بیشک مهمترین کالای استراتژیک کشور، گندم است. بنابراین طبیعی است که حساسیتها و اظهارنظرها درباره آن بسیار زیاد باشد. از این رو هرساله هنگام کاشت یا برداشت این محصول، رسانهها و مسئولان دولتی و خصوصی، به تحلیل و خبررسانی درباره آن میپردازند و موضوع را از جهات مختلف بررسی میکنند. از طرفی کشاورزان به دنبال کسب قیمت تضمینی بالاتر از طرف دولت هستند و از طرفی، دولت به دنبال تامین نیاز کشور به این کالای اساسی است.
اما در این میان گاهی خبرهایی مبنی بر واردات بیرویه گندم از برخی رسانهها منتشر میشود که ممکن است ذهن مردم را به انحراف بکشد و باز هم دولت را به واردات بیرویه متهم کند. باید قبول کنیم که وضعیت محصولی مانند گندم، با بقیه محصولات بسیار متفاوت است. به این ترتیب، بهتر است از یک زاویه کلان و با دید بازتر به موضوع نگریست.
طبق آماری که سال گذشته منتشر شد، نیاز کشور به این کالای استراتژیک، حدود 11میلیون تن است. اگر سری به آمار تولید داخل بزنیم، خواهیم دید که 10میلیون و 400هزار تن گندم در سال گذشته توسط کشاورزان از زمینهای مختلف برداشت شد. بنابراین در نگاه اول و سطحی به نظر میرسد نیاز کشور به واردات تنها 600هزار تن خواهد بود تا در این امر مشکلی نداشته باشیم. اما اگر عمیقتر به قضیه نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که موضوع پیچیدهتر و دشوارتر از این حرفهاست.
دولت از 11میلیون تن گندم تولید شده، تنها توانست ششمیلیون و 700هزار تن را از کشاورزان خریداری کند. این اتفاق نه به کوتاهی دولت در امر خرید تضمینی، بلکه به اختیار کشاورزان برای فروش محصولاتشان مربوط میشود. به هر ترتیب، تا اینجای کار، دولت حدود چهار میلیونو300هزار تن کمبود در انبارها دارد که راهی بهجز واردات، پیش پایش نیست. اما باز هم داستان به همینجا ختم نمیشود، زیرا براساس تصمیمات و سیاستهای کلانی که در کشور وجود دارد، دستاندرکاران باید موضوع واردات و خرید تضمینی را بهگونهای با هم مخلوط کنند که حداقل برای ششماه ذخیره گندم در انبارها موجود باشد. با یک حساب سرانگشتی واضح است که 5/5میلیون تن، علاوه بر چهارمیلیون و 300هزارتنی که از پیش گفته شد، به واردات نیاز است. بنابراین واردات حدود 10میلیون تن گندم برای تامین مایحتاج یک سال کشور امری معقول و منطقی به نظر میرسد؛ آن هم گندمی که برای قابل استفاده شدن، باید سه تا چهارماه در سیلوها انبار شود.
با توجه به آمارها و ارقامی که در این نوشتار ارائه شد، اتهامزنی به دولت مبنی بر واردات بیرویه این محصول استراتژیک، محلی از اعراب ندارد. زمانی میتوان برای جلوگیری از واردات گندم خطمشی تعیین کرد که تولید داخل حداقل به 16میلیون تن برسد و در عین حال، تا دانه آخر توسط دولت خریداری شود. اما در شرایطی که اکنون وجود دارد، واردات گندم نمیتواند مصداقی برای واردات بیرویه باشد.
از طرف دیگر، دولت برای رسیدن به نقطه خودکفایی برنامهها و آییننامههایی دارد که در طول زمان آن را به اجرا میگذارد. بنابراین انتظار میرود که اقدامات و تلاشهایی که دولت در امر خودکفایی انجام میدهد تا این شیب صعودی را به نقطه عطف برساند، به نوعی در رسانهها انتشار یابد تا هم مردم از سیاستهای کلان آگاهی یابند و هم دیگر شاهد قضاوتهای حاکی از عدم آگاهی نباشیم.