معمولا تا حرف از مفهوم برند می شود، همه یاد کسب و کارهایی با ارزش چند میلیارد دلاری می افتند. اگرچه نام هایی مثل سامسونگ یا آدیداس شهرت زیادی دارند اما داستان به همین جا ختم نمی شود. اگر کمی با دقت نگاه کنیم، هر کسی در این دنیا برای خودش یک برند منحصر به فرد دارد؛ دقیقا مثل اثر انگشت هر کس که مخصوص خودش است!
قبول دارم ادعای بالا برای خیلی ها باورنکردنی به نظر می رسد، اما مگر نه اینکه برند به تفاوت میان ارزش و شیوه های فعالیت کسب و کارها با هم اشاره دارد؟ با این حساب داستان زندگی و سرگذشت هر آدم هر چیزی از ملزومات یک برند کم ندارد. البته در دنیای امروز که همه چیز وارد دنیای دیجیتال شده، دیگر کمتر کسی سراغ برندینگ به شیوه های سنتی می رود. در عوض دیجیتال برندینگ مهمان این روزهای کارآفرینان و مردم است.
اگر در برندینگ هدف اصلی ایجاد تمایز برای کسب و کار با استفاده از ارزش های گوناگون بود، حالا در نسخه دیجیتال همه این فعالیت ها در فضای آنلاین دنبال می شود. از آنجایی که زندگی بدون اینترنت بیشتر به کابوس شباهت دارد، دیجیتال برندینگ هم حسابی جای خودش در بازار را پیدا کرده است؛ چراکه مردم دیگر حوصله شیوه های قدیمی برندینگ را ندارند.
مطلب مرتبط: دیجیتال برندینگ از روی دست کمپانی های بزرگ!
احتمالا شما تا حالا صدها بار توصیه های مختلف درباره برندینگ به گوش تان خرده و چه بسا به خیلی از آنها اصلا توجهی نکرده باشید. در این صورت این مقاله کاملا مخصوص شماست؛ چراکه ما قصد داریم در این مقاله سیر تا پیاز دیجیتال برندینگ را زیر رو کنیم. البته در این میان توجه مان بیشتر از همه روی کسب و کارهای نوپاست. همانطور که تیم های تازه صعود کرده به لیگ برتر بی نهایت از بقیه آسیب پذیرتر هستند، کسب و کارهای تازه تاسیس هم اوضاع مشابهی دارند. پس با ما همراه باشید تا دیجیتال برندینگ با چاشنی مدیریت کسب و کارهای نوپا را یاد بگیرید.
از برندینگ تا دیجیتال برندینگ: یک تاریخچه کوتاه
آیا تا حالا فکر کرده اید چرا همه عاشق خودروهای آئودی هستند، در حالی که بقیه کمپانی های کمتر شناخته شده باید برای فروش محصولات خودشان را به آب و آتش بزنند؟ بی شک کیفیت تولیدات نقش مهمی در تصمیم گیری مشتریان دارد اما گاهی اوقات خریداران حتی با قیمت های بسیار زیادی هم قید برندهای محبوب شان را نمی زنند. در چنین شرایطی پای برندینگ در میان است. احتمالا برندینگ برای هر کسی یک معنای خاصی دارد. به همین خاطر ما برای بررسی هرچه بهتر موضوع سراغ یک تعریف ساده از برندینگ رفته ایم.
ما در روزنامه فرصت امروز برندینگ را فرآیند معنابخشی به یک شرکت یا محصول می دانیم. مثلا کارخانه خودروسازی را در نظر بگیرید که به خاطر حفاظت از محیط زیست فقط ماشین های برقی تولید می کند. بی شک این تعهد علاوه بر اینکه خیلی جذاب به نظر می رسد، معنای خاصی هم به آن شرکت خواهد داد. به طوری که مشتریان هر موقع اسم آن به گوش شان بخورد، یاد فعالیت های زیست محیطی اش خواهند افتاد. درست به همین خاطر خیلی ها برندینگ را تمرین ایجاد تمایز میان کسب و کارها تلقی می کنند؛ چراکه روش معنابخشی هر کسب و کار به برندش از زمین تا آسمان با رقبا فرق دارد؛ البته مگر اینکه پای کسب و کارهای کلیشه ای وسط باشد!
وقتی درباره دیجیتال برندینگ حرف می زنیم، در واقع تمام تمرین ها و فرآیندهای مربوط به برندینگ را در دنیای دیجیتال دنبال خواهیم کرد. مثلا اگر قبلا کسب و کارهای نوپا در مراسم های پر زرق و برق تجاری با مشتریان ارتباط برقرار می کردند، حالا شبکه های اجتماعی حرف اول و آخر را می زنند. البته کار فقط به شبکه های اجتماعی ختم نمی شود، بلکه هر کانال ارتباطی دیجیتالی باید در رادار کارآفرینان قرار داشته باشد.
تا یادمان نرفته، باید درباره سختی های دیجیتال برندینگ برای کسب و کارهای نوپا با هم گپ بزنیم. شرکت های بزرگ معمولا طرفدارهای پر و پا قرصی در بازارهای مختلف برای خودشان دارند. به طوری که هر استراتژی برندسازی که از سوی آنها دنبال شود، کمابیش موردپسند مشتریان وفادار خواهد بود. از آنجایی که کسب و کارهای نوپا چنین شانس بزرگی ندارند، باید خیلی محتاط تر در بازار حرکت کنند؛ چراکه حذف آنها از ماراتن کارآفرینی، آن هم در ابتدای کار، برای هیچ کس مهم نخواهد بود. ماجرا خیلی بی رحمانه شد، نه؟
مزایای دیجیتال برندینگ
حالا که یک گذر کوتاه از برندینگ به نسخه دیجیتال آن زدیم، بد نیست مزایای آن را نیز زیر ذره بین ببریم. شما الان مثل سرمربی فوتبالی هستید که باید تاکتیک تازه ای برای تیمش انتخاب کند. بی شک هر انتخاب سرسری بعدا کار دست تان خواهد داد. پس اجازه دهید قبل از اینکه بیگدار به آب بزنیم، کمی درباره دیجیتال برندینگ بیشتر فکر کنیم. این شما و این هم مزایای دیجیتال برندینگ برای کسب و کارهای تازه تاسیس.
رقابت بی دردسر با بقیه برندها
مشتریان تا هویت یک کسب و کار را به خوبی نشناسند، هرگز دست به جیب نخواهند شد. اجازه دهید با یک مثال دقیق این نکته را به خوبی نشان دهیم. وقتی در یک روز سرد زمستانی هوس یک فنجان قهوه داغ می کنید، آیا همین طور بدون فکر وارد اولین کافه خواهید شد؟ شاید بعضی از آدم ها چنین عادت هایی داشته باشند، اما اغلب مردم فقط به یکسری از کافه های خاص که امتحان شان را پس داده اند، اعتماد خواهند کرد. آنچه این وسط اعتماد مشتریان به یک کافه را شکل می دهد، هویت و شیوه کاری آن است. چه بسا یک کافه کوچک و تازه تاسیس با نمایش پشت صحنه کسب و کارش در اینستاگرام خیلی زود اعتماد مردم را نسبت به کیفیت نوشیدنی ها جلب کند. اینطوری بدون اینکه نیازی به صرف انرژی زیاد باشد، مشتریان به کار آن برند اعتماد خواهند کرد.
فکر می کنم حالا دیگر اولین مزیت برندینگ دیجیتال را درک کرده باشید. در روزهایی که تمام کارآفرینان درگیر رقابت تنگ برای جلب نظر مشتریان هستند، شما با استراتژی دیجیتال برندینگ یک میانبر سریع و مطمئن خواهید زد. آن هم بدون اینکه لازم باشد از جای تان تکان بخورید!
مطلب مرتبط: اصول برندینگ در صنعت مد و پوشاک
افزایش فروش
از قدیم گفته اند مردم با چشم شان خرید می کنند. این یعنی هر محصولی که جذابیت بیشتری داشته باشد، احتمالا سریع تر فروش می رود. البته این روزها مشتریان خیلی زرنگ تر از این حرف ها هستند که بدون مقدمه محصولی را خریداری کنند. در عوض اینترنت را زیر و رو می کنند تا یک وقت خرید غیراقتصادی نکرده باشند.
حالا که مشتریان به این سادگی ها دم به تله نمی دهند، کارآفرینان باید فکری اساسی برای اوضاع برندشان کنند. منظور ما از کار اساسی توجه به برندسازی دیجیتال است؛ چراکه این استراتژی به شما کمک می کند در کمترین زمان ممکن هویت برندتان را به مشتریان نشان دهید. وقتی هم که یک برند کاملا برای مشتریان واضح و شناخته شده باشد، خرید از آن تبدیل به یک اقدام مطمئن خواهد شد.
این روزها مشتریان تا از یک برند مطمئن نشوند، دست به خرید نمی زنند. به همین خاطر برندسازی دیجیتال نیاز امروز تمام کارآفرینان برای اعتمادسازی در بین مشتریان است؛ چراکه بدون ایجاد اعتماد حتی یک دلار هم در بازار فروش نخواهید کرد.
کاهش ریزش کارمندان
همه مردم دوست دارند در شرکتی کار کنند که حرفی برای گفتن داشته باشد. مثلا اگر همین امروز پیشنهادی از برند تسلا برای همکاری دریافت کنید، آیا میزان حقوقش برای تان مهم خواهد بود؟ بی شک سابقه همکاری با برند تسلا آنقدر جذاب هست که هوش از سر هر کسی ببرد. به علاوه، کمتر کسی با میل خودش از برندی مثل تسلا جدا می شود. این یعنی برندسازی به طور حرفه ای نه تنها مشتریان زیادی دور و برتان جمع خواهد کرد، بلکه اوضاع تان از نظر تمایل کارمندان برای ادامه همکاری را نیز متحول می کند.
بی شک هیچ تجربه ای بدتر از ترک شرکت از سوی کارمندان کارکشته شرکت نیست. در چنین سناریویی شما بعد از اینکه کلی روی کارمندان تان سرمایه گذاری کرده اید، یکهو آنها را از دست می دهید. تازه اگر شانس بیاورید و آنها به سراغ برند رقیب تان نروند!
دیجیتال برندینگ در عمل: تکنیک هایی برای کسب و کارهای کوچک
امیدوارم تا اینجای بحث خیلی حوصله تان سر نرفته باشد؛ چراکه تازه وارد بخش اصلی کار شده ایم. اگر شما هم کسب و کارتان را تازه راه اندازی کرده اید و دنبال کسب سود هستید، حالا دیگر انتظار به پایان رسیده است. پس با ما در آخرین بخش مقاله برای یادگیری تکنیک های طلایی دیجیتال برندینگ همراه باشید.
استراتژی های برندینگ برای توسعه کسب و کار
تعیین ماموریت و چشم انداز برند: مقدمه ای برای دیجیتال برندینگ
هدف کسب و کار شما از حضور در بازار چیست؟ اگر فورا ایده هایی درباره درآمدزایی به ذهن تان رسیده، باید کاملا ناامیدتان کنیم؛ چراکه کسب درآمد بیشتر یک هدف درست و حسابی نیست. هر برندی در صورتی که فعالیت خوبی در بازار داشته باشد، سود قابل ملاحظه ای به جیب می زند. این وسط هدف شما باید کمکی هرچند کوچک به ایجاد تمایز با رقبا کند. اینطوری مشتریان با مشاهده کسب و کارتان وسوسه کنترل نشدنی برای آشنایی با برندتان خواهند داشت.
اولین قدم در مسیر ایجاد تمایز با رقبا جواب دادن به یک سوال کلیدی است: چرا در بازار حضور دارید؟
بی شک پیدا کردن جوابی درست و حسابی برای سوال بالا اصلا کار راحتی نیست. به همین خاطر ما یک نمونه از ماموریت مناسب برای برندها را سوا کرده ایم. برند تسلا عنوان هدف اصلی اش را توسعه حمل و نقل پایدار عنوان کرده است. راه حل این برند هم برای این ماموریت مهم عرضه خودروهای الکتریکی به بازار است.
همانطور که می بینید، ماموریت تسلا خیلی عجیب یا غیرمنتظره نیست. با این حال به اندازه کافی ماجراجویانه محسوب می شود که نگاه هر مخاطبی را به خودش جلب کند. پس شما هم ماموریتی این چنینی برای خودتان تعریف کنید. یادتان باشد یک ماموریت خوب باید تحقق پذیر و واقع بینانه باشد. وگرنه فقط خودتان را سرکار گذاشته اید.
نکته بعدی که در برندسازی باید مد نظر داشته باشیم، طراحی چشم انداز است. منظور ما از چشم انداز نقشه تقریبی کارآفرینان برای دستیابی به اهداف شان است. مثلا درباره تسلا تولید خودروهای برقی که هزینه کمتری روی دست مشتریان بگذارد، چشم انداز اصلی محسوب می شود. اگر شما هم ایده ای برای کارآفرینی دارید، باید همیشه درباره چشم انداز مناسب تان فکر کنید. وگرنه ایده تان در نطفه خفه خواهد شد.
شناخت مخاطب هدف: نقطه تمایز دیجیتال مارکتینگ
شناخت مخاطب هدف از آن دست کارهایی است که همه کارآفرینان از دستش شاکی هستند؛ چراکه کلی وقت از آدم می گیرد و خیلی وقت ها هم آخر کار همه چیز اشتباه از آب درخواهد آمد. البته اگر شما میانه خوبی با دیجیتال برندینگ داشته باشید، دیگر این غول بزرگ سر راه تان سبز نخواهد شد. حتما می پرسید، چطور؟ خب اجازه دهید ماجرا را کامل برای تان توضیح دهیم.
دسترسی به تکنولوژی های دیجیتال نه تنها زندگی را برای مشتریان راحت کرده، بلکه خیلی جاها به کار بازاریاب ها و کارآفرینان هم می آید. مثلا در مورد همین شناخت مخاطب هدف شما در شبکه های اجتماعی کلی اطلاعات دست اول درباره کاربران به دست می آورید. نکته جالب اینکه با یک گشت و گذار ساده امکان شناسایی مخاطب هدف تان به سادگی فراهم می شود. اگر کار با شبکه های اجتماعی را دوست ندارید، لازم نیست خیلی به خودتان سخت بگیرید؛ چراکه گوگل آنالیتیکس همیشه دم دست تان است.
کار با گوگل آنالیتیکس شاید در اولین نگاه خیلی سخت به نظر برسد، اما همین که با جزییاتش آشنا شوید، نظرتان کاملا تغییر خواهد کرد؛ چراکه گوگل به طور مداوم رابط کاربری این ابزار را ساده سازی می کند. پس لازم نیست حتما یک بازاریاب کارکشته باشید تا از تنظیمات و اطلاعات گوگل آنالیتیکس سر دربیاورید.
نکته مهمی که در اینجا باید بدان توجه کنیم، اهمیت شناخت مخاطب هدف با استفاده از اطلاعات دست اول است. این اطلاعات به شما برای دسته بندی هرچه بهتر مشتریان کمک خواهد کرد. شاید فکر کنید چنین کاری اصلا فایده ای ندارد اما وقتی نوبت به شخصی سازی پیام برند برای مشتریان برسد، همین دسته بندی به ظاهر ساده کلی به دردتان خواهد خورد.
بی شک هیچ کسی دوست ندارد برندی عجیب و غریب سر راهش سبز شود. در عوض همه عاشق کسب و کارهایی هستند که اندک ارتباطی با سلیقه شان دارند. پس قبل از اینکه همینطور بدون مقدمه سراغ مشتریان بروید، کمی درباره مخاطب هدف تان فکر کنید. قول می دهم با پیدا کردن آنها دیگر خبری از شکایت های ریز و درشت از طرف کاربران نباشد.
مطلب مرتبط: کو برندینگ (Co-Branding) چیست؟
طراحی هویت بصری برند: به وقت ورود به دنیای دیجیتال
کسب و کارهایی که دنبال دیجیتال برندینگ هستند باید پیش نیازهای این کار را هم داشته باشند. مثلا لوگو گرافیکی را در نظر بگیرید. اگر زمانی نه چندان دور چاپ ساده لوگو برند بر روی صفحات اول روزنامه های محبوب کافی بود، حالا این تعداد پیکسل ها و وضوح کار است که تکلیف نهایی را روشن می کند. به علاوه، شما برای حضور در شبکه های اجتماعی باید عکس پروفایل داشته باشید. یک لوگو باکیفیت حکم عکس پروفایل برای برندتان را خواهد داشت؛ چراکه مشتریان برندها را نه با عکس مدیران شان، بلکه لوگو به یاد می آورند!
بعد از اینکه طراحی لوگو تمام شد، باید فکری به حال رنگ های اصلی برندتان کنید. ماجرا جالب شد، نه؟
وقتی درباره رنگ اصلی برند حرف می زنیم، در واقع آن طیف هایی را مدنظر داریم که به طور دائم در تبلیغات و حتی نمای سایت یک شرکت به چشم می خورد. مثلا نایک از رنگ مشکی استفاده می کند. این در حالی است که مثلا پوما بیشتر روی رنگ سفید مانور می دهد. در هر صورت شما باید رنگی را انتخاب کنید که بیشتر از همه به هویت برندتان می آید. معمولا این رنگ باید در لوگو اصلی برند نیز به چشم بخورد، وگرنه تاثیرگذاری لازم را به همراه نخواهد داشت.
آخرین مرحله از طراحی هویت برند در دیجیتال برندینگ مربوط به انتخاب فونت است. قبول دارم کمی عجیب به نظر می رسد، اما فونت مورد استفاده برای هر برندی باید متمایز باشد. این امر نه تنها درباره لوگو کاربرد دارد، بلکه در نوشتارهای روزمره نیز به چشم می آید. مثلا فرض کنید برندتان قصد دارد اعلامیه ای را به طور عمومی منتشر کند. در این صورت استفاده از فونت مخصوص برند خیلی جذاب تر خواهد بود، مگر نه؟
یادتان باشد ترکیب اجزای هویت بصری نباید به همین زودی ها دست بخورد؛ چراکه هویت بصری یا حتی برند امری نیست که هر روز آن را عوض کنید و مشتریان هم صدای شان درنیاید. پس برای اعتبار خودتان هم که شده، خیلی با این موارد بازی نکنید.
تولید محتوای باکیفیت: حفظ موقعیت برند در بازار
این روزها مرز بسیار باریکی میان بازاریابی و برندسازی باقی مانده است؛ چراکه هر دو فعالیت به نوعی مکمل هم هستند. ایجاد جلوه ای جذاب از کسب و کار در قالب برندینگ بدون بازاریابی دوام زیادی نخواهد داشت. هرچه باشد این روزها کلی برند مختلف در بازار هستند که تنها با یک اشتباه مشتریان تان را روی هوا خواهند دزدید. پس اصلا نباید تولید محتوا را دست کم بگیرید.
کارآفرینان معمولا برای تولید محتوا بدون حتی یک ثانیه تأمل به سراغ شبکه های اجتماعی می روند؛ چراکه این روزها شبکه های اجتماعی حسابی در بین کاربران محبوب بوده و نقش مهمی در ارتباط میان یک برند با مشتریانش دارد. اگر فکر می کنید چنین استدلالی کاملا منطقی به نظر می رسد، متاسفانه شما هم به دام افتاده اید؛ چراکه بازاریابی فقط در پلتفرم های اجتماعی خلاصه نمی شود!
ما در روزنامه فرصت امروز تولید محتوا را دست کم در چهار قالب کلیدی، به غیر از شبکه های اجتماعی، دسته بندی می کنیم:
• پادکست
• اینفوگرافی
• وبینار
• ویدئو
هر کدام از موارد بالا جذابیت منحصر به فردی برای گروه مشخصی از مشتریان دارد. به علاوه، یادتان باشد کانال های ارتباطی شما با مشتریان باید تا حد امکان متنوع باشد. مثلا به جای اینکه تمام تخم مرغ های تان را در سبد شبکه های اجتماعی قرار دهید، کمی هم به فکر سایت و وبلاگ تان باشید. همچنین همکاری با خبرگزاری های مختلف برای تولید محتوا نیز ایده جذابی خواهد بود. احتمالا شما هم بارها و بارها روزنامه ها و مجلات تخصصی حوزه کسب و کار را دیده اید (مثلا همین روزنامه ما!). پس برای امتحان هم که شده همکاری با رسانه های تخصصی برای تولید محتوا را امتحان کنید.
مطلب مرتبط: برندینگ موفق با 6 اقدام موثر
ارزیابی مداوم شرایط: آخرین مرحله در دیجیتال برندینگ!
دیجیتال برندینگ کاری نیست که یک شبه انجام دهید و بعد هم برای همیشه خیال تان از بابتش راحت باشد. در عوض باید همیشه حواس تان به هویت دیجیتال برندتان باشد. وگرنه مثل تیمی که بعد از یک گل بازی را وا داده، یکهو کامبک می خورید!
اگر یادتان باشد، ما در بخش های قبلی درباره ابزارهای مختلفی که برای شناخت مخاطب هدف کاربرد دارد، حرف زدیم. نکته مهم اینکه چنین ابزارهایی برای ارزیابی شرایط برند نیز حسابی به درد بخور خواهد بود. پس به جای اینکه دائما بابت اوضاع نابسامان برندتان شاکی باشید، کمی ماجرا را زیر ذره بین ببرید.
اولین توصیه ما برای ارزیابی شرایط مراجعه مستقیم به مشتریان است. هرچه باشد آنها بهتر از هر کس دیگری ته توی قضیه را می دانند. چه بسا یکی از المان های برندتان در طول زمان از مد افتاده شده و اصلا روح تان هم از آن خبر ندارد. در چنین شرایطی حفظ ارتباط با مشتریان حسابی به دردتان خواهد خورد؛ چراکه معمولا کمتر کسی دست رد به تقاضای برند محبوبش برای کمک می زند.
بعضی از کارآفرینان فکر می کنند برندسازی یک فرآیند کاملا تک نفره است. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، باید کاملا ناامیدتان کنیم. شما در این مسیر نه تنها به کمک اعضای شرکت نیاز دارید، بلکه باید نیم نگاهی به مشتریان هم داشته باشید. وگرنه خیلی زود در بازار با شکست های عجیب و غریب رو به رو خواهید شد.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم مشتریان بزرگترین سرمایه یک برند در بازار هستند. به همین خاطر باید همیشه خودتان را آماده همکاری با آنها نگه دارید. وگرنه کارتان خیلی زود گره خواهد خورد.
منابع: