سرنوشتی شبیه به جنگجوهای شکست خورده در نبردهای بزرگ انتظارشان را بکشد. این یعنی حتی یک خطای کوچک هم باعث می شود اسم و رسم شما در بین صدها کارآفرین موفق دنیا گم شود و احتمالا حتی یک نفر هم شما را به عنوان مدیر خودش قبول نکند؛ به همین سادگی!

اگر شما کارآفرین باتجربه ای باشید، احتمالا برای اینکه اسم تان در فهرست جنگجوهای شکست خورده دنیای مدیریت ثبت نشود، بدون حتی یک لحظه معطلی سراغ کارشناس های مدیریت کسب و کار می روید و شاید هم در این بین کمی دست و دل بازی به خرج دهید تا با شرکت در چند همایش تخصصی حسابی بارتان را ببندید. بی شک این ایده به اندازه کافی جذاب هست که هوش و حواس از سر هر کارآفرینی ببرد، اما الزاما بهترین راه حل پیش روی شما به حساب نمی آید. ماجرا آنطور که انتظارش را داشتید پیش نرفت، مگر نه؟

باور کنید یا نه، اگر همین الان به طور تصادفی از بعضی به اصطلاح کارشناس های کسب و کار درباره راه و چاه های تبدیل شدن به یک مدیر حرفه ای سوال کنید، احتمالا بدون اینکه حتی کوچک ترین اشاره ای به سوال تان کنند از هر دری حرف زده و حسابی روی اعصاب تان رژه خواهند رفت. فکر می کنم الان دیگر خیلی خوب متوجه شده اید که چرا خیلی از کارآفرینان بزرگ دنیا اصلا اعتقادی به این طور مشاوره ها و همایش های رنگارنگ ندارند. اگر در این بین هزینه های سرسام آور انواع و اقسام مشاوره ها یا همایش های مدیریتی را هم در نظر بگیریم، دیگر ماجرا بیشتر شبیه به یک شوخی بی نمک و صدالبته پرهزینه می شود تا یک دوره آموزشی واقعی.

شاید پیش خودتان بگویید با این تفاسیر مگر دل و دماغی هم برای تبدیل شدن به یک مدیر بی عیب و نقص باقی می ماند؟ به هر حال وقتی راهکارهایی مثل مشاوره و شرکت در همایش ها چیزی به غیر از بن بست نباشد، پیدا کردن کارآفرین هایی که همچنان امیدشان را حفظ کنند مثل یافتن سوزن در انبار کاه خواهد بود. البته شما لازم نیست خیلی ناامید شوید، چراکه ما در روزنامه فرصت امروز مثل همیشه در کنارتان هستیم تا از پس این چالش هم به خوبی بربیایید. پس اجازه دهید تا خیلی از دنیای مدیریت دلسرد نشده اید، فرمول جادویی مان برای این بخش را به شما معرفی کنیم. این فرمول چیزی نیست جز آشنایی با کتاب های مدیریتی برتر دنیا!

مطلب مرتبط: 6 کتاب برتر سال 2021 برای مدیران

همانطور که یک بازیگر حرفه ای برای اینکه همیشه در بین نامزدهای اسکار باشد و بتواند این جایزه طلایی را روی هوا بقاپد باید با انواع و اقسام کارگردان ها و استادهای بازیگری مختلف سر و کار داشته باشد، شما هم در مسیر پیچ در پیچ مدیریت کسب و کار باید همیشه چند تا مدیر درجه یک و معلم دلسوز کنارتان داشته باشید. وگرنه حتی یک تیم دو نفره را هم نمی توانید مدیریت کنید، چه برسد به آرزوهای بلندپروازانه ای مثل مدیریت در گوگل یا آمازون.

بی شک سر و کار داشتن با کلی مدیر حرفه ای و معلم های دلسوز در دنیای مدیریت بیشتر شبیه به یک خواب پرزرق و برق است تا واقعیت. به هر حال مدیران برتر دنیا بیکار که نیستند! پس شما باید دنبال راه حل واقع گرایانه تری باشید. در این بین کتاب مثل یک دوست باوفا و قدیمی می تواند همیشه و همه جا در کنار شما باشد تا به روزترین تکنیک های مدیریت کسب و کار را با حوصله یادتان دهد؛ آن هم با کمترین هزینه ممکن.

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم که هیچ راهنما و معلمی به اندازه کتاب های برتر مدیریتی نمی تواند به شما برای تبدیل شدن به قهرمان کسب و کار کمک کند. خب در اینجا پای کتاب هایی وسط است که نویسنده های آنها برای خودشان یک پا اسطوره هستند و کلی اسم و رسم به هم زده اند. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که چشم بسته هم می شود تشخیص داد که گوش دادن به حرف ها و توصیه های چنین مدیرانی بی نهایت بهتر از ولخرجی برای همایش های بی سر و ته است، مگر نه؟

اگر گشت و گذار در دنیای کتاب های برتر مدیریتی برای شما هم جذاب است، لازم نیست الکی خودتان را اذیت کرده و ساعت ها در قفسه کتابفروشی های مختلف وقت تان را تلف کنید. چراکه ما در روزنامه فرصت امروز یک لیست بی عیب و نقص از کتاب هایی که هر مدیریت باید بخواند، تهیه کرده ایم. پس کمربندهای تان را محکم ببندید تا تخته گاز برویم سراغ کتاب های جذاب و دوست داشتنی مدیریتی.

کتاب های مدیریتی که باید خواند: فهرستی حرفه ای برای تمام کارآفرینان

وقتی صحبت از کتاب و کتاب خوانی می شود، خیلی ها فکر می کنند قرار است آثار پیچیده ادبی مثل رمان های داستایوفسکی یا تولستوی را خط به خط حفظ کنند. اگر شما هم اینطوری فکر می کنید، باید همین اول کاری حسابی خیال تان را راحت کنیم. چراکه نه شما دیگر دانشجو هستید و نه ما قرار است از شما یک امتحان سفت و سخت بگیریم. اگر هم قرار است با هم فهرستی از کتاب های برتر مدیریتی را مرور کنیم، فقط و فقط برای یادگیری نکات کلیدی مدیریت کسب و کار خواهد بود؛ نه چیزی بیشتر!

اگر از مخاطب های پر و پا قرص روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید که ما همیشه به فکر دغدغه های مختلف کارآفرینان هستیم. به همین خاطر در این مقاله هم سعی کرده ایم سراغ کتاب هایی برویم که تقریبا تمام دغدغه ها و نیازهای شما در مسیر پرفراز و نشیب تبدیل شدن به مدیری حرفه ای را پوشش دهد. شما الان مثل دونده ای هستید که تازه کارش را شروع کرده و باید کلی از فوت های کوزه گری را یاد بگیرد تا بتواند جای پای قهرمان های المپیکی مثل اوسین لوبت بگذارد. اجازه دهید بدون هیچ توضیح اضافه ای برویم سراغ فوت های کوزه گری عرصه مدیریت کسب و کار.

مطلب مرتبط: 6 کتاب برتر سال 2021 برای غلبه بر رقبا

مدیر یک دقیقه ای (The One Minute Manager): داستانی جذاب و آموزنده برای مدیران

«مدیر یک دقیقه ای» از آن دست کتاب هایی است که تقریبا هیچ کس از آن خسته نمی شود و اصلا خبری از خوابیدن وسط مطالعه اش نیست. دکتر کنت بلانچارد و اسپنسر جانسون در نگارش این کتاب کلاسیک از تم داستانی بهره برده اند تا در یک چشم به هم زدن نظر کتاب بازهای حرفه ای را به اثرشان جلب کنند. پس اگر شما هم از دست آدم هایی هستید که حتی یک لحظه هم کتاب های خشک و بی روح مدیریتی را تحمل نمی کنید، این اثر حسابی غافلگیرتان خواهد کرد. 

ماجرا در این کتاب با ماجراجویی یک مرد جوان برای پیدا کردن بهترین الگوی مدیریت کسب و کار شروع می شود. قهرمان اصلی داستان در گشت و گذار هیجان انگیزش با انواع و اقسام الگوهای مدیریتی آشنا می شود. مثلا مدیرانی که به شیوه دیکتاتورها فقط و فقط به فکر خروجی شرکت هستند و محیط کار را برای کارمندان تبدیل به یک جهنم تمام عیار خواهند کرد. در نقطه مقابل هم مدیرانی هستند که با راه و روش دموکراتیک آنقدر به فکر کارمندان شان هستند که دست آخر کل شرکت با بحران تمام عیار پنجه به پنجه می شود. 

احتمالا فهمیدن اینکه دو سبک مدیریت بالا به هیچ دردی نمی خورند، کار چندان سختی نیست. درست در همین لحظه است که نویسندگان کتاب از سبک مدیر یک دقیقه ای رونمایی می کنند. این سبک به جای کلیشه های مختلف که چیزی به غیر از سقوط آزاد برندها را به همراه ندارد، روی تعیین اهداف و انتظارات کاملا روشن دست می گذارد؛ همین قدر ساده و هیجان انگیز!

شکی نیست که تعیین اهداف و انتظارات دقیق برای هر کسی یک معنای متفاوت دارد. پس اجازه دهید با یک مثال ساده منظور اصلی منظور بلانچارد و جانسون را برای تان توضیح دهیم. فرض کنید شما به کسی دستور می دهید که اتاق خالی طبقه پایین شرکت را مرتب کند تا آماده استفاده شود. شاید پیش خودتان فکر کنید دستور مدیریتی شما کاملا دقیق و بی عیب و نقص است، اما ماجرا اصلا اینطور نیست. اگر بخواهیم منصفانه به قضیه نگاه کنیم، شما مشخص نکرده اید که منظورتان از مرتب کردن دقیقا چیست؟ مثلا انتظار دارید که دیوارها، قفسه ها و پنجره ها تمیز شود یا کف اتاق و خرت و پرت های جامانده هم باید سر و سامان پیدا کند؟ 

تمام حرف کتاب مدیر یک دقیقه ای این است که شما با تعیین اهداف دقیق مثل «تمیز کردن خرت و پرت ها در اتاق طبقه پایین» می توانید در وقت خودتان و کارمندان صرفه جویی کرده و فقط یک دقیقه برای قدردانی از انجام وظیفه درست کارمندان یا توبیخ آنها اختصاص دهید. با این حساب دیگر خبری از جنگ و دعواهای دائمی بین مدیران و کارمندان نخواهد بود. خب منتظر چه هستید؟ همین حالا این کتاب را تهیه کنید و مشغول مطالعه اش شوید!

درباره تبدیل شدن به یک رهبر (On Becoming a Leader): مدیریت و رهبری از زبان استاد دانشگاه

اگر شما هم در دوران دانشجویی تان کلی کلاس با استادهای حوصله سر بر داشته اید، وارن بنیس اینجاست تا با یک کتاب حیرت انگیز نظر شما را کاملا عوض کند. وارن بنیس به عنوان استاد مدرسه کسب و کار دانشگاه کالیفرنیای جنوبی کارنامه پرباری در زمینه مطالعه الگوهای مدیریت و رهبری تجاری دارد. اگر بخواهیم ماجرا را کمی سینمایی کنیم، باید گفت که نویسنده کتاب «درباره تبدیل شدن به یک رهبر» اولین تجربه اش در زمینه رهبری را با مدیریت یک هنگ نظامی در جنگ جهانی دوم کسب کرده است. بنابراین انتقاداتی نظیر اینکه استادهای دانشگاه هیچ درکی از رهبری تجاری ندارند، اصلا به وارن بنیس نمی چسبد. 

مطلب مرتبط: 9 کتاب جدید در زمینه تجارت الکترونیک

بنیس در کتاب «درباره تبدیل شدن به یک رهبر» برخلاف سبک آکادمیک اعصاب خُردکن خیلی از همکارانش به زبانی خودمانی اصولی مانند خودآگاهی، کنجکاوی مدیریتی و ریسک پذیری را توضیح می دهد. از نظر او همه اینها برای تبدیل شدن به یک رهبر تجاری ضروری است و از همه مهمتر اینکه رهبران تجاری خودشان تصمیم می گیرند که تبدیل به مدیرانی حرفه ای شوند و اصلا خبری هم از به دنبال آمدن با این استعداد ذاتی رهبری تجاری در اندیشه های بنیس نیست. قول می دهم به محض اینکه مطالعه این کتاب را شروع کنید، حتی یک لحظه هم بیخیالش نخواهید شد و شاید حتی چندین و چند بارهم آن را تا ته بخوانید!

چطور دوست پیدا کنیم و روی مردم تاثیر بگذاریم؟ (How to Win Friends and Influence People): جوابی ساده برای سوالی اساسی

هر فهرستی از کتاب های مدیریتی و رهبری تجاری بدون اشاره به مهارت های ارتباطی ناقص خواهد بود. باور کنید یا نه، یکی از دردسرهایی که تقریبا تمام کارآفرینان با آن مواجه هستند مربوط به پیدا کردن دوستان صمیمی در بازار و صدالبته تاثیرگذاری حرفه ای بر روی بقیه است. خب اگر مدیر موفقی را سراغ دارید که مهارت های ارتباطی خیلی کمی دارد، ما را هم بی خبر نگذارید!

اگر مشکل بالا حرف دل شما هم هست، کتاب «چطور دوست پیدا کنیم و روی مردم تاثیر بگذاریم» کاملا مخصوص شماست. دیل کارنگی در این اثر حیرت انگیز به زبان ساده و خودمانی مهارت های ارتباطی لازم برای تبدیل شدن به مدیری دوست داشتنی در بین کارمندان را بیان کرده است. البته نویسنده ما به فکر مشتریان هم بوده و حسابی درباره راه و چاه رفیق شدن با آنها در بازار هم حرف زده است. با این حساب شما کتابی دارید که صفر تا صد مهارت های ارتباطی لازم برای یک مدیر درجه یک را یادتان می دهد. 

از نظر کارنگی فرق بین مدیران موفق و آنهایی که هر لحظه نگران از دست دادن موقعیت شان هستند در ایجاد احساس مهم بودن در کارمندان و مشتریان است. اگر شما بتوانید کاری کنید که کارمندان و مشتریان برندتان حس کنند مهمترین آدم های روی زمین هستند، آن وقت فروش محصولات که هیچ، حتی می تواند آنها را تبدیل به وفادارترین افراد دور و بر برندتان هم کنید. شاید فکر کنید چنین ایده ای بیشتر شبیه افسانه های کهن است و در دنیای مدرن کسب و کار اصلا از این خبرها نیست. در این صورت باید از شما بخواهیم حتی یک بار هم شده سری به این کتاب بزنید. هرچه باشد مطالعه یک کتاب که ضرری ندارد، مگر نه؟

هنر جنگ (The Art of War): مدیری به سبک رهبران نظامی!

بعضی از کتاب ها آنقدر مهم و باارزش هستند که در هیچ دسته بندی ساده ای قرار نمی گیرند. مثلا کتابی را در نظر بگیرید که درباره هنر جنگ در 200 سال قبل نوشته شده و در خلال بحث کلی درباره روش مدیریت سازمان ارتش و مردم هم حرف زده است. احتمالا شما هم قبول دارید که چنین کتابی مثل طلا با ارزش است، مگر نه؟

مطلب مرتبط: برترین کتاب ها برای شروع یک کسب و کار

اگر کنجکاو شده اید که بدانید ماجرای چنین کتابی چیست، باید شما را با نویسنده آن یعنی سن تزو آشنا کنیم. بی شک این اسم بارها و بارها به گوش شما خورده و شاید جملات جسته و گریخته ای هم از کتاب هنر جنگ شنیده باشید. البته ما قصد نداریم که دنیای کسب و کار را شبیه میدان جنگ کنیم، اما گاهی اوقات داشتن روحیه یک جنگجوی کلاسیک می تواند حسابی به کارتان بیاید. سن تزو در کتاب کلاسیکش درباره استراتژی های مختلف جنگ و همین طور مدیریت قوا صحبت می کند. از آنجایی که نویسنده آدم دنیا دیده ای به حساب می آید، کلی هم درباره نحوه رفتار با مردم و مدیریت سازمان حرف زده. پس اگر دنبال یک کتاب مدیریتی ناب با متنی هیجان انگیز هستید، حتما هنر جنگ را در ابتدای فهرست تان قرار دهید. اینطوری می توانید لذت مطالعه یک کتاب عالی و یادگیری نکاتی که بعد از دو قرن هنوز در دنیای مدیریت کاربرد دارد را تجربه کنید. با این حساب اگر دوست دارید در کنار یادگیری تکنیک های مدیریت تجاری دنبال اندکی ماجراجویی در میدان نبرد هم هستید، سن تزو غافلگیری های ریز و درست بسیاری برای تان دارد. 

هفت عادت مردمان موثر (The 7 Habits of Highly Effective People): مدیریت حرفه ای فقط با هفت قانون

نویسنده های بسیار زیادی در دنیای کسب و کار هستند که یک شبه شهرت باور نکردنی برای خودشان به هم زده اند. راستش را بخواهید چنین نویسنده هایی اغلب اوقات همانطور که خیلی سریع مشهور می شوند، در یک چشم به هم زدن هم کاملا ناپدید خواهند شد. البته این ماجرا برای استفن کاوی کاملا برعکس است. نویسنده کتاب تحسین شده «هفت عادت مردمان موثر» بعد از نزدیک به 30 سال فعالیت و پژوهش در دنیای مدیریت کسب و کار توانسته اسم خودش را به عنوان یکی از کارشناس های کاربلد این حوزه سر زبان‎ها بیندازد. بنابراین ما در اینجا با کسی رو به رو هستید که زیر و بم مدیریت و الگوهای آن را فوت آب است. پس قطعا برای یادگیری فوت کوزه گری در مدیریت بهتر می شود روی استفن کاوی حساب کرد. 

اجازه دهید برای معرفی این کتاب اندکی ماجرا را هیجان انگیز کنیم و به جای شیوه های کلیشه ای بحث مان را با یک سوال پیش ببریم. به نظر شما ویژگی اصلی یک رهبر ارکستر چیست؟ قبول دارم این سوال، آن هم در مقاله ای که درباره مدیریت کسب و کار است، اندکی عجیب به نظر می رسد. با این حال اگر خوب به قضیه نگاه کنیم، مدیریت کسب و کار و رهبری ارکستر خیلی نسبت به هم بی ربط نیستند. همانطور که یک رهبر ارکستر باید شناخت دقیقی از اعضای گروه اش داشته باشد و شش دانگ حواسش به آنها باشد، یک مدیر تجاری هم وظیفه اول و آخرش زیر نظر داشتن کارمندان برای کمک به ارتقای سطح کاری آنها و صدالبته شرکت است. 

اگر بخواهیم جواب سوال بالا را از کتاب هفت عادت مردمان موثر پیدا کنیم، باید گفت که رهبری ارکستر یا مدیریت تجاری موفق تمام و کمال از درون افراد شروع می شود. به زبان خودمانی، یک مدیر موفق باید اول از همه مهارت های درونی اش را تقویت کند و آماده تصدی موقعیتی به بزرگی مدیریت یک کسب و کار شود. وگرنه شانس بیاورد همان روز متوجه می شود که این کاره نیست و کار به جاهای باریک نخواهد کشید.

مهارت هایی که استفن کاوی روی آنها انگشت می گذارد، مواردی نظیر تقویت درونی روحیه، دید وسیع نسبت به بازار و توانایی خود کنترلی در مواجهه با چالش های ریز و درشت بازار است. اگر دوست دارید با بقیه عادت ها و تکنیک های مردمان موثر آشنا شوید، یک لطفی به خودتان و شرکت تان بکنید و هرچه زودتر این کتاب کلیدی را بخوانید. آن وقت مثل آب خوردن دلیل بسیاری از شکست های مدیریتی تان را متوجه می شوید و شاید حتی به خاطر چنین شکست هایی خنده تان هم بگیرد!

روانشناسی متقاعدسازی (The Psychology of Persuasion): یک تیر و دو نشان!

دکتر رابرت سیالدینی تمام دوران حرفه ای خود به عنوان روانشناس را مشغول جفت و جور کردن جوابی دقیق برای سوال نحوه متقاعدسازی دیگران کرده است. دقیقا به همین خاطر تمام کارآفرینان و مدیران کاربلد دنیا این نویسنده کهنه کار را قهرمان دنیای روانشناسی تجاری می دانند. شاید پیش خودتان فکر کنید چنین موضوعی حتما یک کتاب کاملا تخصصی با یک عالمه اصطلاح پیچیده دارد که می تواند هر کسی را حسابی ناامید کند. در این صورت باید بگوییم که کاملا دراشتباه هستید. خب اگر قرار بود رابرت سیالدینی اینقدر پیچیده حرف بزند، اصلا خبری از شهرت جهانی نبود. 

مطلب مرتبط: جدیدترین کتاب های حوزه تجارت

شما در کتاب روانشناسی متقاعدسازی به جای اصطلاحات عجیب و غریب با یک متن بی نهایت ساده و دغدغه های خودمانی مدیران رو به رو هستید. اینکه چرا بعضی از کارآفرینان در یک چشم به هم زدن همه مردم را عاشق ایده های شان می کنند و بقیه باید سال های سال برای جلب نظر مشتریان بدوند، سوالی است که در کانون توجه کتاب روانشناسی متقاعدسازی قرار دارد. سیالدینی برای اینکه مخاطب کتابش بدون دردسر راه و چاه اثرگذاری بر روی دیگران را یاد بگیرد، این کار را در قالب شش دسته بندی و همینطور اصل کاربردی توضیح می دهد. بنابراین اگر شما هم دنبال حرفه ای شدن در متقاعدسازی دیگران هستید و دوست دارید همه بدون پلک زدن به حرفه ای تان دقت کنند، هیچ جوره این کتاب کاربردی را از دست ندهید. 

تیم رقبا (Team of Rivals): درس های مدیریتی از آبراهام لینکلن

اگر به شما بگوییم که یک کتاب مدیریتی توانسته جایزه پولیتزر و پرفروش ترین کتاب سال نیویورک تایمز را همزمان ببرد، چه واکنشی خواهید داشت؟ احتمالا کسانی که معتقدند کتاب های خوب کمتر جایزه می برند، حسابی از مشاهده چنین کتابی در فهرست ما تعجب خواهند کرد. حالا اگر بگوییم که این کتاب درباره سرگذشت آبراهام لینکلن هست، احتمالا بدون اینکه حتی یک کلمه درباره آن بشنوید هم عاشق مطالعه آن خواهید شد، مگر نه؟

دوریس کرنز در کتاب «تیم رقبا» مثل یک تاریخدان حرفه ای سراغ ماجرای موفقیت لینکلن به عنوان رئیس جمهور آمریکا در شرایط جنگ داخلی می رود و راهکار او برای تشکیل یک دولت قدرتمند و لغو قانون برده داری را مورد واکاوی قرار می دهد. نکته درخشان اثر کرنز درباره مذاکره های لینکلن برای وارد کردن افرادی که الزاما با آنها هم عقیده نیست، در دولتش است. این نکته درس مهمی برای مدیران امروزی محسوب می شود. اجازه دهید مسئله را به زبان خودمانی برای شما توضیح دهیم؛ شاید شما در شرکت تان با بعضی از کارمندان یا مدیران میانی رابطه خوبی نداشته باشید، اما گاهی اوقات برای موفقیت شرکت هم که شده باید آنها را تحمل کنید. دقیقا مثل کاری که لینکلن در دوران ریاست جمهوری اش انجام داد تا از شر قانون برده داری خلاص شود.

گاهی اوقات مدیران کسب و کار وقتی نوبت به انتخاب کارمند یا مدیر میانی می شود، آنقدر سختگیری به خرج می دهند که حتی وارن بافت هم نمی تواند از مصاحبه استخدامی آنها سربلند بیرون بیاید. به عقیده کرنز، شما لازم نیست سختگیرترین مدیر دنیا باشید یا بدتر از همه اینکه تیمی از مدیران کاملا هم عقیده با خودتان را استخدام کنید. همین که اطرافیان تان به رغم اختلاف نظرهای اساسی دارای مهارت های لازم برای توسعه کسب و کارتان هستند، به اندازه کافی رضایت بخش خواهد بود. پس لطفا همین حالا هر فکر و خیالی برای تشکیل یک تیم کاری کاملا همسو و هم نظر را کنار بگذارید. هرچه باشد شما قرار نیست یک تیم فوتبال یا گروهی از جنگجوها را استخدام کنید. دقیقا به همین خاطر اندکی اختلاف نظر هیچ وقت بد نخواهد بود!

سال های من در جنرال موتورز (My years With General Motors): داستان مدیریت بزرگ ترین مدیر صنعت خودرو

وقتی در یک کتاب پای شرکتی در حد و اندازه جنرال موتورز در میان باشد، بی برو برگشت با اثر حیرت انگیزی رو به رو هستیم؛ مخصوصا اگر نویسنده کتاب هم یکی از مدیران افسانه ای صنعت اتومبیل سازی باشد. آلفرد اسلون سال های طولانی از زندگی اش را به عنوان رئیس و مدیرعامل جنرال موتورز فعالیت کرده بود. نقش او در توسعه این شرکت بزرگ و تبدیل آن به یکی از غول های صنعتی دنیا بر هیچ کس پوشیده نیست. البته در این بین مردم بیشتر شیفته دستاوردهای این مدیر افسانه ای هستند و خیلی ها اصلا به این فکر نمی کنند که چنین موفقیتی چطور به دست آمده است. 

مطلب مرتبط: بررسی 13 کتاب جدید تجاری

اگر شما جزو آن دسته معدودی از کارآفرینان حرفه ای هستید که داستان پرپیچ و خم موفقیت آلفرد اسلون برای تان هیجان انگیز است، کتاب «سال های من در جنرال موتورز» دقیقا همان چیزی است که منتظرش هستید. قبول دارم اعتماد کردن به یک کتاب مدیریت کار سختی است و حسابی روی اعصاب آدم راه می رود. در این صورت تعریف و تمجیدهای بیل گیتس از این کتاب دوست داشتنی احتمالا خیال تان را حسابی راحت خواهد کرد. 

باور کنید یا نه، کتاب ساده و جمع و جور سال های من در جنرال موتورز نه فقط در بین کارآفرینان تازه کار، بلکه میان شرکت های بزرگ دنیا هم کلی طرفدار دارد. تا جایی که حتی در بعضی از شرکت های بزرگ از این کتاب به عنوان منبع اصلی برای مهارت افزایی مدیران و کارآفرینان تازه کار استفاده می شود. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که این کتاب دقیقا همان تکه گمشده پازل تقویت مهارت های مدیریتی تان است، مگر نه؟

حقایقی درباره رهبری (The Truth About Leadership): وقتی استفاده از تجربه دیگران خیلی هم بد نیست!

خیلی از کارآفرینان تازه کار فکر می کنند دنیای مدیریت کلی رمز و راز دارد که باید یک به یک آنها را واکاوی کرد. شاید این طرز فکر در نگاه اول عجیب باشد، اما راستش را بخواهید کاملا واقعیت دارد. همانطور که بین یک کارگردان کارکشته مثل اسکورسیزی با دانشجوهای جوان این رشته از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد، شما هم نباید انتظار داشته باشی که از روز اول مثل بیل گیتس تمام قله های موفقیت دنیای مدیریت را یکی پس از دیگری فتح کنید. آنچه در این میان به شما کمک می کند تا از دنیای پرپیچ و خم مدیریت سر در بیاورید، چیزی نیست به غیر از کتاب جیمز کوزس و باری پوشر به نام «حقایقی درباره مدیریت».

از نظر کوزس و پوسنر حقایق دنیای مدیریت آن نکاتی هستند که معمولا کارآفرینان برجسته خیلی درباره شان حرف نمی زنند، اما بدون توجه به آنها حتی دست به سیاه و سفید هم نخواهند زد. مثلا، اصل تعهد را در نظر بگیرید. وقتی شما می‎خواهید بنای شرکت تان را مثل یک برج مجلل بسازید، باید به کاری که می کنید تعهد داشته باشید. وگرنه هر لحظه ممکن است برج تان در یک چشم به هم زدن فرو بریزد؛ به همین سادگی.

یکی دیگر از حقایقی که در کتاب کوزس و پوسنر واکاوی می شود، ضرورت استفاده از الگوهای موفق در بازار است. به زبان خودمانی، شما لازم نیست همیشه چرخ را از اول اختراع کنید، بلکه باید گاهی اوقات مثل آب خوردن از تجربه بقیه برندها نیز سود ببرید. اینطوری بدون اینکه یک عالمه هزینه روی دست برندتان بگذارید، راه 100 ساله را یک شبه طی خواهید کرد. شما را نمی دانم، ولی من که از همین حالا شیفته این روش مدیریت کسب و کار شده ام.

چالش رهبری (The Leadership Challenge): چطور غیرممکن ها را بدل به واقعیت کنیم؟

اگر شما میانه خوبی با داستان های تخیلی مثل هری پاتر داشته باشید، احتمالا دست کم یک بار هم که شده در زندگی تان آرزو کرده اید یکی از چوب های جادویی رمان های جی کی رولینگ دست تان می افتاد. آن وقت شاید با یک حرکت سینمایی خودتان را جای جف بزوس یا وارن بافت می گذاشتید و کلی از موفقیت های بادآورده تان لذت می بردید. ما اصلا قصد نداریم مانع رویاپردازی های شما شویم، اما راستش را بخواهید نه شما هری پاتر هستید و نه دنیای کسب و کار شباهتی به دانشگاه هاگوارتز دارد. با این حساب برای تبدیل شدن به یک مدیر همه چی تمام باید آستین ها را بالا بزنید و خودتان وارد گود شوید. 

مطلب مرتبط: خلاصه سازی کتاب ها ایده ای جدید و پولساز

جیمز کوزس و باری پوسنر شاید تنها کسانی باشند که در این فهرست دو کتاب از آنها داریم. حق دارید بابت چنین اتفاقی کمی شوکه شوید، اما اگر شما هم جای ما بودید به این سادگی ها قید بهترین کتاب های دنیای مدیریت را نمی زدید. اگر این دو نویسنده حرفه ای در اثر قبلی شان درباره حقایق مدیریت حرف زده اند، در اینجا بحث کاملا متفاوت است و پای چالشی به نام رهبری در میان است. از نظر کوزس و پوسنر آنچه رهبران تجاری حرفه ای را از مدیران معمولی متمایز می کند، چشم انداز و نحوه روحیه دادن شان به بقیه اعضای شرکت است. البته در این مسیر دستیابی به دو هدف فوق اصلا کار ساده ای نیست و چالش رهبری تجاری دقیق از همین جا شروع می شود. 

ماجرای کتاب «چالش رهبری» تماما درباره راه و چاه های تبدیل شدن به یک رهبر تجاری موفق و در کلاس جهانی است. اگر شما هم از دست گرفتاری های دنیای رهبری تجاری خسته شده اید، این کتاب به زبانی ساده کمک تان می کند تا از شر این قبیل دردسرها برای همیشه خلاص شوید. پس بدون حتی یک لحظه معطلی بروید سراغ این کتاب دوست داشتنی تا بدون هیچ دردسری تبدیل به رهبری کاربلد شوید. 

سخن پایانی

گشت و گذار ما در دنیای کتاب های برتر مدیریتی  دیگر به ته خط رسیده است. الان شما تمام کتاب هایی که برای تبدیل شدن به یک مدیر بی عیب و نقص لازم دارید را پیدا کرده اید. از حالا به بعد همه چیز به انگیزه و پشت کارتان برای مطالعه این فهرست جذاب و هیجان انگیز بستگی دارد. 

من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم فهرست این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای حل و فصل مشکلات مدیریتی تان کرده باشد و کمی هم میانه تان با کتاب خوانی را بهتر کند. مثل همیشه اگر سوال یا نکته جانبی درباره موضوع این مقاله داشتید، لطفا تعارف را کنار بگذارید و آنها را همین جا با ما درمیان بگذارید. 

منابع:

https://www.lifehack.org

https://rickkettner.com

https://medium.com