در محل زندگیتان، بین انبوه مغازههایی كه هرروز كركرهشان بالا میرود چند مغازه وجود دارد كه هر سال و هرچند ماه یكبار رشته كاریشان تغییر میكند؟ از این دست مغازهها در تهران و شهرهای بزرگ و البته تا حدی شهرها كوچك زیاد یافت میشود. یك روز میز میچینند و مشاور املاك میشوند و گاهی دیگر تراكت میچسبانند و عمدهفروشی میشوند. درست وقتی مشتری به این نتیجه میرسد كه وارد این مغازه شود تا شاید بتواند اجناسش را ارزانتر از دیگر مغازهها خریداری كند، با یك نجاری تر و تمیز روبهرو میشود كه معلوم است نخستین سفارش را هنوز دریافت نكرده است. مدتها بعد، وقتی فلان دوست دنبال نجاری است به او آدرس این مغازه را میدهد اما در كمال تعجب در مییابد این مغازه اسباببازیفروشی شده و قفسههایش را پر كرده از انبوهی اسباب بازی ریز و درشت.
این حكایت غمانگیز در بسیاری از مغازههای این شهر تكرار میشود و این چنین بسیاری مغازهها را باز میكنند و میبندند و آنقدر سیر وقایع سریع است كه كسی فرصت نمیكند تحت عنوان مشتری وارد آن شود. آنچه گفته شد وقتی غمانگیزتر میشود كه حكایت، حكایت شما باشد. یعنی شما نه در قامت مشتری بلكه در قالب یكی از صاحبان این مشاغل راهی برای پایداری نداشته باشید. به هوای راه انداختن یك كسبوكار و جذب درآمد مغازهای را اجاره میكنید و كاری راه میاندازید. مثلا اسباببازیفروشی. اما هر روز ناامیدتر از دیروز میبینید كه بچهها از مقابل مغازه شما رد میشوند و اصلا توجهی به ویترین شما ندارند. تازه دو، سه بچهای كه كمی توقف میكنند با تلنگر مادر دوباره راه میافتند و این به آن معناست كه خریدی در كار نیست. سادهترین كار این است كه ناامید شوید. باید بروید سراغ شغلی دیگر. چه چیزی بهتر از راه انداختن یك فستفودی، اما انگار بوی ساندویچهای شما كسی را مست نمیكند. كسی گرسنه نیست كه از شما ساندویچی بخرد. هرازچندگاهی كسانی میآیند و یك ساندویچ میخرند و میروند اما این پول كفاف هزینههای شما را نمیدهد چه برسد به ایجاد درآمد. پس بروید سراغی شغلی دیگر؟
نه بهتر است دست نگه دارید. اداره یك كسبوكار تازه فوتوفنهایی دارد. فوتوفنهایی دقیق.
پایداری، رمز موفقیت دركسبوكار
شاید چهل سال پیش وقتی یكی از اهالی همین شهر درصدد فروش سمنو برآمد اصلا فكرش را نمیكرد كه بعدها هركسی هوس سمنو كرد سری به بازار تجریش بزند و از آن دكه كوچك كنار بازارچه سمنو بخرد. او آنقدر ایستاد و ایستاد تا اینكه توانست سمنو را بهعنوان یك خوراكی خوشمزه همیشه در دسترس به مشتریانش معرفی كند. حالا سمنو هست و كسی اگر هوس كند بهتر است جور سفر به تجریش را به جان بخرد. اینها همه داستان است. پس رمز اول پایداری است.
اصلا تصور نكنید كه كار شما گیرا نیست. مشتری برای كالایی كه عرضه میكنید وجود ندارد. اینها خیالی باطل است. همانطور كه مثال بالا نشان میدهد، سمنو هم میتواند كلی مشتری داشته باشد. خوراكی فصلی كه در سفره ایرانی جز برای نوروز جای چندانی ندارد اما پایداری فروشنده یا بهتر بگوییم تولیدكننده و فروشنده آن سبب شده است كسبوكار سمنوییها خوب باشد. مخصوصا سمنوییهای شناخته شده با برندی معروف.
هر كالایــی را عرضـــه كنید، از سنجاق قفلی تا موتور سیكلتهای سنگین و گرانقیمت، باید صبر كنید تا مشتریان این كالا شما را بشناسند. اگر فكر میكنید به محض اینكه كركره مغازه شما بالا رفت، مشتریان باید سریعالسیر از راه برسند و خریدهایشان را انجام دهند در اشتباه اید.
مشتری به این سرعت تصمیم نمیگیرد كه راهی یك مغازه شود. حتی اگر به سنجاق قفلی یا موتورسیكلت نیاز داشته باشد، باید چندباری از جلوی مغازه شما عبور كند، باز بودن مغازه را ببیند، سبك سنگین كند تا بالاخره بر تردیدش غلبه كند و وارد مغازه شما شود و خریدش را انجام دهد. این یك داستان واقعی است. منظور از پایداری این نیست كه یك ماه و دو ماه صبر كنید. منظور این است كه باید آن قدر بمانید تا شما را بشناسند. اگر میخواهید ببینید به اندازه كافی در محل كسبتان شناخته شدهاید از یكی از دوستانتان بخواهید كه از اهالی محل، سایر كسبه و... بپرسند كه میدانید مغازه سنجاققفلیفروشی كجاست، یا فست فود فلان یا كابینتسازی بهمان. این طور میتوانید دریابید اهالی محل حضور شما در این منطقه را باور كردهاند یا خیر. اگر آدرستان را سریع گفتند و به وی نشان دادند محل كسب شما كجاست، معلوم است شناخته شدهاید و باید قدم دوم را بردارید، در غیراین صورت دوباره خود را در مرحله پایداری تثبیت كنید.
آشنایی بدهید
وقتی كسی واژه تبلیغات را بر زبان میآورد، سریع همه به یاد تیزرهای تلویزیونی و... میافتند. همه میگویند تبلیغات هزینه دارد اما حقیقت این نیست. شما در یك جغرافیای مشخص در حال فعالیت هستید. پس باید به تبلیغات در این جغرافیا فكر كنید. ببینید منطقه اقتصادی شما در چه سطحی است. آیا واحد صنفی شما در یك محله زندگی قرار دارد یا در یك بورس فروش كالا؟ تبلیغات شما باید براساس نوع منطقه فعالیتتان طرحریزی شود.
در این حالت است كه موفق میشوید گامی به پیش بردارید. اگر در یك محله فعالیت میكنید، روی گروههای سنی حساب باز كنید و تبلیغاتتان را با توجه به نیاز افراد این منطقه تعریف كنید. چسباندن تراكتهای زیبا و رنگی كه چشم بیننده را به خود جلب كند نیز مناسب است. شما شناخته شدهاید و این تبلیغات میتواند مانع از تداوم تردید مشتریان شما شود. سعی كنید با مشتریان محلی خود ارتباط خوبی برقرار كنید. با آنها سلام و علیك كنید. حتی وقتی آنها را در حال عبور در خیابان میبینید باید احساس كنند شما فردی آشنا هستید كه میتوانند به او اعتماد كنند. این حركت شما جادو میكند. این توصیه برای كسانی كه یك واحد صنفی را در منطقهای مسكونی راهاندازی كردهاند، عالی است. آشنایی افراد محل با شما خود میتواند تقاضای خرید را در آنها ایجاد كند و كسبوكارتان را رونق دهد.