در چند سال گذشته مطالعات جالبی درباره دیدگاه سرمایهگذاران 20 تا 29 ساله (نسل X) و نیز 40 تا 49 ساله (نسل Y) نسبت به سرمایهگذاری انجام شده است. این مطالعات که از سوی موسسات بزرگ و معتبر مالی انجام گرفته، نتایج مفیدی برای سرمایهگذارها دارد اما هشدارهایی هم به نسل جوانتر میدهد؛ هشدارهایی که به آنها میگوید این نسل ممکن است بعدها از چیزهایی که الان نقطه قوت خود میدانند، ضربه بخورند.
کریگ دی. فایفر، نایب رئیس سابق مرگان استنلی و بنیانگذار و مدیر اجرایی Advisors Ahead در این باره میگوید: «25 ساله که بودم، دلم میخواست مثل پدر و مادرم باشم. یادم میآید با افتخار به پدرم گفتم که حسابی در یک شرکت خدمات مالی ملی باز کردم. اما الان با افتخار میگویم که من هیچ حسابی در جایی که شما حساب دارید، ندارم و خیلی خوشحالم که راه شما را نرفتم.»
شورشهای جوانی قطعا مورد انتظار است اما تصمیمهایی که به ترتیب وقوع در این گزارشها آمده بر موفقیت مالی این نسلها تا سالها تأثیرگذار خواهد بود. در حالیکه بعضی تصمیمها مثبت به نظر میرسند، سایر تصمیمات زمان بیشتری برای مشخص شدن سرانجامشان نیاز است. در اینجا نگاهی به سایر یافتههای جالب این تحقیقات میاندازیم:
حرفی برای گفتن داشتن
براساس این تحقیقات نسل X و نسل Y به شدت درگیر مدیریت پولهایشان بودند، اگرچه این درگیری الزاما با دانش عمیق درباره سرمایهگذاری همراه نمیشد. براساس این گزارش، حدود سه چهارم میلیونرهای جوان گفتند که حس میکنند اطلاعات کافی درباره سرمایهگذاری دارند، از آن لذت میبرند و فعالانه درگیرش هستند. آنها همچنین گزارش کردند که در ماه، 30 معامله انجام میدهند. این بدان معناست که آنها کمتر درباره هزینهها و ریسکهای افکار کوتاهمدت آگاه هستند.
باب اوروس، از مسئولان یکی از این موسسات تحقیقاتی میگوید: «30 معامله در ماه عدد بزرگی است اما مایلم به این عدد به عنوان رقمی مطلق نگاه نکنم. آنها در چگونگی مدیریت داراییهای خود درگیر هستند.»
به گفته یک کارشناس دیگر به نام آقای فایفر، کار این افراد مثل تعمیر خانه به دست خود صاحبخانه است. آنها تلاش میکنند که خودشان از پس کار برآیند اما در نهایت به این نتیجه میرسند که باید سراغ لولهکش بروند. همین است که حضور جوانها در جلسات مشاوره مالی ضروری است، اگرچه آنها دنبال این هستند که حرفی برای گفتن داشته باشند.
در جستوجوی اعتبار
وقتی سرمایهگذاران نسل X و نسل Y از کسی کمک میخواهند، در واقع دنبال مشاوری برای همراه شدن و در مواقعی کسی برای تأیید تصمیمهایشان هستند. تحقیقات نشان میدهد که تقریباً همه میلیونرهای این گروه با مشاوران کار کردند _ مقایسه کنید با تنها دو سوم از افراد متعلق به میلیونرهای نسل پیش از خود (متولدین 1946 تا 1964 _ اما از هر 10 نفر شش نفر گفتند که از توصیههای مشاوران به عنوان دیدگاه رده دومی در تصمیماتشان استفاده میکردند. میشل نادو، کارشناس، میگوید: «نمیتوانم تصور کنم که کسی بخواهد مثل من باشد از حرفهایهای این کار استفاده نکند. برای موفق شدن آنها نیاز به این دارند که روی شغل خود تمرکز کنند.»
طبعا بعضی از این افراد میخواهند تمرکز و تسلط بیشتری روی کار پیدا کنند اما برای بعضی دیگر این امر ناشی از عدم اعتماد به بازارهای مالی است، به ویژه برای نسل Y که کمی عقل رس هستند و یک بحران مالی را به چشم دیدهاند.
هماهنگی سرمایهگذاری با منافع
بسیاری از افراد این نسلها تلاش میکنند تا سرمایهگذاریشان را با ماموریتهای بشردوستانه هماهنگ کنند. فرهاد ابراهیمی بنیانگذار 35ساله بنیاد Chorus است. این بنیاد به جوامعی کمک میکند که تحت تأثیر اثرات سوختهای فسیلی هستند. او درباره سرمایهگذاریاش میگوید کاری کرده که با ماموریت بشردوستانهاش همراستا باشد.
«ما در درجه اول سعی میکنیم به این سؤال پاسخ دهیم که آیا سرمایهگذاری که انجام میدهیم دنیا را جای بهتری برای زیستن میکند یا نه.»ابراهیمی و همکارانش البته بر دیدگاهشان پایبند بودند چراکه در انرژیهای تجدیدپذیر، بهرهوری انرژی و محصولات خانگی کار میکنند.
لذت بردن از قلاب گرفتن!
بسیاری از کسانی که به اندازه کافی در سن جوانی پول دارند، نسبت به کسانی که به خاطر ثروت نسل قبل یعنی پدر و مادرشان پول دارند، یک مزیت بزرگ دارند و آن «خوب تربیت شدن» است. در یک گزارش گفته شده است که 95درصد متولدین سالهای 1946 تا 1964 اولین صاحب کسب و کار بودند اما تنها سه چهارم صاحبان کسبوکار جوانتر در خانوادههایشان در زمینه کسب و کار اولین بودند. همچنین 78درصد متولدان 1946 تا 1964 که میلیونر شدند، از خانوادههای فرودست یا میاندست جامعه بودند. حال آنکه برای نسل Y تنها 20درصد از افراد چنین شرایطی داشتند. بنابراین جوانترها از قلابگرفتن بزرگترهایشان در رسیدن به سطح میلیونری خیلی استفاده کردند.