میگویند DNA مدیران نوآور دارای ویژگیهای خاصی است که آنها را از سایر افراد متمایز میکند. داشتن پنج مهارت برای افراد نوآور و خلاق ضروری شمرده میشود: سوال کردن، مشاهده، کار تیمی، آزمون کردن و تفکر جمعی (ارتباط برقرار کردن میان زمینههای نامرتبط). مدیران نوآور مطرح در دنیا هر روزه یکی از این عادات را بهصورت روتین دنبال کرده و انجام میدهند. هر مدیری میتواند رفتارش را برای بهبود اثر خلاقانه در یک شرکت تغییر دهد و نوآورانه عمل کند، زیرا امروزه سازمانها به دلیل رشد و توسعه فناوری و تکنولوژی در محیط خارجی و جهان پیرامون، در برنامهریزی برای تحقق اهداف بلندمدت، دست به نوآوری زده و متغیرهای محیطی و اساسی را مدنظر قرار میدهند اما بد نیست در این میان از دیدگاه ها بزرگترین مدیران نوآور دنیا بهره بگیریم تا بدانیم چهچیز برای گام برداشتن در جاده نوآوری از نظر آنها بیشتر اهمیت دارد. در ادامه به برخی از این دیدگاه ها اشاره میکنیم.
1- مارک بنیوف، مدیر وبسایتSalesforce.com
«شغل من هدایت یکی از بزرگترین وبسایتهاست. با این حال من تنها پشتمیز کارم نمینشینم تا فقط با کامپیوتر سر و کله بزنم. چیزهای نوآورانه و عجیبی که به وجود میآیند، از امور جاری است که همه روزه با آن سر و کار دارید. گذشته هیچگاه آینده نیست اما درس گرفتن از آن آسان است.»
2- نیتین پارانجپی، مدیر Unilever هندوستان
«برای اینکه نوآور باشید، باید بدانید جاهطلبی و وجود نابرابری سبب میشود نوآوران متفاوت فکر کنند. ما با افزایش جاهطلبی و محدود ساختن منابع یاد میگیریم که نوآور شویم.»
3- ویکتور فرنادز، مدیر نوآوری لوازم آرایشی و بهداشتی Natura
او که مدیر نوآوری در علوم و تحقیقات بزرگتریت شرکت تولیدکننده لوازم آرایش کشور برزیل است دراینباره میگوید: «ما نمیتوانیم حول محصولات مان نوآوری ایجاد کنیم، بلکه نوآوری اصلی در واقع در جریان یا تجارب خوب ایجاد میشود؛ بخش نوآوری شرکت ما متشکل از 300 نفر شامل زیستشناسان، داروسازان، مهندسان، جامعهشناسان و روانشناسان است. ما سالانه به تولید بیش از 100 محصول جدید اقدام میکنیم.»
4- رابرت کوتیک، مدیر شرکت هلدینگ بازیهای ویدئویی اکتیویژن
«مهمترین چیزی که ما برای تشویق نوآوری انجام میدهیم این است که افراد تیم آزادند شکست بخورند. ما زمان زیادی را صرف مخاطبان مان میکنیم تا دریابیم آنها واقعا دوست دارند چه چیزی را بازی کنند. فکر میکنم اگر انتظارات آنها را برآورده نکنیم، حداقل یک درس سازمانی خوب یاد گرفتهایم که نیاز به کنکاش دارد که چرا شکست خوردیم.»
5- جفری بزوس، سایت آمازون
«به من درباره چیزی که ابداع کردهاید بگویید. تعریف شما باید در جملهای کوچک درباره ویژگیهای محصول یا فرآیند جدیدی باشد که تجارب مشتری را بهبود بخشیده است. مثلا این تعریف میتواند حتی روشی جدید برای عملکرد ماشین ظرفشویی باشد. میدانم که سعی خواهیم کرد همیشه چیزهای جدید را تجربه کنیم.»
6- پرادیپ سیندهو، رییس بخش فناوری شرکت ژوپیتر هند
«در شرکت ما بیشتر نوآوریها در بخش تحقیق و توسعه به وقوع میپیوندد. ممکن است حتی دو تا پنج سال درگیر تحقیق درباره یک مشکل بالقوه باشیم. این مشکل میتواند حتی از مباحثه میان دو نفر ایده گرفته شود. مثال Qfabric مثال خوبی است. مسئله و ایده آن با بحث میان دو مهندس آغاز شد و در نهایت منجر به ایجاد روشی برای حل مشکل ارتباط در مقیاس وسیع شد که امسال آن را بهصورت رسمی معرفی کردیم.»
7- هواوارد اسکولز، مدیر استارباکس
«هنگامی که بهعنوان رییس در سال 2008 به این شرکت بازگشتم، استارباکس فراموش کرده بود که نوآوری معنیدار تعادلی را میان میراث سازمان و ارتباطات پیشرفته روزانه و تنوع بازار ایجاد میکند. بنابراین باید آن را دوباره جهتدهی میکردیم. در یک جلسه توفان مغزی، ما با خردهفروشان مطرح ملاقات کردیم و پرسیدیم اگر استارباکس وجود نداشت، چه نوع قهوهای تولید میکردیم؟»
8- جان فروند، شرکت لوازم جراحی Inuitive surgical
«هزینه تولید برای ایجاد مجموعه لوازم موردنیاز برای دست مصنوعی بیش از ابزار جراحی با حداقلهاست. مسائل زیادی در مصرف دوباره این لوازم سبب ناخشنودی پزشکان میشد. از این رو ما این مسئله را با ایده «یکبار مصرفهایی با قابلیت استفاده مجدد» حل کرده و روشی را کشف کردیم که در آن تعداد زمانهایی که یک لوازم جراحی مورد استفاده دوباره قرار میگیرد کنترل میشود. این کلید و راهنمای برنامه کسبوکار ما بود.»
9- رابرت مک دونالد، مدیر پروکتر و گمبل
«بینش ما تبدیل شدن به دیجیتالیترین شرکت در سراسر دنیاست. برای رسیدن به این هدف، ما در سراسر فرآیندهای اصلی کسبوکارمان شروع به نوآوری کردهایم از مولکول تا پوسته و از ایدهسازی تا مصرف. کارمان را منعطفتر، سریعتر و سادهتر کردیم. ما یک فرهنگ استفاده فعال از تکنولوژی ایجاد کردیم که از طریق آن مصرفکنندگان، کارمندان و شرکای تجاری همکاری یکپارچه داشته و از هر جا و در هر زمان با هم تعامل داشته باشند و یاد گرفتیم که در زمان واقعی تقاضامحوری عمل کنیم.»