اصول برندینگ در صنعت مد و پوشاک

صنعت مد و پوشاک پر از برندهای رنگارنگی است که دنبال مشتریان خاص خودشان هستند. برندی مثل گوچی با آن همه محصول گران قیمت فقط روی مشتریان پولدار حساب باز می کند. از طرفی برخی از برندها طبقه متوسط را هدف قرار داده و تعدادی دیگر نیز دنبال تولید محصولاتی بی نهایت ارزان هستند. در چنین شرایطی یک اشتباه کوچک از طرف مدیران کل اعتبار و از همه مهمتر آینده کسب و کارشان را به باد خواهد داد؛ چراکه آنقدر رقابت در این بازار سنگین هست که حذف یکی دو تا برند، هر چقدر هم بزرگ، تغییر محسوسی در رفتار مشتریان ایجاد نکند. معنای این امر به زبان برندینگ یعنی اینکه برندسازی در صنعت پوشاک حساب و کتاب خودش را دارد و نباید آن را با بقیه حوزه ها اشتباه گرفت. 

معمولا کارآفرینانی که تازه وارد دنیای مد و پوشاک می شوند انتظار دارند یک شبه جای خودشان در دل مشتریان را باز کنند. به همین خاطر وقتی با اولین جواب رد مشتریان رو به رو می شوند، طوری زانوی غم بغل می گیرند که انگار دنیا به آخر رسیده است. ما در روزنامه فرصت امروز اصولا با ناامیدی های زودهنگام همانقدر مخالفیم بی خیالی بعد از موفقیت های کوچک و بزرگ را سرزنش می کنیم. از این نظر دنیای برندینگ مثل بازی فوتبال است و باید تا دقیقه 90 با تمام قوا به بازی ادامه داد. دست آخر هم تیمی برنده می شود که بهترین تکنیک ها را به طور اصولی در زمین پیاده کرده باشد. 

اگر شما هم جزو آن دسته کارآفرینانی هستید که تازه وارد عرصه مد و پوشاک شده اند، این مقاله برای تبدیل استارت آپ تان به یک برند ماندگار کمک تان خواهد کرد. پس در ادامه با ما همراه باشید تا اصول برندینگ در صنعت مد و پوشاک را با هم بررسی کنیم. 

مطلب مرتبط: بازاریابی در صنعت مد و پوشاک؛ چطور و چگونه؟

پیدا کردن مخاطب هدف: به وقت تعریف برند در 3 کلمه!

آیا تا حالا پیش خودتان فکر کرده اید چطور برندهایی مثل نایک یا لویی ویتون در یک چشم به هم زدن همه محصولات شان را به فروش می رسانند؟ انگار حتی اگر مردم حوصله خرید لباس نداشته باشند، باز هم در برابر محصولات چنین برندهایی دست به جیب شده و کلی خرید می کنند. شاید فکر کنید برندهای بزرگ به لطف کمپین های بازاریابی پر زرق و برق این همه موفقیت کسب می کنند اما ما در روزنامه فرصت امروز نظر کاملا متفاوتی داریم. از آنجایی که برندهایی مثل هرمس یا گوچی مخاطب هدف شان را کاملا دقیق مشخص کرده اند، دیگر لازم نیست برای فروش محصولات به آب و آتش بزنند. در عوض با یک کمپین جمع و جور هم مشتریان سراغ خرید از آنها خواهند رفت. ماجرا به بخش هیجان انگیزش رسید، نه؟

معمولا پیدا کردن مخاطب هدف برای همه کارآفرینان به اندازه صعود به قله اورست سخت است؛ چراکه باید کلی از اطلاعات مربوط به رفتار مشتریان را ارزیابی کنند و آخر سر از بین گروه های مختلف مشتریان یکی را انتخاب نمایند. خبر خوش اینکه ما در این بخش اصلا قصد نداریم شما را با چنین روش های کلیشه ای دنبال نخود سیاه بفرستیم. در عوض فرمول مان بی نهایت ساده تر از این حرف هاست. ماموریت شما در اینجا توصیف برندتان در سه کلمه است؛ همین و بس.

اگر سال های سال به شیوه های کلاسیک برندسازی کرده باشید، احتمالا فرمول ما برای تان قدری عجیب به نظر می رسد. ماجرا از این قرار است که شما با توصیف برندتان در قالب سه کلمه در واقع هویت و ارزش های اصلی کسب و کارتان را اعلام می کنید. آن وقت مشتریانی که میانه خوبی با هویت تان داشته باشند، بدون اینکه شما دست به سیاه و سفید بزنید، دور کسب و کارتان جمع خواهند شد. 

اجازه دهید برای اینکه خیال تان بابت این فرمول جدید راحت شود، یک مثال موفق بزنیم. برند نایک با شعار «فقط انجامش بده» دهه هاست در بازار یکه تازی می کند. این شعار سه کلمه ای در واقع کل هویت نایک را نشان می دهد. کمک به ورزشکاران، از آماتور تا حرفه ای، برای ورزش با تجهیزات مناسب و تقویت روحیه شان همان چیزی است که مشتریان نایک عاشقش هستند. اگر نایک توانسته با این دست فرمان حسابی در بازار خودنمایی کند، چرا شما نتوانید؟

ایجاد یک تیم قوی: برندسازی با دست خالی نمی شود

وقتی مسابقات تنیس ویمبلدون شروع می شود، معمولا شانس های اصلی کسب قهرمانی از قبل مشخص هستند. نادال، جکویچ و آلکاراز معمولا همه نگاه ها را به خودشان جذب می کنند. هرچه باشد آنها ید طولایی در زمینه قهرمانی در مسابقات مختلف دارند و به سختی به رقبا امتیاز می دهند. دنیای برندینگ هم تا حدودی شبیه مسابقات تنیس است. هر برندی که آمادگی بالاتری برای تورنمنت برندینگ داشته باشد، آخر سر با دست پر به خانه می رود. البته یک تفاوت مهم بین برندینگ و تنیس وجود دارد و آن تیمی بودن برندسازی است. خب انتظار ندارید که به تنهایی و بدون کمک دیگران تبدیل به قهرمانی مشتریان شوید؟

ایجاد یک تیم قوی در دنیای برندینگ موفقیت شما را تضمین می کند. به ویژه اگر در حوزه مد و پوشاک فعالیت دارید، این امر اهمیت بیشتری خواهد داشت. خیلی از برندها فکر می کنند همین که چند تا از کارمندان را به بخش برندینگ بفرستند، دیگر همه چیز حل خواهد شد. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، باید بگوییم سخت دراشتباهید. تیم های برندینگ باید با ترکیب کاملا قوی روانه میدان شوند. وگرنه چیزی به جز یک شکست بزرگ نصیب تان نخواهد شد. 

مطلب مرتبط: بازاریابی در صنعت مد و پوشاک: راهکارهایی که هر بازاریابی باید بلد باشد

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم تیم برندینگ باید شامل اعضایی با مهارت های متنوع باشد. مهارت هایی نظیر تولید محتوا، تعامل با مخاطب هدف، تحلیل داده های بازاریابی و همینطور مدیریت بحران از جمله مواردی است که باید مد نظر هر مدیری باشد. بعد از اینکه تکلیف تیم تان مشخص شد، باید سراغ بقیه موارد نظیر تقسیم وظایف بروید. اگر از ما می شنوید، هیچ وقت همینطور بی مقدمه وارد دنیای برندینگ نشوید؛ چراکه بدون نقش ها و تقسیم وظایف کاملا دقیق سرنوشت خوبی در انتظارتان نخواهد بود. 

یادتان باشد تشکیل یک تیم خوب از همان مرحله استخدام نیروی کار شروع می شود. پس اگر فکر کرده اید با یک ترکیب معمولی یا کارمندانی غیرحرفه ای می توانید شاخ غول را بشکنید، باید کمی ناامیدتان کنیم. در عوض در جلسات استخدامی به رزومه و همچنین مهارت های هر کدام از شرکت کنندگان توجه کنید. آخر سر هم با وسواس تمام از بین افراد مختلف بهترین ها را دستچین نمایید. 

داستان سرایی: مهمترین المان در صنعت مد و پوشاک

چه کسی از داستان های جذاب بدش می آید؟ جواب این سوال کاملا روشن است: هیچ کس!

داستان های جذاب طوری آدم را میخکوب می کند که انگار هیچ کاری مهمتر از گوش دادن به آن قصه وجود ندارد. شاید اغلب مردم سراغ داستان های درجه یک را در رمان های مشهور بگیرند اما شما هم می توانید به عنوان یک برند قصه خاص خودتان را پیش روی مشتریان قرار دهید. از آنجایی که صنعت پوشاک معمولا با طراحی لباس های مبتنی بر سلیقه و فرهنگ محلی یک منطقه سر و کار دارد، طراحی داستان در این حوزه کار چندان سختی نخواهد بود. یادتان باشد مردم در کنار یک خرید خوب همیشه به دنبال آشنایی با پشت پرده یک برند نیز هستند. پشت پرده شما در قالب یک داستان جذاب باید روایتگر ایده های پس ذهن تان در طراحی یک لباس باشد. 

برندهایی که پیام های مهم برای مشتریان دارند، معمولا توجه بیشتری در بازار جلب می کنند. اینطوری شما می توانید بدون دردسر اضافه در بازار یکه تازی کرده و تک تک مشتریان را عاشق محصولات تان کنید. نکته مهم در این میان ایجاد تعادل میان بار داستانی و پیام اصلی برندتان است. هرچه باشد نه شما یک رمان نویس حرفه ای هستید، نه در برندسازی داستان های خشک و خالی چنگی به دل می زند. در عوض هرچه در خلال داستان تان به ارزش های برند بیشتر توجه کنید، اوضاع تان بهتر خواهد شد. 

بی شک داستان سرایی در عرصه برندینگ کار چندان راحتی نیست. به همین خاطر خیلی از کارآفرینان کلا قید آن را می زنند. اگر شما هم با ناامیدی کامل به این حوزه نگاه می کنید، توصیه ما برای شما الگوبرداری از رقباست. برندهای بزرگ معمولا سابقه بی نهایت طولانی در زمینه برندسازی دارند. بنابراین شما می توانید با خیال راحت سراغ کمپین های مختلف آنها رفته و درس های مهمی از آن بگیرید. یادتان نرود در این میان فقط روی برندهای بزرگ دست بگذارید. وگرنه با دست فرمان رقبای دیگر یک راست ته دره خواهید رفت. 

خلاقیت بیشتر: وظیفه ای برای همه کارآفرینان 

هر کاری در این دنیا را به روش های مختلفی می توان انجام داد. گاهی اوقات آدم ها برای راحتی بیشتر از یک روش بارها و بارها استفاده می کنند. به طوری که روش مورد نظر تبدیل به نوعی کلیشه رایج می شود. حالا اگر یک روز کسی پیدا شود که همان کار قدیمی را با راه و روشی تازه انجام دهد، چه اتفاقی می افتد؟ اجازه دهید کمی کمک تان کنیم؛ احتمالا همه حسابی متعجب خواهند شد. این دقیقا همان کاری است که شما به عنوان یک کارآفرین در حوزه برندینگ باید انجام دهید. 

مطلب مرتبط: افزایش فروش در صنعت مد و لباس

شاید فکر کنید انتظار ما در این بخش از شما بی نهایت زیاد است، اما وقتی اصول آن را یاد بگیرید دیگر این طوری فکر نخواهید کرد. اجازه دهید با یک مثال دم دستی پیش برویم. تعامل با مشتریان را در نظر بگیرید؛ هر برندی که دوست داشته باشد مشتریان بیشتری از کسب و کارش خبردار شوند، باید تعامل خوبی با آنها داشته باشد. این روزها اغلب تیم های برندینگ با همکاری بازاریاب ها در شبکه های اجتماعی فعالیت دارند. حالا اگر این وسط شما از روش های متنوع تری مثل تماس تلفنی، ایمیل مارکتینگ و حتی تعامل رو در رو استفاده کنید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بی شک هر جوابی به غیر از «غافلگیری مشتریان» حسابی تعجب آور خواهد بود، مگر نه؟

اگر انتظار دارید در این بخش فرمول های جادویی برای خلاقیت بیشتر در دنیای کسب و کار تحویل تان دهیم، باید کمی ناامیدتان کنیم. در عوض شما می توانید بازنگری در شیوه های قدیمی را در دستور کار قرار دهید. این یعنی هر جا که روش های قدیمی به پست تان خورد، باید کمی درباره‎اش بیشتر فکر کرده و از شر آن خلاص شوید. اگر قرار بود همه کارها به سبک یونان باستان انجام شود، هیچ خبری از فناوری های پیشرفته امروزی نبود. پس الکی خودتان را گول نزنید و دنبال برندینگ با چاشنی خلاقیت بیشتر باشید.

توجه به تجربه خرید مشتریان: احساسات ماندگار خواهد بود

مشتریان همیشه با عقل و منطق در بازار خرید نمی کنند. بی شک هر کسی می داند خرید یک محصول ارزان خیلی به صرفه تر از نمونه های گران و لوکس است. شاید بحث کیفیت را پیش بکشید اما راستش را بخواهید این روزها کیفیت محصولات در دنیا خیلی به هم نزدیک شده است. در عوض این احساسات مشتریان از خرید محصولات مختلف است که حرف اول و آخر را می زند. مثلا مشتریان برند آدیداس نه به خاطر کیفیت برتر محصولات این برند در مقایسه با نایک، بلکه به خاطر حس منحصر به فردی که تعامل با این برند دارد، عاشق آدیداس هستند. 

کاری که شما در این بخش باید انجام دهید، تا حدودی شبیه به همان چیزی است که در بالا گفتیم. مشتریان باید احساس ویژه ای از تعامل با برندتان داشته باشند. فکر می کنم همه دست کم یکبار با برندی که بی نهایت خشک و بی روح است، تعامل داشته اند. بنابراین شما باید خودتان را در نقطه مقابل این نوع برندها تعریف کنید. اینطوری اوضاع تان در بازار حسابی فرق خواهد کرد. 

اگر یادتان باشد، اول مقاله گفتیم هر برندی در صنعت مد و پوشاک باید هویت خاصی برای خودش تعریف کند. وقتی شما آن مرحله را با موفقیت پشت سر گذاشته باشید، حالا دیگر خیلی کارتان سخت نخواهد بود. کافی است تجربه مشتریان از برندتان را بر مدار همان ارزش ها پایه گذاری کنید. مثلا اگر شما یک برند جوان پسند هستید، باید همیشه مطابق روحیه جوان ها پیش رفته و شجاعت بالایی در ترکیب مدهای مختلف داشته باشید. اینطوری تا مدت ها انتخاب اول و آخر مشتریان تان خواهید بود. 

استفاده از قدرت اینفلوئنسرها: برندینگ با دور تند!

آخرین بخش مقاله ما درباره برندینگ در صنعت مد و پوشاک به یک راه حل عمومی ختم می شود. در دورانی که اینفلوئنسرها بیشترین محبوبیت را در شبکه های اجتماعی دارند، عدم همکاری با آنها یک فاجعه تمام عیار خواهد بود. فرآیند کار در اینجا مثل روز روشن است. شما برای توسعه برندتان در میان غول های صنعت مد و پوشاک باید سراغ اینفلوئنسرها بروید. البته نه هر اینفلوئنسری، بلکه فقط آنهایی که در حوزه کاری شما تخصص دارند. 

خیلی ها فکر می کنند اینفلوئنسرها فقط به فکر پول بیشتر برای همکاری با برندها هستند. شاید این نکته درباره اینفلوئنسرهای تازه کار مصداق داشته باشد اما حرفه ای‎ های این حوزه اصلا اعتبارشان را با پول معامله نمی کنند. بنابراین فقط زمانی سراغ آنها بروید که مطمئن باشید برندتان در حد و اندازه همکاری با آنها هست. وگرنه هیچ کس تحویل تان نخواهد گرفت.

مطلب مرتبط: بازاریابی صنعت مد و پوشاک در اینستاگرام

یادتان نرود قبل از شروع همکاری با اینفلوئنسرها باید اهداف تان را به طور کامل برای آنها توضیح دهید. اینطوری دیگر خبری از سوءتفاهم‎ های ریز و درشت در میانه مسیر نخواهد بود. به علاوه، شما معیارهای دقیقی برای ارزیابی نتیجه کار خواهید داشت. 

منابع:

www.shopify.com

www.fashionagentsaustralia.com.au