برندسازی شخصی برای مدیران: چگونه به یک نام ماندگار تبدیل شوید؟

در روزگاری که کلی برند تجاری بزرگ در چهارگوشه دنیا حضور دارند، داشتن یک برند شخصی قوی برای مدیران کسب وکارها به یک مزیت بزرگ تبدیل شده است. هرچه باشد برندهای تجاری آنقدر بی روح و دلسردکننده هستند که یک برند شخصی جذاب و هیجان انگیز حسابی مشتریان را سرحال بیاورد. برند شخصی در واقع همان تصویری است که دیگران از شما در ذهن شان دارند؛ ترکیبی از مهارت ها، ارزش ها و شخصیتی که شما را از دیگران متمایز می کند. برای کارآفرینان و مدیرانی که می خواهند در بازار شلوغ امروزی دیده شوند، این برند شخصی می تواند مانند چراغی باشد که مسیر موفقیت را روشن می کند. وقتی مردم به شما اعتماد و نام تان را به عنوان یک مرجع قابل اطمینان بشناسند، درهای جدیدی به روی کسب و کارتان باز می شود؛ البته به شرط اینکه بدانید چطور این کار را انجام دهید.

جذابیت برندسازی شخصی فقط در شهرت آن نیست، بلکه در تاثیر عمیقی است که بر موقعیت حرفه ای شما می گذارد. فرض کنید مدیر یک شرکت کوچک هستید؛ اگر برند شخصی تان به خوبی ساخته شده باشد، مشتریان، شرکا و حتی کارمندان تان به شما نگاه متفاوتی خواهند داشت.

این اعتبار می تواند قراردادهای بزرگ تری برای تان بیاورد، فرصت های همکاری را بیشتر و حتی در زمان های سخت شما را از رقبا جلو بیندازد. به زبان خودمانی، برند شخصی مانند یک سرمایه گذاری است که بازدهی آن در اعتماد و موفقیت دیده می شود.

بی شک موضوع برند شخصی برای کارآفرینان حتی حیاتی تر است. در دنیایی که هر روز کسب و کارهای جدیدی سر برمی آورند، داشتن یک هویت مشخص و قدرتمند می تواند شما را از انبوه رقبا جدا کند. مثلا وقتی یک مشتری بین دو مدیر با شرایط مشابه یکی را انتخاب می کند، اغلب به سراغ کسی می رود که نامش آشناتر است یا حس بهتری از او گرفته. برند شخصی، مانند یک امضا است که شما را به یادماندنی می کند و به دیگران می گوید که چرا باید به شما اهمیت بدهند.

یادتان باشد، برندسازی شخصی به همین سادگی نیست. برندسازی شخصی بدون برنامه ریزی و نقشه راه دقیق مانند ساختن خانه ای بدون زیرسازی است؛ شاید مدتی سرپا بماند، ولی دیر یا زود فرو می ریزد. خیلی از مدیران فکر می کنند که فقط با حضور در شبکه های اجتماعی یا صحبت کردن در چند رویداد، برندشان شکل می گیرد. واقعیت این است که بدون استراتژی درست این تلاش ها به نتیجه نمی رسد و حتی ممکن است تصویر نادرستی از شما بسازد. پس چطور می توان این کار را درست انجام داد؟ جواب این سوال اینجا پیش ماست!

ما در این مقاله قرار است راهکارهایی عملی برای برندسازی شخصی مدیران را بررسی کنیم. هدف ما این است که به شما نشان دهیم چگونه می توانید با قدم های مشخص خودتان را به یک نام ماندگار تبدیل کنید. اگر می خواهید در دنیای کسب و کار هویتی بسازید که هم تاثیرگذار باشد و هم پایدار تا آخر این مطلب با ما همراه باشید. توصیه هایی که در ادامه می آید، نقشه راهی است برای موفقیت شما در این مسیر.

مطلب مرتبط: برندسازی شخصی همراه با رازهای طلایی

راه و رسم برندسازی شخصی برای مدیران

برندسازی شخصی برای مدیران شاید به همان سادگی برندینگ تجاری نباشد، اما بازگشت سرمایه بی نهایت بالاتری دارد. خب امروزه خیلی ها اپل یا مایکروسافت را همچنان با برند شخصی مدیران موفق شان می شناسند. این امر به خوبی نشان دهنده چرایی ضرورت سرمایه گذاری بر روی برند شخصی است. سوالی است که در این میان وجود دارد، نحوه انجام درست این ماموریت است. به همین خاطر ما در ادامه سعی می کنیم برخی از مهمترین توصیه ها در این مسیر را با شما در میان بگذاریم. 

شناخت ارزش ها و هویت شخصی: المانی مهمتر از محصول!

هر برندی در دنیای کسب و کار با ارزش ها و هویتش شناخته می شود. مثلا نایک به خاطر حمایت از ورزشکاران در سراسر دنیا یا تسلا به خاطر تعهدش به حمل و نقل سازگار با محیط زیست محبوبیت زیادی پیدا کرده اند. این در حالی است که شاید محصولات هر دو این برندها ایرادات خاصی هم داشته باشد. با این حال ارزش ها و هویت آنها به خوبی مشکلات را پوشش داده است. 

اولین قدم در برندسازی شخصی این است که خودتان را خوب بشناسید. برند شخصی شما باید بازتابی از چیزی باشد که واقعا هستید و به آن اعتقاد دارید. بدون این شناخت هر تلاشی برای ساختن برند مانند نقاشی روی بوم خالی است که هیچ معنایی ندارد. پس بد نیست از خودتان بپرسید: چه ارزش هایی برایم مهم هستند؟ چه چیزی مرا از دیگران متفاوت می کند؟

بد نیست در ابتدای راه کمی وقت بگذارید و نقاط قوت تان را پیدا کنید. اگر مدیر یک شرکت فناوری هستید و همیشه به نوآوری اهمیت می دهید، این می تواند بخشی از هویت برندتان باشد. به طور مشابه، اگر در کارتان به صداقت و شفافیت معروفید، این ارزش ها را برجسته کنید. اینها مثل ستون هایی هستند که برند شما روی شان بنا می شود. بدون ستون محکم هیچ ساختمانی دوام نمی آورد.

بعد از اینکه ارزش های تان را شناختید، باید آنها را به شکلی نشان دهید که دیگران هم بفهمند. مثلا در صحبت ها، نوشته های یا حتی نحوه برخوردتان با کارمندان این ارزش ها را به نمایش بگذارید. فرض کنید مدیر یک رستوران هستید و به کیفیت غذا اهمیت زیادی می دهید؛ می توانید با داستان هایی از پشت صحنه کارتان این را به مشتری ها نشان دهید. این کار باعث می شود مردم شما را با یک ویژگی خاص به خاطر بیاورند.

مهمترین نکته این است که هویت ثابت بماند. اگر یک روز از نوآوری حرف بزنید و روز دیگر از چیز دیگری مردم گیج می شوند و نمی فهمند که شما واقعاً کی هستید. پس وقتی ارزش های تان را پیدا کردید، به آنها پایبند باشید. این پایبندی، مانند ریشه درختی است که برندتان را در برابر بادهای رقابت قوی نگه می دارد.

تعریف داستان شخصی: داستان سرایی و دیگر هیچ

هر برندی یک داستان دارد و برند شخصی شما هم از این قاعده مستثنی نیست. داستان شما همان چیزی است که مردم را به شما نزدیک کرده و باعث می شود با شما ارتباط برقرار کنند. این داستان مثل یک فیلم کوتاه است که شما را از یک مدیر معمولی به یک شخصیت به یادماندنی تبدیل می کند. پس باید داستانی بسازید که هم واقعی باشد و هم جذاب.

برندسازی شخصی با هدف بهبود وضعیت کسب و کار

توصیه ما این است که در اولین گام به گذشته تان نگاه کنید. چه چیزی شما را به اینجا رسانده؟ اگر مدیر یک شرکت آموزشی هستید، شاید داستان از روزی شروع شود که خودتان در کودکی با یادگیری مشکل داشتید و حالا می خواهید به دیگران کمک کنید. این داستان احساسات مردم را درگیر می کند و نشان می دهد که شما فقط یک مدیر نیستید، بلکه کسی هستید که راهی سخت را طی کرده و حالا قصد کمک به دیگران را دارد.

یادتان باشد، این داستان را ساده و قابل فهم کنید. لازم نیست یک کتاب بلند بنویسید؛ چند جمله کوتاه که نشان دهد چرا کارتان را شروع کردید و چه هدفی دارید کافی است. مثلا می توانید بگویید: «سال ها پیش وقتی اولین کسب و کارم شکست خورد، فهمیدم که باید راه بهتری پیدا کنم. حالا به دیگران کمک می کنم تا اشتباهات من را تکرار نکنند.» این جملات مثل کلیدی هستند که دروازه قلب مخاطب را باز می کنند.

دست آخر، این داستان را در جاهای مختلف بگویید. در وب سایت، در صحبت های روزمره یا حتی در معرفی نامه تان. هر بار که کسی آن را بشنود، بیشتر شما را به خاطر می آورد. داستان خوب، مانند آهنگی است که در ذهن می ماند و باعث می شود نام تان همیشه در یادها بماند.

حضور فعال در شبکه های اجتماعی: مسیر موفقیت دیجیتال

این روزها همه در شبکه های اجتماعی حضور دارند، پس چرا شما از چنین ظرفیتی استفاده نکنید؟ خیلی از مدیران معتقدند که فقط برندهای تجاری باید در شبکه های اجتماعی خودی نشان دهند. این در حالی است که اضافه کردن کمی حس انسانی به ماجرا می تواند اوضاع را برای شما حسابی تغییر دهد. این در حالی است که بسیاری از مدیران هنوز به حضور در شبکه های اجتماعی اعتقادی ندارند. بنابراین شما می توانید به بهترین شکل ممکن در این زمینه یکه تازی کنید. 

شبکه های اجتماعی یکی از بهترین ابزارها برای برندسازی شخصی است. اینجاست که می توانید خودتان را به دنیا نشان دهید و با مخاطب تان حرف بزنید. بی شک حضور فعال به این معنا نیست که فقط هر روز عکس بگذارید؛ باید مثل یک باغبان باشید که با دقت به گیاهانش رسیدگی می کند تا بهترین میوه را بگیرد. ماجرا کمی پیچیده شد، نه؟

اول باید ببینید مخاطبان شما کجا هستند. اگر مدیر یک شرکت لوازم خانگی هستید، شاید اینستاگرام جای بهتری باشد تا پلتفرمی مثل لینکدین. وقتی پلتفرم مناسب را پیدا کردید، محتوایی بسازید که ارزش های تان را نشان دهد. اگر به قیمت پایین و سازگاری با محیط زیست اهمیت می دهید، نکات کوتاه و مفید درباره این بخش از کسب وکارتان بنویسید. این کار مثل پرتاب سنگی در آب است که موجش به همه جا می رسد.

در مرحله بعد با مخاطبان تان تعامل کنید. اگر کسی نظر یا سوالی زیر پست های تان نوشت، جوابش را بدهید، البته به صورت حرفه ای. این کار نشان می دهد که شما فقط یک اسم نیستید، بلکه کسی هستید که به دیگران اهمیت می دهد. مثلا وقتی یک نفر بپرسد «چطور فروشم را بیشتر کنم؟»، یک جواب کوتاه و کاربردی بدهید. این تعامل مانند پلی است که شما را به مردم وصل می کند.

دست آخر یادتان نرود که همیشه منظم باشید. لازم نیست هر روز پست بگذارید، ولی باید یک برنامه مشخص داشته باشید، مثلا هفته ای دو بار اکانت تان را آپدیت کنید. این نظم باعث می شود مخاطبان بدانند که کی منتظر شما باشند. حضور فعال در شبکه های اجتماعی، مانند بلندگویی است که صدای برندتان را به گوش همه می رساند.

مطلب مرتبط: برندسازی شخصی با 10 توصیه طلایی

ساختن شبکه ارتباطی قوی: بخش سخت ماجرا

هیچ برندی همین طور یکهو ساخته نمی شود؛ شما به آدم ها نیاز دارید تا برندتان را بشناسند و درباره اش حرف بزنند. شبکه ارتباطی مانند خاکی است که بذر برند شما در آن رشد می کند. پس باید با آدم های درست ارتباط برقرار کنید و روابطی بسازید که به نفع هر دو طرف باشد.

اول از همه بهتر است در رویدادهای مرتبط با صنعت تان شرکت کنید. اگر در حوزه تجارت آنلاین کار می کنید، کنفرانس ها یا نمایشگاه ها جای خوبی برای دیدار با افراد جدید است. وقتی آنجا هستید، خودتان را معرفی کنید و کارت ویزیت بدهید. این کار مثل کاشتن دانه ای است که بعداً میوه می دهد.

در گام بعدی این ارتباطات را زنده نگه دارید. بعد از یک رویداد، به کسانی که ملاقات کردید پیام بدهید و بگویید که از آشنایی باآنها خوشحال شدید. یا اگر می توانید به آنها کمک کنید، پیشنهاد همکاری بدهید. اگر با یک مدیر دیگر آشنا شدید، شاید بتوانید پروژه مشترکی راه بیندازید. این کار، مانند آبی است که به رابطه تان جان می دهد. یک نکته مهم این است که فقط به فکر خودتان نباشید. اگر بتوانید به دیگران ارزش بدهید، آنها هم به شما کمک می کنند. مثلاً اگر کسی را به یک مشتری خوب وصل کنید، او هم روزی لطف تان را جبران می کند. شبکه قوی، مانند تار عنکبوتی است که هرچه بزرگ تر شود، برندتان را محکم تر نگه می دارد.

ارائه محتوای ارزشمند: بخش کلیدی ماجرا

محتوا یکی از ستون های اصلی برندسازی شخصی است. وقتی محتوای خوب تولید می کنید، مردم شما را به عنوان یک منبع قابل اعتماد می شناسند. این محتوا مثل یک ویترین است که نشان می دهد شما چه چیزی برای عرضه دارید و چرا باید به شما توجه کنند.

برای شروع، ببینید مخاطبان تان به چه چیزی نیاز دارند. به عنوان مدیر یک شرکت مشاوره شاید آنها دنبال راهکارهایی برای مدیریت زمان از سوی شما باشند. پس می توانید مقاله ای با عنوان «چگونه در روز شلوغ کارها را مدیریت کنیم» برای آنها بنویسید. این محتوا باید ساده، کاربردی و مرتبط با تجربه های خودتان باشد.

بعد، این محتوا را در جاهای مختلف پخش کنید. مثلاً آن را در وب سایت تان بگذارید، در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید یا حتی در یک خبرنامه ایمیلی برای مشتریان تان بفرستید. هرچه بیشتر دیده شود، بیشتر تاثیر می گذارد. مثلاً اگر یک ویدئوی کوتاه درباره همین موضوع بسازید، می تواند توجه کسانی را جلب کند که حوصله خواندن ندارند. در آخر، کیفیت را فدای کمیت نکنید. بهتر است یک مقاله عالی در ماه بنویسید تا ده تا مطلب بی فایده. محتوای خوب، مانند غذایی است که مردم بارها برای خوردنش برمی گردند و هر بار شما را بیشتر به یاد می آورند.

مطلب مرتبط: برندسازی شخصی با 5 راهکار

صحبت در رویدادها و همایش ها: زمانی برای خودنمایی

حضور در رویدادها و صحبت کردن برای مخاطب یکی از بهترین راه ها برای نشان دادن برند شخصی است. وقتی جلوی جمع حرف می زنید، مردم شما را می بینند و صدای تان را می شنوند. این کار مثل یک نمایش زنده است که شما را از پشت صفحه ها بیرون می آورد و به دنیای واقعی می برد.

برای شروع رویدادهای کوچک را امتحان کنید. به عنوان مثال، در یک جمع محلی یا یک کارگاه آموزشی کوتاه صحبت کنید. لازم نیست از همان اول دنبال همایش های بزرگ باشید؛ حتی یک سخنرانی ۱۰ دقیقه ای می تواند تاثیر بزرگی بگذارد. موضوعی انتخاب کنید که هم به کارتان ربط داشته باشد و هم برای شنونده ها جالب باشد. در مرحله بعد روی مهارت صحبت کردن تان کار کنید. مثلا قبل از رویداد، چند بار جلوی آینه تمرین کنید یا از خودتان فیلم بگیرید. باید طوری حرف بزنید که هم اعتماد به نفس داشته باشید و هم شنونده ها را جذب کنید. مثلاً اگر درباره مدیریت بحران حرف می زنید، یک داستان واقعی از تجربه خودتان بگویید تا حرف های تان زنده شود.

یادتان باشد، از این فرصت ‎ها برای ارتباط استفاده کنید. بعد از صحبت، با کسانی که به حرف های تان علاقه نشان دادند گپ بزنید و اطلاعات تماس رد و بدل کنید. این کار، مانند جرقه ای است که می تواند آتش برندتان را روشن نگه دارد و شما را در ذهن ها ماندگار کند.

نشان دادن ثبات و اعتبار: به وقت تفکر بلندمدت

ثبات چیزی است که برند شخصی شما را قابل اعتماد می کند. اگر هر روز یک چهره متفاوت از خودتان نشان دهید، مردم نمی دانند که به چه چیزی از شما باور داشته باشند. برندسازی مثل ساختن یک دیوار است؛ هر آجر باید درست سر جایش باشد تا دیوار محکم بماند.

شما در این مسیر باید در همه چیز ثابت قدم باشید. مثلا اگر در شبکه های اجتماعی از نوآوری حرف می زنید، در جلسات حضوری هم همان پیام را بدهید. یا اگر خودتان را یک مدیر دلسوز معرفی می کنید، باید در رفتار با کارمندان تان هم این را نشان دهید. این ثبات، مانند نخ تسبیح است که همه کارهای تان را به هم وصل می کند.

ضمنا باید به قول های تان عمل کنید. اگر قول داده اید که به یک مشتری کمک کنید یا در یک پروژه خاص باشید، حتما آن را انجام دهید. وقتی مردم ببینند که روی حرف های تان می شود حساب کرد، اعتبارتان بیشتر می شود. این اعتبار، مانند پولی است که در بانک اعتماد مردم ذخیره می کنید.

به عنوان نکته پایانی باید کمی صبور باشید. ساختن یک برند شخصی زمان می برد و نمی شود یک شبه به آن رسید. هر قدم کوچک که با ثبات برمی دارید، شما را به هدف تان نزدیک تر می کند. این مسیر، مانند کاشتن درختی است که سال ها بعد سایه اش همه را خنک می کند.

بازخورد گرفتن و بهبود مستمر: آخرین مرحله کار

هیچ برندی کامل نیست و همیشه جا برای بهترشدن دارد. بازخورد مانند آینه ای است که نشان می دهد کجای کارتان خوب است و کجا نیاز به تغییر دارد. اگر می خواهید برند شخصی تان رشد کند، باید گوش شنوا داشته باشید و از نظرات دیگران استفاده کنید.

مطلب مرتبط: ۵ اصل اولیه برندسازی شخصی

برای شروع از آدم های نزدیک تان بازخورد بخواهید. می توانید از کارمندان تان بپرسید که شما را چطور می بینند یا از مشتری ها بخواهید نظرشان را درباره کارتان بگویند. این نظرات شاید گاهی تلخ باشند، ولی مثل دارویی هستند که حال برندتان را بهتر می کنند.

در گام بعدی این بازخوردها را تحلیل کنید. وقتی چند نفر بگویند که در شبکه های اجتماعی کم پیدایید، شاید وقتش باشد که بیشتر فعال شوید. یا اگر بگویند که حرف های تان خیلی پیچیده است، باید ساده تر صحبت کنید. این تغییرات کوچک، مانند تنظیم کردن بادبان کشتی است که شما را به مقصد نزدیک تر می کند. فراموش نکنید، این کار را مداوم انجام دهید. هر چند ماه یک بار بازخورد بگیرید و ببینید که چطور می توانید بهتر شوید. برندسازی شخصی یک سفر بی پایان است و هرچه بیشتر رویش کار کنید، قوی تر می شود. این بهبود مستمر، مانند جلا دادن به یک جواهر است که هر روز درخشان ترش می کند.

سخن پایانی

حالا که مسیر پرپیچ و خم مان را پشت سر گذاشتیم، می بینیم که برندسازی شخصی برای مدیران امری فراتر از ساختن یک اسم یا تصویر است. در عوض این فرآیند راهی است برای ساختن یک هویت ماندگار در دنیای کسب و کار. شما الان آمادگی لازم برای تبدیل شدن به یک قهرمان در دنیای برندسازی شخصی را دارید. پس به جای اینکه دست روی دست بگذارید، بهتر است کمی به خودتان زحمت داده و کارتان را از همین امرو شروع کنید. 

اگر می خواهید در میان رقبا بدرخشید، از همین امروز ماموریت تان را شروع کنید. قدم های کوچک بردارید، به خودتان اعتماد کنید و با هر تلاش برندتان را قوی تر کنید. برند شخصی، مانند بذری است که با مراقبت شما به درختی بزرگ تبدیل می شود. آیا شما آماده اید که این بذر را بکارید؟

منابع:

https://csuitecontent.com

https://www.willow.co