یکی از موضوعات موردتوجه محققان این بود که آیا افراد کارآفرین به دنیا میآیند یا اینکه از طریق تحصیل، کارآفرین میشوند. بسیاری از کارآفرینان موفق احساس میکنند که قبل از نسل جوان کنونی، تحصیلات اهمیت کمتری برای کارآفرینان داشته است. با وجود این، اکنون به خاطر رشد بالایفناوری و رقابت شدید، آموزش اهمیت خاصی پیدا کرده است.
سن: نمیتوان سن مطلوبی برای آغاز یک فعالیت به طور قطعی معین کرد، اما در مطالعات انجام شده توسط «فِرای»، 88 درصد کارآفرینان بین 20 تا 50 سالگی فعالیت خود را آغاز کرده بودند که 65 درصد آنان در سنین بین 20 تا 40 سالگی قرار داشتند. با توجه به این تحقیقات شاید بتوان گفت بهترین زمان برای آغاز کارآفرینی، اواخر 20 سالگی تا اوایل 40 سالگی باشد، چراکه در این سنین تعادل بین تجربیات لازم و مسئولیتهای خانوادگی ایجاد میشود.
قرار نگرفتن در پایگاه اجتماعی: قرار نگرفتن فرد در پایگاه اجتماعی موردانتظار نیز سبب میشود تا فرد نسبت به اقدام کارآفرینانه انگیزش نشان دهد. «جرج هومانز» در نتایج مطالعات خود آورده است، هنگامی که اختلاف بین پایگاه اجتماعی فرد و خود وی وجود داشته باشد، او را به انجام رفتار متفاوت تحریک میکند.
تجربه کاری: تعدادی از محققان گزارش دادهاند در صنعتی که کار خود را در آن آغاز میکنند، دارای تجربه قبلی هستند. همبستگی زیاد بین میزان موفقیت و تجربه قبلی نباید شگفتآور باشد، چراکه «کوپر» در تحقیقات خود دریافت تقریبا 85 درصد شرکتهای جدید دارای کالا یا خدمات اولیهای بودهاند که در آنها از تجربه قبلی موسسان استفاده شده است.
نارضایتی از شغل قبلی: نارضایتی، علت اصلی دور شدن فرد از شغل خود است. در مورد کارآفرین، نارضایتی نه تنها باعث میشود که کار خود را ترک کند، بلکه این عقیده را در وی ایجاد میکند که کار کردن در هیچجای دیگر ارضاکننده نخواهد بود. نارضایتی از شغل قبلی همچنین ممکن است در موفقیت فعالیت جدید به طور غیرمستقیم تأثیر داشته باشد. برای مثال «بروکهاوس» کارآفرینان موفق و ناموفق را مقایسه کرده و نتیجه گرفته که نارضایتی کارآفرینان موفق از شغل قبلی خود هنگامی که تصمیم به آغاز فعالیت جدید گرفتند، بیشتر از نارضایتی کارآفرینان ناموفق بوده است.
الگوی نقش: خانواده و دوستان نیز به عنوان الگوهای نقش برای کارآفرین شدن موثر هستند. البته مشاهده موفقیت اشخاص دیگر نیز کارآفرینان را به پذیرش رفتار مخاطرهآمیز متمایل میکند. بهطور کلی وجود یک الگوی نقش سبب تشویق تلاشهای کارآفرینانه در فرد میشود. این الگوها اغلب در محیطهای کاری نیز حضور دارند و به ویژه اگر محیط کاری زمینه بروز خلاقیت را برای فرد به وجود نیاورد، آنگاه فرد بیشتر به انجام یک فعالیت مخاطرهآمیز تشویق میشود.
همانطور که اشاره شد برخی مدلها به این مسئله میپردازند که کارآفرینی دارای چه مراحلی است و کارآفرین در هر یک از این مراحل با چه مسائل و موضوعاتی روبهرو میشود.طبق مدل ایجاد و توسعه کسبوکار Hodgetts & Kuratko، مراحل اصلی یک کسبوکار عبارت از پنج مرحله اصلی است و هر مرحله ویژگیهای خاص خود را دارد. این مراحل عبارتند از ایجاد، شروع، رشد، تثبیت و در نهایت نوآوری یا افول کسبوکار.
ادامه دارد...