چشمانداز سیاستگذاری منابع آبی و امنیت غذایی، موضوع نشستی بود که در بنیاد امور ایرانیان برگزار شد. بنیاد امید ایرانیان با توجه به بحران آب و پیامدهای ناگوار آنکه امنیت غذایی و ملی کشور را مورد تهدید قرار داده، نخستین نشست خود در سال 94 را به این موضوع مهم اختصاص داد. سخنران این نشست عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی و مشاور معاون رییسجمهوری در امور آب بود. کلانتری که خود یکی از متهمان و همچنین منتقدان مدیریت نادرست منابع آب کشور است، با پذیرفتن اشتباهات خود و سایر مسئولان و همتایانش در دولتهای بعدی، خواستار عملکرد بهتر حاکمیتی در موضوع آب و امنیت غذایی کشور شد. در این نشست، محمدرضا عارف، مدیر بنیاد امید ایرانیان، بهعنوان سخنران دیگر، وقت خود را به کلانتری داد تا موضوع بهصورت گسترده بیان شود.
***
مدیریتها اشتباه بود
عیسی کلانتری، مشاور معاون رییس جمهوری در امور آب و کشاورزی
در اثر تخلف یا ناآگاهانه آب را از دست میدهیم و نمیدانیم که کشور با چه خطرهایی روبهرو است. این واقعیت از سوی مسئولان حاکمیتی و بهویژه وزارت نیرو همواره کتمان میشود یا ناآگاهانه از آن میگذرند. اکنون سرانه آب شیرین در کشور به 1300 مترمکعب میرسد و آخرین آمارهای وزارت نیرو میانگین بارشهای سالانه 202 میلیمتر را ثبت کرده است. البته وزیر نیرو سرانه آب شیرین در کشور را هزار مترمکعب میداند و این رقم یعنی بحران بزرگ آب.
در مجموع دو نوع آب؛ سبز و آبی برای مصرف در کره زمین موجود است. آب سبز از بارشها منهای مصرف جنگلها، مراتع و تبخیر به دست میآید و آب آبی همان منابع تجدیدپذیر آبی هستند. در ایران به دلیل بارش کم و تبخیر زیاد، آب سبز کاهش یافته است. درحالیکه بیش از دو سوم کشاورزی جهان با آب سبز انجام میشود، در ایران این میزان به کمتر از 10 درصد میرسد و بیش از 90 درصد آب در کشاورزی ما از منابع تجدیدپذیر استحصال میشود.
میزان آب منابع تجدیدپذیر کشور در سال 1344 طبق برآورد کارشناسان آمریکایی 132 میلیارد مترمکعب بود و سال گذشته وزارت نیرو با ترس و واهمه اعتراف کرد که این میزان به 118 میلیارد مترمکعب رسیده است. آمارهای امسال وزارت نیرو حاکی از آن است که میزان منابع آب تجدیدپذیر کشور به 101 میلیارد مترمکعب رسیده و همچنان سیر نزولی را میپیماید. 70 درصد مناطق کشور سرانه کمتر از 900 مترمکعب آب دارند و 40 درصد دیگر نیز زیر 500 مترمکعب سرانه آب تجدیدپذیر دارند. بهجز دو، سه استان شمالی و سه، چهار استان شمال غربی کشور، سایر مناطق در مرحله بحران و خیلی بحرانی بسر میبرند. با این شرایط آبی نداریم که بخواهیم برای افزایش جمعیت یا اقتصاد اول شدن در منطقه مانور بدهیم.
اگر (بر فرض محال) سالانه بهرهوری در آب (آبیاری) را تا 5/1 درصد افزایش دهیم و تا 4 درصد بر تولید ماده خشک بیفزاییم، تا سال 1404 میتوانیم به اندازه سال گذشته و تنها برای 33 میلیون نفر کالای اساسی تولید کنیم. حتی اگر دستکم 100 میلیارد دلار سرمایهگذاری کنیم نیز توانایی تولید غذای بیشتر را نداریم. اکنون با 65 میلیون نفر جمعیت، برای 45 میلیون نفر غذا وارد میکنیم و حال اگر جمعیت کشور به 150 میلیون نفر برسد باید برای 115 میلیون نفر غذا وارد کنیم.
آمار 15 سال اخیر نشان میدهد 6 تا 7 درصد تبخیرها افزایش و بارشها بیش از 8 درصد کاهش داشته است، اما مصیبت و معضل بزرگ ما استفاده بیرویه از منابع آبی در کشور بوده است. براساس آمارها، برداشتها از منابع آبهای تجدیدپذیر تا سال 60 برابر با تزریق آب به زمین بوده و بیلان منفی نداشتیم. روند آب دزدیها و تجاوز به منابع آبی کشور از همین زمان آغاز شد و همچنان ادامه دارد. برای نمونه در دولت موسوی2 میلیارد مترمکعب از آبهای زیرزمینی اضافه برداشت شد و این میزان در دولت هاشمی به 11 میلیارد مترمکعب رسید. در ادامه روند تجاوزها به منابع آبی کشور، در دولت خاتمی 32 میلیارد مترمکعب اضافه برداشت داشتیم و در دولت احمدینژاد، این تجاوز به 75 میلیارد مترمکعب رسید. سرجمع، تاکنون 120 میلیارد مترمکعب از منابع آبهای شیرین کشور که در میلیونها سال زیر زمین تشکیل شده، دزدی کردهایم. در اثر این برداشتهای بیرویه، افزون بر کاهش منابع آبی، فرونشست بهترین زمینها و دشتهای حاصلخیز و شور شدن باقیمانده آبهای زیرزمینی را شاهد هستیم. در مجموع این نمونهای از عملکردهای نادرست ما در طول سالهای پس از انقلاب است. عملکرد مجلس هم بهتر از این نبوده و برای نمونه، مصوبه مجلس برای چاههای غیرمجاز است که نمایندگان، آب دزدی را با مجوز قانونی، مجاز اعلام کردهاند.
آبهای سطحی نیز داستان دیگری دارد. اگر در آبهای زیرزمینی بیلان منفی نداشتیم و میتوانستیم بیشترین برداشتها را از آبهای سطحی داشته باشیم. آمارهای بینالمللی میگویند نمیتوانیم بیشتر از 20 درصد از منابع آبهای زیرزمینی برداشت کنیم. ژاپن 14 درصد، آمریکا 21، چین 29، هند 33 و اسپانیا با اقلیم مشابه ایران، 25 درصد از منابع آبهای زیرزمینیشان برداشت میکنند. تنها دو کشور بیش از 40 درصد برداشت میکنند؛ مصر و ایران. مصر با 46 درصد و ایران با 97 درصد در بالاترین جایگاه هستند. نتیجه این است که تمامی تالابهای کشور از هامون، بختگان، جازموریان و هورالعظیم و... خشکیدهاند و این اتفاق در 30سال اخیر رخ داده است. در برخی موارد نیز کارها را بدتر کردهایم و با ساخت سدهای مخرب مانند گتوند که در دولت خاتمی شروع و در دولت احمدینژاد باوجود مخالفت متخصـصان و کارشنــاسان آبگیری شد و پیامدهای ناگوار و مخرب زیستمحیطی و حتی مالی را برای کشور و ملت درپی داشته است.
در مجموع، مدیریت منابع آب در کشور پر اشتباه یا ناآگاهانه بوده است. اطلاعات همواره یا کتمان شده یا از دید عموم مردم پنهان مانده است. این واقعیت عملکرد ما در طول سالهای پس از انقلاب بوده است. باید قبول کنیم که در سالهای ابتدایی پس از انقلاب اشتباهاتی داشتهایم و اشتباهات ما یکی دوتا نبوده است. از احساساتی شدن ما در زمینه خودکفایی گندم که تمامی مراتع را نابود کردیم و با کشت گندم در مراتع، پناهگاه آفاتی مانند سن شده، گرفته تا برداشتهای بیرویه از منابع آبی و... بنابراین، متهم اصلی خودمان هستیم و باید پاسخگوی ملت باشیم.
***
پذیرفتن اشتباهات دردی را دوا نمیکند
حمید امیرسیدی، کارشناس کشاورزی و مدیر شرکت بذرهامون
ایران با داشتن تمامی اقلیمهای کشاورزی جهان، از قابلیتهای فراوانی در کشاورزی برخوردار است. یکی از این تواناییها و قابلیتها در زمینه تولید انواع بذر است که در شرایط آبوهوایی متفاوت و اقلیمهای مناسب، با ارزش افزوده بالا، اقتصادی است. ایران در تولید برخی محصولات کشاورزی مانند پسته جایگاه ویژهای در جهان دارد که از ارزش افزوده اقتصادی بالایی نیز برخوردار است اما کشت گندم آبی و گندم دیم در برخی مناطق، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر قیمتگذاری آب، منطقی نیست. ما در کشور بهویژه در بخش کشاورزی مشکل مدیریتی داریم که سالهاست با آن مواجه هستیم. اینکه عدهای از مسئولان پیشین مانند دکتر کلانتری که عملکرد نامناسب در زمینه نابودی کشاورزی و منابع آب و خاک کشور داشتهاند، اکنون بگویند اشتباه کردهاند، مشکلی را حل نمیکند. شوربختانه وزرای بعد از ایشان نیز ادامهدهنده اشتباهاتی مانند آب دزدی حتی در دشتهای ممنوعه، خرد کردن زمینهای کشاورزی، از بین بردن شرکتهای سهامی زراعی، استفاده از انواع سموم بیکیفیت و نیترات هستند که ایشان سنگ بنای آنها را گذاشته است.
آقای کلانتری، کشاورزی ما راهکار مدیریتی میخواهد که از آن بهرهای نداریم. ما مشکل آب نداریم مشکل مدیریت منابع آب داریم. الگوی کشت نداریم. برای نمونه در کشور آنقدر پیاز تولید میکنیم که در مزارع و انبارها میگندد و تولیدکننده و مصرفکننده هر دو هزینه میپردازند و ضرر میکنند. وضعیت سایر محصولات مانند سیبزمینی، سیبدرختی، گوجه و غیره نیز به همینگونه است. بنابراین ما مشکل تولید نداریم بلکه مشکل عرضه محصولات داریم و مدیرانی که عاجز از مدیریت هستند.
جناب کلانتری، به خاطر داریم که شما در زمان وزارتتان افتخارتان این بود که بر عکس آمریکا و اروپا که میوه را دانهای میفروشند، در ایران تولید به قدری زیاد و ارزان است که میوهها روی زمین میگندد و کسی آنها را جمع نمیکند! اگر اینگونه که میگویید در زمان تصدیگری پست وزارتتان در حدود سه دوره در منصب کشاورزی ایران، جوان و ناآگاه بودید، آیا سایر وزرا هم باید چنین بهانهای را دستاویز قرار دهند؟ پس منافع ملی و امنیت ملی را چهکسانی باید تامین کنند؟ به نظر میرسد سایه بلند شما همچنان بر بخش کشاورزی ما احاطه دارد.
آقای دکتر، ما کشاورزان شما را دوست داریم و با همه ارادتی که به جنابعالی داریم اما منافع ملی مانع از آن نمیشود که حقایق و واقعیتها را نگوییم یا پنهان کنیم و در سینه نگهداریم. جناب کلانتری، با حرفهای قشنگ زدن نمیتوان کشور را اداره کرد بلکه به عمل کار برآید...