وقتی صحبت از استخدام است، درک مشترک از انگیزهها و موانع همکاری، خیلی مهم است. در برخی کارها و عمدتا در روزگاران دور، صرف تلاش برای ماندن و احتمالا موفق بودن در سازمان کافی بود. امروز اما تلاش فقط یک شرط لازم است، آن هم به شرط آنکه در راستای درست باشد.
وقتی برای استخدام به یک سازمان مراجعه میکنید، بد نیست ایدهای هم از محدودیتهای سازمان داشته باشید. شاید به این ترتیب و با اینکه بتوانید این آگاهی را در مصاحبهها نشان دهید، شانس ورود شما به سازمان افزایش یابد و با درک و پذیرش این دغدغهها، احتمالا میتوانید شانس ماندگاری و سپس خود را در سازمان افزایش دهید.
در این راستا، شما کارجوی عزیز، تا به حال فکر کردهاید که هزینه ورود و ماندن شما در سازمان چقدر است؟ اگر فکر میکنید که این هزینه محدود به حقوقی است که به دست شما میرسد، باید عرض کنم که سخت در اشتباه هستید و چنین رویکرد و برداشتی هم مانع ورود شما خواهد شد و اگر هم موفق به ورود شوید، مانع رشد شما میشود.
بگذارید نگاهی به هزینههای یک فرد در سازمان بیندازیم. در مراحل جذب، سازمان هزینههای پنهان و آشکار قابل ملاحظهای برای انتخاب فرد مناسب متحمل میشود. این هزینه، بسته به موقعیت شغلی و تعداد داوطلبان، گاهی به بیش از یک میلیون تومان هم میرسد. تعجب نکنید، این هزینه واقعی است و میتوان اجزای بدیهی آن را شامل موارد زیر در نظر گرفت: هزینه آگهی، بررسی و غربال رزومهها، مصاحبه و ملاقات با داوطلبان در اولویت، مصاحبههای بعدی، غربالهای بعدی، زمانهای مشورت مدیران سازمان برای انتخاب داوطلب مناسب، از جمله هزینههای اولیه هستند. از سوی دیگر، سازمان با هزینه خالی ماندن یک پست در سازمان مواجه است که یا سبب فشار بر دیگر کارکنان و نارضایتی آنها میشود، یا عدم تحقق اهداف در یک بخش را به دنبال دارد.
فرض کنید سازمان بخواهد یک کارشناس فروش استخدام کند. از زمانی که سازمان تصمیم به استخدام میگیرد تا فرد مناسب را استخدام کند، حداقل یک ماه طول میکشد و در این یک ماه، فروش سازمان دچار افت میشود. این نمونه سادهای از هزینه خالی ماندن یک پست در سازمان است.
وقتی فرد اصلح انتخاب شد، این فرد به جایی برای مستقر شدن و تجهیزاتی برای کار کردن نیاز دارد. این هزینهها، به راحتی سر به حدود دو تا سه میلیون تومان میزند. در این هزینه، بار مالی ناشی از زمانی که صرف مذاکره و توجیه افراد قدیمی میشود، در نظر گرفته نشده است. هزینه بعدی هزینه تامین فضای کار، یعنی اجاره محل است که ماهانه حدود 300 تا 900 هزار تومان برآورد شده است.
فرد تازه وارد برای آنکه به بهرهدهی برسد، حداقل به دو تا سه ماه زمان برای آموزش و آشنایی با محیط احتیاج دارد، بنابراین حقوق سه ماهه اول، تقریبا بازدهی ندارد. حق بیمه تامین اجتماعی حداقل 23 درصد حقوق ماهانه فرد است و بار مالی عیدی و سنوات و سایر حقوق فرد هم در هر سال، معادل دو تا چهار ماه حقوق است.
این هزینهها، سازمان را با تهدید مواجه میکند و حالا شاید بهتر درک کنید که چرا سازمان میخواهد مطمئن شود که شما در سازمان ماندگار هستید و اگر بعد از دو، سه ماه اول، سازمان را ترک کنید، چه ضربهای به سازمان وارد میشود.
اگر سعی کنید آگاهی خود از این بارمالی را به سازمان نشان دهید و بعد از ورود هم در جبران این هزینهها، به سازمان کمک کنید، بیشک سازمان هم قدر شما را خواهد دانست و این میتواند منشا افزایش امنیت شغلی شما و امنیت کسبوکار سازمان باشد، در غیر این صورت، سازمان مجبور است به سراغ گزینههای دیگر برود.
در کشورهای غربی، در اوضاع نابسامان اقتصادی، بسیاری از کارجویان برای رفع این مانع بر سر راه استخدامشان، به سازمانها پیشنهاد میکنند که مدتی بهصورت رایگان برای سازمان کار کنند تا تواناییهای خود را نشان دهند. این زمان گاهی چند ماه است و گاهی هم نتیجهای برای فرد ندارد.