مهارت های ارتباطی در محل کار: 5 مشکل اساسی که باید بر آنها غلبه کنید!

مهارت های ارتباطی (Communication Skills) اغلب اوقات یکی از ویژگی های اساسی هر کارآفرین موفقی محسوب می شود که جای هیچ اما و اگری ندارد. با این حال کمتر کسی اصلا به این فکر می کند که چنین مهارت مهمی را چطور باید یاد گرفت یا تقویت کرد. اینکه انتظار داشته باشیم همه کارآفرینان در چهار گوشه دنیا بدون کوچکترین مشکل یا دردسری مهارت های ارتباطی را بلد باشند، دقیقا مثل آن است که از یک کارگردان بی تجربه توقع فیلمی در حد و اندازه آثار نولان یا اسکورسیزی داشته باشیم. بی شک در چنین موقعیتی کارگردان بخت برگشته داستان ما خیلی هنر کند یک فیلم معمولی را پیش پای تماشاگران قرار می دهد و اصلا خبری از درو کردن جایزه های سینمایی مهم نیست!

احتمالا شما هم در طول زندگی تان حداقل یک بار این نصیحت کلیشه ای که «هیچ چیز بدون تلاش و تمرین به دست نمی آید» را شنیده اید. شاید خیلی ها مخالف سرسخت این دست از ضرب المثل ها باشند و هیچ جوره آن را قبول نکنند، اما اگر از ما بپرسید، می گوییم دست کم درباره مهارت های ارتباطی چنین نصیحت کلیشه ای را باید کاملا جدی گرفت. 

اگر شما جزو آن دسته از کارآفرینانی هستید که آگاهی از مهارت های ارتباطی را امری طبیعی قلمداد می کنند، مقاله فعلی ما بی برو برگشت برای تان عجیب و شوکه کننده خواهد بود. چراکه ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم هیچ کس یک پا کارآفرین حرفه ای و همه چیز تمام در بحث مهارت های ارتباطی به دنیا نمی آید. در عوض شما فقط بعد از کلی آزمون و خطا و شکست های پشت سر هم تازه یاد می گیرید که چطور با بقیه در عرصه کسب و کار تعامل داشته باشید. البته مگر اینکه مثل ابرقهرمان های سینمایی یک جور قدرت ویژه داشته باشید!

وضعیت اغلب کارآفرینان در یادگیری مهارت های ارتباطی مثل یک راننده تازه کار فرمول یک است که روز اول با کلی استرس و نگرانی پشت فرمون نشسته و شاید حتی چندباری هم در تمرینات اتومبیل مسابقه اش را خاموش کرده باشد. احتمالا اگر به شما بگوییم یک چنین راننده ای می تواند قهرمان فرمول یک باشد، حسابی تعجب می کنید. خب هرچه باشد حتی کسانی مثل مایکل شوماخر یا لوئیس همیلتون هم یک روزی راننده های آماتوری بوده اند و شاید هم رانندگی شان کلی روی اعصاب دیگران بوده است. ماجرا جالب شد، نه؟

مطلب مرتبط: مهارت های ارتباطی در محیط کار: آشنایی با نقطه قوت کارآفرینان بزرگ دنیا!

اگر از مخاطب های پر و پا قرص روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید که ما همیشه دنبال ساده سازی یادگیری استراتژی ها و مهارت های تازه در دنیای کسب و کار هستیم. مهارت های ارتباطی هم در این میان یکی از چالش برانگیزترین نمونه ها برای یادگیری محسوب می شود. چراکه از یک سو مثل گل حساسی که در دقیقه 90 یک مسابقه فوتبال زده شود مهم است و از طرف دیگر اغلب اوقات اشتباه فهمیده می شود؛ آن هم به سادگی آب خوردن.

شاید پیش خودتان فکر کنید در این مقاله هم مثل خیلی از نمونه های کلیشه ای دیگر با کلی نصیحت از مد افتاده درباره اجرای درست مهارت های ارتباطی طرف هستید که در یک چشم به هم زدن حوصله هر کسی را سر می برد. در این صورت باید به شما بگوییم که کاملا دراشتباهید. چراکه ما ایده بسیار هیجان انگیزتری برای تان آماده کرده ایم. شکی نیست که شما همیشه می توانید مقالات کلیشه ای و کسل کننده درباره مهارت های مختلف کارآفرینی را مثل آب خوردن پیدا کنید (از آن دست مقالاتی که مثل داروی خواب آور عمل می کنند!). به همین خاطر ما در روزنامه فرصت امروز دور چنین نصیحت های بی فایده ای را خط کشیده ایم و یک راست رفته ایم سراغ مشکلات و چالش های اساسی اجرای این مهارت کاربردی.

کمتر کارآفرینی در دنیا وجود دارد که حداقل یک بار در طول زندگی اش از دست سختی های تعامل و برقراری ارتباط با دیگران شاکی نشده باشد. دلیل این امر می تواند هر چیزی باشد؛ از همکاران عجیب و غریبی که هر از چند گاهی به شرکت می آید تا مشکلات جورواجور در زندگی شخصی که کارآفرینی و تعامل با بقیه را شبیه به غول مرحله آخر بازی های کامپیوتری می کند. اشتباه نکنید، ما اینجا نمی خواهیم دلایل شکست شما در استفاده از مهارت های ارتباطی را زیر ذره بین ببریم. در عوض با نشان دادن بعضی از مهمترین چالش های استفاده از این مهارت ها و صدالبته راهکارهای حل و فصل شان به شما کمک می کنیم تا از شر این نوع دردسرها خلاص شوید. پس اگر شما هم از دست مشکلات تعامل با دیگران و سختی های استفاده از مهارت های ارتباطی خسته شده اید، با ما همراه باشید تا یک بار برای همیشه مثل کارآگاه های کارکشته این پرونده را حل کنیم!

انواع مشکلات در استفاده از مهارت های ارتباطی: یک دسته بندی کاربردی

کارمندی را در نظر بگیرید که در چندین دوره بهبود مهارت های ارتباطی شرکت کرده و از قضا در فضای کلاس هم خیلی خوب با بقیه ارتباط برقرار می کند. بی شک کارمند داستان ما بعد از چند ماه آموزش فشرده انتظار دارد نتیجه تلاش هایش را در محیط کاری به چشم ببیند. حالا اگر یک روز قهرمان قصه مان سر کار جدیدش حاضر شود و هرچه تلاش کند حتی یکی از تکنیک های ارتباطی اش هم جواب ندهد، چه حس و حالی خواهد داشت؟ شما را نمی دانم، ولی من که اگر جای چنین کارآفرینی بودم از هرچی مهارت ارتباطی است ناامید می شدم.

شاید فکر کنید در مثال بالا بیش از اندازه اغراق شده است، اما اگر کمی دقیق تر به دور و اطراف تان نگاه کنید یک عالمه کارآفرین حرفه ای به چشم تان می خورد که علی رغم شرکت در دوره های تقویت مهارت های ارتباطی هنوز هم در این رابطه کلی مشکل دارند. به زبان خودمانی، بین یادگیری تکنیک های ارتباطی و اجرای درست شان در محل کار کلی فاصله وجود دارد که می تواند هر کارآفرینی را وحشت زده کند. البته شما لازم نیست خیلی نگران این مسئله باشید. چراکه ما در این بخش می خواهیم اول از همه یک دسته بندی جمع و جور از مشکلات استفاده از مهارت های ارتباطی پیش پای تان قرار دهیم. بعم هم یک راست می رویم سراغ رایج ترین مشکلات این حوزه و تکنیک هایی طلایی برای غلبه به آنها یادتان خواهیم داد. خب حالا دیکر کمربندهای تان را محکم ببندید تا تخته گاز برویم سراغ اولین بخش از مقاله مان، یعنی آشنایی با دسته بندی مشکلات اجرای مهارت های ارتباطی.

مشکلات فیزیکی

اگر از شما بپرسیم چه عواملی برای موفقیت یک تیم فوتبال ضروری است، چه جوابی خواهید داشت؟ احتمالا مواردی مانند انتخاب یک سرمربی خوب یا حتی داشتن سوپراستارهایی مثل رونالدو یا مسی می تواند پاسخ قانع کننده ای باشد. البته یک فرض هوشمندانه تر این است که بگوییم اول از همه باید یک زمین تمرین بی عیب و نقص در اختیار باشگاه قرار گرفته باشد. خب حتی اگر شما سرمربی در حد و اندازه گواردیولا هم برای تیم تان داشته باشید، تا وقتی که کیفیت زمین تمرین تان در حد مسابقه های محلی باشد، فقط سوژه خنده طرفداران بقیه تیم ها را فراهم خواهید کرد؛ نه چیزی دیگر!

مطلب مرتبط: معمای بهبود مهارت های ارتباطی: هر آنچه کارآفرینان و بازاریاب ها باید بدانند!

باور کنید یا نه، مثل بالا در مورد استفاده از مهارت های ارتباطی نیز مصداق دارد. حتما از خودتان می پرسید چطور چنین چیزی ممکن است. اجازه دهید برای اینکه حال و هوای مقاله مان خیلی شبیه به سمینارهای کسل کننده نشود، از یک مثال دم دستی استفاده کنیم. همانطور که قبلا در روزنامه فرصت امروز درباره مهارت های ارتباطی صحبت کردیم، تکنیک های غیرکلامی نقش مهمی در تعامل سریع و بی دردسر با دیگران دارد. حالا اگر در یک شرکت میز هر کارمند طوری قرار گرفته باشد که هیچ جوره ارتباط چشمی با همکارانش نداشته باشد، اصلا جایی برای ارتباط غیرکلامی باقی خواهد ماند؟ 

بی شک هر جوابی به غیر از یک «نه» قاطعانه به سوال بالا کافی است تا به تجربه هر کسی در دنیای کسب و کار شک کنید. یادتان باشد اگر شما می خواهید از مهارت های ارتباطی تان در محل کار استفاده کنید، اول از همه باید مطمئن شوید که فضای فیزیکی دفتر کار این اجازه را به شما می دهد. وگرنه هر چقدر هم که تلاش کنید، باز هم دست آخر هیچ پیشرفتی در کارتان ایجاد نخواهد شد؛ به همین سادگی.

مشکلات احساسی- رفتاری

مشکلات و موانع احساسی اغلب اوقات در روابط میان افراد سر و کله اش پیدا می شود. این مهمان ناخوانده شاید در نگاه اول فقط زندگی یک کارآفرین را به هم بریزد، اما مثل ویروس کرونا می تواند در یک چشم به هم زدن همه اعضای یک شرکت را نیز درگیر کند. فقط کافی است فرض کنید کسی که با مشکلات احساسی یا رفتاری رو به رو شده، مدیر بخشی مثل بازاریابی باشد. فکر می کنم حالا دیگر فهمیده اید چرا همکاری با بعضی از کارآفرینان اینقدر کار سخت و غیرممکنی به نظر می رسد، مگر نه؟

باور کنید یا نه، فعالیت کاری مثل بازی بوکس نیست که شما یک نفره بتوانید همه رقبا را شکست دهید و تبدیل به قهرمان محبوب همه شوید. با این حساب حتی اگر یک نفر هم در شرکت حال روحی خوبی نداشته باشد، خیلی راحت می تواند روی اعصاب بقیه راه برود. اینطوری تیم کاری تان به جای اینکه مثل یک ساعت دقیق کار کند، شبیه کشتی توفان زده ای می شود که ناخدای آن خودش یک دردسر مهم برای بقیه خدمه به حساب می آید. 

احتمالا دارید پیش خودتان فکر می کنید این چالش آنطور که به نظر می رسید، ساده نیست و باید دنبال راه حلی درست و حسابی برای آن بود. البته ما اینجا حرفی درباره راه حل این دسته از مشکلات در استفاده از مهارت های ارتباطی نمی زنیم، بلکه در بخش بعدی با چند نمونه عملی از این مشکلات چندین راه حل ساده و جمع و جور را پیش پای تان قرار خواهیم داد. پس در ادامه این مقاله هم همراه ما باشید تا تبدیل به حرفه ای ترین کارشناس درباره مهارت های ارتباطی شوید. 

مشکلات زبانی- گفتاری

اجازه دهید فرض کنیم تمام مشکلاتی که تا اینجای کار درباره شان حرف زده ایم، یک شبه ناپدید شده اند. در این صورت احتمالا دیگر مانعی پیش روی استفاده از مهارت های ارتباطی در محل کار نخواهد بود، مگر نه؟ اگر جواب شما به این سوال مثبت است، باید از شما بخواهیم به جای فشار دادن پدال گاز کمی هم به فکر ترمز کردن باشید!

مطلب مرتبط: مهارت های ارتباطی موردنیاز کارآفرینان

مشکلات زبانی- گفتاری اغلب اوقات بعد از اینکه تمام موانع خارجی حل می شود، تازه خودش را نشان خواهد داد. ساده ترین مثال در این رابطه وضعیت دو کارمندی است که زبان اصلی شان یکی نیست. لازم نیست تعجب کنید، هرچه باشد امروزه در شرکت ها انواع و اقسام کارمندان از سراسر دنیا در کنار هم کار می کنند. تازه، ماجرای دورکاری هم این اتفاق را حسابی تقویت کرده است. با این حساب رو به رو شدن با همکاری که از کشوری دیگر آمده، دیگر یک اتفاق غیرممکن نیست.

نمونه دیگری از مشکلات زبانی- گفتاری مربوط به مهارت هایی نظیر نامه نویسی است. اگرچه ما الان در عصر فناوری های دیجیتال زندگی می کنیم، اما هنوز هم نامه نویسی در ساختار اداری شرکت ها جایگاه خاص خودش را دارد. اگر شما یا همکارتان توانایی نوشتن نامه های دقیق و ساده را نداشته باشید، احتمالا ارتباط تیم کاری تان با بقیه بخش های شرکت تبدیل به یک کابوس تمام عیار می شود. نظر شما را نمی دانم، ولی من که مطمئنم در چنین وضعیتی حتی صحبت کردن درباره استفاده از مهارت های ارتباطی هم شبیه به یک شوخی بی مزه است!

چطور با چالش های ارتباطی در محل کار خداحافظی کنیم؟

فکر می کنم حالا دیگر متوجه شده باشید که استفاده از مهارت های ارتباطی آنقدرها هم کار ساده ای نیست. هرچه باشد الان خیلی خوب با دسته بندی مشکلات استفاده از مهارت دوست داشتنی تان آشنا شده اید. همانطور که یک بازیگر تازه کار برای پیدا کردن نقشی درست و حسابی در یک فیلم باید با هزار و یک جور چالش مختلف دست و پنجه نرم کند، شما هم مسیر همواری برای اجرای مهارت های ارتباطی تان در محل کار ندارید. خیلی از کارآفرینان وقتی با اولین مشکل در استفاده از مهارت های ارتباطی رو به رو می شوند، به سادگی قید آن را می زنند. از آنجایی که تمام مخاطب های روزنامه فرصت امروز کارآفرینان باهوشی هستند، بی شک چنین ایده عجیب و غریبی هیچ جایی در برنامه های شما ندارد. پس باید دنبال راهکارهایی برای عبور صحیح و سالم از هفت خان این شرایط باشیم.

لازم به گفتن نیست که مواجهه با هر چالشی در دنیای کسب و کار دردسرهای خاص خودش را دارد. اگر فکر کرده اید ما در این مقاله فقط می خواهیم فهرستی از دردسرها در استفاده از مهارت های ارتباطی را پیش پای تان قرار دهیم و بعد هم در یک چشم به هم زدن ناپدید شویم، کاملا دراشتباهید. چراکه ما تا از شما کارشناسی حرفه ای در رابطه با مهارت های ارتباطی نسازیم، دست بردار نیستیم. اجازه دهید بدون هیچ حرف اضافه ای برویم سراغ رایج ترین چالش ها و مشکلات استفاده از مهارت های ارتباطی در محیط کار؛ البته با چاشنی راه حل هایی برای حل و فصل آنها.

1.    جای خالی بازخورد کافی: تعامل با دیگران مسیر یک طرفه نیست!

وقتی از مهارت های ارتباطی حرف می زنیم، همیشه باید نیم نگاهی به نقش دیگران در این فرآیند داشته باشیم. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که تعامل با دیگران به طور یک طرفه بیشتر شبیه یک کابوس تمام نشدنی است تا بخشی از کار تیمی در شرکت؛ مگر نه؟

اگر قرار باشد شما در یک جلسه کاری یا تعاملات روزمره با همکاران تان حتی یک ثانیه هم به آنها اجازه حرف زدن ندهید، بد نیست از خودتان بپرسید اصلا چرا مهارت های ارتباطی را یاد گرفته اید؟ به هر حال کارآفرینانی وقتی دوست دارند از نظر دیگران مطلع شوند یا ایده ای را برای دیگران زیر ذره بین ببرند یک مکالمه را شروع می کنند. وگرنه شما اصلا نیازی به حضور دیگران در کنارتان ندارید و کافی است رو به روی آینه هرچه دل تان می‎خواهد به زبان بیاورید؛ به همین سادگی.

مطلب مرتبط: اهمیت مهارت های ارتباطی و 4 روش بهبود آنها

فرمول طلایی که ما در این بخش می خواهیم برای تان موشکافی کنیم، اهمیت توجه کردن به نظرات و بازخوردهای دیگران از حرفه ای تان است. همانطور که رانندگان رالی داکار همیشه یک هم تیمی همراه خودشان دارند، شما هم برای اینکه از مهارت های ارتباطی تان استفاده کنید، چاره ای به غیر از توجه به همکاران تان نخواهید داشت. البته شما در این ماجرای هیجان انگیز همیشه راننده اصلی نیستید، بلکه گاهی اوقات باید خودتان هم بازخوردتان را به ایده ها و حرفه ای بقیه به بهترین شکل ممکن بیان کنید. یادتان که نرفته؟ استفاده از مهارت های اجتماعی یک مسیر دوطرفه است!

حالا که با اولین مشکل در استفاده از مهارت های ارتباطی در محل کار آشنا شدید، نوبتی هم باشد باید راه حلی برای آن پیدا کنیم. وگرنه اصلا دلیلی ندارد در ادامه این مقاله با ما همراه باشید (لطفا این مسئله را خیلی جدی نگیرید!). شاید باورتان نشود، اما راه حل ما برای این مشکل خیلی ساده تر از آن چیزی است که حتی فکرش را هم می کنید. شما باید همیشه اظهارنظر درباره ایده دیگران یا ارائه بازخورد را خیلی راحت و بدون تعارف انجام دهید. دقیقا مثل زمانی که در فیس بوک یا اینستاگرام زیر پست یکی از دوستان تان کامنتی قرار می دهید. ماجرا به هیجان انگیزترین بخش آن رسید، مگر نه؟

بی شک تکنیک بالا برای کارآفرینانی که تا حد زیادی درونگرا هستند، اصلا جذابیتی ندارد. اگرچه خیلی از کارشناس ها معتقدند دورنگرایی جایی در دنیای کارآفرینی ندارد، اما ما برای این مشکل هم راه حلی در چنته داریم. خب به هر حال زندگی در دنیای دیجیتال یک جایی باید به درد آدم بخورد، مگر نه؟ توصیه ما برای شما در این بخش استفاده از ابزار Survey Monkey برای نظرخواهی و گردآوری بازخورد دیگران به ساده ترین شکل ممکن است. اگر در این بین کاری کنید که اسم همکاران تان هنگام ثبت نظر درج نشود، آن وقت دیگر مو لای درزش نمی رود و همه همکاران تان نظر واقعی شان را بدون ترس از فاش شدن اسم شان به شما خواهند گفت. این یعنی مشکل کمبود بازخورد در تعامل با دیگران مثل آب خوردن برای تان حل خواهد شد. 

2.    ورود کارمندان جدید: چه کسی دوست دارد معلم تازه واردها باشد؟

 هر مدیری در طول زمان دوست داشته باشد یا نه باید با بعضی از کارمندانش خداحافظی کند. فرقی هم ندارد که کارمند موردنظر موقعیت شغلی بهتری پیدا کرده باشد یا اینکه هیأت مدیره به خاطر عملکرد ضعیفش از دست وی خلاص شده باشند. در هر صورت استخدام نیروی کار تازه در اولویت های سالانه هر برندی قرار دارد. تا اینجای کار همه چیز طبیعی به نظر می رسد. البته به شرط اینکه شما مسئول آموزش کارمندان تازه وارد و آشنا کردن شان با محیط جدید نباشید!

خیلی از شرکت ها برای کارمندان تازه واردشان برنامه های ویژه ای دارند که هر کسی را غافگیر می کند. مثلا برند حیرت‎انگیز گوگل را در نظر بگیرید؛ کارمندان جدید این شرکت پس از اینکه در مصاحبه های استخدامی قبول شدند باید برای چند هفته اول کلاه مخصوصی روی سرشان بگذارند که با عبارت نوگلر (Noogler) از 100 متری داد می زند آنها تازه در این غول دنیای دیجیتال استخدام شده اند. احتمالا شما هم قبول دارید که یک کارآفرین بعد از تحمل کلی سختی وقتی با چنین کلاهی رو به رو شود، یک لحظه همه چیز را فراموش می کند و شاید حتی متوجه نشود ماجرا از چه قرار است، مگر نه؟

اگر دور کارهای عجیب و غریبی که خیلی از برندها مثل گوگل برای کارمندان تازه شان انجام می دهند، خط بکشیم، یکی از دردسرهای اصلی وقتی شروع می شود که شما به عنوان کارمندی باسابقه مسئول آموزش تازه واردها می شوید. احتمالا شما هم این تجربه های بسیار وحشتناکی از ناتوانی برای برقراری ارتباط و تعامل با کارمندان تازه کار داشته اید. اینطور وقت ها آدم دوست دارد هرچه زودتر ساعت اداری تمام شود تا برای یک لحظه هم که شده از دست شرایط عجیب و غریب کاری اش خلاص شود.

شاید پیش خودتان بگویید چنین شرایطی خیلی هم مربوط به مهارت های ارتباطی نیست و بیشتر اتفاقی طبیعی است که برای هر کسی روی می دهد. قبول دارم در اینجا تا حدودی حق با شماست، اما اگر نتوانید خیلی سریع راه حلی برای این مشکل پیدا کنید، آن وقت با یک عالمه دردسر تمام نشدنی تنها خواهید ماند. پس به نفع تان است که هرچه زودتر از شر آموزش کارمندان تازه کار خلاص شوید؛ همین و بس.

اگر از شانس بدتان مسئول آموزش کارمندان تازه وارد شده اید، لازم نیست خیلی ماجرا را دراماتیک کنید. توصیه ما به شما تهیه یک فایل الکترونیکی به عنوان «راهنمای کارمندان تازه کار در شرکت» است. شما در این فایل باید مثل یک معلم دلسوز تمام شرایط شرکت را برای افراد تازه وارد توضیح دهید. اینطوری به جای اینکه هفته های اول همکاری با کارمندان جدید مثل یک کابوس تمام عیار باشد، نهایتا مجبور می شوید به یک یا دو سوال تخصصی همکاران تازه تان جواب دهید. همانطور که می بینید یکی از مشکلات استفاده از مهارت های ارتباطی که خیلی ها فکر می کنند هیچ راه حلی در دنیا برای آن نیست، با یک فایل ساده و خودمانی حل می شود. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا دست به کار شوید تا از شر دردسرهای آموزش کارمندان جدید خلاص شوید و به کارهای مهمترتان در شرکت برسید!

مطلب مرتبط: مهارت های ارتباطی رهبران بزرگ

3.    طرح مسائل بی ربط به تیم های کاری: هر حرفی جایی دارد

وقتی یک دانشجو هنگام انتخاب واحد درس زبان انگلیسی را برمی دارد، انتظار مشخصی از استاد و محتوای احتمالی آن درس دارد. حالا اگر دانشجوی قصه ما در اولین روز کلاس با استادی رو به رو شود که کاملا متفاوت از تصورش است و حتی یک کلمه هم درباره درس حرف نمی زند، چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ اگر مثل من دانشجوی تنبلی به حساب بیایید، شاید از اینکه استادتان حتی یک کلمه هم درس انگلیسی به شما نمی دهد، خیلی خوشحال شوید. با این حال شب امتحان که فرا برسد، احتمالا نظرتان کاملا عوض خواهد شد.

ماجرای بالا گاهی اوقات در دنیای کسب و کار و ارتباطات میان کارمندان نیز روی می دهد. اگر شما می خواهید از مهارت های تان به خوبی استفاده کنید، باید همیشه یادتان باشد چه نوع اطلاعات یا ایده هایی را کی و کجا به زبان بیاورید. فکر می کنم بحث مان دارد کم کم پیچیده می شود؛ پس اجازه دهید از یک مثال ساده تر استفاده کنیم. فرض کنید شما آنقدر خوش شانس بوده اید که در برندی مثل آمازون به عنوان کارشناس فروش مشغول به کار شده اید (قبول دارم این موفقیت خیلی هم شانسی نیست!). اگر در حین کار پشت سر هم درباره ایده های تان برای بازاریابی بهتر شرکت با همکاران صحبت کنید، احتمالا خیلی زود تبدیل به همکاری اعصاب خردکن خواهید شد. هرچه باشد تیم فروش بیشتر از اینکه دنبال ایده هایی برای بازاریابی باشد، باید تمام حرکات و سوالات احتمالی مشتریان را زیر ذره بین ببرد. 

بی شک فهم این نکته طلایی که هر ایده ای را باید در جای درستش مطرح کرد، کار خیلی سختی نیست. البته اجرای آن می تواند اندکی چالش برانگیز باشد. البته منظور ما چالشی به سختی صعود به قله اورست یا شکست دادن تیم فوتبال بایرن مونیخ نیست. پس به جای دستپاچه شدن خوب به راه حلی که برای تان آماده کردیم، دقت کنید. 

تنها کاری که شما در اینجا باید انجام دهید، دسته بندی همکاران و سپس طرح ایده ها و حرفه ای تان براساس این دسته بندی است. اینطوری دیگر خبری از تبدیل شدن به یک همکار کسل کننده یا پرحرف در شرکت نخواهد بود. در عوض، شما تبدیل به همان کارآفرین یا به زبان خومانی قهرمانی می شوید که همکاران تان مدت هاست منتظرش هستند؛ به همین سادگی!

4.    تفاوت های فرهنگی و زبانی: مهمترین مشکل در استفاده از مهارت های ارتباطی

ما امروزه در دنیایی زندگی می کنیم که سفر کردن به چهار گوشه دنیا دیگر یک ماجراجویی طولانی نیست. احتمالا شما هم بارها و بارها داستان هایی درباره کارآفرینانی که در طول روز به چندین شهر مختلف سفر می کند، شنیده اید. شاید این دست از خیال پردازی ها اندکی اغراق آمیز باشد، اما شکی نیست که تفاوت های فرهنگی در میان کارمندان شرکت ها دیگر یک امر عادی محسوب می شود. اگر درباره ادعای ما شک دارید، کافی است نگاهی به دور و اطراف تان بیندازید. اجازه دهید با برندی مثل گوگل شروع کنیم. امروزه هزاران نفر از کشورهای مختلف برای گوگل کار می کنند و اتفاقا از نظر فرهنگی از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند. ماجرا جالب شد، نه؟

اشتباه نکنید، ما اینجا نمی خواهیم درباره دلایل تفاوت های فرهنگی یا مزایای آن در محل کار با شما صحبت کنیم. هرچه باشد موضوع مقاله ما چیز دیگری است. با این حال بد نیست بدانید که استفاده از مهارت های ارتباطی بدون توجه به تفاوت های فرهنگی بیشتر شبیه به یک رویای خام است تا واقعیت!

همانطور که یک سرمربی فوتبال در رختکن سعی می کند با استفاده از جملات خودمانی با بازیکنانش صمیمی شود، خیلی از کارآفرینان هم در محل کار دوست دارند از عبارت های خودمانی و عامیانه استفاده کنند. اگر شما هم به چنین کاری علاقه دارید، باید حواس تان باشد که یک عبارت دوستانه شاید در فرهنگی دیگر نوعی توهین محسوب شود. پس قبل از اینکه هرچه به ذهن تان رسید را بیان کنید، بد نیست کمی با فرهنگ همکاران تان آشنا شوید. 

مطلب مرتبط: مهارت های ارتباطی، نقطه ضعف اکثر مدیران کسب و کار

باور کنید یا نه، ماجرای بالا درباره همکارانی که زبان متفاوتی دارند هم مصداق دارد. قبول دارم که کارمندان یک شرکت همیشه با زبانی مشترک، مثلا انگلیسی، با هم حرف می زنند. با این حال اگر چند تا از همکاران تان زبان اصلی شان چیز دیگری باشد، آن وقت شما باید حتما کاملا شمرده و آهسته صحبت کنید. وگرنه آنها حتی یک کلمه از حرفه ای تان را هم متوجه نخواهند شد. فرقی هم ندارد که چقدر از تکنیک های به روز ارتباطی یا عبارت های صمیمانه استفاده کنید. پس یک لطفی به خودتان و بقیه کارمندان شرکت بکنید و قبل از اینکه یک راست بروید سراغ استفاده از مهارت های ارتباطی اندکی درباره پیشینه فرهنگی همکاران تان تحقیق کنید. قول می دهیم هیچ اتفاق بدی برای تان نخواهد افتاد!

5.    زیاده روی در استفاده از مهارت های ارتباطی: رستگاری بر مدار تعادل!

اینکه شما دوست دارید با بقیه همکاران تان خیلی صمیمی باشید، اصلا دلیل قانع کننده ای برای استفاده بیش از اندازه مهارت های ارتباطی نیست. چنین کاری دقیقا مثل آن است که یک بازیگر در سر صحنه فیلمبرداری به جای اینکه فقط دیالوگ های خودش را بگوید، دائما چیزهایی از خودش هم به آن اضافه کند. شما را نمی دانم، ولی من اگر جای کارگردان چنین فیلمی باشم همان اول کار از شر چنین بازیگر دردسرسازی خلاص خواهم شد؛ به همین سادگی!

 یادتان باشد هر کاری که در نگاه اول خیلی خوب و عالی به نظر می رسد، اگر در آن زیاده روی کنید خودش تبدیل به دردسری تازه خواهد شد. پس به جای اینکه همیشه دنبال به رخ کشیدن مهارت های ارتباطی تان باشید، سعی کنید فقط در شرایطی موردنیاز از آن استفاده کنید. هرچه باشد شما کارآفرین هستید نه دونده مسابقه دو ماراتن. خیلی از کارآفرینان وقتی تازه با مهارت های ارتباطی آشنا می شوند، همه اش دوست دارند از آن استفاده کنند. توصیه ما برای شما در این شرایط توجه به رعایت تعادل است. باور کنید یا نه، این توصیه قدیمی که «همه چیز باید بر مدار تعادل باشد» در این یک مورد کاملا جواب می دهد. با این حساب از دفعات بعد نیم نگاهی به شرایط و موقعیتی که می خواهید از مهارت های ارتباطی تان استفاده کنید هم داشته باشید. 

جمع بندی

حالا که سیر تا پیاز مهارت های ارتباطی را در سه مقاله مورد بررسی قرار دادیم، دیگر هیچ نکته ای باقی نمانده که یاد نگرفته باشید. شما الان یک پا کارشناس حرفه ای و کارآفرینی کاربلد درباره مهارت های ارتباطی هستید. نوبتی هم باشد، الان دیگر باید آستین های تان را بالا بزنید و برای استفاده درست از تکنیک هایی که یاد گرفته اید وارد گود شوید. 

مطلب مرتبط: چگونه با همکاران بهتر ارتباط برقرار کنیم؟

من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم توصیه های مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با مشکلات پیش روی تان در استفاده از مهارت های ارتباطی کرده باشد. مثل همیشه اگر سوال یا نکته ای درباره این مقاله داشتید، لطفا همینجا آن را با ما به اشتراک بگذارید.

منابع:

https://www.glassdoor.com

https://www.indeed.com

https://staffbase.com

https://drexel.edu