در سالهای اخیر، موجی عظیم برای حمایت از محیطزیست در کشور ما شکل گرفته است؛ موجی که بهشدت از کشورهای غربی واروپایی الگوبرداری میکند. در میان شرکتهای داخلی این موضوع بسیار مرسوم است که بدون درنظر گرفتن میزان تاثیرگذاری یک موضوع، آن را از برندهای خارجی به عاریت بگیرند.
در مورد حمایت از محیطزیست هم همین مسئله اتفاق افتاده است. مسئله محیطزیست به دغدغهای جدی برای مردم کشورهای غربی و اروپایی تبدیل شده و افکار عمومی مردم خارج از کشور به این موضوع اهمیت بسیاری میدهد. به عبارت دیگر، حمایت از محیطزیست برای خارجیها بهعنوان یک ارزش به شمار میآید. این در حالی است که درکشور ما این موضوع برای مردم دراولویت نیست و مردم ما دغدغه این موضوع را ندارند. درنتیجه این اقدام شرکتها درکشور ما آنچنان نتیجهبخش نخواهد بود. گذشته از این، بیشتر شرکتهای داخلی به سمت کلیشهای کردن این موضوع و استفاده تبلیغاتی از آن میروند و موضوع را شعاری میکنند. این در حالی است که برای تاثیرگذاری این اقدام باید افکارعمومی را به این سمت تحریک کرد و این مسئله به عزمی ملی نیاز دارد.
شرکتهای داخلی توانایی ایجاد عزم ملی برای حمایت از محیطزیست را ندارند. باید رسانههای گروهی و سازمانهای بزرگتری مانند سازمان صداوسیما وآموزش و پرورش دراین زمینه دست به کار شوند و به برندها کمک کنند. برای نمونه، سالها بود که بسیاری از طرفداران محیطزیست برای یوزپلنگ ایرانی درتلاش بودند، اما افکار عمومی از این موضوع آگاه نبودند تا اینکه این موضوع با فوتبال، رویداد بزرگی که بیشتر مردم به آن توجه دارند، پیوند خورد. پیوند این رویداد با موضوع انقراض یوزپلنگ ایرانی باعث ایجاد عزمی ملی شد. نمونه خوب دیگر، پرداختن به موضوعات اینچنینی در سریالهای پربینندهای مانند پایتخت است. پرداختن به این موضوع در این سریال باعث شد که بسیاری ازمردم پیگیر این موضوع شوند و دغدغه آن را پیدا کنند. شرکتها باید در این مورد روی حمایت این سازمانهای بزرگ حساب کنند،وگرنه به تنهایی کاری از پیش نخواهند برد.
*کارشناس تبلیغات