کسی میتواند مقطع دکترا را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزهای با رعایت روششناسی علمی، به نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله) ارائه کند. دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی میدانند.
اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند! کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم؛ عمدتا یک عنوان است. این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درددل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک «درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم».
ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشتهها –نمیگویم همه، میگویم عمده– مصرفکننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بیدلیل دست به تولید دانش زدهایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبههای علمی). ما هنوز یک مصرفکننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.
شاید به همین دلیل مسئولان امر، دهها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزودهاند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود! من کارخانههای بنز و بیامدبلیو و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کردهام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس (یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برای پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شدهاند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است، چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!
خلاصه اینکه به نظر من، نیاز امروز جامعه من مدرک نیست. بلکه ما نیازمند دانشمندانی عملگرا و مطالعهمحور هستیم که علم روز دنیا را بیاموزند و آن را همچون لباسی بر قامت فرهنگ و جامعه ما بدوزند و ما را از این عریانی که گرفتار آنیم نجات دهند. ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از روشهای علمآموزی و دانشاندوزی است که ۱۵سال فعالیت دانشگاهی و صنعتی در ایران و جهان، به من به تجربه ثابت کرده که برای ایران امروز، اگرچه یکی از روشهاست قطعا بهترین روش نیست.
من ضمن احترام به همه دوستان عزیزم که در دانشگاهها در خدمتشان هستم، احساس میکنم کار کردن با مدرک دکترا در بسیاری از رشتهها در شرکتهای ایرانی مانند به دست داشتن ساعت رولکس برای کسی است که در پرداخت هزینه تخم مرغ شام خود هم دچار بحران است...
شبیه پرتاب کردن ماهواره به سمت آسمان، در شرایطی که هواپیماها به سمت زمین سقوط میکنند یا شبیه مطالعه روی فناوری نانو، در کشوری که خطکشها در ابعاد سانتیمتر هم درست اندازه نمیگیرند!
* کارشناس مدیریت