ساتیا نادلا (Satya Nadella) مدیر هندی- آمریکایی مایکروسافت (Microsoft) از فوریه 2014 بهعنوان مدیرعامل این شرکت منصوب شد. او که از سال 1992 به مایکروسافت پیوست، در طول سالهای فعالیتش همواره در پستهای مدیریتی در زمینههای سرمایهگذاری و مشتریان حضور داشته است. او حتی هدایت پروژه عظیم کمپانی در حرکت به سوی گسترش محاسبات ابری(cloud computing) را نیز برعهده داشت. منظور از محاسبات ابری استفاده از منابع محاسباتی (سختافزار و نرمافزار) مجموعهای از سرورها از طریق یک شبکه است.
به عبارت دیگر در این روش، بهجای اینکه کاربر نرمافزارهای کاربردی موردنیاز خود را روی کامپیوتر شخصیاش نصب کند، از طریق هر کامپیوتر متصل به شبکه، خدمات مورد نیازش را بهصورت وبسرویس دریافت میکند. نادلا در سال 1988 در رشته مهندسی الکترونیک از موسسه تکنولوژی منیپال هند(Manipal Institute of Technology) فارغالتحصیل شد، سپس به آمریکا سفر کرد تا تحصیلاتش را در مقطع کارشناسیارشد در رشته علوم کامپیوتری کامل کند. نادلا میگوید: «همیشه میخواستم چیزی بسازم.» او میدانست که علوم کامپیوتری همان چیزی است که به دنبالش میگشت، اما این امکان برایش در دانشگاه منیپال وجود نداشت: «مهندسی الکترونیک برایم بهترین راه بود تا آنچه را به علاقهام تبدیل شد، کشف کنم.»
مهمترین کاری که یک مدیر باید انجام دهد
نادلا میگوید که نخستین درس مدیریتیاش را در طول یکی از بازیهای کریکت در مدرسه آموخت. در آن بازی او بهترین بازیاش را ارائه نداد، بنابراین مربی تیم تعویضش کرد و تیمشان توانست بازی بهتری ارائه دهد. البته نادلا دوباره وارد زمین شد و تا پایان بازی هم ادامه داد: «هرگز از مربی نپرسیدم که چرا این کار را کرد، اما احساسم این است که او میدانست اگر من را دوباره به زمین بازی بازنگرداند، اعتمادبهنفسم را نابود خواهد کرد. به نظر من نخستین اقدامی که یک مدیر باید انجام دهد تقویت کردن اعتماد به نفس افرادی است که مدیریت میکند.» یکی از درسهای زیرکانه و مهم در مدیریت همین است که بدانید چه زمانی مداخله کنید و چه زمانی اعتماد به نفس دیگران را بسازید. در واقع یکی از وظایف اصلی یک مدیر این است که مدیران بیشتری را تربیت کند.
نوآوری، ساختارهای سازمانی را مغلوب میکند
نادلا قصد داشت تغییری در فرهنگ مایکروسافت ایجاد کند، اما روش درست برای گسترش چنین طرز تفکری میان بیش از چندین هزار کارمند چه بود؟ از نظر نادلا اولویت نخست باید «به رسمت شناختن نوآوری و پرورش آن» باشد. درست مثل مایکروسافت، سایر سازمانهای فناوری اطلاعات نیز در زمینه نوآوری و خلاقیت با چالش مواجه هستند. از نظر نادلا، نوآوری دستورکاری از بالا به پایین یعنی از مدیریت به کارکنان نیست، بلکه تلاش تیمی است. نادلا میگوید: «برای من شاید بزرگترین تغییر فرهنگ، تشخیص نوآوری و گسترش آن باشد. این اتفاق به خاطر چارت سازمانی و مرزهای سازمانی نمیافتد. افراد زیادی حسی قوی از مالکیت سازمانی دارند، اما من فکر میکنم آنچه افراد باید داشته باشند دستورکار نوآوری است که همه اینها در کلمات پیادهسازی و اجرا به اشتراک گذاشته میشوند.»
همیشه تشنه یادگیری باشید
نادلا میگوید: «کسانی که من را میشناسند، بهعنوان شخصی کنجکاو و کسی که تشنه یادگیری است از من یاد میکنند. من بیشتر از توان کتاب خواندنم کتاب میخرم. در دورههای آنلاین زیادی ثبتنام میکنم. بهشدت معتقدم که اگر چیزهای جدید یاد نگیرید، نمیتوانید کارهای بزرگ و مفیدی انجام دهید.» تعجب خواهید کرد اگر بدانید یکی از دورههای آنلاینی که نادلا ثبتنام کرده دوره علوم مربوط به اعصاب (neuroscience) بوده است. اگر قرار باشد نادلا خودش را تعریف کند از این لغات استفاده خواهد کرد: «خانواده، کنجکاوی و اشتیاق یادگیری، چیزهایی هستند که من را شرح میدهند.»
روی آنچه با آن سروکار دارید تمرکز کنید
نادلا در مصاحبهای که با تایمز داشت به این نکته اشاره کرد که یکبار از استیو بالمر (Steve Ballmer) مدیرعامل سابق مایکروسافت پرسید که او را چگونه با گذشتهاش مقایسه میکند. پاسخ بالمر این بود: «چه کسی اهمیت میدهد؟ زمینهها کاملا با هم متفاوتند. تنها چیزی که برای من اهمیت دارد این است که با آنچه در حال حاضر در اختیار داری، چه خواهی کرد. میخواهم روی این مسئله تمرکز کنی به جای اینکه به معیارها و نکات مقایسهای بپردازی.» با این وجود نادلا از بالمر جواب صریحی خواسته و نکتهای که آموخته این بوده: «درسی که آموختم این بود که محکم در جایتان بایستید و با خودتان درباره جایگاهی که دارید، صداقت داشته باشید.»