بعد از کمی گشت وگذار در بازار گلوگیاه شهید محلاتی، سراغ قدیمیهای بازار را میگیرم. بعد از کمی پرسوجو «آقای غلامرضا محمدولی»را معرفی میکنند. گویا از همه اینجا قدیمیتر است و بنا به گفته خودش بیش از 64 سال سن دارد که 50 سالش را در این حرفه گذرانده. هم تولیدکننده است هم غرفهدار. مغازه گلفروشی هم در سطح شهر دارد. 20سال سابقه مدیریتی دراین حوزه دارد و عضو اتحادیه گلفروشها و تولیدکنندهها بوده و هست. با خوشرویی تمام مرا به داخل غرفهاش دعوت میکند و یک لیوان چای خوشرنگ و تازهدم هم برایم میریزد.
از شروع به فعالیت این مرکز و تعداد کسبه، توضیحات کاملی میدهد: «اینجا از سال 1376 راهاندازی شده و میتوان گفت قدیمیترین مجموعه گلفروشی ایران است. اول کار فقط 50 غرفه فعال بودند و درحال حاضر به 530 غرفه رسیده است. بازار گل دوتا تعاونی دارد؛ یکی تعاونی خود بازار و دیگری مخصوص تولیدکنندگان که معمولا عضو هر دو هستند مثل خود من. کم نیستند افرادی که باغدار گل باشند یا مالک سردخانه و مغازهای هم در سطح شهر داشته باشند.» غلامرضا خان از وضعیت فعلی خریدوفروش بسیار ناراضی است و دل پری دارد.
«پول دست مردم نیست؛ کار ما دیگر تفننی شده، وقتی شما درآمدی داشته باشی سری به ما میزنی و گل و گلدان میخری!» بعد با دلخوری تمام ادامه میدهد: «تنوع تولیدات ما بسیار زیاد است و تقریبا همه جور گلی پیدا میشود ولی آنقدر غرق در مشکلات و سنگهای جلوی پایمان هستیم که به هیچ چیز نمیرسیم. نه حمایتی، نه تبلیغاتی، هیچِ هیچ! قیمت محصولات ما به نسبت کالاهای دیگر منصفانه است، اما اوضاع و احوال اقتصادی مردم چندان مساعد نیست و خیلیها آهی در بساط ندارند. گردش مالی کلی بازار روزانه بین 70-60میلیون است تومان و گاهی بهزحمت به 100میلیون میرسد.
فقط در مناسبتهایی مثل روز مادر، شب عید، شب یلدا، کریسمس و ولنتاین بازار مختصر تکانی میخورد و تا 100هزار شاخه در روزهم فروخته میشود، اما بقیه روزها چی؟! از وضعیت کنونی بازار میپرسم، جواب میدهد: «الان بین 120-100هزار شاخه گل در بازار موجود است که آن هم به سختی فروش میرود. گاهی وقتها تا 2هزار نفرهم مشتری داریم، خریدارعمده و تک شاخهای؛ ولی بیشتر روزها مثل امروز، 10نفر هم برای خرید نمیآیند.
فروش ما کمتر از نصف شده! بیشتر خریدارهای ما از اصفهان، شیراز، کرمان، کرج، مشهد و شمال کشورهستند. اینجا مانند بازار میوه وترهبار است. همه تولیدات به اینجا میآید و دوباره به کل کشور توزیع میشود. این مسئله علاوه بر افت کیفیت، بین 10 تا 25درصد ضایعات محصول به بار میآورد.» گلوگیاه در بیشتر مناطق کشور پرورش داده میشود.
کمترین مساحت یک باغ گل کوچک 5 هزارمتر است و در مزارع بزرگ و پهناور به بیش از 30هکتار هم میرسد! محلات، پاکدشت، شیراز، یاسوج، شهرکرد، اصفهان، مناطق شمالی (بهخصوص ساری)، کرمانشاه و مشهد (عمدتا گل رز) مراکز اصلی پرورش گل هستند. گل رز در همه جای ایران کشت میشود. بعد از آن گلهای گلایول، میخک، مریم، داودی، لیلیوم و... در ردههای بعدی هستند.
هزینههای غرفهنشینی در محلاتی
بازار محلاتی حالت شرکتی دارد و کسی در آن مالک و اجارهنشین نیست. تولیدکنندهها به اتفاق توزیعکنندهها مشترکا در قالب شرکت تعاونی به فعالیت مشغول هستند. غرفهدارها بسته به مقدار فضایی که دراختیار دارند و نوع جنسی که میفروشند 150-100 یا 200هزار تومان شارژ ماهانه پرداخت میکنند.غیراز این مجموعه، بازار گل دیگری در جاده امام رضا و گردنه تنباکویی فعال است که به لحاظ حجم کالا و تعداد غرفهها از محلاتی وسیعتر است.
از مشکلات این مکان جویا میشوم، آقای محمد ولی به همراه همکارانش که به جمع ما اضافه شدهاند پاسخ میدهند: «گرفتاریهای ما تمامی ندارد؛ هزینههای بالای تولید قیمت تمام شده را بالا میبرد و در خرید مردم تاثیرمنفی میگذارد. روزانه بین 150 تا 200 دستگاه وانت و خاور یا سواری برای انتقال گل وگیاه مراجعه میکنند.ولی جای مناسب برای تخلیه و بارگیری نداریم.
دسترسی به این مکان راحت نیست و غیراز تعداد معدودی تاکسی که بیشتر طالب مسافر دربستی هستند، از حملونقل عمومی مناسب خبری نیست. ما اجازه نداریم آجر روی آجر بگذاریم، جمعآوری زباله وضعیت مطلوبی ندارد و انگار برای شهرداری هیچ اهمیتی ندارد که اینجا چه میگذرد. ولی آخر سال عوارض سالانهاش را تا قران آخر مطالبه میکند.»آقا اردشیر که حدودا 50 ساله به نظر میرسد دنباله حرف بقیه را میگیرد: «برای من 8میلیونتومان مالیات آمده بدون اینکه ضابطهای وجود داشته باشد.
اشکالی ندارد پول بگیرند ولی مدرنسازی کنند و امکانات لازم را برای ما مهیا کنند. اگر جایگاه ما آبرومند باشد، به روی چشم، هزینهاش را هم میدهیم.» بحث بالا گرفته و هر چند دقیقه تعدادی افراد اطرافمان اضافه میشود؛ مسعود میگوید: «از دهه 80 به این طرف اوضاع و شرایط کاری ما روزبهروز وخیمتر شده؛ بهتر است بگویم بد بود و حالا بدتر شده.
طی 3-2 سال اخیرکه نابود شده. وضعیت کاسبی بیش از 50درصد دچار رکود شده و این شرایط متاسفانه در حال تشدید است. در همین بازار بودهاند کسانی که بعد از 20 سال فعالیت یا ورشکست شدهاند یا دنبال کار دیگری رفتهاند. همه اینها به ما که از این راه ارتزاق میکنیم لطمه وارد میکند و جذابیت کار را برای سرمایهگذاران جدید از بین میبرد.»